تاجزاده: بررسي كنيد روش ما كه به صورت مشروط در انتخابات شركت ميكند، مؤثرتر است يا جرياني كه از ابتدا تحريم ميكند
افشاري: ما معتقديم بيش از آنكه آزاد بودن انتخابات اهميت داشته باشد، مؤثر بودن انتخابات مهم است و چنين انتخاباتي فقط در نظام دموكراتيك وجود دارد
گروه سياسي: عصر چهارشنبه، آخرين روز ارديبهشت در سالن اجتماعات دانشگاه صنعت آب و برق شهيد عباسپور، يكي از حساسترين و اصليترين سؤالات ذهني اين روزهاي مردم كوچه و خيابان، موضوع مناظره دو چهرهاي بود كه به گفته خودشان رسيدن به آرمان مشترك «دموكراسي» را از دو روش متفاوت پيگيري ميكنند. «مصطفي تاجزاده» عضو شوراي مركزي سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي، به عنوان طرفي از مناظره، گروهي را نمايندگي ميكرد كه مشاركت مشروط در انتخابات را راه نزديك شدن به دموكراسي ميدانند و علي افشاري عضو شوراي مركزي دفتر تحكيم وحدت هم از فعالاني است كه با ناكارآمد دانستن ساختار سياسي، از طريق عدم شركت در انتخابات به دنبال مشروعيتزدايي و متزلزل كردن ساختار سياسي فعلي هستند.
سوژه مناظره 200 دقيقهاي عضو شوراي مركزي دفتر تحكيم وحدت و عضو شوراي مركزي سازمان مجاهدين انقلاب اسلاميدر اين عبارت خلاصه ميشد: «مشاركت در انتخابات يا عدم مشاركت؟ مسأله اين است»!
آغازگر مناظره تاجزاده بود، وقتي كه گفت:«از 100 سال پيش تا كنون، در هيچ دورهاي به اندازه امروز، گفتمان دموكراسي خواهي، گفتمان غالب نبوده است. اين كه امروز در همه جريانهاي سياسي از چپ ماركسيستي و جريانهاي ملي گرفته تا جنبشهاي اسلاميگفتمان دموكراسي خواهي حرف اول را ميزند، يك پيروزي بزرگ است. تفاوت گروهها تنها در انتخاب روشهاي رسيدن به آن است».
وي در ادامه به بيان روشهاي متفاوت گروهها در اين باره پرداخت و گفت: «گروهي رسيدن به دموكراسي را از راه برگزاري انتخابات آزاد ميدانند و چه در ميان پوزيسيون و چه اپوزيسيون، هستند جرياناتي كه چنين تفكري دارند و نيروهاي ملي - مذهبي هم براي حضور خود شرط انتخابات آزاد را پذيرفتهاند. اما الگوي ديگر از مسير انتخابات آزاد نميگذرد و اگر چه اتفاق نظري در ميان آنها ديده نميشود ميخواهند از طريق تغيير ساختار دموكراسي را متحقق كنند».
مشاور رئيس جمهور تصريح كرد: «آن جرياني كه من از مدافعانش هستم، معتقد است در شرايط فعلي ايران، نه تحريم بدون قيد و شرط و نه مشاركت بدون قيد و شرط، راه به جايي نميبرد. ما ميگوييم همه گروهها بيايند و كانديدايي معرفي كنند و طرحها و برنامهها و تفكراتشان را در جامعه مطرح كنند. اگر كانديدايشان رد صلاحيت شد، آن وقت به هر شكل كه صلاح ميدانند به اين رد صلاحيت اعتراض كنند. حتي انتخابات را تحريم كنند.»
تاجزاده آخرين تجربه همفكران خود را در به كارگيري اين روش «انتخابات مجلس هفتم» عنوان كرد و يادآور شد: «من به جرأت ميگويم هيچ جرياني به اندازه كساني كه در انتخابات مجلس هفتم ثبت نام كردند، رد صلاحيت شدند، تحصن كردند و اعتراض خود را به نسبت به رد صلاحيتشان اعلام كردند، نتوانست نامشروع بودن اين انتخابات را در صحنه ملي و بينالمللي افشا كند و آن را يك كودتاي پارلماني بنامد. خود شما قضاوت كنيد كه آنهايي كه اين انتخابات را تحريم كردند بيشتر صدايشان شنيده شد و يا متحصنان مجلس؟» عضو شوراي سياستگذاري دفتر مركزي دكتر معين افزود: «الان هم همان اتفاق در حال تكرار شدن است. شما بررسي كنيد و ببينيد كه روش ما كه به صورت مشروط در انتخابات شركت ميكنيم تأثير بيشتري دارد يا آنها كه در انتخابات شركت نميكنند.»
