دكتر ورجاوند نامحتمل نمىداند كه دولت ايران در دوره مذاكره احتمالى با غرب، توقف كوتاهمدت غنىسازى اورانيوم را بپذيرد
تمرد يا سازش؟ گويا راه سومى در برابر مقامات جمهورى اسلامى، براى برونرفت از بحران هستهاى قرار ندارد. چنانچه ايران پيشنهادات اعضاى دائمى شوراى امنيت بهاضافه آلمان را رد كند، موضوع برنامه هستهاى ايران دوباره به شوراى امنيت خواهد رفت و اعمال تحريمهايى عليه ايران، در دستور كار اين بالاترين مرجع بينالمللى قرار خواهد گرفت.
مقامات ايرانى چه راهى را برخواهند گزيد؟ پذيرش يا عدم پذيرش پيشنهاد مشوقها از سوى ايران، چه پيامدهاى محتملى را خواهد داشت؟ دكتر پرويز ورجاوند عضو شوراى مركزى جبهه ملى ايران و صاحبنظر در مسايل سياسى، در گفتگويى با صداى آلمان، به پرسشهايى از اين دست پاسخ داده است.
مصاحبهگر: بهنام باوندپور
دكتر ورجاوند، ايران اعلام كرده كه مىخواهد بسته پيشنهادى اعضاى دائم شوراى امنيت بهاضافه آلمان را بدون هيچ عجلهاى مورد بررسى قرار بدهد. از آنجا كه شرط شش دولت دست كشيدن ايران از غنىسازى اورانيوم است و آقاى احمدىنژاد هم اعلام كرده كه ايران حاضر نيست از اين «حق مسلم» چشمپوشى بكند، فكر مىكنيد ايران چه تصميمى خواهد گرفت و اصولا چه راهى براى ايران باقى مانده است؟
پرويز ورجاوند: شايد دنياى غرب براى اينكه در وضع موجود با درگيريهايى كه آمريكا در منطقه به صورت گسترده دارد و با توجه به چانهزنىهايى كه روسيه و چين روى مسئله ايران با غرب و بخصوص با آمريكا دارند، از مجموع اين مسايل به نظر مىرسد كه شايد به يك راه حل ميانبرى برسند داير بر اينكه آنچه را كه تا الآن در قالب سه و نيم و چهار درصد ايران به آن دسترسى پيدا كرده را بتوانند بپذيرند...
ولى دكتر ورجاوند، آنطور كه از شواهد و قرائن برمىآيد، پيشنهاد اروپايىها اساسا مشروط است به توقف يا تعليق غنىسازى اورانيوم در ايران و بحث بر سر درصد يا ميزان غنىسازى اورانيوم نيست!
پرويز ورجاوند: بدون شك! ولى مسئله بدون اينكه ما از مذاكرات پشت پرده خبر داشته باشيم، به اين نتيجه مىتوانيم برسيم كه الآن ظاهرا آنها اين را به عنوان پيششرط دارند، ولى احساس مىشود كه مجموع قضايا براى ادامه مذاكره احتمالا بدون پيششرط بخواهد تداوم پيدا بكند...
