سه شنبه 14 آذر 1385

رمز و رازهای شادکامی در دهکده جهانی، طنز نوشته ای از مهران رفيعی

مهران رفيعی
حالا که ما همچنان منتظرانه زير سايه سپيدار نشسته ايم تا آن زيبا رو بيايد و کارهايمان را روبراه بکند، بد نيست که سرمون را هم قدری بخارانيم بلکه خودمان راه حل هايی پيدا کنيم، مگر نه اينکه قبل از وارد شدن به دهکده، قدم هايی برداشته و يواش يواش از کنج غارها به نوک آسمون خراش ها اسباب کشی کرده بوديم

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

شکم مان را صابون زده بوديم که پس از استقرار نظام نوين جهانی و به محض وارد شدن به دهکده موعود, پای اولين سپيدار بنشينيم تا زيبارويی از لب رود بيايد و اندوه دل مان را فرو شويد. اما چی فکر می کرديم, چی شد؟ درست عين ماجرای انقلاب, خدا ميدونه چند تا بلای ديگه بايد به سرمون بياد تا دست از اين خوش خيالی ها مون برداريم.

در کوچه باغ هايش از موسيقی خبری نيست, باران های اسيدی آب هايش را ناگورا کرده, چشمه هاشان از جوشش افتاده و نان خشيکده در گلوی درويش چسبيده است. بجای گل و شکوفه, بمب های خبری بر سر اهل ده فرو می ريزد, که از اول صبح اوقات شان را تلخ می کند, بگذاريد چند تايش را با هم مرور کنيم ;

همين چند روز پيش بود که تصميم فيفا, ميليونها هم محلی را دمق کرد. از قرار معلوم فدراسيون بين المللی فوتبال, تيم های ايرانی را از شرکت در مسابقات جهانی محروم کرده است. فيفا دولت کرامتگرا را به دخالت های غير قانونی در امور ورزشی متهم کرده و ادعا می کند که مهرورزان بجای توپ, به قوانين جهانی لگد می زنند.

در مورد دوم, جماعتی از طايفه قانون و حقوق بشر به حکم سنگسار اعتراض کرده بودند و سخنگويی از طرف فرشته کور دستگاه عدالت, در جواب گفته که اين قانون عملا اجرا نمی شود. اهالی دهکده با دلخوری می پرسند, خوب اگر قرار نيست که حکم سنگسار اجرا بشود, پس چرا از قانون رسمی حذف نمی شود؟

سومين مورد, مربوط به جريان انتخابات مجلس خبرگان بود و اينکه درجه اجتهاد گروهی از بلندپايگان نظام مورد تاييد قرار نگرفت, از جمله علامه زمان جناب ملاحسنی. حذف شدگان با تاکيد به سوابق خود و از جمله ارايه مدارکی منتسب به بنيانگذار دستگاه ولايت, گلوهايشان را پاره کردند که ملاک کار, رابطه بوده است و نه قانون و ضابطه.

خوب, حالا که ما همچنان منتظرانه زير سايه سپيدار نشسته ايم تا آن زيبا رو بيايد و کار هايمان را روبراه بکند, بد نيست که سرمون را هم قدری بخارانيم بلکه خودمان راه حل هايی پيدا کنيم , مگر نه اينکه قبل از وارد شدن به دهکده, قدم هايی بر داشته و يواش يواش از کنج غار ها به نوک آسمون خراشها اسباب کشی کرده بوديم.
از طرف ديگه, خون دل خوردن, جوش آوردن, و شکايت کردن هم فايده ای نداره, پس بهتره که تلاشی کنيم و راه زندگی شيرين در ده جديد را هم ياد بگيريم.

