گزارش مريم رحمانی، عکس آرش عاشوری نيا
مراسم ۸ مارس توسط سايت کانون زنان ايرانی و مدرسه فمينيستی برگزار شد
به مناسبت ۸ مارس روز جهانی زن يکشنبه ۱۹ اسفند برنامه ای در ۴ پنل به همت سايت «کانون زنان ايرانی« و «مدرسه فمينيستی» با شرکت بيش از ۱۵۰ تن از فعالان زن از تهران و شهرهای مختلف ايران برگزار شد. پيش از اين مراسم، مقامات نيروی انتظامی به سنت هميشگی چندماهه اخير، بی سيم به دست، مسئولان برگزاری مراسم را به کلانتری فراخواندند و خواستار لغو برنامه شدند. دو نفر از مسئولان برگزاری مراسم به همراه صاحب خانه، ساعت ها در کلانتری محل مورد تهديد قرار گرفتند تا برنامه لغو شود، اما نمايندگان برگزاری مراسم با مقاومت و چانه زنی بر «حق برگزاری مراسم روز جهانی زن» پای فشردند و در نهايت از لغو آن خودداری کردند. اين درحالی است که ناهيد کشاورز (از اعضای کمپين يک ميليون امضا ) که مراسم روز جهانی زن با سخنان او آغاز شد ضمن تبريک روز جهانی زن، اظهار تاسف کرد که در آستانه يکصدمين سالروز ۸ مارس که در همه جای دنيا زنان جهان اين روز را جشن می گيرند، جنبش يک ميليون امضاء در ايران برای برگزاری اين روز حتا در خانه های شخصی شان با مشکل مواجه است، به طوری که برای برگزاری اين جشن همبستگی در روزی که «از آن خود» ماست، ما را با مشکل مواجه کردند.
ناهيد کشاورز سپس افزود: «اگر چه بعد از چند سال که ۸ مارس را در خيابان ها و ميادين شهر برگزار می کرديم اکنون دوباره ما را همچون دو دهه گذشته، به عرصه خصوصی برگردانده اند، اما اين گردهم آيی ها با جمع شدن های دهه ۶۰ فرق دارد، حالا تک تک ما کنشگران يک جنبش نيرومند هستيم که مسئله برابری زن و مرد را توانسته ايم به جامعه مردسالار تحميل کنيم. با وجود بسته شدن تريبون ها اين گفتمان در جامعه وارد شده و فعالان کمپين يک ميليون امضاء اين بحث را عمومی کرده اند و به همين دليل در برخورد و دستگيری بچه ها به آنها اتهام های مبهم وارد می کنند چرا که نمی توانند صراحتا بگويند که اينها با تعدد زوجات مخالفند .جامعه ايران به همراه جامعه جهانی تغيير کرده است و اين تغيير قابل نفی نيست. اما امروزه با بديهی ترين خواسته های ما برخورد می شود شايد ۲۰ سال ديگر فرزندان ما به کسانی که خواسته های ما را با امنيت ملی در تضاد می بينند بخندند. اين جنبش رشد کرده و حضور ان در سراسر ايران نشان دهنده اين موضوع است که اين خواسته ها تنها خواسته های زنان طبقه متوسط تهران نيست بلکه خواسته همه زنهاست در سراسر ميهن مان.
پس از اين سخنان، ناهيد کشاورز به معرفی پنل های مختلف در برنامه پرداخت.
مطالبات زنان از ديد کنشگران کمپين يک ميليون امضاء در زاهدان، کردستان و اراک
پنل اول با عنوان «مطالبات حقوقی زنان از ديد کنشگران کمپين يک ميليون امضاء، در شهرهای مختلف» برگزار شد که اين پنل را «زارا امجديان» اداره می کرد. در اين پنل هنگامه حياتی از فعالان کمپين زاهدان، زينب بايزيدی از فعالان کمپين کردستان و مهسا امر آبادی به نمايندگی از فعالان کمپين در اراک به بررسی وضعيت زنان در شهرهای خود پرداختند.
