گزارش سیاسی
۲۰ اردیبهشت ۱۳۸۴
به هم خوردن سخنرانی هاشمی، اعتراض
دانشجويان به قاليباف دو نفر صدر
نظرسنجی ها به سکوت برد
با همه مرزشکنی ها احتمال شرکت مردم
در انتخابات بيش از حداقل پنجاه درصدی نيست
سه حادثه که در دو روز برای جناح راست و هاشمی رفسنجانی نامزد ميانه رخ داد هم بر سرنوشت دو نفری که تا هفته پيش در صدر نظرسنجی ها بودند - هاشمی و قاليباف - اثرگزار بود و هم تا جناح راست و اصلاح طلب راهی پيدا کنند سکوت سنگينی بر فضای انتخاباتی تهران حاکم کرد. سکوتی از نظر هواداران رييس مجمع تشخيص مصلحت "رعب آور" که دست کم وی را برای چند روز در ترديد قرار داد و از آن سو ناگهان و دوباره نظرها را به خارج از فهرست ها معطوف کرد.
تشنج در جشن توام خانه کارگر در روز اول ماه مه که منجر به ناتمام ماندن جلسه و انجام نشدن سخنرانی رييس مجمع تشخيص مصلحت شد، صدمه بزرگی به مجموعه تبليغات و تدارکاتی وارد آورد که از چهارماه قبل برای بازگرداندن هاشمی به سر قوه اجرائی آماده شده بود. از سوی ديگر ديدار باقر قاليباف با دانشجويان و گفتگوهای بی پرده آنان که وی را ناگزير به ورود به مباحثی کرد که سياست پيشه گان در ايران همواره درباره آن سکوت می کنند و به نوعی خط قرمز نظام به حساب می آيد، تکانی ناگهانی به تصوير کسی وارد ساخت که در عرض دو هفته و به طور ناگهانی در نظرسنجی ها به عنوان نامزد محبوب جناح راست جلوه کرده بود. ناظران معتقدند اين هر دو حادثه، در تصميم گيری های پشت پرده انتخاباتی اثر بزرگی گذاشت، چه رسد که جناح راست با قربانی کردن يک مهره خود – احمدتوکلی – آخرين سعی خود را به کار برد تا هاشمی را از کار پرخطری که در پيش گرفته منصرف کند.
حادثه اول – اول ماه مه
روز يکشنبه مراسم روز جهانی کارگر، اول ماه مه، در سالن بيست هزار نفری مجموعه المپيک چنان تزئين شده بود که شايسته حادثه بزرگی باشد که از مدت ها پيش، ناظران سياسی در انتظار آن هستند، اعلام نامزدی هاشمی رفسنجانی برای قرار گرفتن دوباره بر مسند رياست دولت. از ماه روزنامه ها گمان زده بودند کسی که روزنامه معتبر گاردين از وی به عنوان مرد قدرتمند جمهوری اسلامی ياد کرد، در روز ولادت پيامبر اسلام [ سه شنبه 6 ارديبهشت ] به سياست " ترجيح می دهم ديگران وارد شوند ولی اگر احساس کنم وجودم لازم است آماده خدمتگزاری هستم " پايان دهد و هفت هفته مانده به برگزاری انتخابات، به ستاد پرکار تبليغاتی خود امکان دهد که از پرده بيرون آيد و تبليغات آشکار و سراسری را آغاز کند. اين خبر که قطعيت گرفته بود در آخرين روزها جای خود را به تصميمی ديگر داد. از دو هفته پيش روزنامه ها و سايت های اينترنتی خبر دادند ستاد تبليغاتی هاشمی رفسنجانی با مشورت مسوولان خانه کارگر و حزب اسلامی کار که بزرگترين تشکل های کارگری در ايران اند، به توافق رسيده اند که روز اول ماه مه آغاز کار باشد و در مراسم جشن روز کارگر، هاشمی رفسنجانی با اعلام نامزدی خود شاهد وجد و شادمانی حاضران باشد. مطابق برنامه تدارک ديده شده همزمان با انعکاس وسيع سخنان هاشمی، گروه ها و دسته ها از سراسر کشور همراه با جشن ها و کارناوال ها آغاز می شد.
