[email protected]
يكشنبه ۲ آذر ۱۳۸۲
روز شنبه با اشغال پارلمان و کاخ رياست جمهوری در تفليس ، مبارزه بر سر قدرت در گرجستان وارد مرحله حساس و نهايی تری شد. کشمکش سياسی در جمهوری زيبای کناره دريای سياه از سه هفته پيش و پس از آن آغاز شد که اپوزيسيون اين کشور دولت را به تقلب در انتخابات پارلمانی دوم نوامبر به سود حزب حاکم " گرجستان نوين" متهم کرد و کوشيد با تظاهرات و اعتصابات گسترده دولت را به تصحيح نتيجه انتخابات وادارد. اما مقاومت دولت در برابر اين خواست اپوزيسيون به افزايش تنش و نهايتا تقاضا برای استعفای شواردنادزه منجرشد.
به رغم مخالفت و اعتراض اپوزيسيون ، روز پنجشنبه گذشته سرانجام کميسيون انتخابات نتيجه نهايی رای گيری روز دوم نوامبر را به سود حزب حاکم و احزاب نزديک به آن اعلام کرد. يک روز بعدتر اما، رييس شورای امنيت گرجستان انتحابات مزبور را فاقد سلامت و همراه با جعل و تقلب اعلام نمود و از رييس جمهور خواست بی آنکه استعفا دهد انتخابات مجلس را تجديد کند. شواردنادزه اما بی اعتنا به اين ارزيابی و توصيه، دستور برگزاری اولين جلسه مجلس جديد را برای روز شنبه صادر کرد. اپوزيسيون هم متقابلا از مردم خواست که با تظاهرات ،به برگزاری اين جلسه و غيرقانونی بودن آن اعتراض کنند. درجريان اين اعتراض و هنگامی که خود شواردنادزه در مجلس مشغول سخنرانی بود تظاهرات کنندگان مخالف به صحن مجلس هجوم بردند و رييس جمهور تنها در ميان اسکورت محافظانش توانست از مهلکه بگريزد. وی اندکی بعد ضمن اعلام حالت فوق العاده تلويحا اعلام کرد که استعفايش به شرط و شروطی، کاملا منتفی نيست. اين در حالی است که "ساکاشويلي" ، رهبر حزب " جنبش ملي" و از شخصيتهای اصلی اپوزيسيون نيز به رغم تصرف پارلمان و کاخ اصلی رياست جمهوری از سوی مخالفان تظاهر کننده ، اعلام کرده است که اگر شواردنادزه برگزاری انتخابات زودرس رياست جمهوری را بپذيرد میتواند تا زمان برگزاری اين انتخابات در مسند خود باقی بماند. موعد عادی انتخابات آتی رياست جمهوری گرجستان سال 2005 است. شواردنادزه که از بيماری رنج میبرد ظاهرا قصد دارد همچون يلتسين با تثبيت توازن نيرو در پارلمان جديد و اطمينان از وجود حاشيه ای امن پس از کناره گيری ، تا قبل از 2005 از سمت خود استعفا دهد. تلاش و تقلای وی برای اعلام پيروزی احزاب وابسته به خود در انتخابات اخير را از جمله از اين منظر نيزبايد نگريست .
سومين تجربه منفی قفقاز در سال جاری
راست اين است که اين صرفا اپوزيسيون گرجستان نيست که دولت را به جعل و دستکاری در نتايج انتخابات پارلمانی روز دوم نوامبرمتهم میکند. ناظران بين المللی و از جمله نمايندگان "سازمان امنيت و همکاری اروپا " که بر انتخابات گرجستان نظارت کرده اند نيز از عدم سلامت رای گيری ودستکاری در شمارش آراء سخن گفته و اين انتخابات را فاقد مشروعيت لازم دانسته اند.