زينب بايزيدی گفت کمپين تا امروز موفق بوده است و يک جنبش سراسری است که توانسته زنان ايران را متحد کند و شايد به ساير جنبش های زنان جهان ملحق شود جنبش زنان سرشت خاص خودش را دارد و جدای از خيلی از مسائل که زنان در جای جای ايران با ان درگير هستند زنان کرد با مسائل خاص ديگری نيز دست و پنجه نرم می کنند.زنان کرد از اولين گروه هايی بودند که با جنبش يک ميليون امضاء همراه شدند و روز به روز اين جنبش در کردستان در حال پيشرفت است.اين کمپين توانسته مردان را با خود همراه کند. جنبش زنان زمانی به موفقيت دست پيدا می کند که جامعه ديگر ظرفيت پذيرش ظلم را نداشته باشد. فقر، تبعيض، سنگسار و ختنه دختران، تعدد زوجات، قتل های ناموسی در کردستان از مسائل خاص زنان کرد به شمار می آيند و بنابراين وظيفه زنان کرد از زنان ديگر ايران سنگين تر است. يکی از مسائل خاص زنان کرد مسئله هويت ملی است که سبب شده فعالان کمپين با اتهاماتی روبرو شوند و برچسب هايی بخورند که ديگر فعالان با آنها روبرو نبوده اند. حقوق زن جدای از حقوق بشر نيست و کسانی که در جهان مانع پيشرفت جنبش زنان می شوند بايد پاسخ دهند مگراين زنان چه می خواهند جز از بين رفتن فقر،گرسنگی و برابری؟
سخنران ديگر هنگامه حياتی به مشکلات خاص زنان استان سيستان و بلوچستان اشاره کرد، وی گفت که سيستان و بلوچستان منطقه محرومی است و منطقه محروم از آگاهی بی نصيب است همچنين اين استان اقتصاد سالمی ندارد،قاچاق و تروريسم حرف اول را در اين منطقه می زند.منبع درآمد بيشتر مردم قاچاق است و بنابراين اقتصاد ناسالم فرهنگ ناسالم، به وجود می آورد و باز آگاهی کمتر و کمتر می شود.
وی در ادامه گفت از طريق ماهنامه زنان با کمپين آشنا شده است و قطعاً اين اطلاع رسانی سبب بسته شدن اين مجله شده است.بنابراين حداقل ارتباط نيز از بين رفته است و در نتيجه آشنايی زنان در سيستان و بلوچستان با حقوق خودشان بسيار اندک است .
وی همچنين افزود ازدواج در سنين پايين يکی از مشکلات زنان سيستان است و حتی اگر دختری نخواهد که در اين سنين ازدواج کند قدرت ابراز عقيده ندارد چرا که مردها شرايط زندگی زن را به او تحميل می کنند و تنها مرد حق انتخاب دارد.متاسفانه شرايط زندگی در اين منطقه زن را وابسته به مرد کرده است اگرچه در ابتدای پيدايش تمدن سختی شرايط سبب شده است زن از عرصه عمومی دور شود اما درحال حاضر اين وظيفه دولت است که امکانات شهری را برای تمام شهروندان فراهم کند اما متاسفانه شرايط زندگی در سيستان و بلوچستان همچنان بدوی است و زنان حق اظهارنظر در مواردی که برای مردان ناگوار است را ندارند بنابراين شرايط حاکم بر منطقه بايد عوض شود تا شرايط زنان نيز متحول شود.حقوق زنان زمانی بهتر می شود که شرايط کل اجتماع بهتر شود. همچنين در مورد ازدواج اهل سنت پدرحتی بدون اجازه دختر او را به عقد هر کس که بخواهد در می آورد ،تعدد زوجات مسئله ديگری است که در اين استان رايج است و ما شاهد واکنش زنان به اين موضوع نيستيم چرا که زنانی که با زور ازدواج کرده اند ترجيح می دهند همسرشان را کمتر ببينند.
همچنين اين فعال حقوق زن به نظر اهل سنت درباره کمپين اشاره کرد که معتقدند شما تنها از مراجع شيعه تاييد گرفته ايد و خواستار تاييد کمپين از سوی علمای خودشان هستند و بنابراين اهل سنت کمپين را امضا نمی کنند.
وی در ادامه به موقعيت جغرافيايی اين منطقه و همجواری اش با پاکستان اشاره کرد و از رابطه فرهنگی قوی که بلوچستان با پاکستان دارد و اينکه حضور طالبان در پاکستان پوشش زنان بلوچ را دست خوش تحول کرده و چادر حرير را به روبنده و چادر بسيار ضخيم تبديل کرده است. در انتهای صحبت اش، هنگامه حياتی گفت: چون شهرها ی اين استان کوچک و مرزی هستند، تحت کنترل بيشتری قرار دارند و اين امر سبب شده فعالان زن در اين شرايط تهديدات بيشتری داشته باشند و زود تر شناخته شوند.وی در اخر يکبار ديگر ۸مارس را با احترام به آزادی،عدالت و بشريت تبريک گفت.
