یکشنبه 21 دی 1382

آيا تنها 30 هزار كشته لازم بود تا رابطه با آمريكا را علني كنيم؟ سعيد سلطانپور

editor@iransokhan.com

لازم نيست كسي استاد علوم سياسي باشد تا متوجه شود كه حادثه غم انگيز بم تنها يك بهانه بود كه آمريكا ارتبا طات پنهاني با ايران را علني كند1 هرچند سياست علم استفاده به موقع از فرصت ها د رراستاي منافع ملي هر كشور است كه مقامات ايراني در آن مانند شاخ سلطان حسن صفوي در آن بيگانه اند.
مشكلي در اين علني شدن نمي بينم ولي مشكل را دراين مي بينم كه از حادثه انساني سو استفاده سياسي شود. .
وقتي مذاكرات محرمانه بين دولتها بدور از جشم مردم و نمايندگان آنها صورت مي گيرد غالبا چيزي كه به نفع مردم باشد از آن بيرون نمي آيد مخصوصا اگر طرف برتر آمريكا باشد.
مذاكرات 9 ماهه محرمانه قذافي و انگليسي ها و امريكائيان كه هفته گذشته به تسليم خفت آور ليبي انجاميد2. بعد از10 سال تحريمهاي اقتصادي جهاني كه مسلما مردم ليبي بهاي آنرا پرداخت كردند والا آقا زاده قذافي كه سهامدار تيم فوتبال ايتاليائي ”يو ونتوس “است كه متنفع شده است. . و نيزبا در نظر گرفتن كم رنگ بودن عرق ملي حاكمين مذهبي د رايران زنكهاي خطر را به صدا در مي آورند.
تلفن هاي معاون وزارت امور خارجه آمريكا و جوادظريف و بعد كالين پاول و سپس آمادگي خانم اليزابت دول (رئيس سابق صليب سرخ آمريكا) براي سفر به ايران ورد محترمانه وي كه فعلا آمادگي نداريم و، لحن ملا يم جورج بوش در انتقاد از ايران و تشكر وي از پذيرفتن كمك ها ،بازديد خرازي (وزير امور خارجه )و كروبي (رئيس مجلس )از امداد گران امريكائي در بم ، همه نشان مي دهد كه مذاكرات در جريان بوده است فقط لازم بود تا 30 هزار نفر ايراني در زلزله كشته شوند تا اين مذاكرات روابط پنهاني و نيمه پنهاني خود را علني كنند.

روابط پنهاني مقامات جمهوري اسلامي در زمان آقاي خميني وريگان سال 1365 (جريان مك فارلين و كيك و انجيل) فاش شد كه البته به قيمت كشته شدن مهدي هاشمي داماد آقا ي منتظري كه اين جريان را لو داد انجاميد. در اين رابطه تو دهني خوردن نمايند گان مجلسي كه جرئت طرح سوال در مجلس را كردند و در نهايت خلع شدن منتظري را بايد نام بردكه اثرات منفي آن تا كنون ادامه داشته است.2

آقاي خميني بعد از اطمينان از اينكه آمريكائي ها در مذاكرات محرمانه با نماينده روحاني در بجبوحه جنگ
تا كيد كردند كه آمريكا خواهان شكست ايران در جنگ ايران و عراق نيست عملا در ادامه جنك كوشيد. 3

سياست آمريكا با حمايت غير علني عراق ار آنجا كه ايران از نظر نيروي انساني سه برابر عراق جمعيت
داشت ادامه داشت تا با سرنگون كردن هواپيماي مسافر بري ايراني در آسمان خليج فارس كه به كشته شدن 285 سرنشين آن انجاميد و بمبار انهاي سكوهاي نفتي در خليج فارس رژيم را به اين نتيجه رسانيد كه سياست آمريكا تغيير كرده است4. هر چند متاسفانه هنوز هيچ كدام از مقامات كه اكنون اصلاح طلب حكومتي شده اند حاضر نيستند دليل و يا مشاهدات خودشان را از آن دوران براي روشن شدن علت پذيرش قطعنامه كه بزرگترين شكست سياسي براي آقاي خميني بود را بيا ن كنند. اين نقطه نقطه عطف در دخالت مستقيم خارجيها در تاريخ ايران بايد مورد بررسي كارشناسانه قرار گيرد.

