اين روزها صدا و سيما و تمامي افراد وابسته به جناح اقتدارگرا در بوقهاي تبليغاتي خود مردم را به اجماع و حضور گسترده در انتخاباتي فرا مي خوانند كه خود با سخنان و اعمالي ( همچون ظاهر شدن جنتي در شوري هماهنگي، سخنان مشكيني در نماز جمعه هفته گذشته قم و ... ) نظير آنچه در انتخابات خرداد 76 انجام دادند شُبهه از پيش معّين بودن برنده انتخابات و بي نتيجه بودن حضور مردم را به ذهن متبادر مي سازند و از طرفي بعضي گروههاي اپوزوسيون داخلي و خارجي ناآگاهانه و بعضا آگاهانه در اين دام رنگين و زيركانه گرفتار شده و به خيال خود زهري در جام آنها و در واقع شهدي در كام آنها ريخته و طرفداران خود را به حضور نيافتن در پاي صندوقهاي راي فرا مي خوانند .
مرور روند انتخابات در كشور ما و ديگر كشورها به خوبي نشان داده است كه نه تنها در ايران بلكه در تمامي كشورهاي جهان سوم مبارزه منفي و تحريم هاي اين چنيني نه تنها موجب شكست و به زير سؤال رفتن انتخابات نشده بلكه منجر به بيرون رفتن كامل مخالفان از جريان قدرت و سركوب آنها در مراحل بعدي شده است .
مگر در انتخابات مجلس خبرگان رهبري، تحريم روحانيون مبارز و گروههاي چپي و يا در مجلس هفتم شوراي اسلامي حمايت نكردن گروههاي اصلاح طلب از معدود نمايندگان اصلاح طلب تاييد شده ( چناران، فريمان، بيرجند و... ) خللي در روند آنها بوجود آورد و يا به گفته بعضي منجر به بي اعتبار شدن آنها گرديد ؟
به عنوان يك دانشجو دفتر تحكيم وحدت هميشه براي من الگو و نقطه آمال بوده است، اما چند سوال در ذهن من و همفكرانم موج مي زند، چرا بايد انتخابات را تحريم كرد ؟چرا بايد دشمنان اصلاحات را شاد نمود ؟ چرا نبايد دوباره به آرمانهاي اصلاحات آري گفت ؟
بياييد واقع بين باشيم در جايي كه منطق و دموكراسي حاكم نباشد و حضور اكثريت بي معنا باشد، حضور نيافتن مردم در پاي صندوقهاي راي به معناي پيروزي اقلّيتي است بر اكثريت و اين يعني به زير خاك رفتن اصلاحات. بيانديشيد كه چگونه در كمدي شواراها اقلّيتي بر اكثريت حكومت مي كنند .
شايد عملكرد مجريان و سردمداران اصلاحات ناقص و گاه پر اشتباه بوده باشد، اما مردم بافرد يا افرادي عقد اخوت نبسته اند.
بهوش باشيد" الفرصهُ تمّرُ مّرَ السّحاب " اكنون تمام جريان اصلاحات در خطر است، فرصت ها همچون باد در گذرند، جاده اي كه هر چند كوتاه امّا به قيمت خون ها و زندان هاي بيشماري به سوي آزادي كشيده شده در معرض نابودي است. بياييد قبل از اينكه ديگر نتوان سخن گفت، سخن بگوئيم. بياييد قبل از اينكه ديگر نتوان عمل كرد، عمل كنيم.
با تشكر
علي نياكوئي لنگرودي
[email protected]