«زیرگذر» م.ف. پايگاه خبری تحليلی فرارو
چیزی نبود؟!
آدم وقتی می خواهد درباره فاجعه طنز بنویسد یک کمی عصبی می شود، یا لااقل من اینطوری ام. البته اکثر چیزهایی که در طنزهایم راجع به آنها می نویسم، مثل اقتصاد، وضعیت حقوق بشر، شیوه مدیریت، احمدی نژاد و پرونده ایران در شورای امنیت در حمک فاجعه اند، اما فاجعه ها وقتی مستقیما منجر به کشته شدن آدم های بیگناه می شوند؛ ملموس تر و دردناک ترند.
ماجرای انفجار مهیب شیراز که منجر به کشته و زخمی شدن بیش از 200 نفر از هموطنان شده هم از همین دسته است. واقعا متاسفم و هیچ دوست ندارم دراین باره شوخی کنم، اما سیر وقایع را که آدم نگاه می کند خود به خود خنده اش می گیرد. اول از همه علت انفجار است که از گاز پیک نیکی تا گلوله توپ و بمب را دربرمی گیرد.
نماینده شیراز در مجلس خبر داده که در انتهای حسینیه ای که انفجار در آنجا روی داده، نمایشگاه مواد منفجره دایر بوده است و از این جهت به احتمال زیاد، دوستان زحمت دشمنان را کم کرده اند!
مساله بعدی، عاملان احتمالی است که سر آن رقابت است. البته معمولا چنین کارهایی را هر گروهی سعی دارد که به گردن دیگری بیندازد، اما چون اینجا کشوری است که در حسینیه پر ازدحام، نمایشگاه مواد منفجره برگزار می شود؛ هر گروهی سعی دارد مسئولیت بمبگذاری را به عهده بگیرد تا همه چیزمان به همه چیزمان بیاید!
در این زمینه الان بین انجمن پادشاهی ایران (فرود فولادوند و دار و دسته احتمالی) و گروه عبدالمالک ریگی (یا به تعبیر تلویزیون صدای آمریکا: رئیس جنبش مقاومت مردمی ایران!) رقابت سختی درگرفته است.
واکنش اولیه رسانه ملی هم نسبت به این حادثه جالب بود. پوشش خبری صدا و سیما نسبت به این حادثه آنقدر کمرنگ بود که انگار اتفاق چندان مهمی نیفتاده و این اعتراض بسیاری از مردم را برانگیخت. خیلی ها سیاست های غلط و محافظه کاری های ابلهانه را دلیل این جور واکنش ها (یا عدم واکنش ها) از سوی صدا و سیما می دانند، اما من به این نتیجه رسیده ام که دلیل این امر این است که واقعا این جور حوادث و جان همومطنان برای حضرات "چیزی" نیست. مثل همان سوال مشترکی که پسر بچه ای از مادر و پدرش پرسید و یکی از آنها گفت چیزی نیست...!
زندگی بین دو فشار
بدون اینکه ما به فکرمان رسیده باشد که ناخن بزنیم، دعوای سختی بین وزارت بهداشت و سازمان نظام پزشکی بر سر افزایش تعرفه های دستمزد پزشکان درگرفته است. گویا سازمان نظام پزشکی که ویزیت پزشکان را کافی نمی دانسته، آن را 15 درصد افزایش داده و این کار به مذاق وزارت بهداشت و وزارت رفاه خوش نیامده.
وزارت بهداشت معتقد است که حق ویزیت حداقل 5 هزارتومانی که سازمان نظام پزشکی برای پزشکان عمومی تعیین کرده، خیلی زیاد است و به مردم فشار می آورد. از آن طرف سازمان نظام پزشكي اعلام کرده که حقوق هاي ناچير پزشکان در بخش هاي دولتي و خصوصي است و پائين بودن سرانه درمان باعث شده که فشار زیادی به پزشکان وارد آید.
