همه خبرها و روایت هایی که از دل جامعه بویژه از میان جوانان و دانشجویان می آید حاکی از آن است که دامنه و عمق تحریم این بار هم همگانی است و هم فعال. چنین می نماید که تحریم این بار نه به صورت یک واکنش انفعالی بلکه پدیده ای حساب شده و فعال خواهد بود که می تواند همچون یک اقدام ملی روز انتخابات را به روز تولد یک جنبش ملی نوین ضد استبدادی تبدیل کند.
دو بیانیه دسته جمعی هفته های اخیر (بیانیه 565 نفری و بیانیه 256 نفری هفته گذشته) هر دو حاکی از درک شرایط نوین ایران و مقدمه پیوستن اکثر جریانات و چهره های دست اندرکار و امضا کننده بیانیه به تحریم همگانی است.
هرچه به انتخابات دوره نهم ریاست جمهوری نزدیک تر می شویم، بیشترحس می شود که این بار برخورد یکسان و یکپارچه مردم به انتخابات فرمایشی، یعنی تحریم همگانی، هم به ضرورت زمان تبدیل شده و هم شدنی است.
برای نخستین بار افق سیاسی ایران قابل رویت است و می شود دید که رژیم از این پس برخلاف گذشته نه می تواند در داخل کشور میخ خود را محکم کند و نه در عرصه بین المللی به بندبازی و بندوبست ادامه دهد.همه شرایط به سرعت به زیان استبداد حاکم درحال دگرگونی است.
می دانیم که منطقه خاورمیانه دستخوش دگرگونی های بنیادی است. قدرت های بزرگ جهانی به درستی رژیم کنونی را نماینده مردم ایران نمی دانند و حمایت از خواسته های مردم ایران را با منافع و مصالح خود سازگارتر یافته اند تا همراهی با حکومت بی آینده و بیگانه با تحولات و شرایط جهان امروز. ملت ایران نیز این چرخش بی سابقه شرایط منطقه ای و جهانی علیه استبداد حاکم را دریافته و مترصد فرصت برای بهره برداری از آن است. انتخابات دوره نهم ریاست جمهوری می تواند فرصتی مناسب برای اقدام هم آهنگ و یکپارچه ملت علیه استبداد باشد.
مردم پس از چندین تجربه پیاپی به این نتیجه رسیده اند که با وجود این قانون اساسی سراپا تبعیض و این ساختار سیاسی مذهبی که همه آزادی ها و اختیارات آحاد مردم را به سود قدرت مطلقه یک روحانی مصادره کرده است نه رئیس جمهور معنی و مفهومی دارد و نه مجلس و هر مقام انتخابی دیگری.
تجربه های انتخاباتی از خرداد 76 به این سو دست کم این فایده را داشت که هم جهانیان را با خواسته های آزادیخواهانه مردم ایران آشنا کرد و هم جامعه جوان ایران را با ماهیت ضد دموکراتیک و اصلاح ناپذیر ساختار سیاسی حاکم بر کشور آشنا ساخت. و به آنان نشان داد که انتخابات در نگاه سران جمهوری اسلامی نمایشی است برای تبدیل ملت به سیاهی لشکر و مردم باید در انتخابات کسانی را تائید کنند که قبلا توسط آخوندهایی که خود را صاحب اختیار مردم و کشور تلقی می کنند تائید شده باشند. سیمای جمهوری اسلامی در جریان انتخابات مجلس هفتم اعلام می کرد که :" انتخابات تجدید بیعت ملت است با رهبر" و با این تعبیرلابد ملت باید با حضور در پای صندوق ها مشت محکمی بکوبد به دهان همه کسانی که می گویند مردم ایران آزادی و عدالت می خواهند. سخنگویان جمهوری اسلامی برگزاری انتخابات های متعدد در 26 سال گذشته و شرکت نسبی مردم را در آنها نشانه دموکراسی اسلامی می دانند و متاسفانه رسانه ها و افکار عمومی بین المللی نیز گهگاه فریب همین تبلیغات را خورده اند.
