طبق شنيدهها، امروز آقاي كروبي به بيت رهبري فرا خوانده شده است.
او ديروز نامهاي به رهبري نوشته بود كه در عمر دوران اصلاحات و قبل از آن بيسابقه است. اشاره به دخالت فرزند رهبري و بسياري از عناصر نظامي و امنيتي در انتخابات، مهمترين نكته نامه اوست. خانه كروبي امروز به طور كامل در محاصره نيروهاي لباس شخصي بوده. ستادش هم ظاهرا پلمب نشده، جرأت نكردهاند بازش كنند. روزنامههايي كه نامه را و نام آقا مجتبي را منتشر كرده بودند، شب در چاپخانه توقيف ميشوند. با اين وضعيت كروبي به بيت ميرود.
او وقتي كه به آنجا ميرسد، ميبيند هاشمي و خاتمي هم خدمت آقا هستند. خلاصه مينشينند و آقاي رهبري احوالپرسي ميكنند كه دلمان برايتان تنگ شده بود و اين حرفها چيست كه زدهايد و ... آقاي كروبي هم دوباره بر مفاد نامه خود تأكيد ميكند و به دخالت آقا(زاده) و سپاه و بسيج و غيره در انتخابات و تقلبات و تخلفات صورت گرفته اعتراض ميكند و مجددا ميگويد من از مشاورت استعفا ميدهم و مجمع را هم رها كردهام و حزب بيرون حكومتي ميزنم و ميبينيد كه انتخابات شوراها را ميبرم و چه ميكنم و چه ميكنم. بعد هم بدون هيچ توافقي بيرون ميآيد.
همه اينها در حالي است كه هاشمي فقط گوش ميكرده، خاتمي سرش را پايين انداخته بوده و حرفي نميزده و رهبري هم با ملاطفت ميخواسته آقاي كروبي را آرام كند. گويا كروبي با خاتمي هم با لحن تندي حرف زده است.