t.roozbe@freenet.de
1-درپی اجرای سناریوی طراحی شده دربیت خامنه ای برای درهم شکستن رویکرد فراگیر تحریم،که باردصلاحیت معین وسپس صدورحکم حکومتی برای تجدید صلاحیت وی توسط شورای نگهبان صورت گرفت،ادامه مأموریت تحریم شکنی اساسا برعهده اصلاح طلبان حکومتی و کاندید آن ها نهاده شد.چرا که طراحان سناریو بخوبی براین واقعیت واقف بودند،که آن ها هیزمی هستند که درداغ کردن تنورانتخابات(وهنرفریب دادن افکارعمومی داخلی و بین المللی)،نسبت به سایررقبا دارای قدرت اشتعال و مزیت نسبی هستند. سرکردگان جمهوری اسلامی برنامه های گوناگون وهمه جانبه ای را برای درهم شکستن یک پارچگی جنبش تحریم و نهایتا بیرون کشیدن رأی های مورد نیازخودازصندوق هائی که قراراست تحت نظارت بسیج و سپاه باشند، طراحی کرده اند*1.اما دراین میان نقش اصلاح طلبان حکومتی و اسب ترواهای آنان-اصلاح طلبان بیرون حکومتی- ازنوع باصطلاح"نرم افزاری" بوده وعمدتا درخدمت داغ کردن تنورانتخابات ودرهم شکستن عزم تحریم کننده گان ومسخ شعارهای آنان قرار دارد. آن چه که آنان را شایسته انجام این وظیفه تاریخی درلحظه کنونی می سازد،همانا وفاداری خالصانه اشان به نظام کنونی وتداوم آن است.درنزدآنان راهبرد اصلی همانا تقویت گزینه ولایت مشروطه دربرابرگزینه رادیکالیزه شدن اوضاع سیاسی واجتماعی برای تغییرات ساختاری است.وانجام این مهم درلحظه حاضر نیزدردرهم شکستن صفوف تحریم بهرقیمت ممکن خلاصه می شود. بی گمان مهم ترین حربه آن ها دربهم ریختن صفوف گسترده تحریم،طرح شعارهای پرآب و تابی است که ازطریق نسخه برداری و مسخ مطالبات وشعارهای واقعی مردم و یا اپوزیسیون صورت می گیرد.ازآخرین نمونه های بدلی آن می توان به شعارهای چون لایحه عفو عمومی به عنوان اولین اقدام دولت آتی وشعار تشکیل"جبهه دموکراسی و حقوق بشر"توسط مصطفی معین اشاره کردکه نمایانگررکوردی تازه دربکارگیری"هنرفریب"،یعنی ارائه همان کالای بنجل و از مصرف افتاده "مردم سالاری دینی" و"تداوم اصلاحات والتزام به قانون اساسی" دربسته بندی تازه، به بازارسیاست است.
بی تردید طرح چنین شعارهائی که با نزدیک شدن به زمان"انتخابات" شتاب بیشتری هم می گیرد،قبل ازهرچیز مصرف انتخاباتی داشته وبقول خودشان برای ایجاد ذوق وشوق درمیان جوانان و مردم است.
2-گرچه هدف اصلی درهم شکستن جنبش تحریم انتخابات است،اما درهمان حال باتوجه به ائتلاف های صورت گرفته این شعار مبین شکل گیری صف آرائی های جدیدی نیزهست:
با ازهم پاشیدن جبهه دوم خرداد، ونزدیک شدن بخش های ارزشی و اصولی حاکمیت به یکدیگر،بخش اصلاح طلبان حکومتی دربیم ازدورنگهداشته شدن ازقدرت وتکرار شکست های گذشته"انتخاباتی" برآن شدند تا اولا با یارگیری نهضت آزادی و ملی-مذهبی ها یعنی نزدیک ترین دوقلوهای سیاسی بخود،اندکی بروسعت نقطه اتکاء خود بیافزایند.و ثانیا با استفاده ازاسب تروای نهضت آزادی وملی-مذهبی ها،وسنگرگرفتن درپشت شعارهائی چون جهبه"دمکراسی و حقوق بشر"که قبلا توسط دانشجویان تحکیم وحدت وکسانی چون امیرانتظام و … مطرح شده بود،برآراء بخش های ازنظرسیاسی بینابین و مترلزل درمیان دانشجویان و سایرلایه های اجتماعی تأثیربگذارند.
