”آقای موسوی خوئینی مجازات اقدامهای گذشته خود را پس میدهد“
همگى شركتكنندگان در تجمع اعتراضى روز ۲۲ خرداد كه در دفاع از حقوق زنان برگزار شده بود، بجز مهندس سيد علىاكبر موسوى خويينى عضو مجلس ششم و دبيركل سازمان دانشآموختگان ايران آزاد شدهاند. زندانى كردن مهندس موسوى خويينى نگرانى بسيارى از روشنفكران و مدافعان حقوق بشر را برانگيخته است.
به همين مناسبت اجتماعى گسترده از آزاديخواهان در دفتر ادوار تحكيم وحدت گرد هم آمدند و خواستار آزادى فورى آقاى موسوى خويينى شدند، تحمعى كه از لحاظ طيف گسترده شركتكنندگان در نوع خود بىنظير بود. در اين ميان، بسيارى از نيروهاى معترض، از پروژه برخورد هر چه گستردهتر حكومت با فعالان سياسى و اجتماعى و حتا از «صداى پاى فاشيسم» سخن مىگويند. در همين زمينه، عيسى سحرخيز روزنامهنگار و عضو شوراى مركزى «انجمن دفاع از آزادى مطبوعات» به پرسشهاى صداى آلمان پاسخ گفته است.
مصاحبهگر: بهنام باوندپور
آقای سحرخیز، مهندس موسوی خوئینی الان در یکی از آن سلولهایی زندانیست که خودش مدتی پیش در مقام نماینده مجلس ششم از آنها بازدید میکرد تا تصویری شفاف از آنها ارائه بدهد و در صورت غیرانسانیبودن، آنها را از میان بردارد. آقای موسوی خوئینی به چه جرمی، به نظر شما، الان در زندان است؟ واقعا به جرم شرکت در تجمع دفاع از حقوق زنان؟
عیسی سحرخیز: فعالیتی که آقای موسوی خوئینی انجام میداد، بعنوان نماینده مجلس و بازدید از زندانها، الان تعطیل شده است. نشان داده میشود که دوران اصلاحات و حاکمیت دوگانه با شرایط جدید که حاکمیت یکدست شده است چه تفاوتهایی دارد، از جمله اینکه یک جایی بر جای دیگر نظرات میکند. و این نظارت وقتی تعطیل بشود، نمایندگان مجلس که اکثرشان راهيافته مجلس هستند و نمایندگی نمیکنند، اینها هم اصلا موضوع زندانیان را، مخصوصا زندانیهای سیاسی، به فراموشی سپردهاند. نکته دیگر این است که آقای موسوی خوئینی دارد مجازات اقدامهای گذشتهی خودش را پس میدهد و همانطور که در پروندههای دیگر، مثل آقای عبدی و آقای گنجی که در آنجا هم روشن شد افراد بدلیل بازداشتشان يا پروندهای که برایشان باز میشود کار نمیکنند، بلکه ما باید بین سطور این مسایل را بخوانیم و ببینیم نیتی که پشت این ماجرا قرار داشته کجا هست و طبیعتا آقای خوئینی هم در یک تجمعی که همه را آزاد کردند و ایشان را نگه داشتهاند، اين معنادار است و مشخص است که پشتپرده چیز دیگریست.
یکسالگی دولت آقای احمدینژاد هم گذشت و این سالگرد حدودا مصادف شد با زندانی شدن یکی از فعالان مدنی و حقوق بشری، مهندس موسوی خوئینی. آیا فکر میکنید نگهداشتن مهندس موسوی خوئینی در زندان، همانطور که گفتید بعنوان تنها فرد حاضر در تجمع اعتراضی ۲۲ خرداد که آزاد نشده، حکومت پیامی را برای دگراندیشان و معترضان فرستاده؟
عیسی سحرخیز: باید ببینیم که آقای موسوی خوئینی تنها مورد هست در کل موارد يا نه! آن موقع مشاهد میکنیم که چند روز قبل از این آقای جمشیدی را به زندان بردند، شاهد این مسئله هستیم که جلوی فعالیت دانشجویان را میگیرند یا زندانیشان میکنند، آقای جهانبگلو را پیش از این داشتیم و اینها یک سلسله اقدامها و مسایلیست که به همدیگر ربط دارند. مورد آقای خوئینیها آخرین حادثه و آخرین حلقهایست که اتفاق افتاده.
حالا چه پیامی در خود این مسئله، به نظر شما نهفته است؟
عیسی سحرخیز: ما پیام برخورد و سرکوب و ارعاب را بیشتر از این ماجرا میگیریم و این نشان میدهد که حاکمیت جدید میخواهد بگوید که من هیچ چیزی را تحمل ندارم و با هیچ اقدامی غیر از با خشونت برخورد نمیکنم و میخواهد با فضاسازی و ایجاد فضای رعب و وحشت همه را بگونهای دچار ترس و نگرانی بکند که دنبال حقوق خودشان نباشند. در مورد سندیکاها ما پیش از این دیدیم، در مورد جنبش دانشجویی دیدیم، در مورد جنبش زنان دیدیم و در مورد NGOها را دیدیم و این در واقع نشان میدهد که همهجا دارد اتفاق میافتاد و در مورد قومیتها هم، فارغ از اینکه مبنایش چه بوده، ما دیدیم که این نوع برخوردهای خشن و شدید را در همهجا دارند عمل میکنند. این پیغامش این است که ما آمادهایم که اینگونه با ملت ایران رفتار کنیم.
