سه شنبه 15 آذر 1384

سليقه ما و ايده هاى "بلاژ" جوان، اردشير لارودی، فوتبال مديا

روزى كه او را خواستيم «بلاژ جوان» اش ناميديم. هم براى اينكه اعتمادمان را به او بيان كنيم و هم براى اينكه بگوييم: بلاژويچ اگرچه با تيم ملى ايران به جام جهانى نرفت اما از نظر ما شكست خورده نيست. كه بلاژ شكست هم نخورد. فوتبالى كه تيم ملى در زمان او بازى مى كرد، هنوز هم تكرارش يك آرزو و يك خواست است.
برانكو ايوانكوويچ شروع خوبى نداشت. اسلواكى كه در براتيسلاوا با تمام ملى پوشان معروف و مشهورش يعنى با همه لژيونر هاى ايتاليايى اش و ساير بازيكنانى كه در غرب اروپا بازى مى كردند مغلوب گل هاى نيكبخت و على كريمى و بازى فوق درخشان تيم ملى ايران شده بودند در ورزشگاه آزادى تيم برانكو را مغلوب كرد و اين يعنى يك شروع بد.
برانكو همچنان ادامه داد و تيم ملى نيز به همان ترتيب دور از انتظار بازى كرد. اين بود تا آنكه در شهر كى يف تيم ملى اوكراين را مغلوب كرديم. اوكراينى ها ستاره بزرگ بين المللى خود -آندرى شوچنكو- را نداشتند، اما كسى نمى توانست پيروزى بزرگ تيم ملى را بر اوكراين به اين دليل و اين بهانه ناديده بگيرد، يا كم رنگش بداند. ما _ تيم ملى ايران _ در شهر كى يف، اوكراين را مغلوب كرده بوديم و اوكراين حالا در راه جام جهانى آلمان، تركيه _ سوم جهان، يونان _ قهرمان اروپا _ و دانمارك اين هميشه حاضر در فينال هاى جام ملت هاى اروپا و جام جهانى را پشت سر گذاشته آن هم با چه فاصله فاحشى. اما بازى هاى بد از سر برانكو دست برنمى داشتند. جام ال جى در تبريز بهانه اى بزرگ به دست بهانه جويان داد، اما برانكو خود را نباخت. او تيمش را براى بوسان آماده مى كرد نه براى جام ال جى و اين چيزى بود كه ما _ همه منتقدين برانكو _ به آن توجه نداشتيم.

اولين نشانه هاى جوانه زدن فوتبال متفاوت، در بوسان بروز كرد. حذف كره در نيمه نهايى بازى هاى آسيايى سال ۲۰۰۲ و شكست دادن ژاپن در بازى پايانى همانى بود كه انتظارش را داشتيم. واقعيت را اگر بگوييم اين است:
... برانكو بيش از انتظار ما عمل كرد.
نه اينكه پيروزى بر كره و ژاپن غافلگير و ذوق زده مان كرده باشد، نه؛ شكل بازى تيم ملى و نمايش كم نقص «تئاتريكال» آن تيم جوان همه را به وجد آورد. ديديم و باور كرديم كه هم مى توان خوب بازى كرد و هم مى توان برنده و قهرمان شد.
ديديم و باور كرديم كه نتيجه خوب در اصل نتيجه قهرى و جبرى بازى خوب است. فهميديم كه بازى خوب مقدمه پيروز شدن و قهرمان شدن است. دردسرهاى برانكو و ما از همين لحظه شروع شد.

