حامد مؤمنى
شقايق پاكزاد
رنگ اغلب اتاق ها آبى مايل به تيره است. ابتدا فكر مى كنيد با مردى روبرو خواهيد شد كه متناسب با رنگ ها آدمى خشك و رسمى باشد. وقتى به طبقه سوم مى رسيم مردى تميز و خوشرو مقابلمان ظاهر مى شود. خوشامد مى گويد و ما را به سمت اتاقى هدايت مى كند كه ديوارهايش همان رنگ آبى مايل به تيره را دارد. اتاقى كه پر از كتاب هاى تاريخى، سياسى، فرهنگى و حتى ورزشى است. كتاب هايى كه شايد در خود مكزيك را جاى داده باشند و شايد به جرأت بتوان گفت مكزيك در اين كتابخانه خلاصه شده است. حتى رنگ بندى كتاب ها با ديوارهاى اتاق همخوانى دارد. انگار اين رابطه اى سمپاتيك است.
لحظاتى بعد كسى كه انتظارش را مى كشيم با كت و شلوارى سورمه اى و با صورتى كه برق مى زند مقابلمان سبز مى شود. اصلاً رفتارش با رنگ ديوارها تناسبى ندارد. از همان لحظه اول آدم خوش برخوردى نشان مى دهد كه نوع حرف زدنش جذابيت خاصى به چهره اش مى بخشد. مثل پيرمردهاى خارجى موقع حرف زدن اينقدر دستش را تكان مى دهد كه فكر مى كنيد با يك نويسنده يا يك شاعر روبرو هستيد. ولى او كسى نيست جز «لوييس اورتيس موناستريو» سفير مكزيك در ايران. مردى كه مى خواهد باور كنيم فوتباليست بوده و اگر به سمت سياست كشيده نمى شد محال بود فوتبال را رها كند. او مى گويد: «با خيلى از بازيكنان فعلى مكزيك دوست هستم.» اما پيش از اين رابطه، خود او دوست داشتنى است. مردى خونگرم كه مى داند با ايرانى ها چه برخوردى كند. بهترين بهانه مصاحبه با سفيرى كه مى گويد پيام آور صلح است، همگروهى مكزيك با ايران در جام جهانى بود.
به عنوان اولين سؤال لطفاً كمى در مورد تاريخ فوتبال مكزيك و وضعيت فعلى فوتبال در كشورتان توضيح بدهيد.
< البته من در اين زمينه متخصص نيستم. تا آنجايى كه من اطلاع دارم فوتبال مثل يك سنت قديمى در جامعه مكزيك ريشه كرده است. اولين باشگاه فوتبال مكزيك در ابتداى قرن ۱۹ ميلادى در شهر «باچوكا» تأسيس شد. مهندسان انگليسى كه در معادن اين شهر كار مى كردند براى اولين بار فوتبال را به مردم مكزيك معرفى كردند و پس از آن اين ورزش كم كم گسترش يافت. حالا فوتبال به ورزش اول مكزيك تبديل شده و حتى جاى چوگان مكزيكى را هم گرفته است. مكزيك كشورى است كه تقريباً در تمام جام هاى جهانى حضور داشته و تنها كشورى است كه در تاريخ دو بار ميزبان جام جهانى بوده است.
در مورد ليگ فوتبال مكزيك توضيح بدهيد.
< ما در كشورمان دو ليگ حرفه اى داريم. ليگ دسته اول كه صددرصد حرفه اى است و ليگ دسته دوم كه تيم هاى طراز پايين تر در آن حضور دارند.
ايران به همراه مكزيك، پرتغال و آنگولا در گروه D مسابقات جام جهانى جاى گرفته است. نظر مردم مكزيك درباره اين قرعه كشى چيست؟
< سؤال بسيار خوبى است. مكزيكى ها اعتقاد دارند كه در اين قرعه كشى خوش شانس بوده اند و در يك گروه راحت قرار گرفته اند.