جشن روز کارگر، وقتی که سالن ورزشگار از حدود هيجده هزار نفر کارگران و خانواده آنان پر شد، با تلاوت آياتی از قرآن مجيد آغاز گشت و بعد از سخنرانی کوتاهی در شادباش و خيرمقدم، يک گوينده تلويزيون متنی عاطفی در تجليل کارگران خواند که در آن به گفته های بنيادگذار جمهوری اسلامی، رهبر فعلی جمهوری اسلامی و هاشمی رفسنجانی رييس مجمع تشخيص مصلحت اشاره شده بود. به گزارش خبرنگاران حاضر در حالی که عده ای با برده شدن نام رييس مجمع تشخيص مصلحت برای وی ابراز احساسات کردند عده ای ديگر با بردن نام آيت الله خامنه ای سه صلوات می فرستادند. اين تضاد که در جناح های شرقی و جنوبی سالن شکل گرفته بود، نيم ساعت بعد زمانی که يک گروه اجرای رقص [ حرکات موزون ] را همراه با پخش ترانه ای از عليرضا عصار به عهده داشتند خودنمائی کرد. جناح شرقی با صدای بلند به اين حرکات غيراخلاقی و غيراسلامی اعتراض داشت و از جناح جنوبی شوق و کف زدن برای هنرمندان برخاسته بود.
سومين بخش که برنامه ای ورزشی با صدای مرشد و خواندن اشعار حماسی بود، حدود چهل و پنج دقيقه به طول انجاميد که ظاهرا از حوصله بعضی از حاضران بيش تر بود. با اين همه تا زمانی که کار به سخنرانی ها نکشيد حادثه ای رخ نداد.
اولين سخنران رسمی که عليرضا محجوب دبيرکل خانه کارگر بود در سخنان خود ضمن خوشامدی ديگر از قانون کار و مخالفان آن سخن گفت و به تندی از جناح راست انتقاد کرد و در ضمن يادآور شد که در دوران رياست جمهور هاشمی رفسنجانی قوانين و تصميم های مربوط به کارگران و بهبود معيشت آن ها به اجرا در آمد و از جمله تاکيد گذاشت که قانون فعلی که جناح راست آن را مانعی در راه رشد اقتصاد کشور می داند از جمله دستاوردهائی که مديون تلاش های هاشمی رفسنجانی است. در اين هنگام از جناح شرقی کارگری با صدای بلند محجوب را مخاطب قرار داد و پرسيد اين جشن کارگرست و يا جلسه تبليغات انتخاباتی نامزدها. اين اولين جرقه بود و با تائيد عده زيادی از حاضران دنبال شد و وزن مراسم را به رخ ها کشيد اما هنوز تا زمانی که اعتراض ها به اوج برسد و نيمی از سالن آن را ترک کنند دو ساعتی فاصله بود. فاصله ای که با جنجال های مقطعی دنبال شد. سه بار حضور عليرضا محجوب هم نتوانست به ماجرا خاتمه دهد به طوری که عده ای از روی صندلی های خود برخاسته و با همه اصرار ماموران انتظامات به طرف تريبون رفته و نظر خود را با صدای بلند و با عصبانيت بيان می کردند. کم کم بحث اصلی بر سر موافقت و يا مخالفت با هاشمی رفسنجانی بود و دلالت ها و مصلحت انديشی های اعضای اصلی خانه کارگر که می خواستند کارگران را قانع کنند که ايِن افتخار بزرگی است که توسط نظام به آن ها داده شده است که هاشمی سرنوشت هشت سال آينده کشور را اول بار در جمع آنان بگويد نه تنها جمع را قانع نمی کرد بلکه بر تضادها شدت بخشيده و احتمال درگيری بين کسانی که پلاکاردهای ستاد انتخاباتی هاشمی را در دست داشتند و گروهی