• ليگ پرشكوه
برانكو بعد از بازى هاى آسيايى و قبل از جام ملت ها و پيش از مسابقه هاى مقدماتى جام جهانى ۲۰۰۶ حالتى معلق داشت. نه مى ماند و نه مى رفت.بايد مى ماند و بايد كارش را به پايان مى رساند. فوتبال ما نيز وضعيت متفاوتى داشت.
ليگ حرفه اى قدم به قدم جلو مى رفت. ترس از اسم ها مى ريخت.
بزرگان قديم حاشيه امنيت هميشگى خود را نداشتند، بزرگان جديد اول با بى اعتمادى سپس با دل بزرگى و شجاعت كافى به ميدان مى آمدند.سپاهان سيلى اول را به كسانى كه نان اسم شان را مى خوردند و با سابقه شان در فوتبال ايران حكومتى داشتند زد.
بعد نوبت به پاس رسيد كه نشان دهد، آنچه رخ داد، نه يك تصادف كه يك روند است. جريانى منطقى متكى به فوتبال منطقى تر از هميشه.
فولاد كه قهرمان شد، همه ديدند كه بازى را نمى توان به هم زد. قواعد را ديگر «دانه درشت ها»ى اسمى و گردن كلفت هاى قديم تنظيم و تحميل نمى كردند. وقتى قرار شد همه را با يك چشم نگاه كنند، اتفاقى كه همه منتظرش بودند اما كسى جرات به زبان آوردنش را نداشت، نه خود به خود كه از دل برنامه هاى حساب شده و متصل به هم كه زنجير وار، اولى موجب بالا آمدن دومى مى شد، بيرون آمد. سه بار قهرمانى پى درپى توسط آنها كه از خيلى دور محلى از اعراب به حساب نمى آمدند.
برانكو در اين وضعيت كمى ناز داشت، كمى شايد
- فقط شايد _ ترديد داشت و البته خيلى هم دلش مى خواست نازش را بخرند و احترامش را به جا آورند. چنين هم شد. مربى تيم قهرمان را بايد محترم مى شمرديم و چنين هم كرديم. يكى _ دو نتيجه بد تصميم گيران «اراده گرا» را به خود آورد: مى توان قاطع بود و بريد و پيش رفت، اما واقعاً هر بريدنى و هر رفتنى، پيشرفت است؟
يك بازى با عراق، يك بازى با اردن و سپس تكرار همان بازى در اردن نشان داد كه:
... خير، هر بريدن، موجب برنده شدن نمى شود. هر قاطعيتى، قطعيت ندارد و ديديم كه دست بالاى دست بسيار است. چنين شد كه برانكو آمد. ناز او را خريديم كه در آن موقع خريدن هم داشت تا برانكو يك بار ديگر نشان بدهد كه به ويژه او مربى قابلى است، براى بازى هاى تورنمنتى.
تيم ملى در جام ملت هاى آسيا، يك بار ديگر تاكيد كرد:
... مى توان هم خوب بازى كرد و هم خوب نتيجه گرفت.
... نتيجه خوب، از دل بازى خوب بيرون مى آيد.
... براى خوب نتيجه گرفتن لاجرم بايد خوب بازى كرد.
(بگذريم كه خوب بازى كردن خودش تعريفى بسيط دارد كه به گوشه هاى فراوانى مى پردازدكه تركيبى است از تعاريف به هم پيوسته و به هم متصل كه مكمل يكديگرند.)
آيا شما با اين نتيجه گيرى _ كه برانكو در بازى هاى دوره اى بهتر مردانش را به بازى وامى دارد- قبول داريد؟
• بازى هاى بهتر از تيم خودمان
و حالا ماييم و نوع ديگرى از برانكو و نوع ديگرى از بازى ها كه او پشت سر گذارده است.
برانكو در راه جام جهانى كارنامه مقبولى دارد. چهار پيروزى، يك مساوى و يك شكست در دور مقدماتى آن هم در بازى با تيم هايى كه معمولاً در دور اول حذف نمى شوند، دو تيم از سه تيم حريف را چنين تعريف مى كنند. قطر و اردن خود در اين سال ها از قدرت هاى منطقه اى و حتى از يقه بگيران سطح قاره اند. قطر در جام خليج فارس با حضور عربستان، بحرين، عراق، كويت و عمان قهرمان شد.
اردن پديده جام ملت هاى آسيا بود، تيمى كه تمام زور داورى AFC را عليه اش به كار گرفتند تا ژاپن را مغلوب نكند.و ما دور اول پس از بازى هاى جانانه و سخت با اين دو تيم - منهاى اولين مسابقه كه در ورزشگاه خالى، قطرى ها و تروسيه جادوگر را سر تا پا مغلوب كرديم- از زحمتشان راحت شديم. شرحش را ديگر همه مى دانند.ماجراى ما كمى بعد از اين بازى ها با جناب برانكو شروع شد... آهاى مربى! چرا قادر به تكرار بازى هاى بوسان ۲۰۰۲ و چين ۲۰۰۴ نيستى؟
چرا تيمى كه كره جنوبى- تيم چهارم جهان- را در چين به آن قشنگى و به آن تكميلى مغلوب كرد، به بحرين چهار گل زد، با ژاپن ۰-۰ مساوى كرد، با چين ۱- ۱ مساوى كرد آن بازى ها را تكرار نمى كند.
و برانكو به همين پرسش جواب نداد. يعنى ما جواب خودمان را در زمين بازى از تيم او گرفته بوديم و برانكو به توجيه عملكردى مى پرداخت كه «مطبوع» نبود اگرچه توام با پيروزى بود.