زمان آن فرا رسیده و شرایط نیز دست به دست هم داده است که این بار در خرداد 84 ملت با تحریم یکپارچه و همگانی گامی بزرگ در راه دستیابی به آرزوی دیرینه خود به پیش گذارد.
هرگز و هیچ گاه در تاریخ 26 ساله حیات استبداد مذهبی در ایران اقشار مختلف ملت و گروههای مختلف سیاسی تا به این حد مستعد تحریم نبوده و در این مورد هم داستان نبوده اند. گوئی باید 26 سال از عمر استبداد و چندین بار شرکت فعال مردم در انتخابات برای حمایت از اصلاح طلبان حاکمیت می گذشت، تا مردم بویژه نسل جوان در تجربه مستقیم خود به این نتیجه مشترک دست یابند که از راه تحریم یکپارچه انتخابات بهتر و موثرتر می توانند با استبداد حاکم مقابله کنند تا رفتن به پای صندوق ها و گزینش یک چهره اصلاح طلب که در نهایت به رئیس دفتر و یا تدارکاتچی استبداد تبدیل می شود.
همه خبرها و روایت هایی که از دل جامعه بویژه از میان جوانان و دانشجویان می آید حاکی از آن است که دامنه و عمق تحریم این بار هم همگانی است و هم فعال. چنین می نماید که تحریم نه به صورت یک واکنش انفعالی بلکه پدیده ای حساب شده و فعال خواهد بود که می تواند همچون یک اقدام ملی روز انتخابات را به روز تولد یک جنبش ملی نوین ضد استبدادی تبدیل کند. و درست درک همین واقعیت های کنونی جامعه ایران است که طیف نیروهای موسوم به ملی مذهبی و حتی بخشی از اصلاح طلبان را به فکر تحریم انتخابات انداخته است. به گمانم دو بیانیه دسته جمعی هفته های اخیر ( بیانیه 565 نفری و بیانیه 256 نفری هفته گذشته) هر دو حاکی از درک شرایط نوین ایران و مقدمه پیوستن اکثر جریانات و چهره های دست اندرکار و امضا کننده بیانیه به تحریم همگانی است. نمایشی خواندن انتخابات به سیاق گذشته، مشروط کردن مشارکت خود، به لغو نظارت استصوابی و برکناری اعضای کنونی شورای نگهبان و نیز لغو احکام توقیف مطبوعات و آزادی زندانیان سیاسی، حاکی از آن است که امضاء کنندگان این دو بیانیه برای شرکت در انتخابات شرایط چند گانه ای گذاشته اند که هیچ یک از آنها برای حاکمیت قابل پذیرش نیست. بنابراین این بیانیه ها پیش از آن که برای شرکت در انتخابات باشد بوی اتمام حجت و کوشش برای تبدیل آن به فرصتی برای تحکیم پیوندهای جریانات مخالف استبداد با یکدیگر و با رای دهندگان می دهد. کسی که پای این بیانیه ها را امضا می کند اگر بدون تحقق شرایط خواسته شده، بازهم در انتخابات شرکت کند خود را بی اعتبارتر می کند و طبعا دست اندرکاران این دو بیانیه بر این امر آگاهی دارند. همان گونه که اشاره رفت بسیار بعید است که شورای نگهبان و شخص " رهبر" جمهوری اسلامی ظرفیت پذیرش خواسته ها و یا حتی بخشی از خواسته های امضا کنندگان را داشته باشند. انتخابات به احتمال قوی حداکثر در حد رقابت میان جناح های حاکم، و در محدوده روش های مرسوم جمهوری اسلامی برگزار خواهد شد. اما میان این انتخابات و همه انتخابات هائی که تاکنون در جمهوری اسلامی برگزار شده یک تفاوت اساسی و کیفی وجود دارد و آن تحریم همگانی است.