که يک نفرشان پلاکاردی را پاره کرد، پيدا شده بود. همزمان با آن که عده ای می رفتند تا سالن را ترک کنند، به نظر می رسيد که نگرانی از ادامه يافتن اختلافات ماموران امنيتی سالن را افزايش داده بود. اندکی بعد با برخاستن خالقی وزير کار و امور اجتماعی و راه چمنی رييس سازمان بهزيستی و صف اول که همه مديران بودند آشکار می شد که مراسم رو به تعطيل است. هنوز آشکار نيست که در چه زمانی و چه کسی به رييس مجمع تشخيص مصلحت نظام خبر داد که از شرکت در اين مراسم بهترست صرف نظر کند. محجوب فردای آن روز کوشيد تا اندازه ای از تاثير حادثه در افکارعمومی بکاهد و گفت چون آقای هاشمی هنوز در مورد شرکت در انتخابات به قطعيت نرسيده سخنرانی به هم خورد. و هاشمی رفسنجانی به گونه ای ديگر به روايت ماجرا پرداخت و درباره علت به هم خورد سخنرانی اش گفت حاضر نيستم در جلسه ای که به مجلس و دولت توهين می شود شرکت کنم. او در عين حال هياهو را کار چند نفری دانست که در بين کارگر ها نفوذ کرده بودند.
حادثه دوم- سردار در دانشگاه
در سالن فارابی دانشگاه تهران، عده ای از دانشجويان و مسوولان مشغول آخرين رايزنی ها برای برگزاری جلسه ای بودند که به قول اسماعيل نادری عضو انجمن دانشجويان دانشکده حقوق بايد بلوغ دانشجويان را نمايش می داد. " سخن خود را سنجيده و بی فرياد می گوييم و دچار احساسات نمی شويم". اين سومين جلسه ديدار دانشجويان با نامزدهای انتخابات رياست جمهوری است.
ساعت نه و نيم، سر ساعت موعود باقر قاليباف با سه تن همراه و دو محافظ سر می رسد و با روی خوش و کت و شلوار قهوه ای با دانشجويان سلام و عليک می کند. لبخند از صورتش دور نمی شود. اين اولين جلسه داغی است که وی بدون لباس نظامی بايد در آن شرکت می کند. می گويد از اين قبيل جلسات داشته است، اما ساعتی بعد از عرقی که بر جبينش نشسته و از حرارتی که همراهانش نشان می دهند چنين پيداست که با صحنه ای نامنتظر روبرو شده اند. دانشجوها يکی يکی با نظم سئوال می کنند و به سادگی هم قانع نمی شوند. ابراز احساسات هم مدام است. او را از قتل های زنجيره ای به کوی دانشگاه و بعد به نامه فرماندهان سپاه پاسداران به رييس جمهور خاتمی می کشانند. با پاسخ های کلی می گذرد اما مشکل ترين جا همان است که روز بعد تنها دو روزنامه منعکسش کردند. دانشجوئی درباره حاکميت دوگانه پرسيد و اين که او چه خواهد کرد با دخالت ها. سردار با آرامش می گويد قانون اساسی اختيارات رهبری را تعيين کرده است، همين طور اختيارات رييس جمهور را، گير الان اينست که وقتی اختلافاتی پيش می آيد دولت دنباله را رها می کند. من اگر انتخاب شوم هر وقت اختلافی پيش آمد سعی می کنم مقام رهبری را راضی کنند اما اگر ايشان بر نظر خود اصرار کردند، صلاح را در آن می بينم که نظر ايشان اجرا شود، گيرم بعد معلوم می شود اگر من اشتباه کرده باشم که اعتراف می کنم ولی اگر ايشان اشتباه کرده باشد لابد متوجه می شوند.