بهر حال روابط با آمريكا از طريق كشوهاي ثالث همزمان با شعارهاي مرگ بر آمريكا كه بيشتر مصرف داخلي داشت ادامه داشت و هر چند خبرهاي آن گاها با تا خير درز مي كرد.
انتخاب شدن خاتمي با آراي بسيار بر رقيب سنتي و شعار گفتگوي تمد نها ي وي بهترين فرصت را به آمريكائيان داد كه روابط را با ايران بحالت عادي در بياورند. خاتمي از آنجا كه مرد عمل سياست نبود نتوانست از فرصت استفاده كند . مثلا وي فرصت ملا قات با كلينتون را كه در مجمع عمومي سازمان ملل متحد براب سخنرا ني خاتمي جلسه را ترك نكرده بود تا د ر راهرو با يكديگر ملاقات اتفاقي داشته باشند ، از دست داد . بعد هم كه فرصت را در عذر خواهي مادلين آلبرايت وزير امور خارجه د رمورد كودتاي 28 مرداد را از دست دادند.

بموازات بي عملي خاتمي در عرصه داخلي و خارجي سياست خارجي، ابتكار عمل در سياست خارجي به دست جناح خامنه اي افتاد .
بعد از انتخاب شدن جورج بوش جمهوري خواه و تسلط نو محافظه كاران در كاخ سفيد و بر تري آنان بعد از حوادث 11 سپتامبر در سيا ست خارجي آمريكا و عزم جدي انان برا ي تغيير رژيم (22 كشور اسلامي ) ،سه جناح مذهبي جاكميت را به فكر ارتباط با آمر يكا و تضمين حاكميت “جمهوري اسلامي “ انداخت.

هر سه جناح حكومتي شامل راست افراطي ( خامنه اي كه قوه قضائيه و نظامي و نيمي از قوه امنيتي را در سلطه دارد )، رفسنجاني (مرد قدرتمند اقتصادي و سياسي ايران ) و خاتمي (اصلا ح طلبان حكومتي) تقريبا نيمه علني بدنبال رابطه با آمريكا افتادند و لي با اين شر ط كه آمريكا فقط با آنان مذاكره كند و از كانال جناح بخصوص اين ارتباط بر قرارشود. و در اين راستا فعالانه در كار يكديگر سنگ اندازي مي كنند يعني به زبان ساده معتقدند اگر“ ديگي در آن برايشان نجوشد كله سگ در ان بجو شد “.
اختلافات 3 جناح اجازه مي دهد كه بر عكس سيستم بسته ديكتاتوري استاليني صدام ، خبر ها از درون رژيم به بيرون درز كند. مذاكرات فرزند رفسنجاني در ژنو ،مذاكرات محسن رضائي در يونان با آمريكائي ها و لار يجاني با انگليسي ها(جناح خامنه اي) . تعويض جوادظريف بجاي نژاد حسينيان ( كه انگليسي را به راحتي صحبت نمي كرد) در سمت نماينده دائمي ايران در سازمان ملل و با اعلا م آشكا ر ماموريت خودش كه براي بهبود روابط با آمريكا به اين سمت اعزام شده است نشان از فعال شدن جناح خاتمي ميداد5.


آمريكا ايران را در جريان افغانستان به بازي نگرفت . هرچندسقوط طالبان خواست حاكميت بود ولي آمريكا ي متخاصم در مر زهاي شمالي ايران چندان براي حكومت خوش آيند نيست . پاكستان كه خود توليد كننده ارتجاع و تروريسم طالباني بود از كمك هاي يك ميليار دلاري بر خوردار شد و هيچگاه د رليست تروريستي قرار نگر فت. در حا ليكه فشار برا يرانيان ( مردم ايران) كه تا كنون يك مورد د رحوادث تروريستي نبوده اند، از سوي آمريكابيشترشد.

