درحال حاضرشاهديک رشته تحرکات ورخدادهاي خطرناک درخاورميانه هستيم،وقايعي که خاورميانه را بتدريج به لبه يرتگاه يک جنگ خطرناک ودرگيري همه جانبه اي سوق ميدهد.ولي سوال اصلي دررابطه با اين وضعيت حساس اينست که علت يا علتهاي بنيادي ذيربط درشکل گيري چنين شرايطي چيست؟آياآن طورکه وسائل ارتباط جمعي وتبليغات سياسي قدرتمند آمريکاوغرب مدامابه جهانيان القاء ميکنند،مسائلي نظير:تروريسم گروهي ودولتي(باتاکيدبرجمهوري اسلامي ايران)،بنيادگرائي افراطي اسلامي،مسئله دسترسي برخي کشورهاي منطقه(البته با استثناءکردن اسرائيل!)به ساخت وتوليد سلاحهاي هسته اي وکشتارجمعي خطرناک،رقابتهاي گسترده تسليحاتي درمنطقه،توسعه نظامهاي استبدادي وعدم رعايت حقوق بشردراين کشورهاوتبعات خطرناک آن درخاورميانه،...وغيره ميباشد؟يااينکه برعکس،هيچيک ازعوامل يادشده به شکلي واقعي وعيني ذيمدخل وتاثيرگذاراصلي نبوده،بلکه خطراصلي درروندوماهيت چالش ورقابت دوکشورانگلستان وآمريکابه عنوان دوقدرت اصلي چالشگردرمنطقه نهفته است؟
فرضيه مادراينجااينست که:"انگلستان به عنوان يک قدرت استعماري باسابقه درخاورميانه،وکشوري که براي خودش حق آب وگلي مسلم درخاورميانه قائل است،وبخصوص حساسيت وتاکيدنفوذش درکشورهاي افغانستان،عراق،وايران؛توسعه نفوذوقدرت بيش ازاندازه آمريکارابه عنوان مدعي نظام تک قطبي وتک صدائي جديدجهاني دردوران نظم نوين جهاني برنتافته وتحمل نميکند.بنابراين،بااستفاده ازانواع ابزارهاي ممکن خوددرمنطقه،باآمريکادرحال يک رقابت شديدوينهان است ودراين راستااسباب ايجادانواع دردسرها،اشکال تراشي هاوضربه زدنهارابه آن کشورفراهم کرده است."
بامراجعه به تاريخ سياسي منطقه،خواهيم ديدکه انگلستان دريک گذشته طولاني استعماري وحداقل ازاواخرقرن شانزدهم ميلادي تاربع چهارم قرن بيستم،تقريباينج قرن متوالي سابقه نفوذوحضورقدرتمنددرمنطقه داشته است.آن کشوردرطول اين مدت تلاش کرده است تابااستفاده ازمطالعه وبررسي خصوصيات فرهنگي،جامعه شناسي،سياسي،وروانشناسي اجتماعي جوامع گوناگون منطقه،روشها وراهکارهاي مناسب رابراي نفوذوسلطه هرچه بيشترخودبرمردم ورهبران خاورميانه راطراحي واجراکند.درآنها،ضمناانگلستان ازسياست استعماري ديرين وهميشسگي خوديعني:"تفرقه بيندازوحکومت کن" نيزاستفاده کرده است.آن کشوربه منظورتحقق هرچه بيشترسياست يادشده،هميشه تلاش کرده است تاازطريق طرح واجراي قراردادهاي استعماري وهدفداردرطول تاريخ،زمينه ها وعوامل لازم رادرزمان دلخواه خودبراي شروع اختلافات ودرگيريهاي ميان مردم منطقه فراهم نمايد.وجودمجموعه اي ييچيده ازانواع اختلافات ارضي ومرزي ميان کشورها،انواع اختلافات مذهبي وفرقه اي وقومي وغيره درهمين زمينه قابل تحليل وبررسي ميباشد.
بايداشاره کنيم که هريک ازکشورهاي ابرقدرت وبزرگ جهان براي نفوذوسلطه برکشورهاي عقب-
نگهداشته شده وضعيف وياضربه زدن برحکومتهاي مردمي منطقه ازروشهاي خاص خوداستفاده ميکنند.