علي افشاري كه در طول صحبتهاي تاجزاده، هر از چند گاهي نكتهاي روي كاغذ يادداشت ميكرد، در پاسخ به اظهارات اين فعال جنبش اصلاحطلبي گفت: «ما معتقديم بيش از آن كه قيد انتخابات آزاد مطرح باشد، مؤثر بودنش شرط است. انتخابات فقط در يك نظم دموكراتيك معنا پيدا ميكند. اگر انتخاباتي برگزار شود ولي نتواند در فضاي سياسي و مناسبات ساخت قدرت، تغييري ايجاد كند، ديگر نامش انتخابات نيست. اگر هم بگوييم كه انتخابات ميتواند موازنه قدرت را بر هم بزند، پاسخ ما اين است كه حاكميت دوگانه يك تاكتيك است، نه استراتژي. مطلوب ما حاكميت يگانه دموكراتيك است».
افشاري با تأييد بخشي از سخنان تاجزاده كه بر لزوم توجه به تجربههاي جهاني در زمينه جنبشهاي دموكراسي خواهي تأكيد كرده بود، گفت: «در همه كشورهايي كه در مرحله گذار به دموكراسي قرار گرفتهاند، در هر كشوري كه ساختار قدرت در تقابل با جنبش دموكراسي خواهي قرار گرفته و انعطاف پذيري نداشتند دو اتفاق افتاده، اول گسست مردم از حاكميت و دوم عدم مشاركت جامعه و مشروعيت زدايي از حاكميت».
اين عضو شورا مركزي دفتر تحكيم وحدت با انتقاد از گروهي كه با اين انتخابات برخورد مثبت ميكنند و براي حضور خود شرط مطبوعات آزاد و زندانيان سياسي ميگذارند، انتخابات را فرصتي براي بيان حرفها و و رساندن حرفها به گوش مردم دانست.
علي افشاري با اشاره به دوران مشروطه گفت: «مشروطه از همان ابتدا به حاكمان تحميل شد و اين گونه نبود كه از روي يك ضرورت تاريخي شكل گرفته باشد و از همان مشروطه تا كنون حتي يك انتخابات آزاد به معناي واقعي نداشتهايم و چه در دوران مشروطه و چه در عصر پهلوي و حتي بعد از انقلاب]...[. ما در آرزوي يك انتخابات آزاد واقعي هستيم. با اين نگاه است كه استراتژي عدم مشاركت در انتخابات را پيش ميگيريم تا زمينههاي برگزاري يك انتخابات آزاد فراهم شود».
تاجزاده در قسمت دوم سخنانش با اشاره به گسست در جامعه و كمآگاهي افراد نسبت به تاريخ تأكيد كرد: «انقلاب مشروطه هيچ گاه در پي بر افكندن سلطنت و حتي تغيير دادن شاه نبوده است. آنها تنها به اين جمع بندي رسيده بودند كه از طريق برگزاري انتخابات مناسبات قدرت را تغيير دهند. در دومين نهضت دموكراسي خواهي هم كه 52 سال پيش و به رهبري مصدق شكل گرفت، انتخابات مجرايي براي شكل گيري يك جنبش در كشور بود امروز هم كه بررسي كنيم، چه طرفداران مصدق و چه منتقدان او كدام يك ميگويند كه مصدق در پي براندازي نظام موجود بود؟».
وي با نقد ديدگاهي كه ساختار قانون اساسي فعلي را مانعي براي تحقق دموكراسي ميداند و با اشاره به ناديده گرفتن اين ساختار در زمان نقد عملكرد اصلاحطلبان يادآور شد: «آقاي افشاري و همفكرانشان به درستي وقتي پاي نقد علمكرد ما ميرسد، قانون اساسي را نميبينند ولي در زمان ديگر، ساختار قانون اساسي را مورد نقد قرار ميدهند».
