- دانشجو در پيشبرد پروژه آگاهی بايد نقش مهمی بازی کند
- ضعف تئوريک، فکری و علمی در جنبش دانشجويی خطرناک است
خبرگزاری دانشجويان ايران - تهران
سرويس: سياسی
هاشم آقاجری اظهار داشت: بايد به دانشگاه و جنبش دانشجويی به عنوان يکی از نهادها و نهضتهای جنبش روشنفکری ايران، در چشمانداز وسيعتری نگريسته شود.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجويان ايران (ايسنا)، اين استاد دانشگاه، در ديدار با برخی از اعضای انجمن اسلامی دانشجويان دانشگاه شهيد چمران اهواز، گفت: برخی جريانها که در دانشگاه به راه افتاد، دانشگاه مدرن را در چارچوب ايدئولوژی خود پذيرا نبود. دانشگاه به عنوان يک نهاد مدرن، پذيرای گفتمانهايی است که حداقل يک پا در عالم مدرن داشته باشد.
وی تصريح کرد: بايد ديد دانشگاه به عنوان نهاد مدرن و دانشجويان و استادان به عنوان عاملان حاضر در اين نهاد چه جايگاهی دارند؟ آيا تمايل به علم و معرفت انسانی و اجتماعی وجود دارد و به دانشگاه اجازه توليد معرفت داده میشود.
آقاجری بعد ديگر دانشگاه را روشنفکری دانست و افزود: درست است که روشنفکری تنها منحصر به دانشگاه نيست، واقعيت اين است که مهمترين خاستگاه پديدهی روشنفکری جديد، دانشگاههای جديد است. روشنفکری حوزهای تئوريک- پراتيک است که میخواهد روشنگری کند، به اين معنا که تئوریها را به عرصهی عمومی آورد تا به رسالت روشنفکرانه خود جامعهی عمل پوشاند.
وی کارکرد روشنفکرانه را ادامهی راه پيامبران دانست و اظهار داشت: به نظر من، هستهی اصلی دانشگاه با کارکرد توليد و توزيع تئوری روشنفکرانهی اجتماعی تعريف میشود. اساس مشکل تفکر بنيادگرايانه با روشنفکری دانشگاه، اينجاست که میخواهد رابطهی دانشگاه روشنفکرانه با حوزهی عمومی را قطع نکند.
اين استاد دانشگاه دانشجويان را پل ارتباطی جريان روشنفکری با جامعه دانست و تصريح کرد: جنبش دانشجويی دانشگاه ابتدا ذيل مقولهی روشنفکری و سپس مقولهی سياسی مطرح است. رسالت روشنفکرانه دانشجو و دانشگاه و نقش ارتباطی که دانشجويان بايد ميان جريان روشنفکری تحولخواه و ترقیخواه جامعه با مردم ايفا کنند، بسيار مهم است. دانشجو در پيشبرد پروژهی آگاهی بايد نقش مهمی بازی کند.
وی گفت: دانشگاه و دانشجو در کارکرد روشنفکرانه ابتدا بايد خود آگاهی را به مردم منتقل کند. با مطالعهی دورههای مختلف تاريخی شاهد ادوار تناوبی از عملزدگی و نظرزدگی، حالتی رفت و برگشتی و يا کنش واکنشی هستيم. در دورهی فعاليت مجاهدين خلق، حدود سالهای ۵۴ – ۵۵ دانشجويان بسيار عمل زده و به فکر اعتصاب، سازماندهی و درگيری با پليس و ... بودند، بعد از سال ۵۴، واکنشی ايجاد شد و تئوریزدگی و نظرزدگی به وجود آمد، در دورهی فعلی، دانشجويان بايد بدانند اگر خود به آگاهی علمی، شناخت دقيق عالمانه و منطقی نرسند، نمیتوانند رسالت روشنفکرانه خود را عملی کند.
وی ضعف تئوريک، فکری و علمی را در جنبش دانشجويی خطرناک دانست و افزود: درست است که وجود آگاهی در تمامی جهشها از قبيل کارگری و ... مهم است، اما به اين علت که صنفی که دانشجو در آن قرار میگيرد علم است، وجود آگاهی در جنبش دانشجويی بسيار مهم است و بعد از ارتباط با جامعه در اولويت قرار خواهد داشت. امکان ارتباط يکی از طريق رسانههای سنتی است مثل مساجد، هياتها و ... است و ديگری رسانههای مدرن از قبيل روزنامهها و سايتهاست.
اين فعال سياسی يادآور شد: دانشجو به دليل جوانی، نبود تعلقات و وابستگی، تحرک، روحيهی شاد، سرزندگی، کثرت و حضور در محيط فيزيکی خاص، امکان سازماندهی بيشتری دارد. تنها مشکل، پروسه پوستاندازی و رفت و برگشتی دانشجويان است که فرآيند انباشت را تضعيف میکند که امروز با وجود رسانه و امکانات جديد میتوان اين مشکل را نيز از سر راه برداشت. هر حرکتی اگر بخواهد اجتماعی شود، نيازمند تشکيلات و سازمان است و در هر جامعهای برخی از تشکيلات میترسند.
آقاجری در پايان خطاب به دانشجويان پيشنهاد داد: دانشجويان بايد تشکيلات داشته باشند، جنبش دانشجويی بدون سازمان و تشکيلات به نتيجه نخواهد رسيد. جنبش دانشجويی بايد راهکارهای برای رهايی دانشجويان از سرخوردگی، انفعال و دلزدگی پيدا کند.