3- باوجود آن که ارائه این بسته بندی جدید به بازارسیاست،بخشی ازنیروها و شخصیت های سیاسی را که قبلا اعلام عدم شرکت درانتخابات کرده بودند متزلزل ساخته و احتمالا خواهد ساخت*2،اما یکی ازمشخصات کنونی جامعه سیاسی ایران،جلوتربودن آگاهی مردم ازماهیت رژیم وقاطعیت اشان درمقایسه با باصطلاح نخبگان وجریانات سیاسی موجود است.واقعیت فوق را درانتخابات شوراهای اسلامی شهروروستا و مجلس هفتم دیدیم .که درآن علیرغم دعوت مکرراصلاح طلبان حکومتی وغیرحکومتی ازمردم برای شرکت در"انتخابات" بااستناد به بهانه هائی چون استفاده ازحقوق مدنی و نهادینه کردن آن ویا ممانعت از یکدست شدن حکومت،با بی اعتنانی کامل ازسوی مردم مواجه گردید.بنابراین ائتلاف بین اصلاح طلبان حکومتی وغیرحکومتی قبل ازآن که اسب تروائی برای تسخیرقلعه افکارعمومی بشمارآید،نوعی انتحارسیاسی برای اصلاح طلبان خارج از حکومت است.
4-برخلاف تصورپاره ای ازساده اندیشان،شالوده رویکردمردم نه براساس هیجانات لحظه ای و قهر سیاسی،بلکه بر یک آزمون وخطای سرشاراز دقایق سیاسی ونتایج برآمده از آن استواراست. وشالوده تحریم کنونی هم بردستاوردهای دوتحریم قبلی بناشده است. براساس این تجربه مردم دریافته اند که اکنون برخلاف دوم خرداد 76 تنها ازطریق تحریم هرچه گسترده تررژیم و تنها گذاشتن آن دربرابرفشارهای داخلی و بین المللی است که می توان اولا تضادها و تناقضات درونی رژیم را تشدید کرد وآرایش صفوفش را بهم ریخت و ثانیا- واین بسیارمهم است-ازاین طریق خود رژیم را وادارکرد که بدست خود و بادادن شعارهای هرچه"رادیکالتر" بنیادهای سیاسی و ایده ئولوژیکی خود را چوب حراج بزند.یعنی تحمیل نوعی خود زنی ونوعی روند فروپاشی ازدرون به رژیم. نباید فراموش کرد که مصادره مطالبات و شعارهای عمومی مردم باهدف مسخ کردن آن و خلع سلاح اپوزیسیون درعین حال به معنای مسخ شدن بنیادهای موجودیت خود رژیم نیز هست. بنابراین تأکید هرچه بیشتربرشکل گیری یک صف مستقل وهمبسته دمکراسی که درلحظه کنونی ازیک تحریم فراگیروفعال وباسیمای مشخص می گذرد،درراستای راهبردی است که هدفش رساندن رژیم به وضعیتی آن چنان پوک و شکننده است که سرانجام بتوان با سهولت بیشتری به عمرننگینش پایان داد.
5-با اتکاء به تحلیل فوق است که می توان گفت طرح شعارهای مسخ شده ای چون"جهبه دمکراسی و حقوق بشر"اولا خود ازمحصولات فرعی جنبش تحریم بشمار می رود که با بهره گیری از فضای تنفسی حاصل ازآن امکان مطرح شدن پیداکرده اند. والبته با هدف سهم خواهی و نجات نظام ازسقوط به ورطه نیستی. و ثانیا جنبش تحریم تنها میتواند بااستمرارو پیشروی قاطع بسوی دوقطبی کردن جامعه حول خود،به رادیکالیزه کردن شعارها و بالغ کردن شرایط سیاسی برای زایش نوین-دمکراسی و عدالت اجتماعی- نائل گردد.