اين گروه تركيبى از چهار نوع فوتبال مختلف است. پرتغال يك كشور قديمى از قاره اروپا، ايران و مكزيك كه داراى ملت هاى جديد و سنت هاى قديمى از قاره هاى آسيا و امريكا هستند و آنگولا يك كشور جديد (در زمينه فوتبال) و سرشار از انرژى از قاره آفريقا است كه باعث شده اند اين گروه جذابيت هاى خاصى داشته باشد. در كل فكر مى كنم گروه بسيار متعادلى است.
شما فكر مى كنيد كدام تيم ها از اين گروه به دور دوم صعود مى كنند؟
< خيلى سخت است كه بخواهيم حدس بزنيم كدام تيم ها صعود مى كنند ولى من اميدوارم مكزيك و ايران به مرحله بعد راه پيدا كنند البته احتمالات بسيارى وجود دارد و اصلاً نمى توان گفت چه چيزى اتفاق مى افتد.
قبل از انجام قرعه كشى جام جهانى، خيلى از مردم ايران فكر مى كردند كه همگروه شدن با مكزيك شانس صعود از دور اول را تا حد بسيار زيادى افزايش مى دهد، آيا شما با اين عقيده ايرانى ها موافق هستيد يا خير؟
< من قرار است در اين مصاحبه به تمام سؤالات شما با صداقت پاسخ دهم. الان نه به عنوان يكى از مقامات بلندپايه سياسى مكزيك در ايران، بلكه به عنوان يك فوتبالدوست مكزيكى اعتراف مى كنم كه شما تيم بسيار خوبى داريد و حتى اگر ايران در گروه هاى ديگر هم قرار مى گرفت باز هم شانس صعود داشت. ايران بازيكنان با استعداد زيادى دارد، از سويى ديگر تيم ملى شما از حمايت همه جانبه مردم و دولت برخوردار است كه مى تواند نقش بسيار مهمى در موفقيت آن داشته باشد.
البته تيم شما يك نقطه ضعف هم دارد و آن اين است كه اغلب ستاره هايش در خارج از كشور بازى مى كنند. همين مسأله باعث مى شود تا مربى تيم به زمان زيادى براى هماهنگ كردن بازيكنان و تمرين دادن آنها نياز داشته باشد.
مردم مكزيك تا چه حد از فوتبال ايران شناخت دارند؟ تصور آنها از فوتبال ايران چيست؟
< فكر مى كنم در حال حاضر فقط گروه خاصى از مردم از فوتبال ايران اطلاع داشته باشند. منظورم اين است كه فقط خبرنگاران، روزنامه نگاران يا مقامات فدراسيون فوتبال در مورد فوتبال ايران آگاهى دارند. اين وظيفه ماست كه در اين زمان فوتبال ايران را هرچه بيشتر به مردم عادى مكزيك بشناسانيم. ما بايد هرچه اطلاعات در اين زمينه داريم به قشرهاى مختلف مردم انتقال دهيم تا سطح آگاهى مكزيكى ها از فرهنگ و نوع فوتبال ايران افزايش يابد.
اركان اصلى تيم شما كدام بازيكنان هستند؟ مربى تيم ملى مكزيك روى كدام يك از ستاره ها بيشتر از بقيه برنامه ريزى كرده است؟
< البته ما در حال حاضر در بحران ستاره ها گير افتاده ايم! تيم ملى ما پر از ستاره است كه هر كدام از توانايى هاى بالايى برخوردارند. فكر مى كنم «بلانكو» اصلى ترين ستاره مكزيك در جام جهانى خواهد بود. من هميشه بازيهاى زيباى او را در بولتون انگلستان تماشا مى كنم. او بسيار ظريف بازى مى كند و از قدرت سرزنى بالايى برخوردار است. البته داشتن ستاره هميشه هم خوب نيست، ستارها گاهى اوقات مشكل ساز مى شوند! ستاره ها هميشه دوست دارند كه بقيه از آنها حمايت كنند. من كار تيمى را ترجيح مى دهم تا اينكه يك تيم فقط به ستاره هاى نامدار خود متكى باشد.