عضوگروه مشاوران كانديداي اصلاحطلبان افزود: «توقيف روزنامهها و شكلگيري مجلس هفتم و بازداشتهاي صورت گرفته، بر اساس همين قانون اساسي هم غير قانوني بود. اين اتفاقها افتاد چون گروه مقابل احساس قدرت ميكرد و احساس ميكرد كسي مقابلش نميايستد».
وي در ادامه مسأله يكپارچگي قدرت را هم به عنوان مشكل اساسي در راه دستيابي به دموكراسي رد كرد و از انگليس به عنوان نمونه ياد كرد و گفت: «در انگليس حاكميت يكپارچه است و حتي قانون اساسي هم وجود ندارد و خاندان سلطنت به عنوان مالك كشور به حساب ميآيند ولي به دليل وجود جامعه مدني قدرتمند و توازن ميان حاكميت و جامعه مدني دموكراسي برقرار است».
تاجزاده با تأكيد بر اين مسأله كه جنبش اجتماعي در خلأ شكل نميگيرد و نياز به ظرف دارد، افزود: «در شرايط فعلي انتخابات، بزرگترين و بهترين ظرف براي شكلگيري يك جنبش اجتماعي است. مثل انتخابات دوم خرداد كه اجازه داد نيروهاي اجتماعي به هم بپيوندند و يك جنبش اجتماعي شكل بگيرد. حتي همين انقلابهاي زرد و نارنجي و قرمز هم از بستر يك انتخابات شكل گرفتهاند. از دست دادن فرصت انتخابات پيش رو يعني از دست دادن فرصت شكلگيري جنبش اساسي مطالبات مردم».
وي با آوردن مثالهاي تاريخي از نوع نگاه شخصيتهاي مبارز سياسي در طول تاريخ كشور به انتخابات و اصلاح ساختار سياسي گفت: «هيچ نيرويي صادقتر و خالصتر و دلسوزتر از مهندس بازرگان در دهههاي 40و50 پيدا نميكنيد كه قائل بر اين نكته بوده باشند كه در چارچوب قوانين موجود، كار كنند و امروز نهضت آزادي هم اعلام كرده كه برايش برگزاري انتخابات آزاد مهم است و در صورت برگزاري انتخابات آزاد در صحنه حضور مييابد».
عضو شوراي مركزي سازمان مجاهدين انقلاب اسلاميبا نقد ديدگاهي كه ساخت قدرت را مانعي براي عدم تحقق دموكراسي ميدانند، از اصلاحات صورت گرفته توسط اصلاحطلبان در همين ساختار فعلي قدرت مثال آورد و گفت: «نيرويي كه بتواند انتخابات آزاد را به اقتدارگرايان تحميل كند، خيلي كارهاي ديگر هم ميتواند بكند. مشكل منتقدان ساختار قدرت هم نيست. اگر چنين بود، هيچ گاه ما را متهم به اهمال كاري نميكرديد و نميگفتيد كه چرا كوتاه آمدهايم! ما در همين ساخت حقيقي و حقوقي قدرت توانستيم غده سرطاني را در وزارت اطلاعات كشف و خنثي كنيم. طوري كه لطفالله ميثمي كه به گواه خودتان از نيروهاي موافق ما هم نيست و از طرفداران مصدق است گفته كه كار خاتميدر كشف و معرفي غدهسرطاني وزارت اطلاعات از كار مصدق در ملي كردن صنعت نفت بزرگتر بود. ما در همين ساخت قدرت بود كه انتخابات دوم شوراها را به عنوان آزادترين انتخابات تاريخ جمهوري اسلاميايران برگزار كرديم بهطوري كه هيچ كانديدايي به صورت غيرقانوني و استصوابي رد صلاحيت نشد. شوراها را كه به عنوان اصول 100 تا 106 قانون اساسي مغفول بود در همين ساخت قدرت عملي كرديم و برنامه دكتر معين اجراي اصول 15،19 و 20 و استيفاي حقوق قوميتها و اقليتهاست كه در همين ساخت قدرت هم ميتواند آن را عملي كند.
