نيما حسينى
ربط دادن خط خوردن چند بازيكن سرشناس از تيم ملى به دايى كار را به جايى رساند كه شماره ده ايران سكوت را بشكند و در دفاع از خودش حرف هايى بزند كه كمتر كسى انتظارش را داشت! على دايى هنوز هم پر از حرف است. جالب ترين اظهار نظر او شايد اين باشد كه: «آخرش نفهميدم بايد چه كار كنم، در تيم ملى باشم يا نباشم» يا «هر وقت ببينم بهتر از من هم هست فوتبال را مى بوسم و راحت مى روم كنار. هر وقت كه احساس كنم نمى توانم».
كاپيتان ساعاتى بعد از شكست تلخ تيم ملى ايران در سئول پاسخگوى سؤالات خبرنگار ايران ورزشى بود. در اين گفت وگو على دايى اصرار مى كند كه بايد به جاى انتقاد، به تيم ملى كمك كرد. او ظاهراً نمى خواهد بد بازى كردن تيم ملى را توجيه كند.
تيم ملى هم باخت، هم بد بازى كرد. چرا؟!
<فوتبال از اين اتفاقات زياد دارد. نبايد فراموش كنيد كه ما در كره بازى مى كرديم.
چون در كره بازى مى كرديم بايد مى باختيم. بد بازى كردن چطور؟!
<نه! من نمى خواهم توجيه كنم. نمى گويم خوب بازى كرديم. هرچند كه كره جنوبى هم در خانه خودش خوب نبود. دو گلى هم كه خورديم گل هاى بدى بود. مى توانستيم دروازه را بسته نگه داريم. به هر حال تيم ملى بايد آماده تر و بهتر شود. اين بازيها را هم برگزار مى كنيم تا ضعف و قوت ها را بشناسيم. پس بازى تداركاتى را براى چى برگزار مى كنند؟!
اما تيم ملى نگران كننده ظاهر مى شود. نگران نباشيم؟!
<خيلى وقت بود كه بچه ها دور هم جمع نشده بودند. اين شايد يكى از دلايل باخت باشد. ما بايد اول از هر چيز اين باخت را بپذيريم و از آن درس بگيريم. آن هم با شناسايى مشكلات و رفع ضعف ها.
وقتى بازى را مى ديدى جاى خالى خودت را احساس نكردى؟!
<من درباره اين مسائل نظر نمى دهم. نه حالا و نه هيچ زمان ديگر. مردم بايد نظر بدهند. آنهايى كه بازى را مى بينند.
بعد از اين باخت قطعاً انتقادات زيادى از برانكو ايوانكوويچ مطرح مى شود. تو چه نظرى دارى؟!
< به نظر من ما بايد استراتژى مشخصى داشته باشيم. حالا چون تيم ملى به ژاپن و كره باخته دليل نمى شود كه همه چيز را فراموش كنيم. ترس تيم ملى هم بايد يواش يواش بريزد. حالا وقت اين نيست كه برانكو را بكوبيم. با يك باخت كه نبايد قضاوت كرد.
اما تيم ملى سير نزولى دارد. قبول ندارى؟!
<اوضاع بهتر مى شود. بايد به برانكو و كادر فنى وقت بدهيم تا ضعف ها را شناسايى كنند. در يك بازى تداركاتى مى توان بدون توجه به نتيجه به دست آمده ارزيابى هاى مؤثرى داشت. البته مثل همه مردم ناراحتم كه چرا به كره باختيم. پيروزى در اين بازى علاوه بر افزايش اعتبار فوتبال ايران مى توانست روحيه و اعتماد به نفس همه را بالا ببرد اما باخت هم يك روى فوتبال است. البته كره جنوبى هم در خانه خودش خوب بازى نكرد. انصافاً آنها خوب نبودند و مقابل آن همه طرفدار نتوانستند كارى از پيش ببرند. اگر اين بازى در تهران برگزار مى شد چه نتيجه اى رقم مى خورد؟! ما بايد كمى صبورانه با مسائل برخورد كنيم. قبل از هر چيزى بايد قبول كنيم كه بد بازى كرديم. خودم اعتقاد دارم كه بد بازى كرديم اما كره جنوبى هم در حد خودش نبود. هر دو تيم معمولى و پراشتباه بودند و ما كمى پراشتباه تر. كره در خانه خودش طورى بازى كرد كه اگر كمى باهوش تر بازى مى كرديم مى توانستيم گل هم بزنيم. ما اصلاً در حد و اندازه خودمان ظاهر نشديم.
چرا ملى پوشان در حد خودشان نبودند؟ چرا بد بازى كرديم؟!
<گفتم كه. بايد از اين باخت درس بگيريم و برويم دنبال دليل آن. آن وقت است كه با شناسايى ضعف ها مى توانيم در بازيهاى بعد بهتر ظاهر شويم.
