ترديدى در اين وجود ندارد كه مكزيك بالقوه تيم بهترى در قياس با ايران است، شواهد نيز چنين مى گويند:
•مكزيك در رده بندى فيفا چهارم و از ايران بسيار جلوتر است.
•به لحاظ داشتن ستاره ها نيز مكزيك قدرى بر تيم ملى ما مى چربد. بورگتى، فونسكا و براوو در خط حمله، پدرو و پرز در خط ميانى، سالسيدو و ماركز در خط دفاعى و حتى سانچز درون دروازه مكزيك مهره هاى آشنا و معروفى هستند كه تائيد و تحسين هاى لازم را نسبت به كار خويش برانگيخته اند.
•مكزيك تماشاگران و هواداران بسيار پرشورى دارد و از اين بابت از امتيازات فراوانى بهره مى برد.
•تجربه مكزيك در اين سطح از فوتبال جهان بسيار بيشتر از ايران است.
•در دور مقدماتى جام جهانى ۲۰۰۶ نيز بيشترين گل را تيم مكزيك به ثمر رساند.
با اوصاف فوق مكزيك بايد لابد برنده ديدارش با ايران در روز ۲۱ خرداد باشد، اما حسن فوتبال در اين است كه بازى ها و رقابت ها در داخل ميدان انجام مى شوند و نه بر روى كاغذ و بنابراين هر رويايى تحت شرايطى قابل دستيابى خواهد بود و به هر نتيجه اى مى توان رسيد.
براى اينكه ببينيم اين رويا و بهتر بگوييم تقابلى هر چه بهتر با مكزيك چگونه امكان پذير است، بهتر است آمار و نتايج كار تيم ملى مكزيك طى ۱۹ بازى اين تيم در دور مقدماتى جام جهانى ،۲۰۰۶ پيكارهاى گلدكاپ ۲۰۰۵ و مسابقات جام كنفدراسيون هاى ۲۰۰۵ را مورد بررسى قرار دهيم و آمار موجود را جمع بندى كنيم و به نتيجه گيرى بپردازيم.
اگر چنين كنيم، مى توانيم نقاط قوت و ضعف تيم مكزيك را بشناسيم و مهم تر اينكه دريابيم چگونه مى توان با اين تيم بازى كرد. بررسى ها اين نكته كليدى را به ما گوشزد مى كند كه حريف ما از هر جهت تيم توانايى است و اصلاً نبايد رويارويى با آن را آسان شمرد. در عين حال بارها پيش آمده است كه يك تيم بر روى كاغذ قوى تر از رقيب خود نشان داده ولى اين مسئله باعث پيروزى اش نشده است. مسائل روحى هم در فوتبال از نهايت اهميت برخوردارند. به علاوه بايد حريف تان را بشناسند و براساس اطلاعات حاصله و شناختى كه به وجود مى آيد تصميم گيرى و اقدام و مقابل آن صف آرايى كنيد. در مسابقات ملى حتى فضا و اتمسفر محل برگزارى بازى هم مهم است زيرا روى ورزشكاران اثر مى گذرد و به تبع آن نتايج حاصله را هم تعيين مى كند. به خاطر همين مسائل است كه بايد تمام وجوه بازى مكزيك را بشناسيم و از هيچ چيز غافل نمانيم تا بتوانيم تيمى را ببريم كه در قياس با ما مى تواند يك «قدرت» بزرگ تلقى و توصيف شود و حريفى را بكشيم كه به گونه اى يك «غول» است.
• توقع مكزيك
مكزيك هم مثل بسيارى از تيم هاى نامدار حاضر در جام جهانى انتظار و توقع دارد كه وقتى در برابر يك تيم فاقد شهرتى همانند خود مى ايستد، با يك بازى دفاعى و كاملاً محتاطانه از سوى رقيبش مواجه شود. فرض مكزيكى ها اين است كه ايران در زمين خود مستقر خواهد شد و دفاع صرف كرده و فقط به ضدحملات چشم خواهد دوخت و گاهى هم توپ هايى بلند را به قصد دايى و هاشميان خواهد فرستاد و اميد خواهد بست كه امثال مهدوى كيا و كريمى بتوانند در كناره هاى زمين ترازو را به نفع ما سنگين كنند.
بنابراين مكزيك خواهد كوشيد كه وجوه و حالات فوق را در تيم ايران خنثى كند. هيچ چيز به جز پيروزى نمى تواند مكزيكى ها را راضى كند و آنها را به اين باور برساند كه به حق شان رسيده اند. اين بدان معنا است كه فشار روحى و روانى نه بر روى دوش ما بلكه بر روى تيم مكزيك خواهد بود.كافى است بازى در نيمه اول بدون گل تمام شود و آنگاه مكزيك فشار روحى و بار توقع را بر روى شانه هاى خود بيش از پيش حس خواهد كرد. به عبارت بهتر عامل گذشت زمان و فاكتور وقت همان طور كه به ضرر مكزيك عمل مى كند، به سود ما كار خواهد كرد. به واقع ايران بايد كارى كند كه مكزيك مضطرب و بيش از حد شتاب زده شود و در آن صورت بازى حريف نظم و آهنگ خود را از دست خواهد داد و نمى تواند آن طور ظاهر شود كه خود مى خواهد و برايش برنامه ريزى كرده و در توانش هست.