6-پس اگراصلاح طلبان ذره ای انصاف می داشتند، بایدهمان موقعیت شکننده ورانت سیاسی باد آورده ای را که اکنون حاملش هستند،مدیون جنبش تحریم می دانستند واین چنین بسیج ومصمم تیشه بریشه آن نمی زدند.اما واقعیت آن است که بیم ونگرانی ازتولدیک جنبش مستقل وخارج ازکنترل،آن ها را نه فقط به مخالفان دمکراسی بلکه هم چنین به کودن های سیاسی تبدیل می کند.آن ها جنبش را فقط برای کولی گرفتن جهت سوارشدن براسب قدرت می خواهند. جبنش اسب راهواری است که فقط باید سواری بدهد واگر چنین نبودباید ازنفس بیافتد. پس بزرگترین رسالت لحظه تاریخی خود را در تحریم شکنی می یابند.اما کودنی سیاسی آن ها دراین است که نمی فهمند که اگرولایت مطلقه دردمدمه های بحران"انتخاباتی"چشمکی بدانان می زند،نه ازقبل شنیدن صدای "ضرورت اصلاحات" بلکه ازترس جنبش تحریم و پی آمدهای آن و لاجرم برای درهم شکستن آن است.ازاین رواست که دستگاه ولایت نیزعلی رغم برخی بدقلقی ها و بدرقصی ها و برخی خارج ازنت زدن های آنان،آن ها را صرفا بخاطر این خدمت تاریخی وگرانبها تحمل می کند.آری آن ها هیزم های خوبی برای گرم کردن تنورانتخابات بشمار می روند و دستگاه ولایت بافراست دریافته که درلحظات کنونی هیچ کس بهترازآن ها نمی تواند چنین خدمتی رابه آن ها انجام دهد.
پس افشای هرچه بیشتر تحریم شکننان بویژه ملی-مذهبی ها و نهضت آزادی ها،این پشت کرده گان به دمکراسی و این کودن های سیاسی،اکنون مهم ترین وظیفه مدافعان دمکراسی وجنبش تحریم را تشکیل می دهد.آری اگراصحاب نشریه کیان و استراتژیست های دوم خرداد،در"فازنخست اصلاحات" دربرابرجناح ولائی باصطلاح سیاست ورزی می کردند،اکنون در"فازدوم اصلاحات"،آشکارادربرابرجنبش تحریم است که به سیاست ورزی مشغولند.
7-ائتلاف باصطلاح راهبردی اصلاح طلبان حکومتی و غیرحکومتی نشان می دهد که ادعای تداوم اصلاح طلبی بیرون ازحکومت درپی شکست اصلاح طلبان حکومتی افسانه ای بیش نیست و این دو سروته یک کرباس اند و علیرغم برخی تمایزات،نقش واحدی را بعهده دارند.آن چه دراین میان تازگی دارد،همانا افکندن طوق رسوائی اصلاح طلبان حکومتی به گردن اصلاح طلبان غیرحکومتی و بهره گیری ازآن ها بعنوان اسب تروائی برای کسب آبرو وحیثیت درمیان لایه هائی ازاقشارمیانی و دانشجوئی است.اما همه شاهد بودیم که درگیروداراین معامله،اصلاح طلبان غیرحکومتی نیزبابرداشتن نقاب ازچهره،میزان پای بندی خود به شعارها وادعاهایشان را نشان دادند.پس گرفتن پیش شرط هائی نظیراستعفای شورای نگهبان،آزادی مطبوعات وزندانیان سیاسی و ... که نهضت آزادی و شخص ابراهیم یزدی دریک مصاحبه مطبوعاتی پرسروصدا برای شرکت درانتخابات مطرح کرده بودند،میزان پای بندی این حضرات به مطالبات خود را به نمایش گذاشت.آن ها برای بهره برداری ازفضای تنفسی فراهم آمده ازقبل فشارجنبش تحریم به رژیم،چنان بی تاب شده اند،که حتی حاضرنشدند،سایرشرکای اصلاح طلب داخل و خارج کشور را درضیافت خود شرکت بدهند. دعوت از آنان را به گام های بعدی گذاشتند که البته موجب رنجش آن ها گردید.*3
