Click for Amazing Phone Card








دوشنبه 23 خرداد 1384

اعتماد و بازی سیاست بازان، ج. پاکنژاد

حق این بود آقای معین بگوید آگر به عنوان " تدارکاتچی" منصوب شدم اول کاری که میکنم طلب عفواز مردم است ، پوزش و اعاده حیثیت از آنانی است که به جرم آزادیخواهی مورد ظلم و ستم قرار گرفتند. طلب عفو از دانشجویانی است که به جرم باور به اصلاحات آزادی را طلب کردند و زندان و داغ و درفش نصیبشان شد عذر خواهی از.....

یکی از مشکلات اساسی که امروز ایرانیان با آن مواجهند ، مشکل اعتماد است . در جامعه ای که میخواهد از یوغ استبداد خلاص شود ، اعتماد ، نقش اساسی را بازی میکند . بخصوص در جامعه ای مثل جامعه ما که انقلاب بزرگی را به انجام رسانده تا از قید استبداد رها شود اما، توسط مدعیان رهبری و بالاترین مقام مذهبی که باید نماد اعتماد و مظهر وفای به عهد باشند به اعتماد آنها خیانت شد ه مسئله اعتماد اولویت اول است .
اکنون ملت ایران پس از بیش از ربع قرن ، دوباره آماده است تا اینبار ، بلکه خود ، هشیار تر از دفعات قبل ، حاکم بر سرنوشت خویش گردد. امروزه نیزمسئله اساسی که با آن روبروست اعتماد به مردان و زنانی است که مدعی سیاستند . اما در آشفته بازار سیاست با جماعتی طرفند که سیاست، مدار تفکر و اندیشه شان است . سیاست را فن دوز و کلک و بازی به قدرت رسیدن میدانند پس سیاست بازند. گاه می بازند و گاه میبرند. امروز حرفی میزنند وفردا سخنی متناقض با آن را باهزار دلیل ، توجیه و بیان میکنند. از حاکمین که خلف به حق آقای خمینی اند انتظاری غیر از این گفتار و کردار نمیرود که ماکیاولیسم را عین روش «محض سیاست» می دانند.
اما متاءسفانه در میان مدعیان مردمسالاری ، نیز هستند، کسانی که این نوع نگاه را به سیاست دارند . در بازی شرکت میکنند ، به بازی مشروعیت میدهند اما ، همیشه بازنده و پشت در قدرت معطلند. از خاطر نرفته است که به هنگام" تب اصلاحات" ، تمام توان خود را در توجیه کار نشدنی اصلاح نظام بکار بردند .هشت سال عمر نسلی تلف شد تا به قول خودشان اصلاحات ، مرده ای را که با فریب زنده مینمودند ، از سوی آنان نیز مرده خوانده شود، ولی بجای گفتن حقیقت که اصلاح ناپذیری نظام است ، مرگ آن را به گردن " قهرمان اصلاحات" انداختند. او راضعیف ،ناتوان و پس رو خواندند ، از تجربه درس بایسته را نیاموختند و اینبار ، فریب جدیدی با نام اصلاحات پیشرو را پیش کشیدند دم از مردم و مردمسالاری میزنند ،" جبهه دمکراسی خواهی و حقوق بشر" راه می اندازند ولی در این بازی و معادلات قدرت آنها ، آنچه که به حساب نمی آید مردم و حقوقشان است . این دید و برداشت از سیاست، موجب بی اعتمادی مردم به سیاستبازان است . اگر امروز اندیشه مصدق ، بیشتر از پیش با اقبال عمومی مواجه میشود ، اگرامروز جامعه نیاز به مردانی چون مصدق را احساس میکند بدین خاطر است که او در گفتار خود ، حق را مد نظر داشت ، سیاست را روش اداره امور بر اساس حق حاکمیت مردم میدانست و بدان عمل میکرد .اما امروز حق حاکمیت مردم در بازی قدرت وجه المصالحه شده است . انتخابات که در نظامهای مردمسالار ابزار بیان این حق است، در نظام استبدادی بکار ظاهر سازی می آید . اما وقتی از سوی جمعی ، گاهی به حق، " شعر و افسانه، باطل و دروغ و فریب " خوانده میشود ، گاهی شرکت در آن را مشروط اعلام میکنند و هم اینان با وجودی که شروط آنها بر آورده نشده و مقدمات آنتخابات آزاد نیز فراهم نگشته بنا بر علم " سیاست" مردم را به مجلس" شعر و افسانه و دروغ و فریب " دعوت میکنند و یا جبهه دمکراسی و حقوق بشری که تشکیل میدهند عملش با برنامه اش تناقض دارد مردم چه قضاوتی باید در مورد "سیاستشان" باید بکنند؟


1- آقای دکتر یزدی در سمینار حقوق بشر و انتخابات آزاد میگوید:

