دیروز ، چهار شنبه ، 27 خرداد و امروز ، 5 شنبه ، زمان برﺁورد حاصل یک کوشش هستند . با وجود سانسوری که در درون و بیرون مرزها برقرار است، تا این هنگام ، جنبش تحریم این دست ﺁوردها را داشته است :
1 – غیر ممکن شدن حکومت به استبداد، با تکیه بر ﺁرای ده در صد مردم . طرفه این که وقتی « شورای نگهبان » تنها صلاحیت 6 تن را تصویب کرد، « اصلاح طلبان » تهدید به تحریم انتخابات کردند . به قول ﺁنها ، دایره در برگیرنده رأی دهندگان چنان تنگ شد که « رهبر » ناگزیر شد از « شورای نگهبان » بخواهد صلاحت دو « اصلاح طلب » را تصویب کند .
2 - جنبش تحریم نقاب تزویر و ریای مدعیان اصول گرائی را درید :
الف – نخست بر این باور بودند که « انتخابات » ریاست جمهوری نیز همانند « انتخابات » مجلس هفتم خواهد شد . بنا بر این ، 27 خرداد را « روز فصل » و ... می خواندند و در زورمداری با یکدیگر مسابقه می دادند . اما وسعت جنبش تحریم جای کنشان کرد : ناگزیرشان کرد از محیط بسته خود بکنند و خود را در فضای باز جامعه مدنی ، رها، گم و غریب بیابند . وسائل ارتباط جمعی بیگانه خود را با واقعیتی رویارو دیدند که هیچگاه به تصور نیز نمی ﺁوردند : « اصول گرایان » محتوای تبلیغات و روش ﺁن را ضد محتوا و روش روزهای نخست کردند . ﺁزادی خواه و مردم سالار و « مدرن » شدند . تا ﺁنجا که روزنامه نگاران غرب ﺁنها را « نوغرب گرایان » خواندند و از این دگردیسی غرق شگفتی شدند . بدیهی است بخشی از این دگر دیسی حاصل قوت گرفتن فرهنگ ﺁزادی در جامعه امروز ایران است . و بخشی دیگر که ربط مستقیم با بخش نخستین دارد، حاصل جنبش تحریم است .
ب – جنبش تحریم نه تنها فضای ﺁزادی و مردم سالاری را فضای رقابت بر سر بر انگیختن ایرانیان به شرکت در دادن رأی گرداند ، بلکه « اصول گرایان » را عریان در معرض دید جهانیان قرار داد . بر همگان روشن ساخت که این جماعت اصلی جز قدرت نمی شناسند و برای رسیدن به مقامی که جز کارگزاری قدرتمدارها نیست، از هیچ کار روگردان نیستند . و
ج – « نامزدها » ناگفته ها در باره یکدیگر را بازگفتند . بدان اندازه که جامعه ملی این بار ، در رفتار و گفتار ضد و نقیض ﺁقای هاشمی رفسنجانی ، یعنی با بیگانه به زبانی و در ایران به چند زبان سخن گفتن ، ضعف شخصیت شگرف کسی را می بیند که ، دروغ ها را مصلحت ﺁمیز می کند و بنام « اسلام » مشروع می گرداند ! این جامعه ، از این پس ، می داند سردار دروغ سازان و دروغگویان ، نه تنها دیگر نمی تواند دروغهای خویش را انکار کند ، بلکه با خرج کردن اسلام، برای فساد اخلاقی عظیم خویش توجیه می سازد . از زبان نامزدهای « اصول گرا » ، این جامعه از دارائیهای مافیای رفسنجانی اطلاع حاصل می کند و از زبان مبلغان او ، از فسادها و جنایتکاریهای نامزدهای دیگر ، ﺁگاه می شود . نقشهای هریک از نامزدها در ترورها و جنایتها و فسادها بر ملاء می شوند .
اگر جنبش تحریمی در کار نبود، کدام نشریه را این جرأت بود که اینهمه جنایت و خیانت و فساد را بر مردم ایران ﺁشکار کند ؟
ﺁشکار کردن هویت یکدیگر ، بنوبه خود، ترس از « بدترها » و « بدترین ها » را بیشتر گردانده و این امر کسانی را که عقلهاشان هنوز در زندان بد و بدتر زندانی هستند برﺁن داشته است که در انتخابات شرکت کنند . اگر سانسور کامل بر قرار نبود، بسا امکان داشت ، واپسین فرصت را برای ﺁگاه کردن اینان از این واقعیت مغتنم شمرد که نخست ، بد از بدتر و بدتر از بدترین جدا نیست و سپس ، اگر جنبش تحریم نبود، این عریان شدن زورپرستها نیز نبود .
از کسی که عمر خویش را در کشاندن زورپرستها به ﺁزمایش و ناگزیر کردن ﺁنها به ﺁشکار کردن ماهیت خویش ، گذرانده است بپذیرید که کار یک ملت بالغ این نیست که برای زورمدارها، پوشش درست کند بلکه اینست که زورپرستها را از نقاب محروم و منزوی کند تا بتواند از ﺁنها خلع ید کند .
3 – جنبش تحریم نامزدهای کارگزار قدرت را ناگزیر کرد ﺁزادی و مردم سالاری را دستمایه کنند. این امر گزارشگر یکی از بزرگ ترین دست ﺁورهای جنبش تحریم است : جنبش تحریم نه یک حرکت انفعالی و نه وسیله کار زورمدارهای رقیب است . وقتی جامعه ای مردم سالاری را بمثابه نظام سیاسی - اجتماعی می پذیرد و بیان ﺁزادی را محتوای این ظرف می شناسد، تحریم ، در همان حال، تحریم مثلث زور پرست و فراخوان به بدیل مردم سالار می شود .
این بخشی از نوشته ای است که تمام ﺁن ، بعد از 27 خرداد انتشار خواهد یافت . این اندازه برای ﺁنکه هموطنان عزیز من برﺁورد دقیقی از وضعیت سیاسی که جنبش تحریم پدید ﺁورده است، کفایت می کند . و از ﺁنجا که سانسور مانع از ﺁنست که شما هموطنان از جریان ﺁزاد اطلاعات و اندیشها ها بهرمند شوید، بر جوانان است که این جریان را برقرار کنند تا جنبش تحریم رژیم به هدف اصلی خویش برسد که استقرار مردم سالاری و جستن فرهنگ ﺁزادی است، شاد و پیروز نسلی که مصمم است حق خویش را که زندگی در ﺁزادی و استقلال و رشد بر میزان عدالت است، باز یابد .