حضورگسترده و حماسي ديروز مردم در پاي صندوق هاي رأي، كه از يك سو دشمنان بيروني را با شوك كشنده اي روبرو كرد و از سوي ديگر، براي چندمين بار، باور عميق توده هاي مردم به نظام اسلامي را در مقابل چشمان حيرت زده جهانيان به نمايش گذارد، نگارنده را به ياد يكي از ترفندهاي تبليغاتي رسانه هاي بيگانه انداخت كه متاسفانه چند روز قبل و در جريان تبليغات انتخاباتي نامزدهاي رياست جمهوري و در يك ميزگرد تلويزيوني بر زبان نماينده يك كانديدا نشسته بود.
نماينده نامزد مورد اشاره در آن ميزگرد به سخنان حضرت امام(ره) بعد از ورود به ميهن اسلامي- 12بهمن ماه 57- اشاره كرده و با كنايه! نتيجه گرفته بود كه اگرچه مردم ايران در رفراندوم سال 58 به نظام جمهوري اسلامي ايران رأي داده اند ولي مطابق اظهارات حضرت امام(ره)، تصميم آن نسل نمي تواند براي نسل حاضر تعيين كننده باشد!...
و اما، حضرت امام(ره) در آن روز تاريخي براي اثبات غيرقانوني بودن رژيم شاه، اينگونه استدلال كرده بودند؛ «... اگر فرض كنيم كه سلطنت رضاشاه قانوني بوده- و پدران ما آن را انتخاب كرده بودند- آنها چه حقي داشتند كه براي ما سرنوشت معين كنند؟ هركسي سرنوشتش با خودش است. مگر پدرهاي ما ولي ما هستند؟ مگر آن اشخاصي كه در صد سال پيش از اين، هشتاد سال پيش از اين بودند، مي توانند سرنوشت ملتي را كه بعدها وجود پيدا مي كند تعيين بكنند؟ ... اين سلطنتي كه در آن وقت درست كرده بودند و مجلس مؤسسان هم ما فرض مي كنيم كه صحيح بوده است، اين ملتي كه سرنوشت خودش با خودش بايد باشد، در اين زمان مي گويد كه ما نمي خواهيم اين سلطان را. وقتي اينها رأي دادند به اينكه ما سلطنت رضاشاه را، سلطنت محمدرضا شاه را، رژيم سلطنتي را نمي خواهيم، سرنوشت اينها با خودشان است».
ابتدا بايد اين نكته را يادآور شد كه در تمامي دنيا- تاكيد مي شود در تمامي دنيا- تنها نظام جمهوري اسلامي ايران را مي توان آدرس داد كه در آن، انتخاب نوع نظام حكومتي با رأي مستقيم مردم صورت پذيرفته است- رفراندوم سال 58- و باز هم، در تمامي دنيا، فقط يك نظام حكومتي را مي توان نام برد كه تدوين كنندگان قانون اساسي آن با رأي مردم انتخاب شده اند - انتخابات خبرگان قانون اساسي- و نيز، باز هم تنها نظام جمهوري اسلامي ايران است كه قانون اساسي آن، بعد از تدوين، با رأي مستقيم مردم، به تائيد رسيده و قانوني شده است.
و از سوي ديگر، طي چندصد سال گذشته، هيچ انقلاب مردمي را نمي توان يافت كه بعد از پيروزي و تشكيل نظام حكومتي، حتي براي يك بار ديگر مقبوليت و مشروعيت خود را با رأي مردم به تائيد و تاكيد دوباره رسانده باشد و باز هم، تنها نظام برخاسته از انقلاب اسلامي، يعني جمهوري اسلامي ايران را مي توان نشان داد كه مقبوليت و مشروعيت خود را با برگزاري انتخابات سراسري، مخصوصا ازطريق انتخابات رياست جمهوري كه هر 4سال يكبار صورت مي پذيرد، به تائيد و تاكيد چندباره مردم مي رساند.