" انتخابات آزاد يك مقدمات اجتناب‏ناپذيري نظير آزادي مطبوعات و احزاب دارد، تصريح میکند: در يك جامعه بسته سياسي انتخابات آزاد شعر است، افسانه است، باطل است و دروغ و فريب است. ملت چگونه مي‏تواند، آزادانه انتخاب كند در حالي كه نمي‏تواند به مسائل كليدي مملكت دسترسي داشته باشد، وقتي در جامعه‏اي يك خبرنگار را از پارلمان به دليل اينكه فيش عيدي نمايندگان را افشا و انتشار داده است، اخراج مي‏كنند، چطور مردم مي‏توانند نسبت به عملكرد حاكمان قضاوت كنند." ( از سخنرانی دکتر یزدی در سمینار حقوق بشر و انتخابات آزاد – گزارس ایلنا 6 اردیبهشت )

اینبار نیز انتخابات وسیله است ، اما وسیله مشروعیت به نظامی که سالها با فریب و دروغ چهره استبدادی خود را پشت ماسک تزویر مردمسالاری پنهان کرده است ، مدعی است در طی بیست و شش سال قریب به بیست و پنج " انتخابات" بر گذار کرده است . تایید چنین انتخاباتی و شرکت در آنرا در یک " فرایند دمکراسی طبیعی" خواندن ، دفاع از آزادی مردم باور کنیم یا رای مردم را وجه المصالحه بازی قدرت در چارچوب نظام متصلب کردن. گویی درایران دمکراسی بر قرار است و لابد اختناق، زندان و شکنجه و قتل مخالفین استبداد نیز از فرایند طبیعی این دمکراسی است .

"دبيركل نهضت آزادي ايران اعلام كرد: جنگ ما جنگ حجت است نه قدرت،‏ من خوشحالم كه علي‏رغم عدم توفيق در انتخابات شوراها در اين انتخابات شركت كرده‏ايم چرا كه حجت بر شركت كردن بود و هرگونه پيروزي يا شكست در يك فرايند دموكراسي طبيعي است. ( کنفرانس مطبوعاتی نهضت آزادی 19 اسفند 83).

2- جبهه دمکراسی خواهی و حقوق بشر تشکیل میدهند اما آنرا بر پایه ای سست بر پا میدارند : التزام به قانون اساسی ، نه اعتقاد بدان را یکی از پایه های مطرح شده مینامند اما ، این شرط ، تناقضی را در بر دارد . اگر فردی ، امری را حق نداند بدان معتقد نمیشود ، پس عدم اعتقاد به بخشی یا کل قانون اساسی نشان از ناحق دانستن آن است . حال اگر شخصی، گروهی و یا جبهه ای التزام به ناحق را از شروط عضویت خود قرار داد چگونه میتواند مدعی دفاع از حقوق بشر بشود حال اینکه ، این التزام خود ناقض آن حقوق است. در دفاع از حقوق بشر خودی و غیر خودی نداریم . گویی مبارزانی مثل آقای کنجی فقط بکار عکس تبلیغاتی می آیند و هنگامی که اختلاف عقیده خود را آشکارا بیان میکنند دیگر حقی ندارند! چگونه میشود به این جبهه باور و اعتماد داشت؟

"یکی از آن ۳ پایهای که مطرح شده این است که افراد و جریانهایی میتوانند وارد این جمع بشوند که بپذیرند التزام به قانون اساسی داشته باشند. التزام داشتن به قانون اساسی با اعتقاد داشتن به قانون اساسی کلاش یا بخش هایی از آن متفاوت هست. طبیعتا جریانها باید بپذیرند که تا این قانون اساسی وجود دارد و چیزی جایگزین نشده این را باید عمل کنند. اما، طبیعتا بخشهای زیادی الان وجود دارند که میگویند ما بر این قانون اساسی وقتی ۲۶ سال از آن گذشته، شرایط داخلی و خارجی عوض شده، تجربهای را ما در مورد اجرای قانون دیدهایم و با ساختار حقیقی قانون و ساختار حقوقی قانون مشکل داریم و میخواهیم این اصلاحات انجام بشود واین تغییرات انجام بشود و این در واقع به روزشدن قانون اساسی را مطرح میکنند. این مسئله دیده شده و هیچ منعی وجود ندارد که کسانی که این نگاه را دارند بخواهند بیایند عضو این جبهه بشوند. ولی طبیعی است که باید افراد التزام داشته باشند.. (مصاحبه عیسی سحر خیز با دویچه وله)