آقای سحرخیز، شما به موارد متعددی اشاره کردید، احضارها یا دستگیریهای فعالان دانشجویی یا فعالان سیاسی و یا فعالان فرهنگی مثل دکتر جهانبگلو. ولی فقط بعنوان یک نماد من به این امر اشاره میکنم که مهندس موسوی خوئینی زندانی میشود و آقای سعید مرتضوی بعنوان نماینده ایران عازم نشست شورای حقوق بشر میشود. شما از جمع این دو خبر به چه نتیجهای میرسید؟
عیسی سحرخیز: حاکمیت ایران با عازم كردن آقای مرتضوی به شورای حقوق بشر سازمان ملل یک پیام روشن دارد و آن این است، ما قدرتمندیم و در کنارش بیخیال. قدرتمندیم، به این معنا که هر کاری که خواستیم میتوانیم بکنیم و بیخیالایم به این دلیل که افکار عمومی برای ما مهم نیست، پس این افراد را میفرستیم. البته فکر میکنم عدم حضور آقای مرتضوی و بعد هم ظاهرا عدم پروازشان از فرودگاه فرانکفورت و غیبتشان در آن جلسات نشان میدهد که نه آن قدرت وجود داشته و نه آن بیخیالی را توانستهاند تا آخر پیش ببرند. و مسلم است چنین حکومتهایی بجای اینکه روی رای مردم باشند، انگشت در چشم مردم میکنند و میخواهند یکنوع دهنکجی به مردم بکنند و به افکار عمومی بینالمللی توجه نکنند، تا حدی میتوانند این قدرتنمایی و بیخیالی را طی کنند و در جایی که با موانع سخت مواجه میشوند، کاری به غیر از عقبنشینی نخواهند داشت.
شما در متن سخنرانیتان در تجمع «ادوار تحکیم وحدت» به نشانههایی از «صدای پای فاشیسم» اشاره کردید و بر لزوم «اتحاد و هشیاری». گفتهاید، «باید دید صدای پای فاشیسم» «از کدام سو میآید و چاره کار چیست». از خود شما میپرسم آقای سحرخیز «صدای پای فاشیسم» از کدام سوی میآید و «چاره کار چیست»؟
عیسی سحرخیز: هر روزی که از خواب بیدار میشویم از یک سو این صدا را میشنویم. یکروز در رابطه با قومیتها با آن مواجه هستیم، یکروز در مسایل سیاسی و در واقع این صداست که دارد از هرسو میآید و در واقع برمیگردد به آن رژه نظامیانی که صدایشان از دور دارد شنیده میشود و روزبهروز دارد نزدیک میشود و چارهای غیر از هشداردادن و غیر از آمادهشدن برای زمان موعود ما نخواهیم داشت.
در سخنرانیتان گفتهاید، «اگر بموقع نجنبیم»، «اندک دستاوردها هم نابود» خواهند شد و اضافه کردهاید که باید «جبهه مقابله با فاشیسم» را تشکیل داد! تا چه حد خوشبین هستید که نیروهای معترض اختلافاتشان را کنار بگذارند و حول موضوع یا موضوعهای مشترک زیر یک سقف جمع بشوند؟
عیسی سحرخیز: ببینید، این اختلافات من فکر میکنم اختلافات واقعی نیست. مبناهایی دارد که بعضیهایش تاریخیست و بعضیهایش برمیگردد به نگاه به قدرت و بعضیهایش هم در جهت کسب قدرت. اما اگر یک خطر جدی وجود داشته باشد، آنموقع افراد هیچ چارهای ندارند جز اینکه در کنار هم قرار بگیرند. وقتی در انتخابات ما وارد مرحلهی دوم شدیم، دیدیم که خیلی از کسانیکه تحریم میکردند و در مرحله اول هم نیامده بودند، در مرحله دوم انتخابات شرکت کردند، چون آنجا خطر را جدیتر دیدند. با آنکه در آنزمان خیلیها خطر را جدی ندیدند، اما الان که یکسال گذشته و شاهد این مسئله هستند که وضعیت جامعه دگرگون شده و بهاصطلاح در بر روی همان پاشنه نمیچرخد، آنها هم مجبور میشوند بیشتر در کنار هم باشند. مورد آقای موسوی خوئینیها و بیانیهای که امضا شد و تجمعی که برگزار شد که طیفهای مختلفی از جریانهای سیاسی، روشنفکری، دانشجویی و زنان که ما همهشان را آنجا دیدیم، نشان میدهد که اگر خطر جدی باشد، کسانیکه برای منافع ملی خودشان فکر میکنند و حاضرند منافع فردی و گروهی خودشان را کنار بگذارند در آن جایگاه کنار همدیگر میایستند و در جبهههای ضدخشونت، ضد جنگ حاضرند کنار همدیگر بایستند. البته اینها همه مبتنی بر این هست که پایه خود این جبههها براساس دمکراسی و حقوق بشر در داخل و صلح در خارج شکل بگیرد.