سها امرآبادی سخنران بعدی به نمايندگی از فعالان کمپين در اراک صحبت کرد.وی نيز مانند بقيه در ابتدا ۸مارس را به همه زنان تبريک گفت و اينکه چون با شرايط شهر اراک آشنايی داشته توسط فعالان برای سخنرانی انتخاب شده است.
امرآبادی خصوصيات شهر اراک را از نظر جغرافيايی و فرهنگی برشمرد و گفت اين شهر گرچه شهری کارگری و دانشجويی است اما تا قم ۲ساعت فاصله دارد و از نظر فرهنگی بسيار متاثر از قم است. بنابراين شهری مهاجرپذير است و فوق العاده امنيتی است و دستگاه های امنيتی موازی هم بسيار دقيق در آنجا کار می کنند.وی گفت دختران دانشجو از کمپين استقبال می کنند اما حاضر به همکاری و فعاليت نيستند به خاطر مشکلات قضايی که برای اعضای کمپين بوجود آمده است.
وی در بخش ديگری از سخنانش به مشکلات زنان اين شهر پرداخت و اينکه زنان از آزارهای خيابانی بسيار رنج می برند و از پسر ۸ساله تا پيرمرد۸۰ساله به زنان اظهار لطف می کنند هرچند با ورود دانشجويان اوضاع کمی بهتر شده است. مشکل بعدی که امرالهی از آن ياد کرد معضل اعتياد مردان اين استان بود که سبب شده بسياری از زنان به فحشا کشيده شوند،معضل ديگر زنان اين شهر کم سوادی زنان است که به کمبود اعتماد به نفس و پايين بودن سطح مشارکت اجتماعی آنان منجر شده است.
در ادامه امرآبادی افزود اراک به تازگی به کمپين پيوسته و سرمای شديد زمستان که گاه به زير ۳۵درجه در اين شهر رسيده مانع فعاليت اعضای کمپين شده است. چند نفر هم از کسانی که قبلا امضا کرده بودند بعد از شنيدن مشکلات قضايی که اعضای کمپين پيدا کرده اند امضايشان را پس گرفته اند. اما وی از آشنايی اين افراد با کمپين اظهار مسرت کرد و اينکه هدف اصلی کمپين آگاه سازی است.
در انتها زارا امجديان گفت:در کردستان تعدد زوجات و ختنه دختران در سنين پايين واقعا معضل بزرگی است که جدا از تبعيضاتی که تمام زنان دچار اند خاص زن کرد است و اينکه بعضی از مشکلات تنها به منطقه خاصی مربوط می شود اما مبتلا به ساير نقاط نيست.نتيجه اينکه زنان در جايی که هستند تحت ستم و تبعيض قرار دارند و اين تبعيض ها به قوانين، و نوع فرهنگ و سنت آن منطقه نيز بر می گردد. می بينيم زنان در هر سه شهر محدوديت دارند و نمی تواند در اماکن عمومی ظاهر شوند و البته گوناگونی مشکلات مسئله ای است که بايد روی آن کار شود.اميد دارم به وضعيت برابر برسيم و شاهد نابرابری نباشيم
جنبش زنان و کنشگران کمپين از اصفهان، يزد و تبريز
پنل کنشگران کمپين از شهرهای مختلف به دليل تعداد زياد شهرها به دو بخش تقسيم شده بود که بخش دوم اين پنل را جلوه جواهری اداره می کرد. در بخش دوم پنل «مطالبات زنان در شهرهای مختلف» ياسمن دادور از يزد، مينو کيامان از اصفهان و فرانک فريد از تبريز شرکت داشتند..
مينو کيامان درباره مشکلات خاص زنان اصفهان صحبت کرد و گفت مسئله جهيزيه و مهريه گرچه در شهرهای ديگر نيز وجود دارد اما در اصفهان پررنگ تر است چرا که به سبب بافت فرهنگی اين شهر که سنتی و مردسالار است و در برهه ای از تاريخ پايتخت يکی از سنتی ترين سلسله ها يعنی صفويه بوده زنان برای برون رفت از وضعيت اجتماعی متوسل به دامن زدن به بعضی سنتها شده اند.در دو دهه اخير زنان اصفهان از جهزيه و مهريه به عنوان اموالی که ارزش و اعتبار به آنها می بخشد استفاده کرده اند.بنابراين بايد رابطه اين موضوع را با ستم جنسی بر زنان بررسی کنيم. وی گفت همچنين ارث در بين زنان اصفهان وقتی مطرح می شود که خواهان استقلال مالی هستند و چون نمی توانند کار کنند از ارث برای حل مشکلات و استقلال مالی استفاده می کنند و بنابراين روی مسئله ارث تاکيد دارند.