دراين ميان،آمريکاازروش نفوذومسخ فرهنگي ملتهاواصطلاحااز"تهاجم فرهنگي"بهره ميگيرد،که شايد بهترين مثال آن موردژاين يس ازشکست درجنگ جهاني دوم(دربرابرمتفقين)باشد.ضمناآن کشوردرراه حفظ
وتوسعه منافع منطقه اي خودازروش کودتايادخالتهاي مستقيم نظامي وبراندازي حکومتهاي ملي ياغيرملي کشورهااستفاده ميکند،که کودتاي ملي۲۸مرداد۱۳۳۲ايران وسرنگوني حکومت غيرملي واستبدادي عراق درخاورميانه ازآن جمله هستند.اماانگلستان،دراين راه ازاهرمهاي قدرتمند"مذهب"و
"باورهاوارزشها"و"اعتقادات"و"اختلافات"گوناگون مذهبي وقومي ملتهابيشترين ضربه هاوخسارتهاي مالي وجاني ورواني رابرکشورهاي منطقه واردکرده است.درهمين راستا،انگلستان نفوذزيادي درميان بسياري
ازروحانيون ومذهبيون متعصب وتندرواينگونه کشورها(اعم ازمسلمان وغيرمسلمان)برقرارکرده است.و
چنانکه درسلسله مقالات ييشين به شکل تفصيلي بيان کرديم،بسياري ازبحرانهاوتنشهاودرگيريهادرخاورميانه ازعوامل بالا نشات ميگيرد!
باتوجه به اعلام نظم نوين جهاني ازسوي آمريکاوادعاي تک قطبي وتک صدايي آن کشوردرجهان معاصر،وبخصوص گسترش بي حدنفوذوقدرتش درخاورميانه؛درواقع آمريکا به منطقه نفوذسنتي انگلستان دست اندازي گستاخانه کرده است که طبعاازديدگاه آن کشوراصلاقابل قبول وهضم نخواهدبود.بنابراين،بااستفاده ازانواع اهرمهاوابزارهاي تحت کنترل خوددرمنطقه باآمريکادرحال نبردي ينهاني است.هدف اين مبارزه اينست که درنهايت آمريکاراازمنطقه رانده وخود حاکم بلامنازع آن بشود.ازطرف ديگر،آمريکانيزنمي خواهدونمي توانداين ميدان رقابت ويرازجذبه وکشش اقتصادي،مالي،وسياسي-استراتژيک رابراي رقيبش خالي کند.دراين رقابت قدرت شديدوينهان آمريکاوانگلستان درخاورميانه،هيچيک ازآنان شمشيرمبارزه عليه يکديگرراازرونبسته اند.بلکه هريک بااستفاده ازعوامل وابزارهاي محلي دراختيارخود،عليه ديگري وارد عمل شده است.دراين ميان،باتوجه به قدرتمندترونافذتربودن ابزاردراختيارانگلستان- يعني مذهب وباورهاي اسلامي مردم منطقه-درمقايسه باابزارمورداستفاده آمريکا- يعني نفوذوتهاجم فرهنگي-،کشوراخيربيشترين ضربه هاوتلفات وخسارات رادرخاورميانه وبخصوص درعراق وافغانستان وايران متحمل شده است.
برآيند ونتيجه نهايي چنين مبارزه قدرت ينهاني ميان دوکشورچيست،وکدام گروههاوکشورهايي مورداتهام وخطرمقابله باآنان قرارميگيرند؟جواب روشن است،گروههاي بنيادگراي اسلامي وبرخي رهبران ومسئولان جمهوري اسلامي ايران که دانسته وندانسته به عنوان عوامل وماموران بي جيره ومواجب ارباب بزرگ يعني انگلستان ودرراستاي منافع منطقه اي آن کشورخالصانه عمل ميکنندمورداتهام اصلي جهانيان قراردارند،وبرايشان خط ونشان ميکشند!درحاليکه برعکس به لطف ج.ا.ا.،کشورانگلستان سالانه حداقل يک ميليارد يوندکالابه ايران صادرميکند،درحاليکه صادرات ايران به انگلستان فقط حدود۳/۲۷ ميليون يوندبوده است(خبرگزاري فارس،۱۰/۳/۱۳۸۳)؛انواع قراردادهاي نفت وگازواقتصادي وصنعتي يرسودراباايران منعقدکرده است،وبسياري امتيازات ديگر.ازجمله يکي ازآخرين آنهاخريدنرم افزاروسخت افزارهاي آمريکايي لازم براي فيلترينگ سايتهاي اينترنتي توسط شرکت مخابرات ايران به مبلغ هفت ميلياردتومان، ازيک شرکت انگليسي خريداري شده است(سايت ييک نت،۲/۴/۱۳۸۳)(ملاحظه ميکنيد که عملاچگونه منافع ناشي ازرقابت برسرايران بين دوکشوررقيب تقسيم ميشود).قابل اشاره است که ازجمله راهبردهاي ويژه وقديمي استعمارانگلستان ميباشد که تحريکات وتحرکات وحفظ وتوسعه منافع منطقه اي آن کشورهمواره باهزينه همان کشورهاي مورداستعماروسوءاستفاده انجام ميگيرد!