انتخابات گرجستان سومين انتخابات عمده ای است که ظرف سال جاری در منطقه حساس قفقاز برگزار میشود . پس از سقوط اتحاد شوروی و استقلال جمهوریهای آن، تصور میرفت که کشورهای قفقاز در استقرار دمکراسی نسبت به آسيای ميانه روندهای آسانتر و غيردشوارتری را طی کنند. اما سه انتخابات يادشده حکايت از آن دارد که قفقاز نيز تا دستيابی به شاخصها و ساختارهای باثيات و کارآی دمکراسی همچنان راه دراز و پرپيچ و خمی را در پيش دارد.به ديگر سخن, چه انتخابات رياست جمهوری ارمنستان در ماه مه گذشته ، چه انتخابات رياست جمهوری آذربايجان در اکتبر و چه انتخابات پارلمانی اخير در گرجستان با شاخصهای يک انتخابات آزاد و سالم فاصله فاحشی داشته اند. فقر فرهنگ دمکراتيک در کنار فقر اقتصادی ، ضعف جامعه مدنی ، تمايل حاکمان به حفظ مادام المعر قدرت برای خانوادهها و باندهای حاکم و نيز بی ثباتیهای ناشی از درگيریها و مناقشات ملی و مرزی کماکان شرايط را برای انتخابات آزاد با شاخصهای به رسميت شناخته شده بين المللی دشوار میکنند. تلاش و تقلای قدرتهای منطقه ای و فرا منطقه ای برای يارگيری در عرصه سياسی کشورهای اين منطقه حساس نيز مزيد بر علت میشود. اين چنين بود که برای مثال در انتخابات رياست جمهوری آذربايجان آمريکا که منافع خود را در به قدرت رسيدن الهام علی اف میديد نسبت به جعل و تقلب در انتخابات و سرکوبی بعدی اپوزيسيون واکنش چندانی نشان نداد، در حالی که در کشمکشهای جاری در گرجستان کمابيش نوعی حمايت غير مستقيم از اپوزيسيون را دنبال میکند و پيش و پس از انتخابات به شواردنادزه و دولتش نسبت به دستکاری در انتخابات هشدار داده است . اينکه چرا واشنگتن به رغم پيوندهای محکم سابقش با شوارد نادزه انيک از اپوزيسيون وی حمايت میکند نکته ای است که ديرتر به دلايل آن خواهيم پرداخت.
"روباه سفيد" و 30 سال تکيه بر مسند بر قدرت
شواردنادزه که به سبب خونسردی و مهارت و زيرکی اش در مذاکره با موافق و مخالف ،و توان حفظ قدرت به سود خود و نيز به سبب موی سفيدش به " روباه سفيد" موسوم شده دستکم از سه دهه پيش کم يا بيش زمام امور گرجستان را در دست داشته است. وی که از سال 1972 تا 1985 رهبر و زمامدار گرجستان به عنوان يکی از جمهوریهای شوروی بود با روی کار آمدن گورباچف به سمت وزير خارجه شوروی گمارده شد. گرجستان در دوران يادشده ا ز رهگذر سياستهای شواردنادز نسبت به ساير جمهوریهای همطراز خود در مجموعه اتحاد شوروی، از وضعيت اقتصادی و اجتماعی مناسبتری برخوردادر بود. شايد همين کارنامه بود که پس از سقوط اتحاد شوروی شورادنادزه را دوباره به آزمودن بخت خود در صحنه سياسي گرجستان ترغيب كرد. اين چنين بود که در پی نبردی خونين و با سقوط اولين رييس جمهور گرجستان مستقل در سال 1992، شواردنادزه راه خود برای بازگشت به قدرت در زادگاهش را هموار يافت . وی در انتخاباتهای رياست جمهوری در سالهای 1992 ، 1995 و 2000 کماکان ثابت کرد که کم يا بيش رای اکثريت مردم گرجستان را با خود دارد. کارنامه شواردنادزه در دوران پروستريکا و تصدی وزارت خارجه شوروی و نيز نقش عمده او درتحقق وحدت دوباره آلمان وی را در واشنگتن و برلين نيز از چنان ارج و