سخنران بعدی ياسمن داور به معضلات زنان شهر يزد اشاره کرد و گفت مشکلات زنان يزدی جدا از زنان ديگرنقاط ايران نيست اما برخی مسائل در يزد پررنگ تر است و به برخی از مشکلات اشاره کرد: وی گفت اولين مشکل زنان محدوديت اجتماعی به دليل ناامنی جامعه است که بر فعاليت زنان و دختران اثر می گذارد وی از مزاحمت های خيابانی موتورسواران برای دختران ياد کرد.
سپس دومين مشکل را عدم انتخاب برخی علايق به خاطر مسائل خاص اجتماعی وفرهنگی دانست مثلا دختران نمی تواند موسيقی بياموزند. مشکل بعدی را ناکافی بودن اموزش در زمينه مشکلات زنان دانست و گفت گفت آمار خشونت خانوادگی در يزد بسيار بالاست اما خود زنان و خانواده شان بريا حفظ آبرو سکوت می کنند و حتی اگر زنی اين مشکل را به نيروی انتظامی و دادگاه ارجاع دهد آنها خشونت خانگی را جدی نمی گيرند. وی همچنين از فرهنگ سنتی و مردسالار ی را که توسط خود زنان بازتوليد می شود به عنوان مشکل ديگری قلمداد کرد.
وی گفت طلاق در کل کشور معضلی بزرگ است اما در يزد بر اساس عرف و سنت قبح طلاق بيشتر و طلاق گرفتن برای زنان بسيار سخت است. زنان به سوختن و ساختن ترغيب می شوند و اگر زنان طلاق بگيرند تحت کنترل بيش از حد از سوی وابستگان حتی همسايگان و کسبه محل قرار می گيرند حتی اگر ميانسال و يا مسن باشند.
فرانک فريد از فعالان حوزه زنان درتبريز بعد از تبريک۸ مارس به زبان اذری درباره تفاوت معنی دار خشونت در تبريز با ساير شهرها سخن گفت.و اينکه در عرض چند ماه همسرکشی های زيادی روی داده که نتيجه موفق نشدن زن در گرفتن طلاق بوده است و اينکه متاسفانه مقامات بلافاصله در جرايد عنوان می کنند اين زنان با مرد ديگری ارتباط داشته اند که مطلقا چنين نيست مثل مورد مارالان و اينها تنها برای مقصر جلوه دادن زن است و متاسفانه مشکلات زنان کالبدشکافی نمی شود. اينکه چرا آمار خودکشی زنان در اذربايجان بالا رفته است بررسی نمی شود.
وی در ادامه افزود تبريز اولين شهری بود که به کمپين يک ميليون امضاء پيوست يعنی در شهريور ۸۵ اما تا به حال امضای چندانی جمع نشده زيرا به علت مسائل قومی، مردان سعی می کنند خواسته های زنان را تغير دهند و اولويت را به مسائل ديگر می دهند درحالی که هر دو جنبش زنان و قومی بايد توجه کنند که يک زن می تواند بدون وجه ديگرش درنظر گرفته شود و هيچ يک از دو جنبش نبايد خواستار انکار ديگری شوند مثلا جنبش قومی نبايد بخواهد من زن دست از مطالبات حقوقی ام بردارم يا جنبش زنان نبايد منکر خواست های قومی من شود.نکته ديگر اين است که سلسله مراتبی بودن در ايران خودش را نشان می دهد و مرکز در راس قرار می گيرد و شهرستانها در هاله ومشکلات زنان تهران به سرعت پخش می شود و اين باعث می شود امضا گرفتن در جاهای ديگر قطع شود و سبب از بين رفتن همبستگی می شود. اگر در يک شهر نمود نداشته باشيم اين مسئله به شهرهای ديگر هم نسوخ پيدا می کند . وی افزود ما بايد تجارب مان را باهم شريک شويم.
زنان موفق : از صنعت تا قطب جنوب
پنل دوم، با نام «زنان موفق:از صنعت تا قطب جنوب»، بلافاصله بعد از پنل اول برگذار شد. سحر افاضلی اداره پنل دوم را برعهده داشت و شرکت کنندگان ماهرخ فلاحی کارآفرين برگزيده کشور در زمينه گاوداری صنعتی، ندا آزرمی مهندس متالوژی و صاحب شرکت بازرگانی جرثقيل های سنگين و آيرين شيوايی اولين زن ايرانی که به قطب جنوب پا گذاشته بودند.