برای تمرين هم که شده از همان سه مورد بالا شروع می کنيم. در ظاهر, دعوا بر سر بازی با توپ ,سنگ و يا رهبر بوده است اما کمی دقت نشان می دهد که اختلاف اصلی بر سر "قانون" بازی بوده است و نه خود توپ فوتبال, سنگ و يا مقام رهبری.
اگر ناصر زرافشان در بند نبود, احتمالا از ديد حقوقی مساله را حلاجی می کرد و با قلم شيوايش می نوشت و شايد ذکر خيری هم از امثال منتسکيو می کرد و چه و چه. هر چند که آنگونه توضيحات در بسياری از نقاط جهان خريدار دارد اما به دلايلی که من نميدانم , با شريط جوی برخی از بلاد و منجمله دهکده ما سازگاری چندانی ندارد و نه تنها مشکل را حل نمی کند بلکه نهايتا حقوقدان و نويسنده را هم به سلول انفرادی می کشاند.

اما دست روی دست گذاشتن هم چاره کار نيست, بخصوص تا وقتی که در کنار سپيدار هنوز شقايقی هست. بگذاريد از ديد ديگری به موضوع نگاه کنيم, اجازه بدين ازيک مثال ساده کمک بگيريم, فرض بفرماييد از رهگذری بپرسيم;

- شير را از کجا می خريد؟
هر يک از جواب های زير می تواند پاسخ درستی باشد ;

- از لبنياتی سر کوچه, در انواع بسته بندی ها, کم چربی يا پرچربی, پاستوريزه يا تازه
- از داروخانه سر چهار راه, در قوطی های فلزی مختلف حاوی مواد مکمل رشد
- از لوازم ساختمانی نزديک ميدان, از نوع برنجی, فولادی يا غير فلزی, داخلی و يا وارداتی
- از شکارچی های خارجی, دلالان حيوانات و بعضی باغ وحش ها

اگر از ديد زبانشناسی به مثال بالا نگاه کنيم به اين نتيجه می رسيم که, اگر در زبان فارسی از کلمه "شير" برای معنای مختلفی استفاده نشده بود, اين همه سوء تفاهم بوجود نمی آمد. حالا که ناخواسته وارد بحث تخصصی زبانشناسی شديم, بهتر است که تجزيه و تحليل موضوع رابه عهده يکی از زبانشناسان جوان بگذاريم, اما از بخت بد, ماموران دولتی او را هم به ميز محاکمه کشانده و رخصتی برايش نگذاشته اند, لاجرم خودمان با هم, جستجو را ادامه می دهيم.

چنانچه با اين ديد, به سه مورد جنجالی بالا نگاه کنيم, متوجه می شويم که عامل اصلی آن همه دردسر, فقط چند سوء تفاهم کوچک کلامی بوده است, ونه اختلافی حقوقی و قانونی.
به زبان ساده, در دنيای کنونی, "قانون" هم مثل "شير" نام محصولات مختلفی است که در بازارهای داخلی و بين المللی در بسته بندی های مختلف, با رنگهای متنوع و قيمت های دل بخواه مورد داد و ستد قرار می گيرد.

حالا که به همين سادگی ريشه مشکلات مان را يافتيم, می توانيم راه حل مناسبش را هم پيدا و اجرا کنيم تا آبهای گل آلود دهکده مان, دوباره گوارا و زلال شوند. کافی است که اين سازمان تجارت جهانی آستين ها را بالا بزند و کليه محصولات بازرگانی, از شير شتر گرفته تا نظام نوين جهانی و دموکراسی دينی را, کد بندی و نرخ گذاری کند, تا جلوی هرگونه اجحافی گرفته شود. با اين اقدام غير انقلابی, يک شبه مهرورزی شيوه زندگی گشته و در پای چپر ها و کنار شقايق ها, نشانی از ابروهای گره خورده و رگ های بيرون زده, ديده نخواهد شد.

ليست زير نمونه هايی از پر فروش ترين "قانون" های موجود در بازار و موارد مصرف آنها را نشان می دهد که می تواند مورد استفاده سازمان محترم قرار گيرد.

قوانين زمينی - اين نوع قوانين آنقدر خاکی هستند که هيج تمايزی بين يک فرد عادی با سايه و يا نماينده خدا نمی گذارند و بوسيله همه افراد يکجور فهميده می شوند. اشکال عمده اين نوع قوانين, از بين بردن هرگونه نشاط , شادابی و هيجان درجامعه است.
اتفاقا حکم فيفا عليه دولتمردان مهروز محصول چنين قوانينی است. همانطور که ميدانيم ولی امر فوتبال جهان, در سرزمينی واقع در پشت کوههای بلند رشد کرده که طبيعتا درک درستی از قوانين پيشرفته ندارد, که اگر غير از اين بود, آن يک وجب خاک را به ده پانزده کانتون تقسيم نمی کردند و به سه چهار زبان رسمی سخن نمی گفتند.