3- اقای معین ، اولین اقدام حکومت خود را پیشنهاد لایحه عفو عمومی اعلام کرد ، گویی مبارزان راه آزادی و آزادیخواهان که آقای معین ، حضور خود را از برکت مبارزات آنان دارد جانیان و خلافکارانند که محتاج عفو عمومی پیشنهادی ایشان و توشیح آن از سوی «رهبر» باشند . حال اینکه حق این بود آقای معین بگوید آگر به عنوان "تدارکاتچی" منصوب شدم اول کاری که میکنم طلب عفو از مردم است ، پوزش و اعاده حیثیت از آنانی است که به جرم آزادیخواهی مورد ظلم و ستم قرار گرفتند. طلب عفو از دانشجویانی است که به جرم باور به اصلاحات ،آزادی را طلب کردند و زندان و داغ و درفش نصیبشان شد غذر خواهی از.....
چگونه میشود جای ظالم با مظلوم را عوض کرد و ادعا ی رعایت حقوق بشر را نمود ، چگونه است آنانی که تشکیل این جبهه را اعلام نمودند کار آنرا به بعد از انتخاب شدن وا میگذارند . چگونه است که اعتصاب غذا و وضع وخیم دانشجویان حساسیتی نزد آنان بر نمی انگیزد؟
این امر فقط از طرز فکری بر می آید که در معادلات قدرت جایی برای حقوق مردم قائل نیست ، مردم فقط بکار حضور گسترده و شرکت در "انتخابات باشکوه" می آیند . سوخت ماشین قدرتند .
اگر راست میگویند و صداقت دارند ، به قول آقای اکبر گنجی از همان روز اعلام باید شروع میکردند ،چه، دفاع از حقوق بشر در زمان و مکان نمیگنجد . حق همه زمانی و همه مکانی است.

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

حال چگونه مردم میتوانند به آنان که هر دم سخنی میگویند و بر سر ﺁن نمیمانند آنان که حقوق آنها را به بازی میگیرنداعتماد کنند و هستی خویش و وطن را به امانت به آنها بسپارند .

4- آقای اسدی از مدافعین پرو پا قرص "اصلاحات مرده" و مبلغین "اصلاحات پیشرو" ، از تحریم کنندگان میپرسد:
"اما اگر آزاديخواهان انتخابات را تحريم کنند، يعنی به دست خود و بدون هيچ گونه مقاومتی سپر انداخته اند و نبردی را مفت و مجانی به حريف وا گذارده اند. که چطور شود؟ گيرم مردم تحريم را بپذيرند و در انتخابات شرکت نکنند، طرح و استراتژی تحريم گران برای فردای روز انتخابات چيست؟"
.....
آيا کسانی که بر طبل تحريم انتخابات می کوبند و مردم را به عدم مشارکت تشويق می کنند، مسئوليت سپر انداختن و ترک مقاومت در برابر يک دست شدن حکومت را می پذيرند؟".


آری تحریم کنندگان دارای طرح و استراتژیند . هدف آنها ،خلع ید از غاصبین و استقرار حق حاکمیت مردم و نظام جمهوری است . به یاد شما می آورم که آزادیخواهان در خور این نام هرگز ترک مقاومت نکرده و نمیکنند ،تسلیم وسوسه قدرت نیستند تا در راه رسیدن به آن هر گاه لازم شد سپر بیاندازند. شما در مناسبات قدرت، در پی توازن قوائید، برای استبداد حاکم دائم دست می تراشید و گمان میبرید که قدرت ،چند دست هم میشود ودر صورت تحریم ، از یک دست شدن آن میترسانید . حال سئوال بایسته از شما و دیگر مشوقین شرکت در" انتخابات این است . چرا با حضور خود میخواهید آب به آسیاب استبداد بریزید؟ فردای انتخابات پاسخ ناکامی ها را به ملت چه میدهید؟ مجددا" قهرمان خود را مقصر و بی عرضه و ضعیف میخوانید و یا از مردمی که احیانا" با تحلیل غلط شما، مشارکت کردند و در واقع رای به نظام و صغارت خویش دادند عذر میخواهید؟ طرح و استراتژی تحریم کنندگان ، در فردای انتخابات از آنجا که مبنا بر حقوق مردم دارد با روز قبل آن تغییر چندانی نمیکند . مقاومت ، تا بر قراری آزادی ادامه دارد . یکی از اشکال آن، مقاومت مدنی و جنبش عمومی است.تحریم انتخابات قلابی که "شعر و افسانه و فریب" است کار بایسته و اول قدمی است که ملتی زنده ، در راستای احقاق حقوق خویش بدان همت میگمارد . قصد تحریم کنندگان بر خلاف تبلیغات و القائات دعوت کنندگان به شرکت، نه قهر با صندوق رای است و نه انفعال و نه آنارشیسم .
دفاع از رای خویش ، کرامت خویش و آزادی است در این دفاع خودی را از غیر خودی باز نمیشناسند ،چه همه انسانها لایق و قادر به آزاد زیستنند چون آزادی ذاتی انسان است.

[email protected]

دنبالک: http://mag.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/24388

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'اعتماد و بازی سیاست بازان، ج. پاکنژاد' لينک داده اند.
خبرنامه گويا از هيچ نامزد انتخاباتي حمايت نمي کند. همه نامزدان مي توانند در اين صفحه تبليغ کنند. براي درج آگهي با اي ميل advertisement @ gooya.com تماس بگيريد.

Copyright: gooya.com 2005