وي ايستادگي و پافشاري را شرطي اساسي در دستيابي به اهداف دانست و تصريح كرد: «جنبش دانشجويي هم هر جا ايستاد به هدفش رسيد. يكي از دلايل محروم كردن اكبر گنجي از طبيعيترين حقوق اوليهاش اين است كه احساس ميكنند كه هر كاري كه دلشان بخواهند ميتوانند بكنند و كسي هم چيزي نگويد. اما چه شد كه هاشم آغاجري با اين كه حكمش اعدام بود، در همان روز صدور حكمش شكسته شد. مگر غير از اين است كه از همان ابتدا با قيام دانشگاهها مواجه شدند و جنبش دانشجويي در مقابل اين رأي ايستادگي كرد؟»
وي در ادامه به صورت مشخصتر نوك پيكان خود را به سمت گروهي نشانه رفت كه بدون هيچ قيد و شرطي دست به تحريم انتخابات زدهاند و گفت: «همه كساني كه دو سال است بر طبل تحريم ميكوبند هنوز از استقلال و يكپارچگي ملي و امنيت عموميچشماندازي ارائه ندادهاند. اگر شخصيتي مثل مهندس سحابي بحث مشاركت در انتخابات را مطرح ميكند، در اين سن و سال به فكر حضور در ساخت قدرت نيست. او ميداند كه با تدوام وضعيت انفعال موجود و با ترك صحنه از سوي اپوزيسيون اتفاقي كه احتمال وقوعش بالاست، فروپاشي «ايران» است و نه تنها «جمهوري اسلامي».
تاجزاده افزود: «ميگويند اين نظام كه ساقط شود خود مردم ميدانند كه چه كار كنند. اين جواب منطقي و صحيح نيست. پس جايگاه جريانات سياسي و دانشجويي و پيشتاز چيست؟ آقاي بشيريه ميگويد كه در بررسيهايش به اين نتيجه رسيده كه ادبيات دموكراسيخواهي در دنيا تغيير كرده و از تمايل به تحولات ساختاري در گذشته به اين نظريه رسيدهاند كه اگر در جامعهاي دو نيرو در ساختار قدرت باشند به گونهاي كه نتوانند همديگر را به صورت كامل دفع كنند، اين جامعه ميتواند ادعا كند كه در مرحله گذار به دموكراسي قرار دارد و اگر اين وضعيت چند سال ادامه پيدا كند، دموكراسي در اين جامعه تثبيت ميشود. وقتي دو نيرو نتوانند در حاكميت همديگر را به صورت كامل دفع كنند، در جامعه امكان شكلگيري و تقويت نهادهاي مدني به وجود ميآيد و امكان تنفس براي بدنه جامعه ايجاد ميشود.
تاجزاده در پاسخ سؤالي كه برنامه مشخص اصلاحطلبان را در صورت انتخاب معين به عنوان رئيسجمهوري ميخواست، تصريح كرد: «ما دستاوردها و ناكاميهاي اصلاحات در 8 سال گذشته را شناسايي كردهايم و از قبول اشتباههاي گذشته ترسي نداريم. يكي از برنامههايمان در اين زمينه ايجاد معاونت حقوق بشر از سوي دكتر معين است. براي اولين بار است كه رئيسجمهور ميخواهد با انتخاب حقوقدان به عنوان معاون حقوق بشر، هر سه ماه يك بار موارد نقض حقوق بشر را به صورت علني و با امضاي شخص رئيسجمهور اعلام كند. هر كس هم كه معتقد است با اين كار آبروي ايران در عرصه بينالمللي ميرود، از طريق مقاومت در برابر موارد نقض حقوق بشر براي ايران حفظ آبرو كند. آقاي خاتميبا تشكيل هيأت نظارت و پيگيري اجراي قانون اساسي بنا بر مصالحي ترجيح داد كه تذكرات نقض قانون اساسي اكثراً به صورت محرمانه باقي بماند، اما دكتر معين آشكارا اعلام كرده كه تذكراتش به صورت علني خواهد بود. همان طور كه به عنوان برنامهاي مشخص، گفته كه در برابر توقيف و برخورد غير قانوني با مطبوعات و روزنامهنگاران تذكر علني نقض اصل 168 قانون اساسي را خواهد داد. همه اينها را هم قبل از تأييد صلاحيتها گفته كه بعداً حرفي در آن نباشد. برنامه ما در اين دوره كه تا يكي دو روز ديگر منتشر ميشود، برنامهاي مشخص، موردبندي شده و مصداقي است. ديگر برنامه كلي نميدهيم كه قابل سنجش نباشد و براي اجراي اين برنامه تيم اجرايي معرفي ميكنيم».