8-تنها یک جنبش تحریم فعال،یعنی تحریمی که اولادامنه صفوف خود را هرچه بیشتر فراگیرسازد و رژیم را در اوج انزوا ولاجرم شکنندگی خود قرار دهد.وثانیا تمامی شگردهای تحریم شکنان را برای درهم ریختن صفوف جنبش تحریم و هم چنین تمامی تمهیداتی را که رژیم برای تقلب سازمان یافته درانتخابات وازجمله در پای صندوق های رأی تدارک دیده است رسواسازد.و ثالثا ازطریق پیوند با اعتراضات و مطالبات لایه ها و اقشارگوناگون اعم از دانشجویان،مزدوحقوق بگیران،زنان ،جوانان و اقلیت های ملی و مذهبی،جنبش آزادی زندانیان سیاسی و …برآمد سیاسی-اجتماعی پیداکند.ورابعا برنامه های نئولیبرالیستی تمامی کاندیداها را برملا کند و خامسا به مخالفت قاطع با هرگونه مداخله ونقض حق حاکمیت مردم توسط قدرت های بزرگ برخیزد.*4
09.06.05 -19.04.84
*1-بالاگرفتن دعوای استفاده گسترده اربسیج وسپاه وبطورکلی نیروهای نظامی توسط شورای نگهبان درقالب هیئت نظارت، با وزارت کشور،نشان می هد که جناح حاکم برنامه بسیارگسترده ای را برای رأی سازی ازجمله درپای صندوق ها توسط صدهاهزارسپاهی و بسیجی طراحی کرده است.
advertisement@gooya.com |
|
*2-مثلا مهندس سحابی که خود قبلا فراخوان عدم شرکت درانتخابات را امضاء کرده بود،بعنوان نماینده ملی-مذهبی ها درسازش با معین شرکت جسته و بهمراه نهضت آزادی مردم را دعوت به دست شستن ازتحریم می کنند.چنین نوسانی را دربخشی ازنیروهای تحکیم وحدت نیزشاهدیم.هم چنین درمیان اپوزیسیون اصلاح طلب خارج کشور، نیر شاهد تشتت درصفوف "اتحاد جمهوری خواهان ایران" و حمایت افرادی چون بابک خسروی و فرخ نگهدار و... ازشرکت درانتخابات هستیم.
*3- به عنوان مثال می توان به موضع اصلاح طلبانی چون بیژن حکمت و"اتحاد جمهوری خواهان ایران"اشاره کرد.بیژن حکمت ضمن مثبت ارزیابی کردن پیمان نامه اصلاح طلبان درون وبیرون حکومت،واعلام همکاری با آن ها،اما ازمحدودیت آن که اصلاح طلبان لائیک را بیرون ازخودقرارداده گله کرده وبطور ضمنی از انحصارطبی آنان انتقاد کرده است. حسن شریعمتداری درگفتگوی خود با یکی ازرسانه ها،می گوید که بعنوان نماینده وعضوکمیسیونی از"اتحاد جمهوری خواهان"برای مذاکره رسمی با طرف های تشکیل دهنده"جهبه دموکراسی و حقوق بشر"انتخاب شده است.این گونه موضع گیری ها،نمونه های گویائی ازمواضع متزلزل اصلاح طلبان غیرحکومتی بیرون مانده از جبهه مزبور و آمادگی آن ها برای چانه زنی است.
*4-برآمدحرکات دانشجوئی درمحیط های دانشگاهی،اعتصاب غذای شکوهمند زندانیان سیاسی،وفراخوان تحریم و نافرمانی توسط عناصری چون گنجی،زرافشان، وامیرانتظام، ویا اعلام عدم شرکت درانتخابات توسط برخی شخصیت ها و چهره های مطرحی چون شیرین عبادی و... حرکات اعتراضی جنبش زنان،و نیر چنان که قبلا شاهد بودیم،بهم زدن مییتیگ انتخاباتی رفسنجانی توسط کارگران و بطورکلی رادیکالیزه شدن مطالبات وشعارهای سیاسی... نشانه هائی ازتکوین این جنبش را–گرچه نه هنوز دراندازه لازم- به نمایش می گذارند.