از اين حرف ها كه بگذريم چند روز پيش به خاطر حاشيه هاى دعوت نشدن به تيم ملى و مسائل شخصى ات از كوره در رفته بودى و مصاحبه پرسر و صدايى داشتى؟
<حرف دلم را زدم. جواب خيلى ها را بايد مى دادم. من خيلى وقت بود كه سكوت كرده بودم. اگر لازم باشد از اين بدتر را هم مى گويم و نمى گذارم بعضى ها هرچه دلشان مى خواهد بگويند. من ديگر سكوت نمى كنم، كارى هم به كار كسى ندارم و كار خودم را مى كنم اما نمى گذارند آرامش داشته باشم. سال هاست كه به طرق مختلف كارى مى كنند تا من حرف هايى بزنم كه دلم نمى خواهد. تيم ملى دعوت مى شوم مى گويند چرا دايى دعوت شده. دعوت نمى شوم مى گويند چرا نيستى. حتماً جريانى دارد. اين وسط ماندم در تيم ملى باشم يا نباشم. در هر صورت يك چيزى از آن درمى آورند. اينكه نشد. من به تيم ملى دعوت نشدم. تمام شد، رفت. دعوت مى شوم داد مى زنند چرا دايى هست. نيستم مى گويند چرا نيست. فعلاً هر بازيكنى در تيم ملى بازى مى كند مى گويند كار دايى بوده. فلانى را دعوت نمى كند مى گويند كار دايى بوده.
مثلاً؟
< يعنى شما كه خبرنگار هستيد نمى دانيد؟! سال هاست كه اين حرف ها زده مى شود. جايى نوشته بودند عنايتى به خاطر دايى دعوت نشده. چه ربطى به من دارد؟ من چه كاره ام؟ حتى عنوان شده طالب لو و مبعلى هم... يا طالب لو خنده دار است. مى گويند چون او پنالتى دايى را گرفته، دايى خط داده كه دعوتش نكنند يا مبعلى. گناه ما چيست؟!
اين مسائل كه تازگى ندارد.
<همين ديگر. فقط تهمت، افترا، شايعه، طعنه و كنايه. مگر من سنگ هستم كه عين خيالم نباشد. آدم از كوره درمى رود. اين را هم بگويم من تا روزى كه به تيم ملى دعوت مى شوم مقتدرانه ظاهر مى شوم. وقتى فوتبال را كنار مى گذارم كه ببينم يكى بهتر از من كار مى كند و مؤثرتر از من مى تواند باشد. تا روزى كه در تيم ملى بازى مى كنم مطمئناً حرفى براى گفتن دارم. اين طور نيست كه بخواهم هر طور شده به بازيهاى ملى ادامه دهم. هرچه باشد آبرو و اعتبار خودم را بيشتر از هر كس دوست دارم.
درباره مسائل شخصى زندگى ات هم واكنش شديدى داشتى؟
<زندگى هر كس به خودش ربط دارد. كسى هم نمى تواند در زندگى ديگران دخالت كند. يعنى من اين اجازه را به هيچ كس نداده و نمى دهم. اينهايى كه دوست دارند در زندگى من كنجكاوى كنند بهتر است به فكر مسلمانى خودشان باشند. اين كارها يعنى چى؟ آنهايى كه از زندگى شخصى من انتقاد مى كنند اجازه بدهند تا من هم درباره زندگى شخصى آنها نظر بدهم و بعد راست و دروغ را با هم قاطى كرده و به مردم بگويم. آن موقع معلوم مى شود كه چه كسى ضرر مى كند. من خيلى خوشحال مى شوم كه خودشان را جاى من بگذارند و بعد اين كارها را بكنند.
معلوم است كه خيلى ناراحتى!
<نباشم؟ من كارى با كار ديگران ندارم اما اينها در هر شرايطى مى خواهند حرف و حديث درست كنند. در تيم هستم، دردسرهاى خاص خودش را دارم. نيستيم يك جور ديگر. آخرش نفهميدم باشم يا نباشم. ببخشيد. اينهايى كه حرف مى زنند بدانند كه من در عمل كارم را ثابت مى كنم. اگر روزى هم برسد كه بفهمم نمى توانم، خيلى راحت فوتبال را مى بوسم و مى روم كنار.
مثل اينكه رابطه ات با على پروين هم حسنه شده.
<چطور؟! مگر ايرادى دارد؟
نه. يعنى سوء تفاهمات برطرف شده؟!
<خيلى وقت است كه برطرف شده. من در مقطعى از حقم دفاع كردم و هر زمانى كه احساس كنم بايد از خودم دفاع كنم اين كار را مى كنم. نه با كسى خصومت دارم و نه مشكلى با كسى. به هر حال گذشته هرچه بوده گذشته. حالا وضعيت به گونه ديگرى است. اصلاً شايد من و پروين همديگر را در جايى ببينيم. دليل نمى شود كه هر كارى مى كنيم همه بدانند.
يعنى مى توان اميدوار بود كه اين رابطه همين طور باقى بماند؟
<چرا كه نه.