قوانين تزيينی – قوانينی که فقط به خاطر مد روز, تعارف و يا رودرواسی نوشته ميشوند ولی اساسا کاربردی ندارند, مثل برابری همه افراد, اعم از زن و مرد در قانون اساسی ولايت خودمان, و يا قطعنامه های سازمان ملل عليه اسراييل.
اشکال عمده اين قوانين, گمراه کردن آدمهای ساده لوح بوده و گاها زندگی آنها را به مخاطره می اندازد.

قوانين نانوشتنی – آنهايی که به دلايلی با مرکب نامريی نوشته ميشوند و با چشم غير مسلح قابل خواندن نيستند اما کاربرد روزانه دارند, مثل قوانين محترم رشوه دادن و ستاندن. از محسنات اين نوع قوانين تقويت ضريب هوشی و نيز شجاعت افراد جامعه است, چرا که پيدا کردن شخص کليدی و محاسبه ميزان درست باج سبيل, کار آدم کم هوش و يا بزدل نيست.

قوانين چماقی – اين نوع از قوانين در زمان اوج زورگويان نوشته می شوند و منويات آنان را بدون پرده پوشی بيان می کنند, و از لحاظ صداقت و صراحت بيان قابل تحسين می باشند. از مهمترين نمونه های آن حق وتوی کشورهای پنجگانه در شورای امنيت, قوانين آپاتايد در آفريقای جنوبی و نيز اختيارات ولايت مطلقه فقيه در ولايت خودمان است.

قوانين برهه ای – هر چند که آنها را در حال حاضر می نويسند ولی در اين برهه از زمان قابل اجرا نيستند. برهه می تواند از چند ثانيه تا چند سال طول بکشد و نمونه های بيشت و چند ساله هم ديده شده است. مثل قانون آزادی بيان, عقايد و اديان

قوانين غيبی - اين قوانين در مواقع خاص از عالم غيب يا بالعکس به برخی از علما مخابره می شوند و می توانند نتيجه انتخابات را کلا عوض کنند

قوانين موتوريزه - اين قوانين برای ايجاد نظم نوشته و بوسيله موتورسواران ورزيده و تر دست اجرا می شوند, برای توضيحات بيشتر به زندگی نامه فروهرها, مختاری, پوينده و سعيد حجاريان مراجعه فرماييد.

قوانين متناوب (سيکليک) – اجرای اين قوانين متناوبا شروع و متوقف می شود, مثل قوانين بد حجابی و ممنوعيت آنتن های ماهواره, اين قوانين بيشتر جنبه سرگرمی و نيز اشتغال زايی دارد.

قوانين ناسراسری - اجرای اين قوانين بستگی به نظر مقامات محلی دارد, مثل ممنوعيت برخی از کارها برای شهرستانی ها

قوانين ناکام - اين قوانين بوسيله نمايندگان مردم مورد بحث قرار گرفته ولی قبل از تصويب شدن با حکم حکومتی کورتاژ شده و وارد ليست آرزوهای برباد رفته می شود, مثل قانون مطبوعات.

قوانين پلاستيکی – اين قوانين بصورت کاملا انعطاف پذير نوشته شده و معنی و مفهوم آن بستگی به نظر و سليقه قاضی و يا والی در زمان و محل استفاده دارد.

اگر قسمت بود و به رمز و راز ديگری دسترسی يافتم, به غنچه ای خواهم گفت تا اهل ده هم با خبر شوند

مهران رفيعی
چهاردهم آذرماه هشتاد و پنج

mehran_rafiei@hotmail.com

دنبالک:

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'رمز و رازهای شادکامی در دهکده جهانی، طنز نوشته ای از مهران رفيعی' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016