دو رقيب جان سخت: سناتور «هيلاری کلينتون» و سناتور «باراک اوباما»؛ در حال گذراندن آخرين زور آزمائی خود، در شهر«پنسلوانيا» با ۴ ميليون رأی دهنده؛ برای احراز کانديداتور (نامزدی) «حزب دموکرات»، جهتِ شرکت در روياروئی با « سناتور مک کين»؛ کانديدای«حزب جمهوری خواه»، و راه يافتن به« کاخ سفيد»؛ هستند. کدام يک، شانس اجراز اين عنوان را دارد؟
«اوباما» يا« کلينتون»؟ شايد برای خيلی از شما، گزيده شدن اين يا آن يک؛ فرقی نداشته باشد. با اين استدلال، که:"سگِ زرد، يرادرِ شغال است". شايد هم، حق با شما باشد.
اما.. به نظر من، اين که چه کسی، و از کدام حزب؛ و از«حزب دموکرات»، کدام يک از اين دو« نامزد»، گزيده شود، خيلی مهم است. اين امر، هم برای خود مردم آمريکا اهميت دارد؛ و هم برای ما ايرانی ها، حائز اهميت است. دلايل خودم را هم برای اين حرف دارم. اما هم اينجا و در آغاز بگويم که به نظر من،« خانم کلينتون»، شانس بيشتری برای انتخاب شدن دارد. چرا؟ هم، به دليل موضع گيری هايش در پيوند با سياست داخلی و خارجی آمريکا و هم به دليل شرايط ويژه ی جامعه ی آمريکا. محافظه کار بودن نسبی اين حامعه. و هم قدرت و نفوذ «لابی» های«صهيونيستی» در جامعه ی آمريکا.
«اوباما»، به دليل کارکرد همين فاکنورها، شانسی برای انتخاب شدن ندارد. اين در حالی است که «سناتور مک کين»، کانديدای«حزب جمهوری خواه»؛ از کم ترين احتمال و از کم ترين شانس، در رقابت با «نامزد» حزب رقيب، «حزب دموکرات»؛ برای راه يافتن به «کاخ سفيد» برخوردار است.
به دليل شکست فاجعه بار سياست های جنگ افروزانه ی دارو دسته ی «نو محافظه کار» « جورج دبليو بوش» و شرکايش. شکست در عراق و افغانستان. اما.. همين جامعه ی آمريکا که حاضر به رای دادن به کانديدای حزب مرتبط با «بوش» نيست؛ در همان حال، از چهره ی« گم نام» و «از گردِ راه رسيده» ی« اوباما» و از هر تغيير« راديکال» در جامعه، هراس دارد.
فراموش نکنيم که رأی دهنده گان« مردِ رند» آمريکائی، به اميد« پيروزی سريع» و« برق آسا»؛ که« جورج بوش»، در زمانی که به افغانستان وعراق، حمله کرد؛ به او و به سياست های جنگ افروزانه اش، رأی دادند. الان آنها ترجيح خواهند داد و می دهند که به«هيلاری کلينتون» رأی بدهند. چرا؟ چون او، معدل و ميانگين« مک کين» يا « بوش» و « اوباما» است.
آخرين پيام سناتور هيلاری کلينتون را که چند لحظه پيش، سر داد؛ شنيديد؟ او خطاب به جمع هوادارانش گفت:
"آمريکا قادر است ايران را محو کند!". چه پيامی به تر از اين، می تواند در به دست آوردن دل «لابی» های«صهيونيستی» و جلب حمايت و نهايتاً آرای آنها؛ تأثيری تعيين کننده داشته باشد؟؟؟!