حمایت یک عضو درچه چندم ستاد قالیباف از وی تازگی ندارد، مصطفی خوش پوش

[email protected]

یکی از نویسندگان همشهری آقای قالیباف که در صفحه اینترنت ژست اپوزوسیون می گیرد و روی کاغذ اینترنت ، موافق شدید حکومت می شود پس از حضور در ستاد سردار قالیباف به عنوان یک نیروی درجه چندم نوشته ای را به پاس تشکر از ادامه حضور ایشان در انتخابات تحت عنوان «در دفاع از انصاف و نه قالیباف»! می نویسد.

اگر بگذریم از همشهری بودن این دوست روزنامه نگار با آقای قالیباف و اینکه یادداشت ایشان تیتر نخست سایت انتخاباتی قالیباف و لقب گرفتن ایشان به یک منتقد منصف و نه لجباز از سوی همین سایت اینترنتی، ،ذکر نکاتی چند ضروری به نظر می رسد:

اول: دوست عزیز ما در یادداشت خود به شیوه نوینی قصد دفاع از سردار را دارد. ایشان در لابه لای نوشته خود تاکید می کند: یک وقت فکر نکنید بنده قصد حمایت از آقای قالیباف را دارم اما ایشان چقدر بزرگوار هستند، چقدر ماه هستند...».می بینید ایشان از چه شیوه نوینی استفاده می کند.

دوم:دوست عزیز ما می نویسد: آن آدم نظامی از کار خود «استعفا» داده و بعد کاندیدا شده؛ ظاهر امر نشان از تخلف گسترده او در استفاده از امکانات دولتی ندارد (چیزی که تا همین چهار سال پیش و به ویژه در سال 76 بسیار عادی محسوب می شد)، زور و ارعابی حتی برای پرسنل تحت امر اخیر او در رای دادن به وی در کار نیست؛ برای تایید صحت و سقم مدارک او می توان رسما تحقیق کرد و یا مستندات را از وی خواست؛ شعارها را همه می دهند...

راستی! شما از کجا می دانید آقای قالیباف ، زور و ارعابی حتی برای پرسنل تحت امر اخیر او در رای دادن به وی در کار نیست» .نوشته اید: در این مورد به کمی تحقیق نیاز است...البته ستاد ایشان به هر کسی اجازه تحقیق نمی دهند مگر به اعضای درجه چندم ستادش! فکر می کنم شما هم تحقیق کرده اید؟اینطور نیست؟

سوم: فرموده اید بسیاری از دوستان از کودکي او تا شرکتش در جنگ و از شهادت برادرش تا فرماندهی او در سپاه و از خلبانی اش تا دانشگاه رفتنش و از امضای نامه ای تند به خاتمی تا قبول مسوولیتش در نیروی انتظامی و حتی شرکتش در یک برنامه تلویزیونی، را مورد تمسخر قرار می دهند!

دوست مشهدی و همشهری آقای قالیباف ! مگر مواردی که فرمودید جای تمسخر ندارد؟...ایشان در دوران کودکی در طرقبه می زیستند.انصافا جای با صفایی بوده است. نزدیکی جاقرق و شاندیز.اما سردار در سایت خود می نویسد بچه مشهد است!...البته طرقبه ای ها همه در رای دادن به سردار متفق القولند


سردار قالیباف در طرقبه

بنده به نمایندگی از دوستانی که ایشان را مورد تمسخر قرار می دادند اعلام می کنم که هیچ گاه از سردار در مورد دانشگاه رفتن و رشته تحصیلی اش و حتی قبول مسئولیت در نیروی انتظامی چیزی ننوشته ایم.اما مگر نامه تند و شدیداللحن ایشان به محمد خاتمی جای دفاع هم دارد؟ سردار آن روزگار کاسه صبرش لبریز شده بود. احتمالا این روزها هم تمسخرهای دوستان ما شما را نگران کرده است.

چهارم: در مورد یک برنامه تلویزیونی هم نوشته اید.آری! بنده باز هم به نمایندگی از دیگر دوستان اعلام می کنم که تا عمر ما را یاری دهد از برنامه تلویزیونی صندلی داغ و گریه های عوامفریبانه ایشان خواهیم نوشت و با تمسخرهایمان ایشان را خواهیم کوبید....سردار در آن برنامه تلویزیونی برای نخستین بار با کت وشلوار آمده بود.گویی از پیش می دانست که روزی این کارهای عوامفریبانه به دردش خواهد خورد...گریه های سردار که چهره اش را قرمز کرده بود چه معنی می تواند داشته باشد؟!..در این برنامه تصویری نشان داده شد از صحنه های نبرد ایران و عراق.سردار با دیدن این صحنه آنقدر گریه کرد که دل نظامی و غیر نظامی را به درد آورد.اما مگر سردار با توجه به شغل سابقش این تصاویر را برای نخستین بار می دید که با دیدن آن در مقابل دوربین تلویزیون و چشمان بسیاری ایرانی بغضش ترکید و زارزار اشک ریخت؟...احتمالا شما هم تحت تاثیر گریه های ایشان قرار گرفته اید که به صورت افتخاری به نیروهای درجه چندم ستاد ایشان پیوسته اید...


سردار زمانی که پلیس شد

دوست مشهدی ما در ادامه حضرت قالیباف را با کرباسچی و حتی امیر کبیر مقایسه کرده و نوشته: به خدا من نمی خواهم از ایشان طرفداری کنم.

و نکته آخر اینکه دیروز خواندم مسعود بهنود نوشته است: قاليباف در خودش توهينی به مردم ايران پنهان دارد که انتخابش اين توهين را جدی می کند. رای به او به معنای آن است که اکثريتی از ملت ايران اين همه ساده لوح، قابل فريب خوردن و احساساتی هستند.


و امروز دکتر قالیباف

خوانندگان عزیز! شما کدامیک را بیشتر می پسندید. تحلیل منصفانه آقای مسعود بهنود یا نوشته مغرضانه عضو درجه چندم ستاد آقای قالیباف؟!

[وبلاگ مصطفی خوش پوش]