سحر افاضلی بعد از تبريک ۸ مارس و معرفی شرکت کنندگان گفت برخلاف پنل قبلی که بحث از مشکلات زنان و غم انگيز بود اين بخش به معرفی زنان موفق می پردازد که علی رغم شرايط سخت در صنعت برای زنان توانسته اند به موفقيت دست يابند و همچنين درباره سفر خانم شيوايی به قطب جنوب بدانيم.
اين پنل با سخنرانی ماهرخ فلاحی آغاز شد. ايشان ضمن تبريک ۸مارس گفت من کارمند آموزش و پرورش و مدير بودم (فوق ليسانس علوم تربيتی) و به همراه يک خانم ديگر به امريکا عازم شديم برای يادگيری اموزش خط بريل و اين روش را روی الفبای فارسی پياده کرديم برای آموزش نابينايان. وی در ادامه گفت: من اکنون ۶۴ساله هستم. ۵۰ سال پيش آزادی های خانم ها کمتر بود اما خود خانم ها می توانند آزادی را بدست بياورند. ۳۰ساله که بودم کار گاوداری را شروع کردم صبح ها در مدرسه بودم و عصر در گاوداری با وجود مخالفت های خانواده همسرم اما محکم ايستادم چون به توانايی خودم باور داشتم هرچند که شوهرم مخالف کار من نبود اما طرز برخورد قاطعانه من سبب شد که موفق شوم. اگر زنان خودشان را باور داشته باشند مردها هم آنها را باور می کنند و جرات ندارند ما را ضعيف بدانند و اگر ما احساس ضعف کنيم مردها هم ما را ضعيف تر می دانند. من برای شروع کارم سرمايه ای نداشتم جز يک خانه در صادقيه که پس از تبديل ان به يک آپارتمان کوچک بقيه پول ان را يک هکتار باغ گيلاس با ۷تا گوساله شروع کردم الان ۹۸۷۰تا گاو نزديک ۱۰۰۰۰گاو هولشتاين دارم. وی گفت از سال ۸۳ عضو هيت مديره انجمن شيخ بهايی زنان کار آفرين هستم و از زنانی که کارآفرين هستند حمايت می کنيم.
وی در ادامه گفت من ۲پسر دارم که يکی پزشک و ديگری فوق ليسانس مهندسی کشاورزی است. کار من سبب ايجاد مشکل برای فرزندان و همسرم نشده است .من هرگز از شوهرم چيزی نخواستم و اصولا هرگز دوست نداشته ام از شوهرم چيزی بخواهم. فکر می کنم زنان بايد انتظاراتشان را از همسرانشان کم کنند.
سخنران بعدی ندا آذرمی، مهندس متالوژی بود. وی گفت من سالها مدير و کارشناس فروش بودم. متاسفانه يک زن مدير عامل در حوزه خودم نديدم. کار بسيار مشکلی است. وقتی دانشگاه می رفتم ۴نفر دختر بوديم و بقيه آقا بودند. خانم ها از لحاظ درسی بالاتر بودند، اما ۸۵ درصد خانم ها که مهندسی متالوژی خوانده اند يا خانه دارند يا کارهای نيمه وقت انجام می دهند. چند سال مدير فروش بودم اما نمی توانستم هضم کنم مردها همه چيز را تحت سلطه خود بگيرند و با من به عنوان يک زن برخورد می کردند و نه به عنوان يک فرد متخصص و من چون نمی توانستم اين مسائل را بپذيرم بنابراين خودم شرکت تاسيس کردم. ورودم به اين عرصه برای مردان بسيار سنگين بود. برخلاف آنچه گفته می شود عرصه صنعت برای زنان مناسب نيست اما زنان به دلايلی می تواند موفق تر از مردان باشند و تنها به جسارت و صبر برای ورود به اين عرصه نياز دارند. اگر جسارت داشته باشد موفق می شويد.
وی در ادامه افزود اما مسئله ای که وجود دارد اين است که مردها مشکلات خاص زنها را درک نمی کنند من به هيچ جلسه ای بعد از ساعت ۳:۳۰ نرفتم مگر با استرس چرا که فرزندم در اين ساعت از مهدکودک برمی گردد ولی مردها درک نمی کنند.