اعتباری برخوردار کرده بود که از حمايتهای مالی و سياسی آنها برخوردار شود و در فاسله گيری از مسکو جديت و اعتماد به نفس بيشتری بيابد. اينها اما سبب نشد که شواردنادزه بتواند بر استقلال طلبی جمهوریهای خود مختار" آبخاز" و" است جنوبي" مهار زند و از بروز جنگ داخلی ، هلاکت 10 هزار نفر وآوارگی بخشهايی از مردم اين مناطق جلوگيری کند. 300 هزار تن از آوارگان يادشده کماکان در وضعيت نامناسبی به سر مي برند و باری بردوش دولت شواردنادزه شده اند. علاوه بر اين، اقتصاد کشور در وضعيت رکود و بی سامانی به سر میبرد. اکثر مردم فاقد شغل ومحل درآمدند و 700 هزار نفر از جمعيت 5 ميليونی جمهوری در روسيه به دنبال کار و درآمدند. گرجستان که روزی که به سبب زيبايیهای طبيعی اش از پرجاذبه ترين مناطق توريستی دنيا به شمار میرفت و صادرات محصولات کشاروزی رقم عمده ای از درآمدهای ملی اش را تشکيل میداد اينک در هر دوزمينه به سبب ازهم پاشيدگی دستگاههای اداری ، عواقب جنگ و کشمکشهای داخلی و نيز فساد و ارتشاء ورواج اقتصاد زيرزمينی تقريبا فلج شده است. گاز و برق گرجستان هم از روسيه تامين میشود. بدهیهای اين کشور به روسيه و نيزتبديل اين وابستگی به اهرم فشار سياسی از سوی مسکو سبب شده که حتی پايتخت گرجستان نيز تنها ساعاتی از شبانه روز را دارای گاز و برق باشد.
چالش واشنگتن و مسکو در انتخابات گرجستان
اين راز سر به مهری نيست که مناطق جدايی طلب آبخاز و است جنوبی با کمک و پشتيبانی روسيه رودرروی رهبری گرجستان ايستاده اند واز بازگشت به قلمرو اين جمهوری سرباز میزنند. به ديگر سخن مسکو حمايت از استقلال خواهی دو منطقه يادشده را به اهرم فشاری بر تفليس جهت خوداری از نزديکی بيش از حد به غرب و جدا شدن از حوزه نفوذ روسيه تبديل کرده است. به رغم آنکه شواردنادزه پس از 11 سپتامبر حتی مشاوران نظامی آمريکايی را نيز به گرجستان پذيرفت و در پروژه ای مخالف منافع روسيه ، يعنی پروژه خط لوله نفت باکو – جيحان مشارکت جسته است اما ظاهرا اهميت و مبرميت حل مسئله آبخاز برای رونق دادن به اقتصاد کشور و نيز تسهيل و گشايش بيشتر در برخی نيازهای گرجستان به روسيه ( گاز و برق ) رييس جمهور گرجستان را در سال جاری به برخی تماسها و نزديکیهای با مسکو واداشته است. در چنين متنی است که مذاکرات پوتين با شواردنادزه در مارس گذشته در مورد آبخاز ، امکان مثبت تميد قرارداد مربوط به استفاده روسيه از دو پايگاه نظامی در گرجستان, امضای قراداد 25 ساله صدور انرژی از روسيه به گرجستان و نيز لبيلک شواردنادزه به دعوت پوتين برای شرکت فعال کشورش در ايجاد يک منطقه آزاد تجاری ميان روسيه ، قفقاز و آسيای ميانه را میتوان درک و فهم کرد. درازای اين نزديکی به روسيه ، اصلان آبا شيدزه ، زمامدار منطقه خودمختار " آجاری " در گرجستان که از متحدان روسيه در اين كشور به شمار میرود از سوی مسکو به اتحاد و نزديکی با حزب شورادنادزه و حمايت از وی در برابر مخالفانش تشويق شده است. اين چرخشها و رويکردهای جديد شواردنادزه از چشم واشنگتن پنهان نمانده است و حمايت آشکار و پنهان آمريکا از مخالفان وی در انتخابات اخير را نيز بايد در وجه عمده از اين منظر نگريست.