آمريكا كه بنوعي به اهداف خود رسيده بود سر مست از پيروزي خودد رافغانستان مقدمات حمله به عراق را تهيه مي ديد. ايران سياسيت بيطرفي فعال را پيشه كرد . تركيه متحد اصلي آمريكا اجازه استفاده از خاكش به آمريكا ئيان رانداد ولي در عو ض مبلغ 8 ميليارد دلار وام كم بهره در اختيارش قرار گرفت. بيطرفي ايران در بازي قدرت يعني نفع آمريكا (كه البته درست بود). چيزي در حدود 1 ميليارد دلار زيان اقتصادي براي صنعت كشتيراني ،ماهيگير و توريسم حاصل لشگر كشي آمريكا براي ايران بود. البته صدام دشمن ديگر جمهوري اسلامي سرنگون شد . ولي اينك آمريكل با 200 هزار سرباز د رچند قدمي چا ههاي نفت ايران و تنگه هرمز قرار دارد. ايران در حاشيه ماند در حاليكه مي توانست در شرايط بهتري با آمريكا مذاكره كند تا اكنون كه آمريكا در غرب ا يران حكومت نظامي دارد. فرصت باز هم از دست رفت و همچنان ايران در ليست محور شرارت قرار گرفت.
سقوط سريع عراق باعث شد كه آمريكائيان متوجه ايران بشوند . حاكميت متوجه جدي بودن خطر آمريكا و عزم جزم وي براي يافتن بهانه نهائي وي شد .
در چند روز اول حمله به عراق در مراسم ها خبر از شعار مرگ بر آمريكا نبود ولي بعد از سفر جك استرا وزير امور حارجه انگليس به ايران د رهمان روزهاي اوليه جنگ كه از موضع ايران تشكر كند، شعار هاي مرگ بر آمريكا كه مصرف تبليغاتي برا ي دو جناح راست ايران و آمريكا و اسرائيل دارد از سر گرفته شد.

آمريكا چشمش را به اپوزيسون سلطنت دوخته بود كه بتوانند درحوادث 18 تير اقدامي انجام بدهند كه نيازي به حمله نظامي آمريكا به ايران با توجه به عمق نارضايتي از جمهوري اسلامي در ايران نباشد. براي پشتيباني رضا پهلوي و در حقيقت آخرين شانس به وي ، تلويزيونهاي 24 ساعته لس آنجلسي سلطنت طلبان شروع به تبليغات وسيع براي تظا هرات وسيع عليه حمهوري اسلامي كردند آنهااگر چه موفق به كاري نشدند ولي در عوض با ديدگاههاي عقب افتاده و ر وشهاي و اطلاعات غير واقعي ، اين فرصت طلائي را به رژيم دادند كه 4 هزار جوان و دانشجو ي فعال را دستگير و عملا جنبش دموكراسي خواهانه دانشجويان و مردم ايران را به حالت ركود دراورند. براي رژيمي كه توانسته است جنبش مسلحانه را سركوب كند مسلما مهار كرن چندهزار دا نشجو كه در ارتباط با ديگر بخش هاي مردم نيستدكار چندان دشواري نخواهد بود.

سپس مسئله تاسيسات اتمي ايران اين بهانه را به آنها مي داد. كه اين بها نه با پذيرش قطعنامه انرژي اتمي كه به توصيه اروپائيانو با همكاري آمريكا ئيان انجام شد ،امضا شد.
اما گرفتار شدن آمريكا در عراق و نيز نفود ايران د رعراق بويژه در شيعيان كه 60 درصد جمعيت را تشكيل مي دهند. نفوذ در شوراي حكومتي عراق و كساني مانند جلال طالباني (رهبر حزب دمكر ات كردستان )و حكيم رئيس حزب الدعوه عراق (كه نقش مقابل سازمان مجاهدين را در قبال صدام بعهدة داشت)، و نزديك شدن كشور هاي منطقه به يكديگر شد.

دور زدن ايران برا ي كم كردن فشار آمريكا و بهبود رابطه با اعراب

جمهوري اسلامي ا ززمان انتخاب خاتمي سعي كردبجاي مذاكره مستقيم با آمريكا با نزديك شدن به كشورهاي خليج فارس فشار هاي آمريكا را كمتر كند. بستن قرداد امنيتي با عربستان سعودي و حسنه شدن روابط ايران و عربستان و كويت نتيجه اين سياست بود. رابطه با مصر بعد از 24 سال نتيجه اين سياست ها بود. البته مصر هم بنوعي براي كمتر كردن فشار آمريكا بر روي مصر براي باز كردن فضاي سياسي كشور نياز به نزديكي با جمهوري اسلامي كه نه تنها صدور انقلابش را به كنار گذاشته بلكه بشدت در فكر ادامه حكومت است را ايجاب مي كرد. در اين راستا تغيير نام خالد اسلامي كه مسوليت ترور انور سادات را داشت بنوعي دور شدن رژيم از شعار هاي اوليه بود.
بطور نمونه رابطه با مصر بدستور مستقيم اقاي خميني انجام شدو با اين بهانه مصر از باز پرداخت وام چند صد ميليون دلاري كه شاه براي ساخت سد اسوان داده بود ،خوداري كرد.و از سوي ديگر اين قطع رابطه كه در ارتباط با شركت مصر در مذامرات صلح با اسرائيل بود عملا مصري ها را به عنوان نيرومند ترين دولت عرب كه با اسرائيل و آمريكا رابطه حسنه داشت به حمايت آشكار از صدام د رجريان جنگ 8 ساله سوق داد. آخرين تلاش هم شركت در اتحاديه عرب بود .


