سه شنبه 19 شهریور 1387

تداوم مقاومت، بيانيه دوم زندانيان سياسی و مدنی کُرد


سلطه به عنوان يک کل واحد صرفاً از خلال امور بظاهر يکسان نمی گذرد،بلکه از لابلای اموری نيز می تواند وحدت خويش را به چنگ آورد که اجزايشان به ظاهر در تضاد با آن قرار دارند.سلطه ضمن تکثير خويش، توانايی فرآوری ديگر باره ی خود از ميان اين اجزای به ظاهر متضاد نيز هست . حتی فراتر از آن متحد ساختن اين اجزاء با خود و اقدام پيگير برای اقمار سازيهای ابدی حول خواست نابودگرانه اش است.

نقطه تلاقی اين اجزاء صحه گذاردن بر تداوم وضع موجود است هنگاميکه تمامی اجزای فلسفی، اجتماعی و سياسی ای که فراروی سلطه به ظاهر در مبارزه اند، سلطه اين بار نه فقط از طريق سرکوب اوليه ومستقيم بلکه از راه سرکوب ثانويه نيز لب به سخن خواهد گشود.

انديشيدن و نقد سلطه بی گمان نه فقط توسط رسوا ساختن اشکال سرکوب اوليه، بلکه از راه عريان سازی ادعايی نيز حاصل می شود که در هم بستری با آن، بر طبل" مبارزه" می کوبد. " مبارزه" ای که نه حاصل پيوستن ساده انگارانه به سلطه، بل توسط پيچيده ساختن خود و فرآوری اينهمانی از قلب اجزاء به ظاهر متضاد با سلطه است.

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

تحقق نقد سلطه مستلزم نوعی چسبانيدن اين دو سويه به يکديگر است، دو سويه ای که با دو راهکار همگون به ابدی پنداری وضع موجود می انديشند. فرا بردن نقد از مناسبات پيچيده ای که سلطه تمهيد کرده است نيازمند فراتر رفتن از گفتار سرکوب ثانويه نيز هست. گفتاری که نه در ضمن بلکه در خلال " مبارزه" با سلطه و به روشنترين وجه ممکن به بيان در آمده است.

اگر اعتصاب غذايمان به زانو در آوردن لحظات زندان است، لحظاتی که به مثابه گزارهايی در تاييد سرکوب، زندان و چوبه ی دار را به عنوان عمده ترين کالاهای موجود در ويترين نظام سلطه بر می نهند،امنتاع از بيان مان در پارادايم های معمول نيز گريز از به گفتمان در آمدن توسط سرکوب ثانويه است. انديشيدن و عمل در افقی است که قبل از به بيان در آمدن، خود را به رهايی پيوند داده باشد.

سرکوب ثانويه هرچند جسم قربانيانش را مستقم به عنوان زبان خويش از راه بکارگرفتن زندان و چوبه دار به کار نمی بندد، اما از طريق "تسخير کردن" رويه ی ديگر کارکرد سلطه را تعیّن می بخشد.

سرکوب ثانويه از طريق جسم فراموش و مسکوت گذارده شده به زبان در می آيد.به زبان درآمدن اين سرکوب از طريق به انحراف کشانيدن زبان با هدف مسکوت گذارندن و تحمل پذير ساختن زندان و چوبه دار تحقق می پذيرد.

" مبارزه" ای که اکنون و در وضعيت پيشا مبارزاتی موجود شاهديم، در همان گام نخست به ويرانگری خويش و بيان مند شدن اش در سرکوب ثانويه می پردازد. بی محتوا سازی سرکوب، کارکرد اصلی سرکوب ثانويه است، سرکوبی که توسط سلطه به صورت مستقيم ابراز می گردد دارای محتواست، محتوايی عميقاً برانداز، اما در چارچوب گفتمانهای سرکوب ثانويه از شدت اين محتوا کاسته می شود و بينان براندازيشان را به نفع تقويت مقاومت بنيادهای سلطه به کناری می گذارند، در به تحمل در آوردن بزدلی در مقابل مقاومت، مرگ در تقابل با زندگی و زندان در ضديت با آزادی به بهياری سلطه می پردازند.