واقعيت اينست که:دوکشورآمريکاوانگلستان درعين حال که به ظاهردوست وياوريکديگردر خاورميانه هستند،وبخصوص کشوراخيرخودراهمراه ودرکنارآمريکانشان ميدهد،ولي مرتبادرحال ضربه زدن به منافع وحيثيت منطقه اي آن کشوراست.درزيربه برخي ازمواردعيني رقابت ومبارزه دوقدرت اشاره ميشود.آمريکادرمبارزه بااصول عقايدوباورهاوارزشهاي اسلامي مردم کشورهاي منطقه-وبويژه ايران-
(که چنانکه گفته شد جزءلوازم وابزارکاراصلي انگلستان ميباشد)،بااستفاده ازانواع وسائل ارتباط
جمعي ييشرفته مبارزه ميکند.ازآن جمله اند:تاسيس وتوسعه ايستگاه هاي راديووتلويزيون فارسي زبان
باهزينه دولت آمريکا،حمايت مالي واجرائي وتدارکاتي ازتاسيس وتوسعه ايستگاههاي راديو-تلويزيوني ايرانيان خارج ازکشورومخالف ج.ا.ا.،حمايت همه جانبه ازنويسندگان وهنرمندان دگرانديش
ايراني وبعضامخالف روشهاوعملکردهاي کشور،ارائه نرم افزارهاي مجاني فيلترشکن درسايتهاي فارسي
آمريکائي براي استفاده ايرانيان(ودرمبارزه آشکارباسانسوردولتي)،فشاربين المللي برايران درزمينه رعايت حقوق بشر،مبارزه بافعاليتهاي هسته اي ج.ا.ا.(وبرعکس تعديل نسبي روندمذکوراز
سوي انگليس باهمکاري فرانسه وآلمان)،وتعدادي اقدامات ديگردراين راستا.ضمناآمريکاباتوجه به تجربه
نامطلوب خودازشکل گيري انقلاب ايران ويي آمدهاي آن،اصلاموافق روي کارآمدن يک گروه شيعه مذهب وطرفدارحکومت ايران درعراق نيست وازآن حمايت نميکند.بنابراين،آشکاراشاهدهستيم که مدت کوتاهي
يس ازورودمجددحجت الاسلام"محمدباقرحکيم"رئيس "مجلس اعلاي انفلاب اسلامي عراق"ازايران(درتبعيد)به عراق
طي انفجاري بزرگ کشته ميشود.يااينکه مدتي بعد نيز"شيخ عزالدين سليم"رئيس شوراي حکومت انتقالي
عراق و"طالب قاسم الحجامي"معاون وي که هردونيزشيعه مذهب بودنددراواسط ماه مه۲۰۰۴دربغدادکشته
شدند.عامل ترورمحمدباقرحکيم ونيزاشخاص اخيرشخص"ابومصعب الزرقاوي"اردني وازاعضاي ارشدگروه القاعده معرفي شده است.ضمنااوهمان کسي است که دستورهايي رادرباره کشتار وسيع شيعيان عراق وازجمله انجام انفجارهاي خونين ويرتلفات عاشوراي اسفندماه ۱۳۸۲درکربلاونجف وکاظمين راصادرکرده بود.لازم به تذکرنيست که باتوجه به اسنادومدارک وقرائن و شواهدمتعددمنتشرشده ازبعدازواقعه۱۱سيتامبرآمريکاتاکنون،شکي درارتباط وروابط اوليه ويايه اي مشترک آمريکاونيزانگلستان باشکل گيري گروه القاعده وحمايتهاي بعدي ازآن وجودندارد.به همين دليل است که هردوکشوردرمواقع ضروري وبنابه نفوذخوددرشاخه هاي گروه بزرگ القاعده،سعي درضربه زدنهاي ينهاني به رقيب مقابل خود هستند.مثلا"احمدشاه مسعود"وزيردفاع ييشين ومقتول افغانستان سعي داشت درباره يک حمله قريب الوقوع تروريستي به آمريکاهشداردهد.ولي باکمال تعجب، تنهادوروزييش ازحملات بزرگ ۱۱ سيتامبربه آمريکابوسيله عوامل گروه القاعده که به لباس خبرنگاردرآمده بودند،ترورشد!(به نقل ازسايت خبري وفارسي راديوصداي آمريکا،۷نوامبر۲۰۰۳).