برای اين که ناظران سياسی متوجه شوند که سردار قاليباف در اولين تجربه سياسی خود تند رفته و از خط قرمز عبور کرده لازم نبود به سايت انتخاب نهم – وابسته به ستاد تبليغاتی قاليباف – نگاه کنند که اين قسمت و هم گفتگو بر سر دستگيری وب لاگ نويسان را حذف کرده بود،[سايت انتخاب نهم] کافی بود ستون طنز کيهان بررسی شود که نشان می داد دست کم از نظر نويسندگان کيهان قاليباف به قول بچه های جبهه به خاکی زده است. کيهان در قالب داستان طعنه آميزی به نقل از آيت الله موسوی اردبيلی از کلانتری نوشته بود که حد خود نمی داند و می خواهد اختلاف ايجاد کند و از حاکميت دوگانه ميگويد. طنز نويس کيهان ناگهان به وجد آمده و از قول راوی با ذکر " باز هم حواسم پرت شد" به جای کلانتر نوشته بود قاليباف. تا يک روز بعد همين اشاره کافی به نظر آمد.[کيهان سه شنبه ]
آيا می توان گفت درخشش قاليباف و ماه عسل او با جناح هوادار ولايت فقط سه هفته بود. فقط سه روز قبل قاليباف گفته بود تنها کسی را که رقيب خود می شناسد هاشمی رفسنجانی است و حاضر نيست از برابر او کنار برود. نظرسنجی ها هم نشان می داد که اين سخن دور از ذهن نيست. [ شرق شنبه]
درخشش قاليباف از روزی آغاز شد که وی اولين مصاحبه خبری خود را برگزار کرد و با لباس شخصی در آن شرکت کرد و اعلام داشت که نظامی نيست و از ماجرای کوی دانشگاه هم ابراز تاسف کرد. سه روز بعدش روی "صندلی داغ" نشست. اين برنامه انتخاباتی که اصلاح طلبان آن را تحريم کرده اند از مدتی قبل برای انعکاس اخبار انتخابات و گفتگو با اين و آن درست شده است. همان جا بود که سردار موطلائی در مقابل سئوالی درباره دانشجويان و حادثه کوی دانمشگاه اول سرخ شد و بعد به گريه افتاد. گريه در مقابل دوربين تلويزيون ناگهان چنان ابعادی در شهر پيدا کرد که سی دی آن به هزاران تکثير شد و در مقابل دانشگاه به فروش می رسيد و به سرعت راهی شهرستان ها شد. چنين بود که ناگهان انگار محافظه کاران که بر علی لاريجانی راضی شده اما دلنگران رای وی بودند اين دلخوشی را يافتند که يکی ديگر از جمع شش نفره خواهد توانست رای بياورد. آثار اين گردش در ميان محافظه کاران روز بعد با نامه اکثريت نمايندگان مجلس در تجليل از خدمات قاليباف در نيروی انتظامی منتشر شد.
بعد از حضور در دانشگاه و سخنی که بی عقوبت نماند، سروصدای قاليباف تا اندازه زيادی خوابيد. گرچه باز او از دهانش پريد و از قدرت رضاشاه گفت، سخنی که هشت سال بعد محمد ناطق نوری هم با گفتن آن به برادر خود کمکی نکرد. اگر ناطق نوری در آن سخنرانی سرنوشت ساز در نور از قلدری رضاشاه تجليل کرده بود که مازندرانی است، و گفته بود که مردان مازندرانی عرضه دارند، اين بار سردار قاليباف با اين اشاره به جاهائی گذر کرده است که گذرناکردنی می نمود. گيرم که او کوچکی هم می داند چنان که گفته است منظور من از شرکت در انتخابات پيروزی نيست بلکه برای جلب آرای او بالابردن ميزان مشارکت آمده ام.
چاپ عکسی از وی در حالی که عينک ری بن زده و هواپيمائی می کند و علی لاريجانی را دارد برای سخنرانی تبليغاتی می رود از ديد طنزپرداز ابراهيم نبوی، نشانه ای "جواد" گونه با خود داشت.