اثرات بهبود رابطه ايران با آمريكا در خاورميانه
رابطه با ايران ( بدون در نظر گرفتن امكان آن د رحال حاضر) بيشترين تغييرات را در منطقه خواهد داشت. همانگونه كه انقلاب 57 در منطقه ايجاد كرد. با اين تفاوت كه الان دست بالا را آمريكا و اسرائيل در منطقه دارند و همه همسايگان اسرائيل يا با اسرائيل صلح كرده اند (قطر ، اردن ،مصر و عمان ) ، رابطه حسنه و قرار داد هاي امنيتي نظامي اسرائيل با تركيه وهند، فعال شدن ماموران اسرائيلي در كردستان عراق كه نمي تواند بدون موافقت كردها باشد، فاش شدن مذاكرات ليبي و اسرائيل براي برقراري روابط ، همه نشان از تغييرات سياسي عمده در منطقه دارد كه تاثير مستقيم از لشگر كشي آمريكا به عراق است. سرنگوني صدام باعث تقويت حوزه علميه نجف (آقاي سيستاني كه معتقد است سياست از دين جداست ) و كمتر شدن قدرت حوزه علميه قم در مرجعيت شيعيان است كه بنوعي نفوذ جمهوري اسلامي را كم مي كند

بهبود رابطه ايران با آمريكا به منزله ضعف سوريه و عربستان است . شايد يكي از دلايل اصلي كه بشار اسد به سرعت پيشنهاد مذاكره وبا اسرائيل را داده است (از موضع ضعف ) را بايد پيش دستي آنها از بد تر شدن موقعيت ها داانست .هر چند شارون (عليرغم توصيه وزير دفاع ) نه تنها حاضر نيست با وي مذاكره كند بلكه شروع به ساخت مسكوني هاي جديدي در بلندي هاي جولا ن كرده است .

بعد از تصرف عراق و كنترل ميادين نفتي آن وابستگي آمريكا به عربستان كمتر شده است بنابر اين آمريكا مي تواند روي آل سعود براي تعديل سيستم وهابيگري كه نقش مو ثري در كج فهمي ها و بر داشت هاي ارتجاعي از اسلام دارد ،فشار وارد كند.

بهبود رابطه با آمريكا يعني دور كردن آمريكا از اسرائيل و تضعيف سياسي اسرائيل وموقعيت بهتر براي دولت فلسطيني ها . از انجا كه شر ط رابطه آمريكا دست برداشتن ايران از حمايت مالي حماس و حزب الله و قبول صلح بين اسرائيل و فلسطيني هاست، اين به مفهوم قوي تر شدن جناح عرفات يعني تضعيف
مو قعيت جناح خامنه اي و جناح آريل شا رون .
و در نهايت اردن و مصر نيز بنوعي اهميتشا ن در منطقه كم رنگ تر مي شود.

تا ثيرات اقتصا دي

رابطه با آمريكا يعني عادي شدن روابط اقتصادي ورفع تحريم ها ولي آيا با توجه به چند گانگي قدرت كه به معني عدم ثبات سياسي است كه عدم ثبات اقتصادي را نيز بدنبال دارد ، راه برا ي سرمايه گذاري هاي خارجي بويژه آ مريكائيان باز مي شود.

بهبود رابطه با آمريكا يعني تضعيف موقعيت سياسي و اقتصادي اروپا در ايران بويژه آمريكاكه انگليس را به عنوان متحد د ركنار خود دارد.
مقامات جمهوري اسلامي مي دانند كه بدون حل كردن مسئله آمريكا امكان سر و سامان دادن به اقتصاد ايران كم است . بطور نمونه سد كردن ورود ايران در سازمان تجارت جهاني توسط آمريكا. بدون نظر مساعد آمريكا و عدم امكان نوسازي ميادين نفتي و صنعت نفت با توجه به تحريم آمريكا .