در عين حال وادار كردن مكزيك به شتاب و اشتباه نيز شايد براى شكست دادن اين رقيب اكتفا نكند. بهتر بگوييم قابليت هاى بازى نفرات مكزيك به خصوص وقتى كه مثلث ها و مربع هايى را با يكديگر تشكيل مى دهند، در سطح بالايى است و براى تقابل با آن بايد سختكوش بود و بازى شان و نحوه كار آنان را شناخت.
در اين راه بايد فضاى حركت را از مكزيكى ها گرفت تا نتوانند فرصت و امكان انجام كارهاى فوق را داشته باشند. اگر ما مكزيكى ها را به خوبى مى شناسيم و از نفرات نامدار آنها اطلاعات لازم را داريم، برعكس مكزيكى ها فاقد چنين اطلاعات و برداشت هايى هستند و احتمالاً فقط تك ستاره هاى ما مثل دايى، كريمى و مهدوى كيا را مى شناسند، همين مسئله يك امتياز خاص را به تيم ما مى بخشد تا براى حريفش غافلگيرى هايى را ايجاد كند. اولين سئوالى كه مكزيكى ها از خود مى كنند، اين است كه چگونه دايى و ضربات سر او را مهار كنند. آيا رافا ماركز بارسلونيايى را مامور خنثى سازى او خواهند كرد؟ ماركز با ۸۲/۱ متر قد و قوه لازم براى زدن ضربات سر براى اين مهم بدون قابليت هاى لازم نيست اما آيا ريكاردو لاوولپه مربى مكزيك حاضر است يكى از كليدى ترين مهره هاى تيمش را از اين طريق از جريان بازى خارج كند؟
• كندى در خط دفاع ايران
شايد قابل باور نباشد، اما اين يك حقيقت است كه ايران در زمينه داشتن هافبك ها و مهاجمان برجسته و كلاس جهانى چندان از مكزيك عقب نيست. آنچه لاوولپه به آن اميد دارد، استفاده از عنصر و خصلت كندى در خط دفاعى ايران است. با اين حال تيم مكزيك هم فاقد مشكل نيست و اگر بخواهيم به عمده ترين آنها اشاره كنيم، مسائل حاشيه اى و روحى- روانى است. لاوولپه در حالى از هر بازيكن خارجى تبار چون «گى يرمو فرانكو»ى آرژانتينى به اردوى مكزيك دعوت به عمل آورده كه يكى از پرطرفدارترين فوتباليست هاى اين كشور همچون كاتيموك بلانكو را ناديده گرفته و حذف كرده است و اين مسئله اعتراضات شديدى را در جامعه فوتبال مكزيك ايجاد نموده است. چه اين دعواها پابرجا بماند و چه خير مكزيك مهاجمانى دارد كه بايد از آنها بر حذر باشيم و جملگى سريع و گلزن اند. با اين حال مكزيك با روش ۲-۴-۴ بازى مى كند و در نتيجه حريفان اين تيم در هر بازى فقط با دو نفر از اين چهار مهاجم تقابل و رويارويى خواهند داشت.
تجربه نشان مى دهد كه لاوولپه ترجيح مى دهد در برابر تيم هايى كه شهرت و اعتبار تيم وى را ندارند، بيشتر از تركيب بورگتى و فونسكا و از چنين زوجى در خط حمله تيمش استفاده كند. تخصص بورگتى زدن توپ و سانترهاى كوتاهى است كه از جناحين به روى دروازه فرستاده مى شود و تحت هيچ شرايطى نبايد گذاشت كه او پا به توپ با يك تك مدافع حريف رو دررو شود زيرا هنر عبور از آن مدافع را دارد. فونسكا هم از سلاح سرعت به بهترين نحو سود مى جويد. براوو، پاردو و اريلانو هم مهاجمان خطرناكى هستند كه عامل سرعت را به خوبى به خدمت گرفته اند. تمامى آنها قادرند روى كرنرهايى كه كوتاه و بريده روى دروازه حريفان فرستاده مى شود، به سرعت تاثير گذار باشند.
با اين حال اگر مايل ايد بدانيد مكزيك در كدام قسمت از زمين در زمينه كارهاى تهاجمى قوى تر است، بايد به سمت چپ اشاره كنيم. اين بدان معنا است كه حسين كعبى پيستون راست ما در معرض خطراتى پرشمار تر خواهد بود و بايد از حالا به فكر كمك رسانى به وى باشيم. البته مكزيك در سمت راست نيز كم ثمر نيست و آنجا هم ابزار مناسبى را در اختيار دارد و خواه ناخواه ايران بايد از هافبك هايش بخواهد كه بيش از پيش در كارهاى دفاعى مشاركت كنند. هر كس كه مامور مراقبت از بورگتى مى شود بهتر است بداند كه تخصص او در موقع نزديك شدن به خط ۱۸ قدم يك دريبل ريز و سپس شوت زنى با ارتفاع كم اما توان زياد است. اين در حالى است كه فونسكا ترجيح مى دهد سرعت بگيرد و در موج سرعتش نفرات تيم حريف را به اشتباه وا دارد و سپس ضربه نهايى را بزند.
