شرائط تاريخی بسيار حساسی از حيات ميهنمان را از سر می گذارانيم.نه حکومت قادر به اداره خويش ومملکت است ونه اپوزيسيونی توانسته است قد علم کند تاآلترناتيوی را در برابر ناکار آمدی رژيم اسلامی ارائه نمايد! در اين دوران حساس، شوربختانه تنها بيگانگان می توانند بيشترين نقش را ايفاء نمايند.ديگر کسی حاضر نيست در دولت احمدی نژاد مسئوليتی به عهده بگيرد! اختلافات درونی حکومت به جائی رسيده است که وزراء يکی پس از ديگری يا استعفاء می دهند يا کنار گذاشته می شوند وبه جای همه آنها بسيجيان وپاسداران بی تجربه در عرصه سياسی واقتصادی اما جنگ طلب گمارده می شوند!دولت برای حفظ ارکانهای خويش تنها به شيوه سرکوب در داخل ومعامله با بيگانگان را برای ماندن بر اريکه قدرت برگزيده است! بخش وسيعی از روحانيت که طلايه دار انقلاب اسلامی بودند ،کم کم کنار گذاشته می شوند وفرياد آنها از اين وضعيت در آمده است! فقرو فحشا وبيکاری وگرانی واعتياد به اوج خود رسيده است اما همه اين عوامل به تنهائی نمی تواند باعث حرکتهای سياسی واجتماعی گردد.اقليتی بی دفاع دائما سنگر آزادی را پاسداريمی کنند و بخش وسيعی از مردم از صبح تا شب به دنبال لقمه نانی می دوند تا به پولی دچار نشوند تا بدبختيهای ديگران گريبان آنها شود.
همين که پس از گذشت ۳۰ سال همچنان در اختلافات فرقه ائی و کودکانه بسر می بريم، هنوز در برابر رژيم اسلامی بدون آلترناتيو مناسب مانده ايم بهمين خاطر در مقابل مردم ايران بايد پاسخگو و شرمنده باشيم!
ايران بی شک به آن کشتی که با همه سرنشينانش در حال فرو رفتن به قعر دريا شباهت يافته است که ناجيان نامتحد و بی عمل تنها در ساحل آن دريا ايستاده اند و هيچ کاری از دستشان برنمی آيد ودائما در حال اختلاف بسر می برند!ناجيانی که به ظاهر خود را نجاتبخش می نامند در ساحل نجات در آرامش کامل تنها در باره تفکر وايدولوژی و شناسنامه خودشان و سرنشينان آن کشتی گرفتار به طوفان مهلک به چانه زنی می پردازند!
مراحلی را از سر می گذارنيم که بايسته است تا بلوغ ورشد سياسی خود را به جهانيان نشان دهيم ودر همين را ستا هم پيمان شويم تا ملت ايران را از چنگال نابود سازان ايران نجات دهيم! دشمنی جمهوری اسلامی با اسرائيل به مرحله جنون رسيده است. برای مثال در سايت اينترنتی پيک ايران کامنت يک هموطن ايرانی بنام الف ـ م ، در باره مقاله ـ تشنگان جنگ درصدد خريدن زمان اند يا حّل معضل اتمی ؟ بهروز ستوده
نظر مرا به خودش جلب نمود! (هرکس مثل من کمی عقل داشته باشد می فهمد که اين مقاله ميگويد که دشمنی با اسرائيل و اين همه پول مردم ايران را صرف مبارزه با اسرائيل کردن و شعار نابودی اسرائيل دادن به نفع منافع ملی ايران نيست . حالا اگر کسانی مثل ناصر و منصور و فرهاد و بقول آقای دربدر ديگران که بعداً سر و کله شان پيدا می شود فکر ميکنند اين حرف غلط است خوب است که عقل های خود را روی هم بگذارند و مقاله ای بنويسند و ثابت کنند که بهتر است ايران به دشمنی با اسرائيل ادامه دهد چون در جهت منافع ملی مردم ايران است آنوقت به من خواننده کمک می شود که ببينم استدلال کدام طرف منطقی تر است . آخر ما ايرانی کی می خواهيم ياد بگيريم که جواب استدلال را بابد با استدلال داد نه با فحش و برچسپ و توهين به نويسنده . موفق باشيد.) روزنامه کيهان ، در يادداشتی با عنوان «رزمايش ايران تغيير در جغرافيای تهديد» نوشته است « آزمايش موشکی ايران و مانور سنگين در آب های خليج فارس ، سطح وسيعی از عمليات هجومی و دفاعی ايران را به نمايش گذاشت به گونه ای که يک جغرافيای گسترده از جنوب پاکستان تا کل کشورها و پايگاههای شبه جزيره ، تا عراق ، اردن ، ترکيه ، دريای سرخ ، شمال آفريقا در معرض تهديد ايران قرار گرفته است. »
اين روزنامه ، با اشاره به آزمايش موشک های دوربرد از سوی سپاه پاسداران طی روزهای اخير ، نوشته « رزمايش ايران نشان داد که گزينه نظامی بيش از آمريکا بر روی ميز ايران قرار دارد با اين تفاوت که سياست ايران صرفاً دفاعی است ، و امريکايی ها و اروپايی ها ديگر نمی توانند از گزينه نظامی بعنوان تک برگ در بازی پيروز ياد کنند. »
کيهان در عين حال اسرائيل را هدف اصلی موشک های شهاب ۳ ندانسته و با طرح اينکه « اسرائيل مرده است » ، اروپا ، امريکا و هم پيمانان آنان را به عنوان بخش ديگری از اهداف موشکی جمهوری اسلامی معرفی کرده است.