درموارد گذشته نه مردم تا به این حد به تحریم تمایل داشتند و نه در بین مخالفان استبداد در این باره اجماع و اتفاق نظر در کار بود. حالا اما از هر فعال دانشجوئی و از هر دختر و پسر جوان ایرانی که درباره انتخابات می پرسی، متوجه می شوی که اگر قبلا در انتخابات رای داده خود را پشیمان می بیند و اگر شرکت نکرده معمولا می گوید تاکنون شرکت نکرده حالا هم شرکت نمی کند. برای نخستین بار پس از انقلاب، اکثریت قریب به اتفاق احزاب، گروهها و کوشندگان سیاسی در یک مورد یعنی تحریم فعال انتخابات 27 خرداد ماه امسال به نتیجه واحدی رسیده اند. و باز برای نخستین بار آنچه همه این گروهها و فعالان حس می کنند و می گویند با آنچه مردم وجوانان می گویند و می خواهند یکی شده است. و بالاخره این هم برای نخستین بار است که افکار عمومی بین المللی و نهادها و قدرت های بزرگ جهانی در کشورهای دموکراتیک نیزآماده استقبال و حمایت از تحریم انتخابات در ایران هستند.
اقتدارگرایان از عواقب چنین تحریمی نگران و وحشت زده اند. پس از تهدیدهای احمد جنتی در نماز جمعه تهران که هدف آن مرعوب کردن منقدین انتخابات فرمایشی بود، علی یونسی وزیر اطلاعات نیز دعوت به تحریم را براندازی نامید و کوشید کسانی که در این راه فعالیت می کنند را مرعوب و پشیمان کند.
علی خامنه ای نیز در کرمان بی اختیار بودن رئیس جمهور در نظام حاکم را دروغ اعلام کرد و مدعی شد که رئیس جمهور در نظام اسلامی همه کاره است.
گفته می شود که سران جمهوری اسلامی احتمالا برای جلوگیری از تحریم همگانی انتخابات صلاحیت دکتر معین را تائید می کنند. حتی برخی از ناظران در تهران بر آن هستند که حکومت برای شکستن جو تحریم ممکن است صلاحیت دکتر یزدی را نیز تائید کند که بعید است. البته درهرصورت بازهم اکثریت قاطع مردم انتخابات را تحریم می کنند. اما طبعا رژیم خواهد کوشید هر طوری شده با کشاندن چند میلیون تن از رای دهندگان و بسیج نظامیان و ماموران خود در سراسر کشور و محدود کردن تعداد صندوق ها از یکسو وانمود کند که مردم در انتخابات شرکت کرده اند و از سوی دیگر نامزد مورد نظر خود را از صندوق بیرون آورد. اما به رغم همه این گونه تلاشهای شناخته شده در صورت عملی شدن تحریم همگانی، استبداد در موضعی بسیار ضعیف قرار می گیرد و برعکس روحیه عمومی ارتقاء می یابد و احتمال آغاز یک جنبش وسیع ملی برای آزادی افزایش می یابد. آیا طیف وسیع و گسترده مخالفان استبداد به این درجه از بلوغ سیاسی رسیده است که بتواند در پاسخ به شرایط حاضر هماهنگ و همراه عمل کند؟ به باور من آری. چه تحریم یکپارچه و همگانی باشد و چه به صورت نسبی، به هرحال از فردای انتخابات 27 خرداد، ایران وارد مرحله نوینی می شود، مرحله ای که می تواند در اعتراض به انتخابات فرمایشی، با تظاهرات و نافرمانی مدنی آغاز شود و تا به زیر کشاندن خودکامگان و استقرار دموکراسی در کشور ادامه یابد. خودکامگان و در راس آنها علی خامنه ای البته مثل همه اسلاف خود در ایران و سایر نقاط جهان تا لحظه ای که دست ملت از آستین طغیان همگانی بیرون نیامده و آنان را از اریکه قدرت به زیر نکشانده نمی توانند بفهمند که دوره آنان به سر آمده و صلاح خودشان هم در آن است که به جای انتخابات فرمایشی دسته جمعی استعفا کنند و از مردم طلب عفو نمایند. اما مخالفان استبداد از هم اکنون باید ضمن تحریم انتخابات فرمایشی استعفای آنان را طلب کنند و برای شکل گیری و موفقیت جنبش آزادیخواهانه پس از انتخابات فرمایشی آماده شوند.