محققان و تحليل گران صد سال بعد چه معامله ای با روشنفکران و اهل قلم فعلی خواهند کرد؟ روشن است همان بلايی که مابرسر روشنفکران و اهل قلم صدسال قبل می آوريم و صدالبته چون چشمشان توی چشم ما نمی افتد چاک دهانشان را خواهند کشيد و درست همانند ما هرچه دلشان خواست بارمان خواهند کرد و . ...
خواهند نوشت که در دويست سال قبل طنزنگاری بنام ايرج ميرزا می گفت:
خدايا تابه کی ساکت نشينم
من اين ها جمله از چشم تو بينم
تو اين ملا و آخوند آفريدی
تو توی چرت ما مردم دويدی
اما طنزنگاری بنام ابراهيم نبوی صد سال پيش می گفت"
" از نظرآنان (آنانی که در پی تغيير حکومتند) مشکل جمهوری اسلامی و دين ملاهاست، دقيقا ملاها"
ايرج ميرزا طنز نگار دويست سال قبل می گفت:
تمام اين مفاسد از حجاب است
حجابست آن که ايران زو خراب است
خدايا تا کی اين مردان بخوابند
زنان تا کی گرفتارحجابند
طنرنگار صدسال قبل ابراهيم نبوی می گفت:
" اين افراد نمی توانند بفهمند که چرا درعراق و افغانستان حجاب وجود دارد ولی نمی فهمند که گروهی از مردم ايران واقعا به حجاب اعتقاد دارند"
***
نمونه های غير طنزش نيز فراوان است و مثنوی هفتاد من ديسک (کاغذ سابق) می شود اما ما چون خودمان می طنزيم و در جنبه های ديگر سوادش را نداريم، مورد طنزش مد نظرمبارک مان قرارگرفت
بنابراين قبل از اينکه محققان صدسال آينده مشت و مال مان بدهند و بپرسند تکليف آنهايی که به حجاب اعتقاد نداشتند و درخيابان خونين و مالين می شدند چه بوده و حقوق آنها چی می شده، پيشدستی کرده به چند نکته درباب تکيلاتاريای آقای نبوی (که درسايت راديو زمانه نگاشته شده) می پردازيم.
ابراهيم نبوی: درمونترآل نود مسجد وجود دارد که بسياری ازآنها ايرانی است.
به دوستی درمونترآل زنگ زدم و گفتم آقای نبوی گفته درشهرشما نود مسجد وجود دارد که بيشترشان ايرانی است. جواب داد اولا بيشتر از سه چهارتا مسجد در مونترآل نيست که هيچکدام ايرانی نيستند ثانيا گيرم که نود تا مسجد درکل کانادا باشد، چه دردی از ايرانيان دوا خواهدکرد!؟
گفتم اولا ايرانی ها بدنبال دوا کردن درد نيستند،دوما همينکه يک هموطن از داشتن اينهمه مسجد سرذوق بيايد و جهت برائت از مشرکين منار آنرا بکوبد توی ملاج بی دينان،کافی است
خلاصه ديدم اين دوست ما بخاطر گل روی ما هم که شده حاضر نيست برود مسجد ها را بشمارد. بناچار دست همسرم را گرفتم و راندم بطرف مونترآل. به خانم گفتم چون سرکار مسيحی هستيد کليساها را بشماريد بنده مسجد هارا! بزبان انگليسی گفت هو کی رز!(يعنی کی اهميت می دهد) می خواست بما حالی کند که ما زياد به اين چيزها اهميت نمی دهيم! اما کو گوش شنوا؟ پس از مدتی چون از يافتن مساجد مورد اشاره نااميد شديم بالاجبار کليساهارا شمرديم و چون حيرت می کردم که چرا همسرمن که جداندرجد کاتوليک است از ديدن اينهمه کليسا احساس غرورنمی کند اما چهارتا مسجد در مونترآل باعث پز دادن يک هموطن مسلمان ،هزاران کيلومترآنطرفتر دراروپا می شود،هی آمپرمان بالا وبالاتر می رفت، فکرکردم عنقريب است که جنگ صليبی شروع شود(دراينجا فهميدم که نه فقط در زمان جناب صلاح الدين ايوبی، بلکه هرزمان و حتی درعصر تکنولوژی نيز بهانه برای جنگ های صليبی وجود دارد) بناچار به اين نتيجه رسيدم که راه برون رفت از اين معصل تنش زدايی و خوردن يک گيلاس می ناب کنار رودخانه سنت لورنس است. درهمان اوضاع و احوال بحرانی بخاطر اينکه خاطرمکدرمان شيرين شود لطيفه ای که مردم در ايران ساخته اند رابرای خودمان تعريف کرديم
می گويند يکی ازمساجد حکومتی درايران برای رونق بخشيدن به کسب و کار،دم در نوشته بود: نماز صبح يک رکعت خوابيده با شيرداغ و نان شيرمال!