سران جمهوري اسلامي بويژه رفسنجاني شديدا علاقه مند به روابط اقتصادي با آمريكا هستند . بهبود روابط اجازه سرمايه گذاري بدون دردسر سرمايه هاي انباشته رفسنجاني كه امكان جذب در داخل را ندارد (از نظر امنيتي و اقتصادي )7را به آنان مي دهد. حتي سران موتلفه مانند عسگر اولادي معتقد به رابطه اقتصادي با آمريكا بودند . در دهه 60 عسگر اولادي كه رئيس كميته امداد بود معتقد بود بجاي خريدن چند برابر از بازار سياه براي وسايل آمريكائي بهتر است با آنها رابطه بر قرار كنيم يعني جناج بازار محافظه كاران هم هيچ مانعي در اين راه نمي بيند.

بهبود رابطه با آمريكا ميتواند اثرات شديدي بر اقتصاد شوروري داشته باشد كه سود بسياري در قبال ايران برده است. در فروش تسليحات و ساختن نيرو گاه اتمي كه قرار داد يك ميليار د دلار ي است. خريد هواپيماهاي عقب افتاده توپلوف شوروي بجاي بوئينگ و اير باس بعلت تحريم هاي اقتصادي آمريكا.

تغيير سياست تاكتيك آمريكا در قبال ايران از راههاي سياسي و امكان ارتباط

چيزي كه مشخص است با در نظر گرفتن فشار هاي اسرائيل و احتمال دستگيري بن لادن ( كه شايعاتي در مرود دستگيري وي شنيده ميشود) براي جورج بوش تضمين كننده دور دوم رياست جمهور ي است.
در آنموقع به ايران از موضع بالا و حتي نظامي بر خورد خواهد شد.

در حال حاضر و شرايط فعلي بادر نظر گرفتن اينكه حاكميت ايران توانسته در 25 سال گذشته با شعارهاي ضد آمريكائي و اسرائيلي خود وجهه اي براي خود در جهان اسلام كسب كند و وزنه اي در اين زمينه بويژه در بين شيعيان جهان باشد .بويژه بعد از سقوط صدام ،يك مدعي دروغين ديگر آزاديبخش عرب و اسلام كه سبب سر خوردگي بيشتر براي نسل جوان در كشور هاي مسلمان شده است و با توجه به نزديكي به انتخابات رياست جمهوري آمريكا و با توجه به معضلات در عراق ترجيح ميدهند كه با كمترين هزينه با ايران تا زمان انتخابات رابطه بر قرار كنند. بنابر اين تغيير موضع آمريكا يك تاكتيك است .

آيا با توجه به برتري امنيتي ،اقتصادي محافظه كاران امكان ارتباط هست ؟

هر چند رهبران جمهوري اسلامي بنوعي تفكر جهان وطني اسلامي دارند ولي بخوبي اهل معامله هستند. كه البته اين فقط براي هوادا راني است كه اطلا ع ندا رند. عدم حمايت (حتي گفتاري) از مسلمانان استقلال طلب چچن كه به بدترين وجهي توسط ارتش روسيه سركوب مي شوندنمو نه اين دو گانگي عملكرد انان است. در حاليكه از حزب الله لبنان و فلسطين حمايت آشكا رمي كنند و ملت ايران بهاي سنگيني براي اين حمايت د رسطح جهاني پرداخت كرده است.

محافظه كاران سعي مي كنند تا بدست گرفتن مجلس هفتم با آ مريكا ارتباط بر قرار كنند.

ولي با مسئله عدم اعتماد روبرو هستند . حكومت ايران نگران آن است كه با عادي كردن روابط باآمريكا و باز كردن پاي آمريكا به اير ان با دست خود و با زگشائي سفارت ، رسما پاي “سيا“ را به تهران باز كند. انهاعميقا به اين جوك سياسي باور دارند كه “چرا تا بحال د ر امريكا كودتائي نشده است با ين دليل ساده كه در آنجا “آمر يكا“ سفار ت خانه ندارد“
.
ايران بايد از حمايت از حماس و حزب الله لبنان ( حداقل مالي )دست بر دارد كه در صورت پذيرش ديگر ازنظر ارزشي و ايدئولوژيكي يك شكست سياسي است كه باعث كم شدن نفوذ ايران در بين مسلمانان خواهد شد.

