t.roozbeh@freenet
تا روزبرگزاری انتخابات،دستگاه ولایت تمامی هنر فریب وتوان سازماندهی خود را صرف پنهان نگهداشتن صحنه واقعی"انتخابات"درپشت یک صحنه مجازی وباصطلاح رقابتی کرده بود. چنین نمایشی بنابه ماهیت و هدف خود،تنها تا لحظه شروع "انتخابات" می توانست دوام داشته باشد. ازاین رو شروع انتخابات می توانست پایان نمایش فوق و آغازگر آن چه که می توان آن را "کودتای انتخاباتی" نامید،باشد.کودتائی که نتایج برآمده از آن نه با نظرسنجی های متعدد انجام شده توسط دستگاه های گوناگون خود رژیم خوانائی داشت و نه حتی با خوشبینانه ترین گمانه زنی های رژیم درمورد تعداد شرکت کنندگان درانتخابات. باین ترتیب بود که با کناررفتن صحنه نمایشی،ناگهان شست همه خبردارشد که گوئی یک دست نامرئی،دست اندرکار هدایت جریان "انتخابات" و جابجائی آراء و نتایج حاصل ازآن است. رؤیت تضاد بین سیرظاهری رویدادها،با آن چه درپشت صحنه جریان داشت همه را غافلگیرکرد.
اکنون دیگر حتی کسانی چون معین و هواداران او و کروبی و حامیانش، نهضت آزادی و سخن گویش ابراهیم یزدی نیز دریافته اند،که مطابق یک سناریوی ازقبل طراحی شده،گوئی یک دست غیبی سهم آنان ازصندوق رأی را ربوده و بحساب "ازما بهتران ریخته"است.ودراین میان اعلام پیشاپیش اسامی برگزیده شدگان توسط شورای نگهبان و تیترشدن آن درکیهان قبل ازپایان یافتن شمارش نهائی،درروشنائی افکندن به آن چه که در پشت صحنه می گذرد توسط افکارعمومی مؤثربود.
گرچه با رسیدن به این نقطه، نقشی که برای اصلاح طلبان چه ازنوع پیشرو وچه ازنوع پس رو، واگذارشده بود به پایان رسید. اما بدون آن که آن ها هرگزعلت به بازی گرفته شدن خود و معنای به پایان رسیدن نمایشنامه رادریافته باشند.آن ها البته یکه خوردند. اما قادربه تأمل وبازخوانی نقش خود درفراهم ساختن شرایط کنونی نیستند.وقتی ابراهیم یزدی باژست یک استراتژیست کهنه کار،با علامت پیروزی درپای صندوق رأی عکس می گرفت،هرگز فکرنمی کرد که شاید فردامجبورشود ازمردم بخواهد که دراعتراض به تجاوز این"دست نامرئی"به خیابان ها بریزند.و یا وقتی سران جبهه مشارکت درستادهای انتخاباتی خود،سرمست ازنتایج نظرسنجی های قبل ازشروع انتخابات بودند، هرگز فکر نمی کردند که زمان مصرف آن ها-داغ کردن تنورانتخابات- به پایان خود رسیده است. ویا حتی کسانی چون کروبی و مجمع روحانیون مبارز هرگز برایشان قابل تصورنبود که دستگاه ولایت آن ها را نیزقربانی کرده و سوراخ "خودی ها" را تااین درجه تنگ گرفته باشد.
باین ترتیب آن چه را که درفضای انتخاباتی، دمیده شدن روح به جسدمرده و آغاز فازدوم اصلاح طلبی و پرکشیدن"ققنوس ازخاکستر اصلاحات" خواندند،چیزجزبه بازی گرفته شدن دراین نمایشنانه نبود.آن ها دوست داشتند که آن را به شنیدن"صدای اصلاحات" ازسوی دستگاه ولایت تعبیرکنند.اکنون آن ها می دانند که اگربخواهند هم چنان به "سیاست ورزی"خویش ادامه دهند،باید به پیشوازعالی جناب سرخ پوش رفته و فرش قرمز درزیرپاهایش پهن کنند.اعتقاد به تداوم اصلاحات درپایان فرجامش اکنون باید امید خود را به درخشش کورسوئی درکالبد رفسنجانی دل خوش کند.
مداخله دست نامرئی!
درجمهوری اسلامی صندوق آراء، دومتصدی و دو شمارشگردارد. شورای نگهبان که باافزایش مأموران نظارت به 4 تا 5 برابرمشابه سال های قبل و مداخله دادن وسیع سپاه و بسیج پیشاپیش آمادگی خود را برای کنترل آن اعلام کرده بود و دستگاه رسمی دولت که تلاش می کرد شورای نگهبان را ازحیطه کنترل صندوق ها دورنگهدارد. نتیجه نهائی نزاع چندماهه این دونهاد درکنترل صندوق ها ازقبل روشن بود.براساس آزمون های قبلی برهمه معلوم بود که دولت خاتمی تسلیم شدن به دستگاه ولایت را تنها راه کنترل بحران و حفظ آبروی نظام می داند. پس تمامی هشدارها و اطلاعیه های اصلاح طلبان به دولت خاتمی نتوانست ونمی توانست اراده وی را درحفاظت ازصندوق های رأی استوار نگهدارد.
خطوط اصلی سناریوی"دست نامرئی"
می دانیم که درجمهوری اسلامی عملا یک دولت صوری و رسمی وجود دارد و یک دولت واقعی و پنهان که ازطریق بیت رهبری و کارگزاران وی اراده و تصمیمات خود را به همه نهادهای باصطلاح منتخب و غیرمنتخب دیکته می کند. خطوط اصلی سناریوی ازقبل طراحی شده در بیت رهبری برسه محوراصلی استواربود:
الف- برپایه داغ کردن تنور"انتخابات"ازطریق بکارگیری "اصلاح طلبان پیشرو". که باانداختن زنگوله حکم حکومتی به گردن آن ها صورت گرفت.