• درس هاى لازم
چه درس هايى از موارد فوق مى گيريم؟ توجه كنيد:
*دفاع ما بايد پرتعداد و بسيار كم اشتباه باشد.
*بهتر است يارگيرى بر روى بورگتى را به يك مدافع فيزيكى مثل رحمان رضايى بسپريم. به كسى كه هم هنر خشونت و محكم بازى كردن را داشته باشد و هم اين كار را چنان هنرمندانه انجام بدهد كه بابت هر حركتش اخطار نگيرد. بهتر است كادر فنى ايران در روزها و بهتر بگوييم ساعات بسيار اندك باقى مانده تا شروع مسابقات جام جهانى به فيلم ديدارهاى چندى پيش مكزيك در دور مقدماتى جام جهانى توجه و آن را آناليز كنند.آن فيلم ها به وضوح به ما مى گويند وقتى مراقبت فيزيكى و از فاصله كم بر روى بورگتى اعمال شده كارايى او آشكارا كمتر شده است.
•بيشتر و مهم تر و حياتى تر از هر چيزى گرفتن فضاى حياتى از مكزيك است زيرا سرعت سلاح اول اين تيم است. اگر اين فاكتور از تيم مكزيك گرفته شود، به واقع بسيارى از توانايى هاى اين تيم رنگ خواهد باخت. درست است كه مكزيك ابتدا چند پاس كند و آرام در منطقه دفاعى خود صادر مى كند اما بعداً شتاب مى گيرد. بنابراين اگر تيم ايران بتواند از زمانى كه توپ وارد زمينش مى شود روند شتاب را از بازى حريف بگيرد، مى تواند بسيارى از قابليت هاى حريف را خنثى كند.
•مكزيك برخلاف آنچه گفته شده و تصور مى شود، در ضربات آزاد و شروع هاى مجدد نيز تبحر دارد. بدترين اتفاق اين است كه تيم ما در پشت ۱۸ قدم خود بيش از حد به حريف ضربات آزاد بدهد و در آن صورت حتماً مغلوب يكى از اين ضربات خواهد شد.
• يك گل خورده در هر بازى
در امر دفاع مكزيك خدشه پذير مى نمايد و اين چيزى است كه مى تواند به تيم ما اميد ببخشد. رهبرى خط دفاع مكزيك معمولاً با ماركز است و او به لطف بازى در تيم قهرمان اروپا (بارسلونا) به درجات بالايى رسيده است. او قد و وزن لازم را دارد و پخته و مسلط عمل مى كند. با اين حال در ۱۹ مسابقه اى كه مكزيك در چارچوب سه جام عمده در سال ۲۰۰۵ انجام داد ۱۹ بار پذيراى گل شد و اين نشانگر يك گل خورده در هر مسابقه است و تيمى كه اين تعداد گل را خورده، نمى تواند در برابر ما تسخيرناپذير جلوه كند.
در نقطه مقابل مكزيك به رغم بازى كردن در مقابل امثال برزيل، آرژانتين و يونان فقط دو بار در يك مسابقه بيشتر از دو گل خورده است. در همين ارتباط مكزيك در شش بازى از ۱۹ ديدار فوق حتى يك گل هم نخورده است. فراموش نكنيم كه بسيارى از گل هاى مكزيك فقط با نتايج ۰-۱ و ۱-۲ به دست آمده است.
• بازى هوايى در برابر مكزيك
به ديگر موارد مهم ذيل نيز توجه كنيد:
•اكثر تيم هايى كه به نتايج خوبى در برابر مكزيك رسيده اند، با سلاح حملات هوايى و توپ هاى بلند به اين تيم تاخته اند. درست است كه از قد بلند و قابليت هاى بازى هوايى رافا ماركز حرف زديم و يكى دو مدافع ديگر مكزيك نيز همين خصائل را دارند، ولى اگر قرار باشد يك راه عمده و موثر براى گلزنى به مكزيك وجود داشته باشد، همان توپ هاى بلند و سرزنى است.
•و حرف آخر؛ تصور نكنيد كه مكزيك شكست ناپذير است. كافى است ايران با فاكتور قدرت و شهامت از آغاز بر مكزيك بتازد و حريف را غافلگير كند و در آن صورت رقيب را از ريتم دلخواهش خارج خواهد ساخت و آنگاه هر چيزى امكان پذير است. حتى پيروزى بر تيمى كه اينك در رده بندى فيفا چهارم است.