يک کارشناس ارشد پرونده هستهای در گفتوگو با «بازتاب»، علل صدور قطعنامه روز گذشته شورای امنيت عليه ايران را تشريح کرد.
به گفته وی، يکی از اين علتها، برداشت تعلل و دوگانگی از موضع ايران بود. چراکه آنان از يک سو اتخاذ مواضع تند و سخت را مشاهده میکردند و از سوی ديگر پيغامهايی متفاوت دريافت میکردند.
وی افزود: آنان همچنين مذاکرات جدی و مؤثر درباره بسته پيشنهادی خود را از سوی طرف ايرانی مشاهده نکردند و از واکنشهای ايران نوعی عدم صداقت را برداشت کردند، در حالی که ما میتوانستيم ضمن تأکيد بر منافع ملی خود، پاسخ شفاف، صريح و متقابلی به پيشنهاد آنان بدهيم و با تشريح مشکلات بسته آنان، بسته پيشنهادی خودمان را با دقت طراحی و با قوت به آنان ارائه کنيم.
اين کارشناس ادامه داد: در حالی که مديريت مذاکرات هستهای از سوی نظام به شورای عالی امنيت ملی و دکتر لاريجانی سپرده شده و ديگرانی نظير رئيسجمهور، وزارت خارجه و طيف اصلاحطلب منتقد رويکرد جديد هستهای نيز مواضعی طی اين مدت اتخاذ کردند، اينکه در صدور قطعنامه عليه ايران چه مراجعی مقصر بودند، فرصت ديگری میطلبد، اما مهم آن است که در مقطع کنونی و فرصت يک ماهه اين قطعنامه، يک تجديدنظر جدی در روند مذاکرات هستهای و اتخاذ مواضعی واحد، هوشمندانه و مقتدرانه انجام شود.
وی گفت: البته از آنجا که درست در آستانه صدور قطعنامه عليه کشورمان، ايران تهديد به کنار گذاشتن کامل بسته پيشنهادی «۱+۵» کرد، اکنون بايد به سرعت اين تصميم عملی شده و از سوی مقامات کشور اعلام شود چراکه در غير اين صورت، از اين پس کشورهای متخاصم هيچ اعتبار و ارزشی برای تهديدات ايران قايل نخواهند بود.
اين کارشناس پرونده هستهای ادامه داد: البته پيش از اين هم روشن بود که پاسخ مثبت به بسته غرب، با شرايط کنونی آن مطابق منافع ملی کشورمان نيست و در صورت کنار گذاشتن اين بسته، همزمان با ارائه بسته پيشنهادی جديد، میتوان به ابتياع منافع کشورمان اميدوار بود، البته به شرط آنکه بسته ايران با فعاليتهای کارشناسی طراحی شده و در آن شروط و اقدامات متقابل ايران و طرف غربی با صراحت و شفافيت گنجانده شده باشد.
اين کارشناس با تأکيد بر تحرک بيشتر دستگاه ديپلماسی کشور در موضوع لبنان اظهار داشت: چه بخواهيم و چه نخواهيم سرنوشت کشورمان و نيز پرونده هستهای با آنچه اکنون در مرز لبنان و فلسطين میگذرد، گره خورده و چنانچه آمريکايیها بتوانند طرح و نقشه پيچيده خود را با بهکارگيری نظاميان اسرائيلی عملی سازند، تأثير مستقيم آن برخورد جدی با ايران در پرونده هستهای است. از اين رو حتی کسانی که تنها به منافع ملی ايران میانديشند، بايد تمام تلاش خود را در پايان اين بحران به نفع مقاومت اسلامی انجام دهند.
اين کارشناس ادامه داد: مشکل برخی از مسئولان و تحليلگران آن است که تصور میکنند اروپا و آمريکا نيز بدون راهبرد و برنامه و يا تحت تأثير افکار عمومی اهداف خارجی خود را عملی میکنند، حال آنکه گذشت بيست روز از جنگ نابرابر لبنان و نه تنها چشمپوشی بر جنايات اسرائيل که حمايت قاطعانه از آن توسط آمريکا و اروپا و همزمان تصويب قطعنامهای بر ضد ايران نشان داد که اين تصور، نادرست است.
وی در پايان گفت: در جهان امروز بيش از آنکه قوانين دمکراتيک، حقوق بشری و مقررات سازمان ملل مؤثر باشد، برخوردار بودن از مؤلفههای قدرت و تحرکات تبليغاتی و ديپلماسی حرف اول را میزند و جمهوری اسلامی نيز اکنون بايد با تکيه قاطعانه بر مؤلفههای قدرت خود در داخل و خارج که چندان محدود هم نيست و پيگيری آنها با فعاليت رسانهای و ديپلماتيک به منافع خود دست يابد.