پس از اين سخنان، علي افشاري در مقام پاسخگويي برآمد و با تكرار گفتههاي پيشين خود در مورد ناكارآمد بودن ساختار سياسي فعلي شركت در انتخابات را مشروعيت بخشي بيهوده به ساختار فعلي دانست و گفت: «من هيچ چشمانداز روشني در صحبتهاي آقاي تاجزاده نميبينم. در ساختاري شعار مشاركت در انتخابات داده ميشود كه فردي كه در رأس هرم قدرت قرار دارد به صراحت ميگويد كه فرقي ندارد كه نتيجه انتخابات چه ميشود و اوست كه مشخص ميكند چه اتفاقي بايد بيفتد. حالا شما به جاي هر سه ماه، هر روز هم كه گزارش بدهيد چه نتيجهاي در پي خواهد داشت؟ غده وزارت اطلاعات كنده شده اما در جاي ديگري باز توليد شده، اظهارات اخير وزير اطلاعات و احضارهاي جديد نگراني بازگشت وزارت اطلاعات به دوران پيشين را تقويت كرده است. دهها پرونده كميسيون اصل 90 هم كه جايگاه قانوني مشخصي دارد، به مورد اتهاميكساني تبديل شد كه پيگير آن بودند. انتقاد ما از شما نافي نقد ما به ساخت قدرت نيست. رئيس جمهوري در وضعيت فعلي براي اين كه بخواهد در جايگاه واقعي خود ايفاي مسؤوليت كند بايد با بخشهايي از ساخت قدرت درگير شود. سوال ما اين است كه آيا رئيسجمهوري بايد در ساخت قدرت نقش رهبري اپوزيسيون را بازي كند؟»
وي به صورت تلويحي به شرطهاي نهضت آزادي براي حضور در صحنه انتخابات اشاره كرد و گفت: «دوستان آقاي تاج زاده باز بهتر عمل كردهاند و شرط آزاد دانستن انتخابات را تأييد صلاحيت كانديداي خود دانستهاند كه البته با هيچ عرف اخلاقي و علميدر دنيا سازگاري ندارد. در صورتي كه تأييد صلاحيت معين فقط بايد نشان دهنده يك آزادي نسبي و كف شرايط حضور حزب مشاركت اعلام ميشد. گروهي آمده و شرايطي مثل آزادي احزاب و زندانيان سياسي و آزادي بيان و استعفاي شوراي نگهبان را مطرح كرده و بدون اين كه هيچ كدام از شرايطش محقق شود، كانديدا معرفي كرده كه از نظر ما قابل درك نيست».
من منفعل دانستن جنبش دانشجويي را قبول ندارم. در خيلي جاها بيعملي براي عمل مؤثر آينده مفيدتر است. همين كه جنبش توانسته اين مباحث را مطرح كند و سطح مطالبات سياسي را بالا ببرد از عملكرد جنبش دانشجويي به حساب ميآيد. علت در زندان ماندن اكبر گنجي پافشاري او بر مانيفست جمهوريخواهي است».