ب-ازطریق پوستین وارونه پوشیدن ومصادره گفتمان اصلاح طلبان ومطالبات جوانان ومردم ودادن وعده و وعید به آن ها با هدف هم مسخ کردن این مطالبات و هم خلع سلاح رقبا. ویژگی فوق نیرنگ و فریب را به مهم ترین مشخصه این دورازانتخابات تبدیل کرده بود.
ج-چیدن چندین تفنگدارگوش بفرمان درسبد کاندیدهای اصول گرایان باهدف ایجاد فضای رقابتی کاذب،گسترش دامنه هواداری، و بهم ریختن آرایش صفوف حریف.دراین سناریو یک نفربه عنوان نسخه اصلی و"اروجنیال"برای جذب آراء پایگاه سنتی اصول گرایان منظور شده بود و بقیه برای شکستن آراء حریف،فریب مردم و نهایتا ریختن آراء جمع آوری شده توسط آنها به سبد اصول گرایان.
د-تدارک هم جانبه برای کنترل صندوق ها بعنوان تضمین نهائی نتایج صندوق ها.
صحت تاکتیک تحریم
برملاشدن سناریوی دستگاه ولایت و وقوع کودتای انتخاباتی،قبل ازهرچیز صحت تاکتیک تحریم را که اساس آن برنمایشی بودن کل روند انتخابات و بی معنائی آن درنظام کنونی استواربود باثبات رساند.علاوه برآن تشدید تضادهای درونی رژیم و شکل گیری و برآمد جبنش های اجتماعی نظیر جنبش دانشجوئی، زنان، زندانیان سیاسی، کارگران و … ازدست آوردهای مهم جنبش تحریم بحساب می آید. آن چه که درپرتوتحولات کنونی به این دست آوردها می توان افزود،همانا وعده هائی است که رژیم برای جلب افکاروآراء شهروندان داده،که حتی قادرنیست یکصدم آن ها را باجرا درآورد.بازشدن هرچه بیشترمچ اصلاح طلبان حکومتی وبقول خودشان پیشرو وغیردولتی درادعایشان منبی بر شروع فازدوم اصلاحات،فرونشستن گردو خاک گیج سری های اولیه و عمق طرفندها و عوامفریبی رژیم،جملگی سرمایه هائی هستندکه مسیر شکوفائی و برآمد یک جنبش آزادیخواهانه وبرابری طلبانه را بازخواهند گشود. جنبشی که هستی آن درپیوند تنگاتنگ آزادی و برابری نهفته است. اکنون رژیم درفازدوم نمایشنامه انتخاباتی خود برآنست تا باقراردادن ماروافعی دربرابرهم، مردم را درگزینش یکی ازاین دومخیرگرداند.اما مدافعان واقعی دمکراسی می دانند که تنها با تکیه بردستاوردهای تاکنونی جنبش تحریم ، وگسترش دامنه صفوف آن، با دوری ازبازی دربساط رژیم و تنها گذاشتن اش دربرابر انبوه فشارهای داخلی و بین المللی است،که می توانند اولا برتضادهای درونی آن بیافزایند، وثانیا با فراگیرکردن جنبش های اجتماعی راه گذاربه یک نظام واقعا دموکراتیک را بگشایند*.
تمامی تلاش خود را برای ناکام گذاشتن بانجام رسیدن مرحله دوم نمایشنامه انتخاباتی رژیم، بکارگیریم.
05.06.19-84.03.30
*-کسانی مثل ابراهیم نبوی که گویا درآمد طنزهای سیاسی خود"علیه رژیم"را صرف هزینه نجات آن می کنند،هنوزهم متوجه نشده اند که حتی مراد آن ها –رفسنجانی- نیز فلسفه حضور خود درصحنه سیاسی و تحمیل خود به دستگاه ولایت را، مدیون فشارناشی ازحنبش تحریم بررژیم و فشارهای بین المللی ناشی ازآن است. اگرهرآینه آن گزارش ها ونظرسنجی هائی دستگاه های حکومتی مبنی برنارضایتی گسترده مردم ازرژیم وشرکت 20 وحداکثر 30 درصدی درانتخابات نبود،اساسا نه سخنی از طراحی سناریوی باصطلاح رقابتی کردن مزورانه انتخابات درمیان بود ونه رژیم وادارمی شد که ازمهره سوخته ای چون رفسنجانی سود جوید.آقای ابراهیم نبوی بجای آن که سیاست هم مسلکان خود درتحریم شکنی وبازی خوردن دربساط ولایت را آماج انتقاد قراردهد،جنبش تحریم را مورد آماج خود قرارداده است. و درحالی جنبش تحریم را مسبب خطر روی کارآمدن یک چکمه پوش متهم می کند،که برملاشدن بازی دوراول نمایشنامه انتخاباتی و سناریوی ازپیش طراحی شده دستگاه ولایت جائی برای حاشاگری وعوام فریبی باقی نگذاشته است. بطوری که حتی کسانی مثل شمس الواعظین نیزازفقدان مشروعیت انتخاباتی و بحران انتخاباتی سخن به میان می آورندو یا حتی افرادی مثل معین دیگر حاضر به ادامه راه طی شده و پهن کردن فرش جلوی پای رفسنجانی نیستند. البته ازآقای نبوی که نگاهش فقط به بالاو بازی در قدرت است، انتظاری بیش ازاین نیست. توهم اصلی ایشان آنست که اصل نمایش انتخاباتی را جدی گرفته و تمامی استدلال های خود را برروی آن ساخته است.