رافائل ماركز چطور؟ او هم يكى از ستاره هاى تيم شماست؟
<«رافائل» يك بازيكن حرفه اى است كه در بارسلونا بازى مى كند. او بيشتر از اينكه يك ستاره باشد يك بازيكن كاربردى تمام عيار است و در كار تيمى شركت مى كند.«رافائل» بسيار خلاق است كه حضورش مى تواند براى هر تيمى مفيد باشد.
در تيم ملى ايران يك بازيكن دورگه ايرانى - آلمانى وجود دارد. نظر شما درباره بازيكنان دورگه آرژانتينى - مكزيكى تيم كشورتان چيست؟ ظاهراً اين مسأله اخيراً در مكزيك مشكل ساز بوده است.
< اجازه بدهيد به طور كلى به سؤالتان پاسخ دهم. من عقيده دارم وقتى افراد يك گروه براى حل مشكل خود از شخصى خارج از گروه خود استفاده مى كنند يعنى در قسمتى از كار خود مشكل دارند. وقتى ما نتوانيم از بين هزاران بازيكن مكزيكى براى كسب پستى مشخص، بازيكن پيدا كنيم يعنى با يك مشكل اساسى روبرو هستيم. در كل من اصلاً با چنين كارى موافق نيستم.
فكر نمى كنيد اين بازيكنان در نهايت به تيم ملى مكزيك در جام جهانى كمك كنند؟
< راستش را بخواهيد من يك مكزيكى ملى گرا هستم. يك باشگاه مكزيكى وجود دارد كه تا به حال از هيچ بازيكن غير بومى استفاده نكرده است. من عقيده دارم بايد از آنچه كه در دسترس داريم بهترين استفاده را بكنيم نه اينكه به بهترين شكل ممكن از بقيه كمك بگيريم! وقتى يك تيم از بازيكنان خارجى استفاده مى كند در حقيقت جلوى زنجيره توليد و پرورش بازيكنان داخلى را گرفته است. مكزيكى ها هم مثل ايرانى ها يك حس ملى گراى قوى دارند كه هيچ گاه باعث نمى شود مليت خود را تغيير دهند.
آيا تيم مكزيك در حال حاضر با مشكل خاصى روبرو است؟
< نظرات زيادى در مورد انتخاب بازيكنان وجود دارد. هر كس نظر خود را مى دهد و دوست دارد بازيكنان هم طبق نظر او انتخاب بشوند! ولى مربى بيچاره بايد حداكثر ۲۳ نفر را دعوت كند.
آيا بعد از قرعه كشى جام جهانى سفارت مكزيك در ايران از سوى فدراسيون فوتبال مكزيك وظيفه اى براى جمع آورى اطلاعات در مورد تيم ملى ايران دارد؟
< خير، در اين مورد هيچ پيشنهادى به ما نشده است. اين وظيفه فدراسيون است. ما مسؤول برقرارى روابط سياسى و تجارى بين دو كشور هستيم نه چيز ديگرى.
شما تا به حال هيچ كدام از مسابقات ايران را در استاديوم تماشا كرده ايد؟
< بله، من هنگام برگزارى مسابقه ايران - بحرين در استاديوم بودم و آن بازى را از نزديك تماشا كردم. جو استاديوم دقيقاً مثل جو استاديوم هاى مكزيك بود. همه جا پر از سر و صدا، داد و فرياد و شور و اشتياق بود. مردم آنقدر هيجان زده بودند كه دوست داشتند خودشان به زمين بيايند و گل بزنند! مربى تيم شما يكصد هزار كمك مربى و دستيار دارد كه هر كدام در مورد نحوه بازى و نوع آرايش بازيكنان در زمين نظر مى دهند!