به گزارش سرويس سياسی آفتاب به نقل از واحد مرکزی خبر، سردار سرتيپ پاسدار سلامی فرمانده نيروی هوايی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درمصاحبه باخبرنگاران با بيان اينکه اين مرحله ای ديگر از سومين رزمايش دريايی و موشکی پيامبر اعظم است گفت: «هدف از برگزاری اين رزمايش نشان دادن عزم و اراده و اقتدار در مقابل دشمنانی است که در هفته های اخير ايران را با ادبيات خشن تهديد کردهاند».
آمريکا حضور امنيتی خود را در خليج فارس بيشتر کرد
آمريکا در واکنش به اقدام جمهوری اسلامی ايران در آزمايش مجموعه ديگری از موشک ها ميگويد حضور امنيتی خود را در خليج فارس بيشتر کرده است. کاندوليزا رايس وزير امورخارجه آمريکا هشدار داد که آمريکا در دفاع از منافع خود و يا متحدانش ترديد نخواهد کرد. عليرغم اينها يک کارشناس سياسی و نظامی اسرائيلی می گويد:بنابراين بعيد بنظر می رسد که اسرائيل، دست به حمله ای قريب الوقوع عليه ايران بزند. اما جنگ لفظی هم خالی از خطر نيست. يک اشتباه محاسباتی از سوی يکی از طرفين، می تواند مواجهه نظامی را تسريع کند.
( اميدوارم مملکت اينهمه امپرياليست و صهيونيست نداشته باشد!
نکتهای را که در اينجا بايد به شما آقايان محترم بگويم اين است که با روش موجود خود همۀ احزاب را با مارک آمريکايی و صهيونيستی و ضداسلامی منحل خواهيد ساخت. لذا، از اين بابت نگرانی نداشته باشيد.
آقايان محترم!
نسبت دادن به امپرياليزم و صهيونيزم و عوامل ديگر را با در دست داشتن وسايل ارتباط جمعی، در بارۀ هرکس و هر گروهی میتوان بهسهولت انجام داد، اما شهادت بر حق و عدل کار بسيار دشواری است . از نوشته آيت الله شريعتمداری به رهبران جمهوری اسلامی در سال ۱۳۵۸ خورشيدی) با اينکه شاهد اين موضوع هستيم که برچسب زدن ها چه زيانهائی به مبارزات مردم ايران وارد اورده است اما اقای منوچهر صالحی همچنان از همان شيوه تفرقه افکنانه ائی که تنها به سود ملايان می شود بهره می برد!
(تلاش دوم از سوی سازمانهای جاسوسی «سيا» و «موساد» آغاز شد. آنها از دوران جنگ ايران و عراق در پی متحد ساختن نيروهای اپوزيسيون ولايت فقيه در سازمانی واحد بودند و هنوز نيز در اين زمينه فعال هستند. به همين دليل با کمکهای مالی اين سازمانهای امنيتی يک سلسله «سازمانهای سياسی» ايرانی در خارج از کشور بهوجود آمدند که برخی از آنها خود را «کمونيست» میناميدند و هنوز هم مینامند، برخی «مشروطهطلب» بودند و هنوز نيز هوادار نظام شاهنشاهیاند، برخی بر طبل جمهوری میکوفتند و هنوز هم بر آن میکوبند و ... . هدف «سيا» و «موساد» آن بود و هست که با متحد ساختن سازمانهای سياسی وابسته بهخود در يک «جبهه واحد» بتوانند در بزنگاه مناسب از اين آلترناتيو سياسی بهسود خود بهره گيرند
دوستی و نزديکی و ارتباطهای آشکار و پنهان کورش زعيم با اين افراد و محافل نشان میدهد که دستهائی در کارند تا اگر بتوانند «جبهه ملی» را در زير سيطره خود گيرند!