آيرين شيوايی سخنران بعدی از نحوه انتخاب شدنش برای سفر به قطب جنوب گفت و اينکه دانشجوی فيزيک است و نجوم را از اواخر دوره راهنمايی با ثبت نام در کلاس های رصدخانه زعفرانيه تهران وابسته به کانون پرورشی کودکان و نوجوانان شروع کرده است. شيوايی افزود فيزيک را به خاطر نجوم انتخاب کرده است. وی گفت در ابتدای تحصيل نجوم، تعداد دخترها ۲تا ۳برابر پسرهاست اما بعد از ۳سال کسانی که وارد بازار کار نجوم می شوند آقايان هستند. برای رصد بايد از تهران خارج شد که برای بسياری از دخترها اين امکان وجود ندارد چون خانواده هايشان اجازه نمی دهند اما خوشبختانه خانواده من مشوق من بوده اند و گاه همراه من می امدند. بعضی وقتها فکر می کنم اگر شرايط تا اين حد دشوار نبود شايد بهتر پيشرفت می کردم اما من کوتاه نيامدم و تسليم شرايط نشدم و از امکاناتی که داشتم نهايت استفاده را کردم. درسال ۸۲ من و يکی ديگر از خانم ها در رقابت مسيه اول شديم و اين اولين بار بود که خانم ها برنده اين رقابت می شدند. سال بعد دانش اموز برتر شدم و اکنون همکار تحريريه نجوم و برنامه آسمان شب شبکه ۴ سيما هستم. خانم انوشه انصاری اواين فضانورد ايرانی خواستند حامی يک نفر برای سفر به قطب جنوب شوند و با اساتيد نجوم تماس گرفتند و من بعد از انجام دو مصاحبه برای اين سفر انتخاب شدم. سوم دی امسال به مدت دو هفته در قطب بودم سفر بين الملی بود و ۱۰ روز در کشتی بوديم. اين سفر سبب علاقه من به زمين و موضوعات زيست محيطی شد. چرا که جنوبگان سرزمينی بسيار بکر است و من به رشته يخچال شناسی علاقه مند شدم چرا که کوه های يخی بسيار زيبا هستند و به رنگ سفيد و ابی روشن تا آبی تيره ديده می شوند البته اين رشته به سبب جغرافيای ايران در کشور ما وجود ندارد.
در انتها خانم افاضلی گزارشی درمورد اشتغال زنان در ايران ارائه داد: که بر اساس تحقيقات سازمان ملی جوانان امار بيکاری زنان تحصيل کرده ۴۸درصد است در اين ميان ايلام با ۷۶درصد و هرمزگان با ۱۵درصد به ترتيب بيشترين و کمترين ميزان بيکاری زنان تحصيل کرده را به خو د اختصاص داده اند.
مشارکت اقتصادی در گروه ۱۰ سال و بيشتر۴۱درصد است و که سهم زنان در سال اخير تنها ۹درصد است . در سال ۸۶نرخ رشد بيکاری ۹/۹درصد است که ۱۵درصد مربوط به زنان و ۸درصد مربوط به مردان است. افاضلی اظهار اميدواری کرد با توجه به امارهای نا اميد کننده وضعيت تغيير کند و زنان هرچه بيشتر علاقه مند به مشارکت اقتصادی شوند و اينکه درک کنند داشتن پايگاه اقتصادی محکم و مطمئن، به بهتر شدن شرايط زنان کمک می کند.
دشواری های زنان افغانستان در ۲۵ درصد
بعد از دو پنل يادشده، کليپ سرود کمپين پخش شد و بعد از آن فريده غائب درباره فيلم «دشواری های زنان افغانستان در ۲۵درصد»، ساخته «ديانا ثاقب» کارگردان افغان صحبت کرد.
فريده غائب در سخنرانی خود گفت: اين فيلم به بررسی مشکلات ۶زن نماينده پارلمان افغانستان می پردازد و نشان می دهد که حتی اين زنان نيز در زندگی خود همان مشکلاتی را دارند که زنان روستايی افغان. زنان در افغانستان سه دسته اند زنان طبقه بالا که عموما تحصيل کرده اند و نماينده پارلمان، طبقه متوسط که کارمند هستند و زنان طبقه پايين که روستايی اند. غائب به بررسی چند قانون درباره زنان در افغانستان و ايران پرداخت. اگرچه سن ازدواج در افغانستان برای دختران ۱۶ سال است اما در واقعيت دختران خردسال ازدواج می کنند و حتی همسر دوم و سوم و چهارم می شوند به عکس در ايران قانون ۵۰ سال عقب تر از واقعيت حاکم بر ايران است و سن ازدواج دختر را ۱۳ سال می داند.