نكات فوق، هرچند پاسخ روشني به آن ترفند تبليغاتي است ولي در توضيح بيشتر بايد گفت؛ فرمول و استدلالي كه امام راحلمان(ره) بعد از ورود به ميهن اسلامي ارائه فرمودند، مانند ساير اظهارات آن مراد سفركرده، همچنان و براي هميشه قابل استناد است و در صورتي كه مردم از نظام اسلامي رويگردان شوند، با وجود حقانيت و مشروعيت نظام، مقبوليت آن از دست رفته و به طور طبيعي نظام حكومتي ديگري- غير از جمهوري اسلامي- شكل خواهد گرفت. ولي سؤال اين است كه مطرح كنندگان موضوع ياد شده، با كدام استدلال منطقي و براساس كدام شاهد و نمونه عيني، درباره رويگرداني مردم از نظام اسلامي سخن مي گويند؟ و يا احتمال آن را پيش مي كشند؟ در اين باره اگرچه گفتني ها بسيار است ولي در اين مختصر به اندكي بسنده مي كنيم؛
1-حضور گسترده مردم و رأي آنها در انتخابات و مخصوصا انتخابات رياست جمهوري، قبل از آن كه رأي به اين يا آن كانديدا باشد، رأي به مقبوليت و مشروعيت نظام است. چرا كه تمامي نامزدها، صرفنظر از اين كه داراي كدام سليقه سياسي باشند، بر اداره قوه مجريه در چهارچوب قانون اساسي تاكيد دارند بنابراين تمامي رأي دهندگان بدون استثنا، با حضور در پاي صندوق هاي رأي، ابتدا به نظام اسلامي و سپس به نامزد مورد نظر و علاقه خود رأي مي دهند. آيا غير از اين است؟! مگر آن كه خداي نخواسته، شعور رأي دهندگان را دست كم بگيريم! كه اين تفسير از سوي مدعيان سينه چاك دموكراسي و مردم سالاري نه فقط بعيد، كه شرم آور است.
2-معروف است كه مي گويند «گرز بايد در حد و قواره پهلوان باشد». در آن هنگام كه حضرت امام(ره) بر تغيير رژيم سلطنتي تاكيد ورزيدند، ملت ايران را به صورت يكپارچه و آماده براي هرگونه ايثار و فداكاري در پشت سر خود داشتند و اگر غير ازاين بود، ديدگاه آن بزرگوار مانند دو دهه قبل از آن، تنها در حد يك خواسته تئوريك و نظريه اسلامي باقي مي ماند و فرصت بروز و عملياتي شدن پيدا نمي كرد. اكنون بايد پرسيد كه مطرح كنندگان موضوع ياد شده با كدام پشتوانه مردمي از ضرورت تغيير نظام سخن مي گويند؟! مردم كه با حضور انبوه و يكپارچه- از جمله در انتخابات ديروز- بر وفاداري خود به نظام اسلامي تاكيد ورزيده و مي ورزند، بنابراين «مردم» مورد ادعاي آقايان كجا هستند؟!
3-يكي از راههاي ديگر براي تغيير يك نظام مردمي، مقابله خشونت آميز و از جمله مقابله مسلحانه با آن است. خب! اگر آقايان چيزي در چنته دارند، بفرمايند شروع كنند! و البته نبايد انتظار داشته باشند كه مردم دست روي دست بگذارند و اقدامات خصمانه آنها را تماشا كنند. بديهي است كه در آن صورت نه فقط مردم ناظر بي طرف نخواهند بود، بلكه آنگونه كه بارها طي 27سال گذشته- از جمله در جريان جنگ تحميلي- نشان داده اند، گروههاي برانداز را بدون كمترين ترحم قلع و قمع خواهند كرد و داغ آنها رابر دل آمريكا و اسرائيل خواهند نشاند. باور نمي كنيد؟! بفرماييد، اين گوي و اين ميدان، بچرخيد تا مردم نيز بچرخند.
4-ماجرا به درازا كشيد... هم اكنون گزارشگران كيهان از حضور حماسي و پرشور مردم در پاي صندوق هاي رأي خبر مي دهند و تلكس خبرگزاري هاي خارجي در مخابره شركت گسترده و حيرت انگيز مردم در انتخابات، بي وقفه و يك نفس در كارند. پنج شنبه شب، جورج بوش از مردم ايران خواسته بود كه از شركت در انتخابات خودداري كنند و گزارشگر CNN در اولين ساعات شروع رأي گيري با مخابره خبر حضور گسترده مردم، گفت؛ ايراني ها به بوش بي محلي كردند...
ديروز مردم، تحليل ها و آرزوهاي آمريكا و متحدانش را زير گامهاي استوار خود لگدمال كردند...