***
ابراهيم نبوی : برای برنامه هايی مثل سخنرانی الهی قمشه ای دوسه هزار نفر در بسياری از شهرها جمع می شوند درحالی که در همان شهر برای سخنرانی مسعودبهنود ۳۰۰ نفر و برای برنامه هادی خرسندی ۵۰۰ نفرجمع می شوند
درگفتار آقای نبوی که نمی توان شک کرد چرا که ايشان حتما تعداد شرکت کنندگان را شمرده اند ولی به ديده بصيرت جمهوری اسلامی صددرصد می توان شک کرد چون بجای اينکه سربازان گمنام را بفرستد سراغ الهی قمشه ای که بازارش داغتراست، می فرستد سراغ هادی خرسندی. البته شايد جمهوری اسلامی بدنبال کشتن کيفيت باشد نه کميت و بهمين دليل تاکنون دو سه بار قصد کشتن هادی خرسندی را داشته است!
***
ابراهيم نبوی: ايرانيانی که در سالهای اخير از ايران مهاجرت کرده و يابا وجودسالهای زندگی درفرنگ هنوز درفضای ايران زندگی می کنند... اين افراد از رفت و آمد با گروههای سياسی اپوزسيون کاملا حذر می کنند.
اولا از قديم گفته اند دوتا گور را برای آبادی کنارهم می گذارند، ثانيا خوانده و ديده بوديم که جمهوری اسلامی از روز اول برای اينکه خرج خود را از مشرکين جدانمايد بابرپايی مراسم برائت از مشرکين،تکليف مومنين را با مشرکين روشن نموده،هرچند که در سالهای اخير اوضاع قمردرعقرب شده و بجای تظاهرات خيابانی ،مراسم برائت ازمشرکين زيرچادرهابرگزار می شود و احتمالا بخاطر تيرگی رابطه با عربستان از سال بعد زير پتو برگزار خواهد شد، اما تبری يک اهل قلم و روشنفکر مملکت از مشرکين به اين شکل ، نکته ای است که محققان در صد سال آينده به آن پاسخ خواهند دادوفرياد خواهند زد شما به چه دليل به تبرائيان زمان صفويه ايراد می گرفتيد!؟
ازهمه مهمتراينکه اميدواريم اين افراد فقط از رفت و آمد با اپوزسيون سياسی کاملا حذر کنند و رابطه خود با اپوزسيون اقتصادی را کاملا حفظ نمايند تا خدای ناکرده نان برخی ها آجرنشود!
***
درخاتمه مطلب، آقای نبوی بخاطر اينکه ثابت نمايد که جمهوری اسلامی نوع با حال و کم خطر رژيم های استبدادی است چند سوال کرده بود، مانيز چند سوال مطرح می کنيم تا بگوييم که جمهوری اسلامی يک حکومت استبدادی نوبرانه است
درکجای جهان رئيس جمهورکشوری برای دست ندادن با رئيس جمهور آمريکا در توالت پنهان می شود؟
درکدام نقطه کره زمين رئيس پليس بی حجابان را برهنه می کند و با آنان نماز جماعت می خواند؟
در کدام کشورجهان يکی از شرکای اصلی نظام بخاطر تقلب در انتخابات پشت سر خدا پناه می گيرد؟
در کدام کشور افراد را مثل فيلم های هاليوودی می ربايند تا دادگاه قانونا بحساب شان برسد؟
درکجای جهان دشمن بهترين دوست سران حکومت است؟
درکجای دنيا گل انداختن لپ نوه بنيانگذار نظام ،معضلی برای حکومت می شود؟
درکجای کره خاکی نشئه جات خلق الله را مصادره کرده و در زندان بخود آنها می فروشند؟
درکدام کشورجناب وزير خبربرکناری خودرااز رسانه های بيگانه می شنود؟
درکجای جهان افراد برای خودکشی به بازداشتگاه پليس می روند؟
وتا فردا صبح می توان ازاين دست پرسش ها مطرح کرد و ثابت نمود که جمهوری اسلامی نوع جالب و غم انگيز و مسخره رژيم های توتالی تر است!