و در ادامه به نقل قول از ژيلا بی يعقوب درباره سفرش به افغانستان و وضعيت زن افغان پرداخت و گفت زنان را کمتر تنها می بينی بيشتر در کنار مردان هستند. پشت يک پرده يا ديوار فقط مردان حق مراوده با مهمان را دارند زنان غذا را آماده می کنند و بدست واسط مردی می دهند.ورود زنان به مسجد ممنوع است. زنان را کمتر در رستوان می بينی کسانی که می آيند پشت ميز با پرده های ضخيم می نشينند. در افغانستان مردان روشنفکر تنها ۲درصد هستند که ديدشان با ساير مردان نسبت به زن تفاوتی ندارد.
و بعد پخش فيلم مصائب زنان سطح بالا که يکی در ۷سالگی شوهر کرده و ديگرانی که زنان دوم بودند زنانی که مدام در پارلمان بايد با چنگ و دندان مبارزه کنند تا شرايط زندگی زنان افغان اندکی بهبود يابد يا حداقل بدتر نشوند زنانی که به زور دمکراسی امريکايی ۲۵درصد از کرسی های پارلمان را بدست آورده اند اما دمکراسی امريکايی چه می تواند بکند در افغانستان بدوی و اکنده از جهل، قوميت پرستی و مردسالاری پرهيبت که به نماينده زن به شرط اجازه برادر بزرگش رای می دهند؟!!
تبعيض جنسيتی: اين بار در آموزش
پنل سوم با موضوع تبعيض جنسيتی در آموزش را ترانه بنی يعقوب اداره می کرد. در اين پنل مينا خدادای يک از قربانيان سهميه بندی جنسيتی در دانشگاه، نرگس جودکی خبرنگار اجتماعی، و شيرزاد عبداللهی دبير آموزش و پرورش و کارشناس مسائل آموزشی و عضو کانون معلمان شرکت داشتند.
در ابتدای پنل ترانه بنی يعقوب از انکار هميشه مسئولان درباره مسئله سهميه بندی جنسيتی و در نهايت تاييد مسئولان سازمان سنجش از اعمال سهميه ۳۰درصدی در بعضی رشته ها دريکی دو هفته اخير ياد کرد و ادامه داد که ۳۰درصد ورود پسران با اين قانون تضمين شده وگرنه دخترها بيش از اين ميزان را به همت و پشتکار خودشان بدست می آوردند و نيازی به سهميه ۳۰درصدی در اين رشته ها ندارند و اينکه اين سهميه برای پسران واقعاً۵۰ درصد است نه ۳۰درصدی که مسئولان بر روی آن پافشاری می کنند. خدادای گفت ۲سال متوالی به خاطر سهميه بندی جنسيتی نتوانستم در رشته پزشکی قبول شوم و پارسال و امسال در رشته دامپزشکی که اتفاقا تا حدودی هم مردانه است پذيرفته شده ام و با توجه به اينکه پسرهايی با تراز پايين تر از من در رشته پزشکی قبول شده اند، من هم برای اعتراض راهی سازمان سنجش شدم اما حتی مرا داخل سازمان راه ندادند. چون سهميه بندی قانونی نيست به همين دليل به ديوان عدالت اداری شکايت کرده ام و پيگير پرونده ام هستم و اميدوارم ديوان حقی را که از من ضايع شده به من برگرداند. سازمان سنجش و وزارت علوم بايد پاسخگوی کسانی چون من باشند که با زندگی و سرنوشتشان بازی می کنند. من روزهای بسيار سختی را پشت سر گذاشته ام آن هم در رقابت ناسالم کنکور و با دغدغه های خاص و استرش هايش.
وی خاطر نشان ساخت با توجه به اصل سوم قانون اساسی ايران بند ۹، اصل ۲۱ بند ۱،اصل ۲۸ اين طرح قانونی نيست و در مجلس با وجود مطرح شدن تصويب نشده است اما سازمان سنجش و وزارت علوم ان را اعمال می کنند و برای شرکت کنندگان تصميم می گيرند که در چه رشته ای درس بخوانند. اميدوارم ديوان اجازه ندهد اين روند ادامه پيدا کند و اگر در پرونده ام برنده شدم دختران ايرانی بايد باورشان به يقين تبديل شود که حقشان به خاطر جنسيتشان ضايع نمی شود.