وي در مورد انقلاب مشروطه اظهار داشت: «در مشروطه اساساً هدف انتخابات نبوده است. انتخابات في نفسه داراي ارزش نيست. تحريم يك گزينه از بازي انتخابات است، خارج از آن نيست. آرمان مشروطه، مشروط و محدود كردن قدرت حاكميت بوده است. علل ناكاميآن تغيير نكردن آدمهاست. به صرف گفتن اين كه دموكرات هستيم، دموكراسي به وجود نميآيد. هيچ كس نميگويد من مخالف دموكراسي هستم. مشكل تاريخي ما وجود كساني است كه ظاهر و باطنشان يكي نيست. ما هنوز در انقلاب مشروطه به سر ميبريم. هنوز نتوانستهايم به مشروط كردن و محدود كردن واقعي ساختار قدرت برسيم. مهندس بازرگان هيچ دلبستگياي به نهضت مشروطه نداشت و به اصلاحپذير بودن دوران شاه رسيده و آن را اعلام كرده بود. در حال حاضر هم از نظر من بحث شخص مطرح نيست. بحث، سيستم ناكارآمد است. ناكاميبزرگ دكتر مصدق هم غفلت از نيروهاي اجتماعي بود و اين كه ميخواست در همان چارچوبهاي موجود فعاليت كند. ما معتقديم انتخاب رئيس جمهور اصلاحطلب و يا عدم مشاركت مردم و برگزيدهشدن يك رئيس جمهور محافظهكار تفاوتي با هم ندارد. همان گونه كه فرداي انتخابات مجلس ششم سعيد حجاريان ترور شد. پس از آن روزنامهها توقيف شدند و چيزي كه اين جنبش را نگه ميدارد، پافشاري و حضور نيروهاي اجتماعي است. چشمانداز و فضاي بعد از تحريم بستگي به شكل برگزاري انتخابات پيش رو دارد. هر چقدر حضور كمتر باشد مشروعيت نظام فعلي با بحران بيشتري مواجه ميشود و بيشتر به تحقق دموكراسي نزديك ميشويم».
افشاري افزود: «تحريم عزلتنشيني نيست. و با عنوان يك راهكار و حركت فعال است. مشروطه را نيز پدران ما با انتخابات حفظ نكردند بلكه تلاشها و مقاومت و جانفشاني شخصيتهايي مثل ستارخان موجب حفظ مشروطه شد».
در اين هنگام مصطفي تاجزاده اظهار خشنودي كرد: «خوشحالم فضاي اصلاحات همه چيز را روشن كرده و حالا ديگر از بحث عبور از خاتميبه مباحث جديدي مثل عبور از بازرگان، مصدق، سحابي و... رسيدهايم. مهندس بازرگان يك رفورميست كامل بود. چون معتقد بود هر سقوط و انقلابي هزينه زيادي دارد. و بعد از انقلاب هم همان مشي را پيگيري كرد».
وي با متهم كردن افشاري به تحريف تاريخ مشروطه گفت: «نميشود به نام بازرگان مشي امام خميني را تبليغ كرد چرا كه فقط امام بود كه دنبال ساقط كردن نظام شاهنشاهي بود. مصدق و مشروطه ضد آن چيزي است كه شما معرفي ميكنيد. ميتوانيد مشروطه و مصدق را نقد كنيد. اما حق نداريد آنها را اشتباه معرفي كنيد».
تاجزاده در ادامه گفت: «اگر تحولات جهاني كه شما به آن اشاره ميكنيد آن قدر قدرتمند است كه شما ميگوييد؛ چرا از آن براي برگزاري انتخابات آزاد و مؤثر بودن آن استفاده نكنيم. من احساس ميكنم دعواي اصلي امروز اپوزيسيون خارج از كشور بر سر كرزاي شدن است».
عضو مشاوران دكتر معين در پاسخ به قسمتي از صحبتهاي افشاري كه بسيج نيروها را از درون ساختار قدرت غير ممكن دانسته بود گفت: «چه كسي گفته بسيج نيروها در از درون قدرت امكان پذير نيست. شما خود بگوييد اين همه نيروهاي اپوزيسيون خارج از كشور كدام نيروي مردميرا توانستهاند بسيج كنند. وقتي به اصلاحطلبان ميرسند فريادشان بلند است اما عملكرد خودشان قابل نقد و خردهگيري نيست.باز هم خودتان قضاوت كنيد. در اين دو سال كدام جنبشي بوده كه بتوان روي آن حساب كرد و دنيا آن را حس كند. شما كه الان يك امنيت نسبي داريد و نميتوانيد كاري بكنيد چگونه با خروج اصلاحطلبان از حاكميت و با كدام امنيت ميتوانيد فعاليت كنيد».
وي در ادامه گفت: «اگر قرار بود مجلس ششم و دولت اصلاحات در ساختار فعلي قدرت كارايي نداشته باشد پس چرا با ردصلاحيتهاي گسترده در انتخابات مجلس هفتم اجازه ادامه حضور اصلاحطلبان را ندادند. اگر حضور ما در ساختار قدرت تزئيني بود آيا به نفع آنها نبود كه با تأييد صلاحيت ما خود را از اتهامات تبرئه كنند. اقتدارگرايان اگر واقعاً دنبال مشاركت حداكثري بودند حداقل دو گام خيلي كوچك بر ميداشتند، كه دل مردم خوش باشد. اما اين كار را نكردند چون نميخواهند مردم بيايند چون ميدانند در غياب ملت پيروزند و خواهان غياب ملت هستند».