حادثه سوم – انصراف توکلی
حادثه سوم ساده بود و انتشار نامه احمد توکلی از نامزدی انتخابات بود. کاری که می توانست ساده باشد و چنان که کيهان هم اشاره کرد نشانه اين که احتمال رای آوردن وی اندک بود، اما پی آمدهای حادثه آن را مهم کرد. آن جا که روزنامه های هر دو جناح خبر دادند که اين کار توسط ساير نامزدهای محافظه کاران هم دنبال می شود و آن ها به توافق می رسند. کاری که احتمالش دو روز پيش محال بود و کيهان و رسالت هم در اختلافات را قطعی ديده و از آن گلايه کرده بودند. شرق اين ماجرا مهم تر از همه ديد و علاوه بر آن که تيتر اول کرد.[ شرق دوشنه ]
آيا همزمان با روزهائی که جناح محافظه کار با کمک پدرخواندگان خود - مهدوی کنی، جنتی، مشکينی و مجتبی تهرانی – به اجماع نسبی رسيدند که اولين حاصلش انصراف احمد توکلی بود [لينک اقبال چهارشنبه] چهار نفر ديگر هم کنار می روند و سرانجام آن چنان که ناطق نوری دو ماه قبل اعلام کرده و مدير روزنامه کيهان هم به اصرار خواستار آن شده بود اين جناح بر يک نامزد واحد توافق می کند. اظهار نظر نامزد ها چنين اميدواری را نشان نمی دهد. مگر در مورد محمود احمدی نژاد شهردار تهران که از ابتدا هم کسی جز مدير روزنامه کيهان او را جدی نگرفته بود. نوشتن نامه ای و دادن شعارهائی درباره وحدت اصولگرايان و دريافت مقالات تحسين آميز از روزنامه های رسالت و سياست روز و کيهان، چنان که در مورد توکلی اتفاق افتاد می توان بهترين پاداش برای کسی باشد که برای شرکت در مبارزات انتخاباتی از خود هزينه ای نکرد و حتی کرسی شهرداری تهران را برای مدتی خالی نگذاشت.
سئوال اصلی اما در مورد علی لاريجانی و علی اکبر ولايتی است که به نظر می رسد هيچ کدام به نفع ديگری از صحنه خارج نخواهند شد و البته باقر قاليباف هم همچنان تکرار می کند که باقی خواهد ماند. در اين ميان وضعيت محسن رضائی هم تا اندازه ای روشن است. وی نيز می تواند با جلوانداختن سردار ديگر قاليباف با نوشتن نامه ای مشابه صحنه را ترک کند. اما او هم گفته است تا دوازده خرداد خواهد ماند.
ملوس ترين نتيجه سه حادثه انتخاباتی اين بود که آشکارا از خبرهای مربوط به سردار قاليباف در چند روزنامه کاسته شد، جناح راست با تجليل از توکلی گامی به سوی اتفاق برداشت و در مورد هاشمی رفسنجانی ترديدها آغاز شد.
حملاتی که همزمان با حادثه روز کارگر نثار هاشمی رفسنجانی شد نشان می دهد که دست کم بخشی از جناح راست به هيچ قيمتی حاضر نيست بار ديگر هاشمی رفسنجانی را در راس دولت تحمل کند. مگر نه که کيهان نظر حجت الاسلام ثقفی را نقل کرده که گفته است پس از 8 سال و يا به تعبيري 61 سال عده اي به صورت طلبكارانه با مردم مواجه مي شوند و ادعاي خوردن داروي تلخ مي كنند ولي دوران اين حرف ها گذشته استب. در همان روز سرمقاله کيهان با اشاره به گفته های رهبر جمهوری اسلامی اشاره داشت که برای رياست جمهوری بايد فردی با نشاط و جوان و با حوصله وارد گود شود.
با اين سه حادثه بار ديگر سرنوشت انتخابات نهم به پشت صحنه رفت، اما شرايط ماه های اخير نشان داده که تصميم های پشت پرده زياد عمر نمی کند و در آفتاب ميانه بهار جان می بازد به ويژه که هنوز گزارش ها نشان می دهد عقربه ميزان مشارکت عمومی از پنجاه در صد بالاتر نرفته است.