حمايت ايرانى ها از تيم شان واقعاً بى نظير است. آيا شما تا به حال چنين حمايتى را در هيچ كشور ديگرى ديده ايد؟
< از اين نظر مكزيكى ها خيلى شبيه ايرانى ها هستند. آنها نسبت به تيم شان تعصب دارند و بسيار متعهد هستند. مردم مكزيك به همان اندازه كه متخصص گاوبازى هستند امروزه متخصص فوتبال شده اند! مردم مكزيك هم مثل ايرانى ها بعد از هر بازى با شور و اشتياق فراوان در مورد بازى و نتيجه به دست آمده بحث مى كنند.
شما بيشتر از همه به كداميك از بازيكنان ايرانى علاقه داريد؟
< مسلماً على كريمى! او نه تنها در ايران بلكه در خيلى از كشورهاى ديگر هم طرفداران زيادى دارد. كريمى يكى از بهترين بازيكنان ايران است كه در نحوه بازى خود تركيبى از قدرت، ظرافت، تكنيك و سرعت را به همراه دارد.
در ميان باشگاه هاى ايرانى به كدام تيم علاقه داريد؟
< من پرسپوليسى هستم! هر موقع وقت داشته باشم بازيهاى پرسپوليس را تماشا مى كنم. در ميان باشگاه هاى خارجى هم به باشگاه هاى كلاسيك علاقه دارم. البته بارسلونا هم يكى از تيم هاى مورد علاقه من است چون«ماركز» دوست نزديك من در اين تيم بازى مى كند.
آيا در آينده قرار نيست هيچ بازيكن و مربى مكزيكى در فوتبال ايران فعاليت كند؟
< قبل از انجام قرعه كشى جام جهانى قرار بود تيم«يونيورسيداد» براى انجام چند بازى تداركاتى به ايران بيايد ولى پس از همگروه شدن ايران و مكزيك تمام برنامه هاى ما به هم خورد و اين سفر لغو شد. دو ملت ايران و مكزيك نقاط مشترك زيادى دارند و در آينده نزديك هر اتفاقى ممكن است بيفتد. همه چيز به روابط دوجانبه ما و شما بستگى دارد. فكر مى كنم بعد از پايان جام جهانى چنين اتفاقى در فوتبال ايران بيفتد.
شما در مورد بازى«هوگو سانچز» چه نظرى داريد؟ او يكى از شناخته شده ترين بازيكنان تيم ملى مكزيك در ايران است.
< من به طور مفصل درباره ستاره ها صحبت كردم.«سانچز» هم يكى از ستاره هاى سابق تيم ما است. خيلى سخت است كه يك بازيكن براى مدت طولانى ستاره تيم خود باشد و بعد مجبور باشد به اين دوران شيرين پايان دهد. من هميشه«سانچز» را دوست داشتم. او فوق العاده بازيكن بااستعدادى است. پسر او هم يك بازيكن فوتبال است و سعى مى كند راه پدر را ادامه دهد.
به عنوان آخرين سؤال مى خواستم نظر شما را درباره اظهارات اخير آقاى احمدى نژاد در رابطه با«هولوكاست» و اسراييل بدانم. آيا مى توان يك تيم ورزشى را به علت مسائل سياسى از حضور در جام جهانى محروم كرد؟
< اين يكى از زيبايى هاى ورزش، المپيك و جام جهانى است كه در هنگام برگزارى آن سياست به طور كلى فراموش مى شود، هيچ شكى ندارم كه تيم ملى شما نام ايران را در آلمان سربلند مى كند. به نظر من هيچ قدرتى نمى تواند مانع حضور ايران در جام جهانى شود.
بسيار از شما متشكريم كه وقتتان را در اختيار ما قرار داديد.
< من هم از شما ممنونم كه اين مصاحبه را ترتيب داديد. اميدوارم از اين همگروهى مكزيك و ايران، براى برقرارى رابطه دوستانه بيشترى بين خبرنگاران و مقامات سياسى دو كشور حداكثر بهره را ببريم.