در مورد گرانی سایر کالا ها، از لبنیات و حمل و نقل تا گوجه فرنگی و دستمزد گورکن ها وضع به همین منوال است، یا فشار به این طرف وارد می آید و یا به آن طرف. گویا زندگی ما بین دوفشار تعریف شده است! آآآآآآخ خ خ ...
اثبات بی گناهی دولت در گرانی ها
در حالی که دولت اعلام کرده تورم در امسال باید به هفتاد درصد می رسید ولی با مجاهدت های دولت در حد 20 درصد مانده؛ و پس از آنکه رئیس جمهور برای ارزان شدن مسکن به وزیر مسکن دستور داده و مسکن هم قرار است بلافاصله با رویت دستور رئیس جمهور بگوید "چشم... همین الان ارزان می شوم!" آیت الله مهدوی کنی هم به صف منتقدان گرانی وارد شد.
البته تا اینجای کار که هیچ اشکالی ندارد و صددرصد از مردم ایران، از رئیس جمهور گرفته تا خود جمهور، جزو منتقدان گرانی هستند؛ اما اشکال کار اینجاست که جناب مهدوی کنی مسئولیت گرانی ها را متوجه دولت دانسته و گفته اند: دولت نباید در باره گرانی و تورم فرافکنی کند و تقصیر را بر گردن دیگران بیاندازد.
به نظر من این دیگر بی انصافی است. گویا برخی فکر می کنند آقای احمدی نژاد نشسته است و برای گرانی برنامه ریزی و در نتیجه مسئولیت آن را متوجه دولت و احمدی نژاد می کنند. به دلایل بسیاری این فکر اشتباه است، از جمله:
1- اصولا آقای احمدی نژاد آنقدر گرفتار کارهای مهمی مثل عوض کردن وزرا و نامه نوشتن برای مارادونا و طرح ریزی برای اداره اقتصاد جهان است که وقتی برای این جور کارهای جلف ندارد.
2- در دولتی که سازمان مدیریت و برنامه ریزی منحل می شود، اصلا کدام کار دولت با برنامه ریزی انجام می شود که گران شدن کالاها برنامه ریزی شده باشد؟
3- حتی اگر – به فرض محال- دولت برای گران شدن طرح و برنامه ای می داشت و مطابق آن عمل می کرد؛ با توجه به اینکه تمام طرح های دوستان به خاطر حجم کار کارشناسی(!) نتیجه عکس می دهد، قطعا ما شاهد ارزان شدن کالا می بودیم و حال آنکه نیستیم.
4- حتی با فرض رشد تورم و گرانی به خاطر اقدامات دولت، باز هم انتقاد و متوجه کردن مسئولیت این امر به سوی دولتی که حتی مسئولیت اظهارات رسمی سخنگوی دولت را نمی پذیرد، بی فایده است.
پل هوایی
امسال قطعا با بحران کم آبی و خشک سالی مواجه خواهیم شد. به نظر شما در مقابل این بحران بهتر است چکار کنیم؟
1- مسئولیت بارش کم را متوجه گناه مردم و ماهواره ها و بدحجابی و اصلاح طلب هاو بی بندباری جوان ها کنیم و با پس گردنی هم که شده ملت را مجبور به استغفار و اقامه نماز باران کنیم.
2- یک روز تعطیل، با شعار مرگ بر آمریکا به خیابان ها بریزیم و به استکبار جهانی و عوامل صهیونیستش اعلام کنیم که ما تا آخرین قطره آب خوردنمان ایستاده ایم و بعد هم برویم به کار و زندگی مان برسیم.
3- صبح تا شب از احمدی نژاد و دولتش که نمی توانند آب حمام و آشپزخانه و ماشین شویی و حیاط شویی و باغچه و استخر ما را تامین کنند بد و بیراه بگوییم و همچنان روزی دوبار برویم حمام و آشپزخانه بسابیم و ماشینمان را با آب شرب بشوئیم و چنار عمل بیاوریم و از آب تنی لذت ببریم.
4- کمتر مصرف کنیم!
ایمیل [email protected]