به ابتکار جامعه بهاييان شهر کلن، بيانيهای در اعتراض به تبعيض عليه دگرانديشان در ايران تهيه شده که صدها تن از شهروندان آلمانی از آن حمايت کردهاند. امضای چند سياستمداران مشهور آلمانی نيز در پای اين بيانيه به چشم میخورد.
از روز ۱۴ ماه مه تا کنون هفت تن از رهبران جامعهی بهاييان در زندانهای جمهوری اسلامی ايران به سر میبرند. به اين هفت تن اتهام جاسوسی به نفع اسراييل را زدهاند. اما مدافعان حقوق بشر بارها اعلام کردهاند که دليل اصلی دستگيری رهبران بهايی تعلق آنان به دين بهاييت بوده است.
دستگيری رهبران جامعهی بهاييان و فشارهای فزاينده بر بهاييان در ايران اعتراضهای فراوانی را در داخل و خارج از ايران برانگيخته است. به گفتهی ناظران سياسی و مسايل حقوق بشر ايران، اين فشارها از زمان رياست جمهوری محمود احمدینژاد افزايش يافته است. در داخل ايران فعالان کانون مدافعان حقوق بشر، چون شيرين عبادی، صدای خود را در اعتراض به تبعيض عليه بهاييان بلند کردند و خود از سوی رسانههای حکومتی مورد تهديد واقع شدند.
از جمله فعاليتهای اعتراضی در خارج از ايران، برنامهای بود که در روز سيزدهم اوت در کليسای دم شهر کلن آلمان با عنوان «دين اشتباه؟» برگزار شد. در اين برنامه دکتر لاله آکگون، نمايندهی مجلس آلمان از حزب سوسيال دمکرات، و گونتر والراف، روزنامهنگار و نويسنده، به عنوان سخنران شرکت داشتند. حاصل اين برنامه «بيانيه کلن» بود، به عنوان واکنشی از سوی افکار عمومی آلمان نسبت به رفتار حکومت ايران با دگرانديشان. در اين بيانيه از حکومت جمهوری اسلامی ايران خواسته شده که هم امروز در شيوهی رفتار تحقيرآميز خود با دگرانديشان تجديدنظر کند. سپس «بيانيه کلن» برای امضا در اينترنت قرار گرفت.
خانم ايزابل شايانی، ژورناليست ايرانی-آلمانی که خود بهايی و بزرگشدهی آلمان است، از مبتکران اين حرکت اعتراضی بوده است. وی در اين باره به دويچه وله گفت: «ايده از ما بهاييان کلن و بعضی از دوستانمان بود. همهی ما فوری گفتيم که يک کاری بايد بکنيم. گفتيم که چکار میتوانيم بکنيم تا حداقل يک ذره فشار از طرف ما بر دولت ايران بيايد. اين بود که تصميم گرفتيم اين ليست را تهيه کنيم.»
در آلمان حدود ۵ تا ۶ هزار بهايی زندگی میکنند. اين بهاييان از مليتهای گوناگونی هستند، مانند آلمانی، کانادايی، اريترهای، ترک و ايرانی. بخشی از ايرانيان بهايی ساکن آلمان، در دههی ۱۹۵۰ از ايران به آلمان مهاجرت کردهاند.
به گفتهی ايزابل شايانی، سرنوشت بهاييان ايران برای بهاييان آلمان بسيار مهم است و آنان آنچه را که بر هممسلکانشان در ايران میگذرد به طور دقيق دنبال میکنند. برای خود او وقايع اخير، يادآور رخدادهای پس از انقلاب بهمن ۱۳۵۷ در ايران هستند. ايزابل شايانی در آن هنگام خردسال بوده است. با اين حال او روزهای تيرهی پيگرد بهاييان در ايران را به خاطر دارد.
بسياری از بهاييان ايرانی در آلمان هنوز خويشاوندان و دوستانی در ايران دارند. آنان از اين طريق از رخدادهايی در ايران آگاه میشوند که نشانگر تبعيض و بدرفتاری با بهايياناند. ايزابل شايانی نمونهی جوانی را ذکر میکند که میخواسته در ورزشگاهی تمرين کند، اما اجازهی نشستن بر روی وسايل ورزشی را نداشته است، چون او را نجس خواندهاند.
ايزابل شايانی میگويد: «چيزی که بخصوص بهاييان را متاثر کرده، وضعيت کودکان و نوجوانان بهايی است. حتما شنيدهايد که در شيراز ۲۴ جوان را دستگير کرده بودند. ۴ نفر از آنان هنوز در بازداشت هستند. در ضمن حتما شنيدهايد که دانشآموزانی زير فشار قرار گرفتهاند يا از مدرسه اخراج شدهاند، چون دينی ديگر دارند. و وقتی يک رژيم شروع کند به اينکه به کوچکترين و بیپناهترين افراد فشار بياورد، طبيعی است که اين موضوعی است که بايد مورد توجه افکار عمومی جهان قرار گيرد و میتوانيد تصورش را بکنيد که هم مسلکان آنان در آلمان هم نگران و ناآرام میشوند.»
«بيانيه کلن» را بيش از ۲۲۰۰ نفر از سراسر آلمان در عرض مدت دو هفته امضا کردند. ايزابل شايانی میگويد: «ما روز جمعه اين امضاها را فرستاديم برای سفير ايران در برلين، و باز هم سعی میکنيم که از يکی از اعضای پارلمان آلمان وقت بگيريم و پيش سفير برويم و با ايشان حرف بزنيم.»
جامعهی بهاييان آلمان همچنين با سياستمداران آلمانی ارتباط برقرار نموده و توانسته است حمايت عدهی قابل توجهی از آنان را جلب کند، بخصوص حمايت کسانی را که از وضعيت حقوق بشر در ايران آگاه هستند. لاله آکگون، نمايندهی حزب سوسيال دمکرات در مجلس آلمان، اريکا اشتاينباخ از حزب دمکرات مسيحی و کلوديا روت از حزب سبزها، از نخستين کسانی بودند که «بيانيه کلن» را امضا کردند.
گروهی که به گرد «بيانيه کلن» جمع شده است، اميد دارد که بتواند در قراری پيام خود را به طور حضوری با سفير ايران در ميان بگذارد. ايزابل شايانی در اين مورد میگويد: «اين گروه میخواهد به هنگام صحبت با سفير ايران، با وسايلی که در اختيار دارد، يعنی وسايل جامعهای دمکراتيک، بگويد که رژيم به طور سيستماتيک اقليتهای مذهبی را در حاشيهی جامعه نگاه داشته و بر آنان تبعيض روا میدارد، در زندگی روزمره اجازهی تحصيل به دانشآموزان و دانشجويان بهايی نمیدهد و مومنان به اديان ديگر را، نه فقط بهاييان را، تنها به خاطر اينکه به دينی ديگر معتقدند، به زندان میاندازد. و اين همه، نقض شان انسانی و حقوق بشر است.»
کيونداخت قهاری