• اسمى ها و گمنام ها
برانكو مربى كوچكى نيست. اين را در عملكرد او ديده ايم _ اگرچه نسبت به همين عملكرد او هم نقد داريم و هم انتقاد _ عيب برانكو اين است كه در دايره تبليغات قرار نگرفته. عيب ديگر او- كه نتيجه همان عيب يا اشكال نخست است- اينكه او مشهور نيست.
براى شما- اگر با من هم عقيده نيستيد- يكى دو مثال مى آورم:
كلمنس وسترهوف كه بود؟
پيش از آغاز جام جهانى ۲۰۰۲ چند نفر در ايران و چند نفر در جهان اسم برونو متسو به گوششان خورده بود؟
فيليپ تروسيه جادوگر در قطر به كجا رسيد و چه كاره شد؟ هنرى ميشل _ كه با تيم ملى فرانسه در جام جهانى ۱۹۸۶ مكزيك بهترين بازى ها را انجام داد و سوم جهان شد _ در امارات چه كرد و چند ماه دوام آورد؟
اد ديموس مربى آژاكس، شالكه و... در عربستان و در امارات چه كار كرد؟
مربيان بزرگ چه ويژگى هايى دارند. مربيان كوچك چه كسانى هستند؟
اولين پرسشم از شما اين بود: كلمنس وستر هوف كه بود؟ شايد بدانيد شايد هم ندانيد يك هلندى (در شمار اولين مربى هاى بين المللى) كه با تيم نيجريه در آفريقا غوغا كرد سپس در جام جهانى ۱۹۹۴ جهان را به حيرت كشيد.
كلمنس وسترهوف در سال ۹۴ بزرگ بود يا كوچك؟ امروز در كجا است؟

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

چرا باور نداريم كه برانكو هم مى تواند يكى از همين ناآشنايان پرقابليت باشد. مگر شكست دادن اوكراين نشانه اى از قدرت مربى گرى نيست؟ مگر شكست دادن كره جنوبئ با زدن چهار گل به اين تيم _ از قابليت تيم و مربى اش حرف نمى زند؟
مگر زدن چهار گل به بحرين مهارت هاى تاكتيكى تيم برنده را اعلام نمى كند. پس چرا به برانكو اعتماد نكنيم.همين حالا كه شديدترين آوار انتقاد بر سر او مى بارد به كارنامه اش نگاه كنيم:شش بازى، چهار برد، يك باخت و يك تساوى.
قهرمان آسيا- ژاپن قهرمان سال هاى ۲۰۰۰ و ۲۰۰۴ - را يك بار برده ايم با نتيجه ۱-۲ و يك بار هم به همين تيم باخته ايم با نتيجه ۱-۲. آيا اين كارنامه از مردودى صاحبش حكايت دارد؟ زهى بى انصافى، زهى بى مروتى.
نتيجه عملكرد برانكو را كه مى نگريم ايرادى بر آن وارد نيست اما شكل كارى كه تيمش انجام مى دهد- بازى تيم ملى- تحسين برانگيز نيست. بايد براى اين مسئله فكرى كرد. بايد از برانكو خواست كه به فكر بازى باشد و براى اينكه چنين باشد شايد لازم ترين لازمه اش اين باشد كه او خودش «باز» باشد.
با گارد بسته، با روح بسته يا نگاه بسته با ترديد و بدبينى، با ترس و احتياط. خيلى جلو نمى توان رفت. دست كم در ايران نمى توان به اين ترتيب مقبول بود مى توان نمره قبولى گرفت، اما نمى توان مقبوليت عامه كسب كرد. فوتبال ما پيوندى دارد با روح ما و ما مردمانى هستيم زيباپسند. در بازى برانكو از زيبايى، نظم، ترتيب، انضباط، كار گروهى و كار تيمى در حدى كه از او انتظار مى رود در حدى كه به حركات تيم ملى سر و شكل دل نشينى بدهد، خبرى نيست.
در بازى برانكو احتياط موج مى زند و اين احتياط همه را آزار مى دهد. از بازيكنان داخل زمين، تا تماشاگران و تا هواداران و همه طرفداران. و بدتر از همه اينكه احتياط موردنظر برانكو در زمين بازى رعايت هم نمى شود. لاجرم تيم ملى نه اين است و نه آن. نه بى پروايى نشان مى دهد، نه حواسش را به پشت سر خود مى دهد، نه بازى مى كند و نه مسابقه مى دهد. نه منطق دارد و نه از احساسش پيروى مى كند.
و در بازى برانكو _ يعنى تيمى كه برانكو روانه ميدان مى كند- يك خصوصيت ديگر هم ديده مى شود:
تعداد كسانى كه از اوج خود فاصله مى گيرند زيادتر مى شود چرا؟ آيا اطمينان خاطرى كه او ايجاد كرده به تنبلى فكرى و تنبلى حركتى انجاميده؟ آيا بى توجهى به آنها كه هرچه مى زنند موردتوجه قرار نمى گيرند راحتى خيال مردان درون دايره- راحتى خيال منفى- را باعث نشده؟
برانكو را دوست داريم، اما با او اين مشكلات را هم داريم.اما در هر صورت معتقدیم او باید بماند اما معایبش را برطرف کند.

دنبالک:
http://mag.gooya.ws/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/27775

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'سليقه ما و ايده هاى "بلاژ" جوان، اردشير لارودی، فوتبال مديا' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016