با موضعی که سرکوب ثانويه اتخاذ می کند حتی گهگاه سرکوب مستقيم به استعاره ای منسوخ می نماياند که در چارچوب به پارادايم معمول در آمدن محتوای عميقاً برانداز سرکوب اوليه، در اراده معطوف به پنهان شدن، سلطه را ياری خواهند داد. به اين ترتيب سلطه از درون سرکوب ثانويه نيز می گذرد، اجزايش را پشت سر می نهد و در نهايت به يکپارچه سازی و متحد ساختن خود می پردازد، و در روزمرگی ای که تولد می يابد با وجود تمام عريانی اش، پنهان می گردد.

حقوق بشر در گفتار سرکوب ثانويه تبديل به هويت براندازی از بشر و انسان کُشی انسان مدارانه ای می شود که از راه ابداع " انسان"به توجيه کشتار انسان می پردازد. موضع ما مردود ساختن اين تضاد در وضعيت موجود بشری و رد هرگونه روايت مند شدن انسان در چارچوب پوزيتويسم حقوقی کنونی توسط نيروهای است که تا مغز استخوان هويت سياسی اشان را مديون ضديت با حق و انسان اند. نيروهايی که در پوزسيون مبارزه برای "انسان"، انسان را در تاريخ و سياست از پای در آورده اند.

موضع ما برگرداندن محتوای سرکوب مستقيم از طريق رهاسازی گفتار مقاومت و گريز از روايت مند شدنش توسط سرکوب ثانويه است. محتوای سرکوب همچنان که هست بايد نمايانده شود نه از طريق روايت پردازيهای سرکوب ثانويه. مقاومت مان عريان سازی سرکوب اوليه توسط بی محتوا سازی سرکوب ثانويه نيز هست. ما برانيم تا زندان، اعدام و جامعه ی مرده را توسط زندانی زنده شرمگين سازيم.

تبعيضی که بين ما و ديگر زندانيان روا داشته می شود، اطمينانمان را از عينيت مبارزه خويش افزون تر کرده است، به واسطه ی انتخاب دقيق "کُرد بودن" سرکوب اوليه و ثانويه آنچنان اعلام اتحاد نموده اند که در کمتر موردی شاهد چنين خود رسوا گری بزرگی ميان پوزسيون و اپوزسيون بوده ايم.

عينيت تبعيض روا داشتن تحميل هر نوع تعريف قومی را بر کُرد بودن بی محتوا می سازد. " کُرد بودن" فراتر از بازنمايی مليت و نژاد به رسواگر بزرگ وضعيت نا انسانی ای تبديل شده است که پيوسته تمامی تضادهای روزمره ميان دو سويه سلطه را عريان می سازد و اتحادشان را به روشنترين شکل ممکن باز می نماياند.

شدت و عينيت تبعيض مانع از آن می شود که هويت مغضوب واقع شده امان به سادگی تسخير شود، روايت مند گردد و توسط سرکوب ثانويه، فراموشی بر آن تحميل گردد. پيوسته در ديالکتيک ميان تلاش برای تحميل فراموشی و تبعيض به مثابه امری خاطره ساز، عنصری باقی می ماند که همان مقاومت است. مقاومت خود را از مهار پذيری توسط سرکوب اوليه می رهاند و سرکوب ثانويه را در خود مهار می سازد، از هر دوی اينان فراتر رفته و فضايی رهای بخش برای عمل سياسی فراهم می آورد. موضع ما عمل در چنين فضايی ست، امری که بواسطه انتخاب"کرد بودن" صورت پذيرفت.

مقاومت به استخدام در آوردن مبارزه بر عليه لحظات زندان است، عَلَم ساختن زندگی عليه چوبه دار و عمل سياسی در زمانه ی است که سياست رهايی بخش بيش از هر زمان ديگری منسوخ نمايانده می شود.

ما مقاومتمان را تداوم خواهيم بخشيد و از دريچه مقاومت به زندگی و عمل سياسی خواهيم انديشيد. مقاومت يگانه انتخابمان برای نپيوستن به صفوف سلطه است لذا ضمن اعلام عمومی اسامی امان همگان را به مقاومتی فراگير می خوانيم.

زندانيان سياسی و مدنی کُرد
دوشنبه ۱۸ شهريور ۱۳۸۷ برابر با ۸ سپتامبر ۲۰۰۸

دنبالک:

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'تداوم مقاومت، بيانيه دوم زندانيان سياسی و مدنی کُرد' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016