اشاره كرديد به مواضع روسيه و چين! اتفاقا اين دو كشور چند روز پيش اعلام كردند كه به تحريم احتمالى ايران خواهند پيوست، در صورتى كه ايران تمرد كند و بسته پيشنهادى را نپذيرد. و در واقع پيشنهاد اين است كه غنىسازى اورانيوم در ايران متوقف بشود و سپس مذاكرات بتواند با ايران صورت بگيرد. در چنين شرايطى شما چه آيندهاى را براى ايران پيشبينى مىكنيد؟
پرويز ورجاوند: همانطور كه شما هم در پرسشتان مطرح كرديد، به احتمال زياد ايران مسئله عدم پذيرش توقف غنىسازى اورانيوم را ظاهرا در مجموعه كلان قضيه رويش تكيه دارد. احتمال اينكه براى شروع مذاكره، ايران بخواهد بر عدم توقف كوتاهمدت (غنىسازى اورانيوم) اصرار فراوان بورزد را من بعيد مىدانم. بنابراين هر دو طرف قضيه الآن در يك موقعيت خاصى قرار دارند كه ترجيح مىدهند، مذاكرات شروع شود. بنابراين اين امكان وجود دارد كه ايران بپذيرد، در طول دورانى كه مذاكرات مىخواهد انجام بگيرد، به كار تعليق بپردازد. ولى اينكه حاكميت ايران، اين اقدام را نوعى عقبنشينى احساس كند و آن را منجر به اين بداند كه موقعيت خود را در شرايط درونى بيشتر از آنى كه تضعيف شده، تضعيف بكند و زير بار اين ماجرا نرود و بخواهد به يك چالش گسترده رو بياورد، اين موردىست كه به هر حال احتمال وقوع آن را كم نمىتوان ديد.
حالا فرض كنيم ايران سازش كند و بسته پيشنهادى را بپذيرد، آيا با احساس تحقير و سرافكندگى، آنگونه كه جك استرا وزير خارجه سابق انگلستان زمانى به آن اشاره كرده بود، مواجه نخواهد شد؟
پرويز ورجاوند: من تصور مىكنم كه جمهورى اسلامى به قدر كفايت در طول عمر خود، در قبال مواردى كه واقعا به منافع ايران لطمههاى اساسى وارد شده و فرصتهاى طلايىيى را از دست داده، با اين مسئله برخورد داشته و به دليل نحوه مواضعى كه اتخاذ كرده و جامعه را به شدت با يك فضاى بسته مواجه ساخته، خيلى نگران اين نيست كه در درون جامعه چگونه با اين مسئله برخورد خواهد شد. ساختار حاكميت در چارچوب حفظ موقعيت خودش مىتواند دست به مانورهايى بزند و اين مانورها را بتواند حتا در كوتاه آمدن از بسيارى از اصولى كه خودش آن را ساخته و پرداخته انجام دهد، ولى نگران توجيه كردن آنها براى درون جامعه نباشد.
به نظر شما رهبرى ايران در صورت سازش، جواب افكار عمومى و بخصوص نيروهاى وفادار خود در داخل كشور را چگونه خواهد داد؟
پرويز ورجاوند: اين نيروهاى وفادار نيروهاى بهشدت فرمانبردارى هستند، يعنى نيروهايى نيستند كه از تحليلهاى كلانى برخوردار باشند و بر اساس آن تحليلها و مواضع، اعلام حمايت از دستگاه بكنند. آنها ضابطهشان بر اين است كه آنچه را كه مورد قبول مقامات هدايتكننده كلان حاكميت باشد، مورد قبول آنها هم هست. در وضع موجود هر سه جريانى (سه قوه) كه مىتوانند تصميم بگيرند و اثرگذار باشند، در بعد كلان قضيه با هم همسويى دارند.
پس به نظر شما حاكميت ايران، دچار هيچ مشكلى با نيروهاى وفادار خود نخواهد شد؟
پرويز ورجاوند: به احتمال بسيار زياد هيچگاه اين نيرو با وفاداران خود دچار مشكل نخواهد شد. ببينيد شعارهايى را كه داده شده: مسئله اينكه «با همه دنيا ممكن است ما يك روزگارى كنار بياييم، با عربستان سعودى هيچگاه»! مثلا ماجراى «جنگ تا رفع فتنه از جهان»، اينها شعارهاى خيلى اساسىترى از اين مسئله (تعليق غنىسازى) بوده است كه در اين مملكت داده شده، ولى در هنگامهاى خاصى كه شرايط را براى تداوم بخشيدن بر اصرار خودشان نامناسب ديدهاند، پا پس كشيدهاند و با مشكل بزرگى هم با آن گروه وفاداران بهرهمند شده از ساختار حاكميت مواجه نشدهاند.