واشنگتن در آستانه انتخابات مزبور اعطای هرگونه کمک مالی بيشتر به گرجستان را به روند و چند و چون اين انتخابات منوط کرد و هرگونه خدشه و ابهامی در آن را زمينه ساز " ضربه سنگينی به وجهه و اعتبار بين المللی " گرجستان تلقی نمود. صندوق بين المللی پول که تا سال گذشته به خواست واشنگتن ،در اعطای وام و کمکهای مالی به گرجستان دست و دل بازی نشان میداد نيز، از بهار سال جاری هرگونه همکاری بيشتر را به" پيشرفت اصلاحات اقتصادي" در اين کشور موکول کرده است. علاوه بر همه اينها ، واشنگتن در تابستان گذشته عملا نيز وارد چالشهای سياسی گرجستان شد و کوشيد نيروهای اپوزيسيون را در برنامههای تدارکاتی کميسيون انتخابات مرکزی دخالت و مشارکت دهد. اين حساسيتها و کنشهای واشنگتن که برای مثال در قياس با انتخابات آذربايجان شديد و کاملا چشمگير بوده اند را میتوان نشانههای از يارگيریها و هماوردیهای جديد ميان واشنگتن و مسکو در صحنه سياسی گرجستان به عنوان کشوری پراهميت در قفقاز و کناره دريای سياه به حسا ب آورد.
زادگاه استالين و خونی که ريخته نمیشود
اين که قضاوت اکثريت مردم گرجستان در مورد کارنامه 11 ساله زمامداری شواردنادزه مثبت نيست رازی است آشکارا. اما اين بدان معنا نيست که اپوزيسيون هم قادر به ارائه کارنامه لزوما بهتری است. ساکاشويلی چهره اصلی و 35 ساله اپوزيسيون که دانش آموخته آمريکاست، پيشتر وزيردادگستری دولت شواردنادزه بوده است و عملا شاگرد سياسی او به شماز ميرود. چهره ديگر اپوزيسيون ، يعنی خانم نينو بروجانادزه، که تا کنون رياست مجلس را به عهده داشته است , گرچه از خانواده با اصل و نسب و معروف گرجستان برخاسته اما اولا زن است که در عرصه سياسی گرجستان مزيت به حساب نمیآيد و ثانيا همچون ساکاشويلی برنامه و طرح مشخصی برای حل مسائل کشور ندارد.
چه افول (نسبی) موقعيت شوادرنادزه در نزد مردم گرجستان و چه جهت گيریهای جديد بين المللی در گستره سياسی اين کشور مانع از اين نيست که يک ويژگی نبرد سياسی اخير در اين کشور به چشم نيايد. در سه هفته ای که از آغاز چالش سياسی در گرجستان میگذرد هر دو طرف نشان داده اند که در بحرانی ترين لحظات نيز از دستيازی به قهر و خشونت ابا داشته اند. تجربه منفی و دردناک جنگ شبه داخلی در سال 1992 که به سقوط گامسا خورديا ، رييس جمهور وقت گرجستان منجر شد، توجه هر دو طرف به اين نکته که جامعه جهانی اعمال آنها را زير نظر دارد و هر کدام از آنها که دست بالا را پيدا کند به مساعدتهای اين جامعه برای فائق آمدن بر مشکلات نيازمند است ، پرهيز نيروهای مسلح وامنيتی از کشيده شدن در نبردی که نتيجه آن نامعلوم است و نيز حساسيت مسکو و واشنگتن که متحدان گرجی اشان با اقدامات نسنجيده زمينه را برای بهره برداری رقييب آماده نکند، همه و همه دستکم تا کنون مانع از بروز خشونت و خونريزی در جمهوری زادگاه استالين شده اند. نمیتوان پيش بينی کرد که تحولات روزهای آتی چه سمت و سو و کيفيتی پيدا کند، اما اگر روند کنوني ادامه يابد صرفنظر از نتيجه کار، تجربه مثبتی برای قفقاز و گذارش به ساختارها و مبانی دمکراتيک و مدنی است.
[سايت ايران امروز]
[لينک مقاله در ايران امروز]