با توجه به تاكيد انگليس و آمريكا برا ي حضور حداقل 4 سال د رعراق ، جاي چنداني براي بازي به ايران نمي دهد. اينكه آمريكا در عراق شكست نظامي بخورد (كه در كوتاه مدت بعيد است) چيزي از فشار خارجي به محافظه كاران داخلي و نيز فشارهاي داخلي مردم براي آزادي هاي فردي و سياسي و بهبود اوضاع اقتصادي كم نخواهد كرد.

بعيد نظر مي آيد كه با توجه به بحرانهاي متعدد اقتصادي و اجتماعي و تعميق اختلافات طبقاتي كه تنها در يك دهه اخير بروز كرده است و با توجه به برتري نسبي نو محافظه كاران كه رسالت نجان جهان را براي خود قائل هستند ، حاضر باشند كه روي محافظه كاران شرط بندي كنند .مگر اينكه محافظه كاران حاضر بنوعي تقسيم قدرت با اصلاج طلبان دولتي باشند كه در هردو حال قدرت ولايت فقيه ضعيف تر و شكننده تر خواهد شد .
امكان رابطه در جواب به اين سوال است ” آيا دو جناح به يك توافق تقسيم قدرت خواهند رسيد ؟“
جواب ساده است مسئله مسئله ميلياردها دلار درآمد است . كوتاه آمدن محافظه كاران به منزله خارج شدن آنان از قدرت و درحاشيه قرار گرفتن براي چندين دهه در تاريخ سياسي ايران.


پا ورقي ها
1. جيمز بيكر با دفاع از ضرورت گفتوگو با ايران يادآور شد: ايران و آمريكا مدتي است كه گفتوگوهاي خود را در كشوري اروپايي ادامه ميدهند و در اين راستا، موضع دو طرف تا اندازه زيادي روشن شده است.
با زتاب 14 دي 82
2. پسر قذافي اعلام كرد آمريكا ا و انگليس تضمين كرده اند كه به ليبي حمله نمي كنند. قذافي مدعي نابودي اسرائيل بود.

3. ملاقاتي بين كروبي (رئيس بنياد شهيد )در سالهاي 62-63 با آمريكائيان انجام شده بود وآنها اين اطمينان را به كروبي داده بودند. در مورد سال مطمئن نيستم.
3. 5 تن از نمايندگان در مجلس در سال 1364 در مرود سفر مك فارلين به ايرن سوال كردند كه آقاي خميني در سخنراني تلويزيوني انها را به تو دهني خو ردن تهديد كرد و آنها هم از خير سوال گذشتند.
4. امريكا به صدام هم چنين قولي را داده بودند. هنري كسيينجر د رمصاحبه اعلام كرده بود ما خواهان برنده شدن هيچ كدا م از طرفين نيستيم . به قولي ز هر طرف كه كشته شود بسود اسرائيل است

5. آرمين گفت: در حالي كه افراد وابسته به يك جناح در غالب رسمي يا غير رسمي در حال مذاكره هستند همان جناح، تلاش ميكند جناح رقيب خودش را به عنوان مرعوب آمريكا مورد اتهام و هجوم تبليغاتي قرار دهد. سايت امروز - 14ي 82
6. گزارش اخير كه آمريكا در 1973 قصد تصرف ميادين نفتي عربستان ،ك.يت و قطر را در پي تحريم اوپك داشت نشان از اهميت فو ق العاده نفت براي اقصاد و حيات آمر يكا دارد.
7. هر چند اين سرمايه گذاريها زا طريق واسطه ها مانند رشوه خواري اخير پسر رفسنجاني انجام ميشد.
نايب رييس كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس گفت: محافظهكاران نگذاشتند كه موفقيت در حوزه سياست خارجي و حل معضل بين ايران و آمريكا به نام اصلاحطلبان ثبت شود. امروز 15 دي 82
ديگي كه برا ي من نمي جوشه كله سگ توش بجوشه
وي گفت: همان كانونهاي قدرت و غير پاسخگو نگذاشتند موفقيت در مسايل سياست خارجي و خصوصا مسأله روابط ايران و آمريكا به نام آقاي خاتمي ثبت شود.
آرمين
6

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

دنبالک: http://mag.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/3206

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'آيا تنها 30 هزار كشته لازم بود تا رابطه با آمريكا را علني كنيم؟ سعيد سلطانپور' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016