هفته گذشته اجلاس سالانه خبرگان رهبری تشكیل شده بود. خبرگان در نظام قانونی و اجرایی كشور در عین آنكه كمترین جلسات را تشكیل میدهند اما به دلیل دو وظیفه نظارت و انتخاب رهبری كه برعهده دارند و اهمیت و جایگاه اول و تعیینكننده رهبر و ولی فقیه در نظام جمهوری اسلامی، خبرگان بالقوه مهمترین ارگان كشور محسوب میشوند.
به خصوص آنكه خبرگان كنونی همه مجتهد و فقیهند و عملا مسوول تعیین ولی فقیه هستند كه با پسوند مطلقه، قدرت اصلی و فصلالخطاب در قانون اساسی معرفی شده است و عملا سایر وظایف رهبری تحتالشعاع و زیر عنوان ولایت فقیه عملی میگردد. اینكه بر اساس قانون اساسی حتی ولی فقیه كه نمایندگی از حضرت مهدی(عج) در عهد غیبت میكند و یك اصل مذهبی است كه باید در حوادث واقعه به آنان رجوع شود، با ساز وكار انتخاب خبرگان توسط مردم شكل میگیرد نشانه مهمی است كه حكایت از اهمیت و نقش مردم در اداره كشور میكند و دلیلی است كه بسط ید حاكم شرع و ولایت او بر اساس قانون اساسی بعد از رای مردم شكل میگیرد و كسانی كه رای مردم را تزیینی میپندارند، از چارچوبه قانون اساسی كه تنها میثاق مردم و حكومت است خارجند.
جدای از اینكه عملا آیا خبرگان در دورههای گوناگون- غیر از مرحله انتخاب- در نظارت و سایر شئون و وظایف موفق عمل كردهاند یا خیر، اصل این جایگاه دارای اهمیت فراوانی است كه اگر خبرگان بتوانند در اجلاسهای خود نقش فعلی و نه بالقوه خود را فعالتر كنند و گزارشهای مرتبی در این چارچوب به ملت بدهند، باعث خواهد شد تا نقش و جایگاه پر اهمیت آنان بیشتر مورد توجه جامعه قرار گیرد.
گزارشگیری از وضعیت اقتصادی كشور و طرح تحول اقتصادی با حضور رئیسجمهور و بررسی پرونده هستهای با حضور دبیر شورای عالی امنیت كه در این اجلاس خبرگان صورت پذیرفت، احتمالا فقط به دلیل اینكه خبرگان مثل سایر مردم یا مسوولان عالیرتبه در جریان قرار بگیرند نبوده است. تصور میرود بر اساس وظیفه قانونی خود، به حوزه نظارتی خبرگان توجه كردهاند كه بتوانند به عنوان مشاورانی امین، رهبری را در اتخاذ سیاستهای مهم كه سرنوشت كشور به آن مربوط است و دولت مجری آن است كمك دهند. از نظر اعتمادسازی متقابل مردم و حكومت، خبرگان جایی است كه به راحتی میتوانند، در افكار عمومی در مورد دلایل كارها و تصمیمات و موفقیتهای رهبری به عنوان نهاد تعیینكننده رهبری توضیح دهند واگر هم در موردی كارهای نهادهای تحت نظر رهبری مورد قبول نبوده است بگویند تا اعتماد و ارتباط دو سویه مردم، نظام استحكام یابد.
این كار فقط ازخبرگان ساخته است. واقعیت این است كه در مواردی كه رهبری تصمیم میگیرند و تصمیم راهبردی و سرنوشتسازی هم برای كشور هست، كسی نیست كه به عنوان كمك به بسط اندیشه ایشان، دلایل آن را به مردم توضیح دهد تا اكثریت مردم كه از مسائل پشت صحنه اطلاع ندارند، در مورد تصمیمات مهم رهبری حرف بیشتری بشنوند. این كار را اگر خبرگان كه در جایگاه ناظر و انتخابكننده رهبری هستند، انجام دهند، اعتماد آفرینتر است و جایگاه خبرگان در جامعه تقویت میشود. حضور آقای هاشمیرفسنجانی در كرسی ریاست خبرگان از پدیدههای مهم این دوره خبرگان است. در این چند ساله بعد از دولت نهم معلوم شد كه جایگاه آقای هاشمیرفسنجانی درمیان روحانیون تاثیرگذار شهرستانها و حوزههای علمیه غیرقابل انكار است. این ظرفیتی است كه سابقه سیاسی و مبارزاتی و علمی و تاریخی وی و همراهیاش با امام و رفاقت طولانیاش با مقام معظم رهبری، برایش ایجاد كرده است. انتخاب هاشمیرفسنجانی به عنوان رئیس خبرگان كه اعضای آن همه فقیه هستند و اكثر علمای بزرگ بلاد در آن حضور دارند، به همین سابقه بر میگردد. واقعیت این است كه خیلی از ماها در دوران اصلاحات به این ظرفیت و توان «هاشمی» و نه مسائل حاشیهای وی توجه نكرده بودیم و نمیدانستیم كه او میتواند بخش اصلی روحانیت و تاثیرگذاران را مخاطب خود قرار دهد. البته میزان حمله و بیپروایی بیادبانه در دولت نهم نسبت به هاشمیرفسنجانی در تاریخ تهاجم به چهرههای سیاسی شاغل در دنیا هم كمنظیر است و بر این باورم كه این گروه برعكس اصلاحطلبان منتقد، چون اهمیت و جایگاه هاشمی را بین تاثیرگذاران سیاسی و رهبری نظام میدانند با وی كه امروز رئیس مجلس خبرگان كشور است، بیشترین مقابله را میكنند.