همچنين دعوت «جبهه ملی آمريکا» از چهرههائی به «کنفرانس» خود که همچون پرويز دستمالچی تا ديروز از «راديو اسرائيل» به مردم ايران درس دمکراسی میدادند!) "از مقاله آقای منوچهر صالحی"
آيا مصاحبه باخبرگزار يهای خارجی ، وابستگی سياسی و امنيتی ببار می آورد؟
سئوال در اينجاست اگر خمينی در تمام دوران تبعيد خود در خارج با خبر گزاريهای بين الملی مصاحبه نمی کرد ،آيا می توانست مواضع خود را پيش ببرد؟همه ما شاهد اين واقعه بوديم که انقلاب ۵۷ از خارج رهبری گرديدد پس بنابراين عامل هماهنگی اعتراضات از خارج کشور هميشه می تواند زمينه مناسبی کار ساز باشد.
بعداز انقلاب ارتجاعی اسلامی ۵۷ خورشيدی سياست های کلان در جماران وقم ومشهد اتخاذ می شود نه درواشنگتن ونه در مسکو ونه در لندن !! اينکه اين دولتها همواره درحال سود جوئی وبهره برداری موذيانه هستند هيچ شکی نيست، اما اين ميدان را چه کسانی برای آنه مهيا می کند.؟ به غير از حاکمان اسلامی و قدرت پرست من نيروی ديگری را نمی شناسم! کسانی هستند که از من می پرسند ((سرزمين هائی که رفتند ـ منظور قفقاز وافغانستان است که ديگر باز نگشتند،وضعيت امروز ايران را که در محاصر اقتصادی و نظامی قرار گرفته است راچگونه می بينيد))در پاسخ همه پرسش کنندگان خواهم گفت که همه آن سرزمين ها براثر خيانت های اسلام پناهان وشاهانی که از ملايان دنباله روی می کردند از دست رفت. آيا درست است که سياسيون دوراانديش وملی، سرنوشت ايران را به سرنوشت حکومتی اسلامی گره بزنند. در برهه کنونی تمام تلاش ما بايد براين باشد که به جهانيان نشان دهيم که رژيم اسلامی سخنگوی ونماينده قانونی مردم ايران نيست!جهان متمدن در حال حاضر در نبرد با حکومت اسلامی در گير است تا رژيم اسلامی به سلاح اتمی دست نيابد نه در ستيز با ملت ايران !! اسلا م حکومتی خواه ناخواه ويا دير يا زود فنا پذير است. ايرانيان وطن دوست بايد برای حفظ ميهن، سرنگونی اسلام حکومتی را تسريع نمايند تا به سوگواری فجايع بيشتر ننشينيم !! در شرائط کنونی ديده می شود که بعضی از اشخاص و نيروها تنها آيه ياس و تفرقه و ناپيگيری ونااميدی را در ميان مردم تبليغ می نمايند!آخرين واقعه تلخ را در ماجراهای اختلافات واتهام زنی نيروهای جبهه ملی مشاهده نموديم که همه اينها باعث تشويش مردم نگران به ميهن و بی صلاحيتی و بی اعتمادی وبی اعتباری نيروهای سياسی گرديد که متاسفانه همچنان ادامه دارد! اگر ميهن ـ خديوران فرزانه ميداشت وانقلاب اسلامی و ارتجاعی به وقوع نمی پيوست وايران در گذار رشد وترقی قرار می گرفت و امروز ايران در باتلاق حکومت اسلامی خود را به نابودی سوق نمی داد! هيچ حمله نظامی ايران را مورد تهديد قرار نمی داد!اين جمهوری اسلامی است که سرزمين ايران را لقمه چرب ونرمی برای امپرياليستها قرار داده است!
اگر بخواهيم رژيم را بخاطر حفظ کشور مورد حمايت خويش قرار دهيم ، همين را که داريم نيز ناچارا از دست خواهيم داد!! شايد تلخ باشد اما حقيقت دارد ،چون حقيقت دارد ميتواند به واقعيت بپيوندد .ديگر نمی توان همچون گذشته انديشيد وديگر نمی توان همچون گذشته حکومت کرد . اين حقيقت همواره در طول تاريخ به طور تسلسل وار به واقعيت پيوسته است ؛ منتها آنانی که دير هنگام به اين حقيقت دست يافته اند؛ می توانيم درموزه ها به ديدارشان برويم! حکومت اسلامی از آن تبار است .پس همت کنيم تا ميهن خود را از چنگال ابليس زمان نجات دهيم . پس بخود بيائيم و هريک از ما، مسئوليتی در خور توجه بپذيريم تا آشتی ملی در اپوزيسيون نوين و برانداز حکومت اسلامی شکل بگير د. بگذاريم آِيندگان به ما افتخار کنند نه لعنت ونفرين!