تاجزاده همچنين گفت: «آنها وارد فاز نفاق شدهاند چون نميتوانند رسماً اعلام كنند كه نميخواهند مردم پاي صندوقهاي رأي بيايند شرايط را براي عدم حضور مردم مهيا كردند».
وي خطاب به گروهي كه ادعا ميكنند وضع كشور مثل سال 75 و يا بدتر از آن است گفت: «دوم خرداد كه موشكهاي آمريكا را از ايران منحرف كرد، بعد از دوم خرداد 76 بود كه ايرانيهاي سراسر دنيا به ايراني بودن خود افتخار كردند از نظر اقتصادي هم بياييد تا با عدد و رقم اتفاقات رخ داده را برايتان باز كنيم. از نظر فرهنگي هم كه واقعاً انقلاب شده با همه اين توصيفها اگر فكر ميكنيد اتفاقي نيفتاده من به شما حق ميدهم كه در انتخابات شركت نكنيد. من هم قبول دارم كه تحريم يك راهكار است ولي اين راهكار در خارج از ايران كه نهادهاي مدني فعال وجود دارند كاركرد پيدا ميكند. كه حتي اگر در انتخابات شركت نكنند نهادهاي مدني ميتوانند قدرت را كنترل كنند. ولي در كشور ما چون نهادهاي مدني ضعيف هستند بايد بتوانيم در حاكميت نماينده داشته باشيم».
تاجزاده در مورد تأثير حضور در صحنه مثال آورد: «در مورد زهرا كاظمي اظهارنظرهاي فراواني از سوي افراد مختلف شد و بسياري فاجعه پيش آمده را محكوم كردند. اما به جرأت ميگويم كه هيچ نطقي به اندازه صحبتهاي محسن آرمين از تريبون مجلس اثرگذار نبود و بازتاب جهاني پيدا نكرد. چرا كه يك نماينده مجلس و از تريبون رسمياعلام كرد كه زهرا كاظميبه قتل رسيده است».
وي خطاب به افشاري گفت: «بيانصافي نكنيد. قتلهاي زنجيرهاي تكرار نشده ولي اگر ما منفعل شويم اين اتفاقات دوباره تكرار ميشود».
اين فعال اصلاحات اعتراف كرد: «دوستان، ما خيلي خطا كرديم ما همه چيز را به علت گسستي كه قبل از خود داشتيم در تجربه فرا گرفتهايم. قدرت نقد پيدا كردهايم و فرصت انباشت تجربيات براي ما فراهم شده است. نگذاريد به خاطر عصبانيت بزرگترين فرصتي را كه در پيش رو داريم براي تثبيت روند دموكراسي خواهي از دست بدهيم. »
وي افشاري و همفكرانش را مورد نقد صريح قرار داد و گفت: « تا كي قرار است تحت عنوان دانشجو فعاليت كنيد؟ چرا حزب تشكيل نميدهيد؟ مگر نهضت آزادي قانوني شناخته شده است كه فعال است، بيانيه ميدهد، كنگره برگزار ميكند و در عرصه سياسي حضور دارد؟ دموكراسي را در قهر و تحريم خلاصه نكنيم غير از اين است كه اگر حزب تشكيل دهيد روز سوم به انشعاب خواهيد رسيد؟ شما كه به ما انتقاد ميكنيد كاري نكردهايم خودتان بگوييد كه در اين دوسال كدام كادرسازي را كردهايد و تئوريهايتان كجاست؟»
وي با اشاره به طرح رفراندوم اينترنتي گفت: «شما در طرح اين رفراندوم بحث حكومت دموكراتيك در بيانيه اولتان را مطرح كرديد و در بيانيه دوم به جمهوري دموكراتيك رسيديد.»
تاجزاده خاطر نشان كرد: «اولين شرط اصلاحات اين است كه خودمان را از درون بشكنيم و به ضعفهاي ساختاريمان فكر كنيم».