سپس بنی يعقوب از نرگس جودکی خواست در باره تفکيک جنسيتی کتاب های آموزش و پروش که وزير اموزش و پرورش خواستار ان است صحبت کند. جودکی گفت من با کارشناسان اموزش و پرورش صحبت کرده ام و آنها معتقدند اين کار غيرممکن است مگر می شود عدد و رقم را تفکيک کرد؟ همچنين حضور دختران ازدواج کرده در مدارس در کنار ديگر دخترها که مسئولان اين وزارت خانه درباره ان صحبت می کنند به معنی پافشتری بر اين قضيه است که تحصيل برای دختران مهم نيست بلکه ازدواج مهم است و گفت به نظرم آقای عبداللهی بهتر می تواند دراين زمينه صحبت کنند.
شيرزاد عبداللهی بعد از تبريک گفتن ۸مارس گفت استدلال کسانی که طرح سهميه بندی را اجرا می کنند اين است که فرصت اشتغال برای پسران کم است و پسران به عنوان نان اور خانواده هستند در حالی که دخترها ۶۵درصد فرصتهای دانشگاهی را اشغال می کنند و خيلی از آنها سرکار نمی روند و اين موضوع هزينه دولت را اتلاف می کندو خوب در ظاهر صورت مسئله درست است اما راه حل درست نيست. می گويند دخترها اگر دانشگاه می روند به اين دليل است که سرگرمی ندارند و بنابراين درس می خوانند. اگر اينگونه است راه حل اين مشکل ايجاد شرايط برابر برای هردو طرف است بايد امکان تفريح و سرگرمی برای هر دو جنس فراهم شود می گويند پسرها سربازی می روند دخترها نه پس بياييد مشکل را حل کنيم نه اينکه عليه دختران اعمال تبعيض کنيد. بياييد فرصتهای شغلی دختران را بيشتر کنيد تا هزينه دولت به هدر نرود.
وی افزود در حالی که ۵۲درصد کارکنان آموزش و پرورش زن هستند و به خاطر تفکيک جنسيتی مدارس سهم خانم مديرها برابر با مردان است اما در داخل ادارات آموزش و پرورش تهران تنها ۲تا۳درصد مديران زن هستند و ادارات بافت مردانه دارند.
عبداللهی در ادامه به طرح جديد تفکيک جنسيتی کتابهای درسی پرداخت و گفت وزير ما که نه تجربه کاری در آموزش و پرورش دارند و نه نظريه پرداز هستند در قالب يک نظريه پرداز ظاهر شده و می گويد بايد بر اساس سن بلوغ متفاوت دختر و پسر سن ورود به مدرسه تغيير يابد بنابراين حتما می خواهد دخترها را از ۱سالگی به مدرسه بفرستد و پسرها را از ۷ سالگی يا دخترها را از ۷سالگی پسرها را لابد از ۱۲ سالگی! معلوم است روی اين ايده کار نشده و ايشان برای اينکه به برخی از علمای قم ثابت کند ادم متشرعی است چنين طرحی ارائه کرده است. و اينکه عنوان کرده کتاب درسی عشاير بايد با شهرنشينان متفاوت باشد و در ان روح دليری موج بزند در کتاب شهرنشينان روح قانون گرايی. همين حالا هم که کتابهای درسی را نگاه می کنيد می بينيد روحيه مردسالاری بر اين کتاب ها موج می زند نقش های دختر و پسر،ن قاشی ها همه بر مبنای تفکر مردسالارنه است مثلا پسرها دکتر و مهندس اند دخترها آشپزی می کنند...
وی همچنين در ادامه از روند گزينش خانم معلم ها ابراز تاسف کرد و گفت از معلم های زن درباره روابط حوزه خصوصی شان سوال می شود، مثلا اينکه اگر تنها در منزل باشيد و برادر شوهرتان زنگ بزند چه عکس العملی نشان می دهيد؟ چه طور لباس می پوشيد؟...در يک مورد سوال شده فرض کنيد اين خودکار مرده است و اين دستمال کاغذی کفن است اين مرده را چگونه کفن می کنيد، فرض کنيد اين مرده يکی از اقوام شماست؟ در انتهای پنل ترانه بنی يعقوب گفت امروز در مصاحبه ای که با رئيس سازمان سنجش داشتم ايشان با لحن تمسخرآميزی خاطر نشان کرد سهميه بندی جنسيتی يک بحث سوخته است اما می بينيد که سوخته نيست تا جايی که توان داريم بايد ادامه دهيم و تا اين تبعيض برطرف شود.