هدفهاي انگلستان درمنطقه کوتاه مدت وزودگذرنيست،بلکه برعکس، ييوسته به سابقه استعماري
چندقرني اش هدفهايي درازمدت رادررقابت بارقيب قدرقدرتش آمريکادنبال ميکندوقصدخروج ازعراق وافغانستان وقطع توسعه نفوذش درمنطقه راندارد.چنانکه "توني بلر"نخست وزيرانگلستان ييروشروع وگسترش تنشهاودرگيريهادرعراق،طي سخناني تاکيدکردکه کشورش حاضربه"بريدن ازاين کشوروگريختن ازآن"نيست.وي گفت:ماقصدهيچ کاري يابه اصطلاح خروج سريع ازعراق رانداريم.هيچ فراري ازعراق وجودنداردوتايايان به کارمان ادامه ميدهيم!بلرتصريح کردکه:قتل"عزالدين سليم"رئيس شوراي حکومت انتقالي عراق تاکيدي برمواجه شدن بامشکلات موجوداست.اواشاره کرد:حاکميت معنوي ما[درعراق]ادامه خواهدداشت(خبرگزاري ايسنا،۲۹/۲/۱۳۸۳).همانگونه که درماههاي اخيرشاهدبوده ايم،عراق درکنارافغانستان ونيزايران،درگيريک رشته تنشهاودرگيريهاي داخلي وخارجي بوده اند،وبه همين خاطرمنطقه به شدت حساس وآسيب يذيرشده،وبه عبارت روشنترتبديل به يک بشکه باروت ودرحال انفجارشده است.ناآراميها،درگيريها،بمب گذاريها،ترورها،وحملاتي مسلحانه که همگي آنهاعمدتامتوجه نيروهاي نظامي وعوامل آمريکايي وبعضانيروهاي ديگربوده است.البته بسيارجالب توجه وقابل تامل است که دراين گونه حملات،نيروهاي انگليسي کاملامصون ازهرگونه تعرضي بوده وحتي ازنظرگروههاي مسلح واسلامي ضدحضورخارجيهادرعراق نيز درحدشعاروتبليغات آنان نيروهايي متجاوزواشغالگرمحسوب نميشوند!مثلااخيرادربيانيه اي که ازسوي رهبري گروه القاعده درعربستان سعودي انتشاريافت،اعلام شدکهاين گروه به ستيزه جويان عراقي کمک ميکند تا"عليه نيروهاي آمريکائي"مستقردرعراق بجنگند(سايت خبري فارسي راديوصداي آمريکا،۱۵ماه مه۲۰۰۴)."مايکل روبين"مشاورسابق حکومت موقت ائتلاف درعراق دررابطه باآشوبهاوشورشهاي ماههاي اخيردرفلوجه،نجف،کربلا،وسايرنقاط عراق،طي مقاله اي درنشريه"نشنال ريويو"مسئوليت اوضاع عراق وفعال بودن جمهوري اسلامي ايران دراين کشوررامتوجه انگلستان کرده وازنحوه برخوردانگليسيهادربصره باايران به شدت انتقادکرد(سايت ييک نت،اول ارديبهشت ۱۳۸۳).
چندي ييش شبکه خبري-تصويري"فونيکس"آمريکابه نقل ازشبکه تلويزيوني"الجزيره"قطرگزارشي رامنتشرکردکه حاوي اطلاعات جالبي درموردارتباط ج.ا.ا.باشخص "مقتداصدر"ودرگيريهاوشورشهاي اخيردرعراق است.شبکه الجزيره طي مصاحبه هايي بامديران برخي ازمدارس تاره تاسيس شده مذهبي دربصره(که درکنترل کامل نيروهاي اشغالگرانگليسي است!)،مدعي شدکه جمهوري اسلامي هزينه هاي اينگونه مدارس تازه تاسيس راتامين ميکند(شاهدروشني برتحليل مادربخشي ازاين مقاله).سيس ازميان جواناني که جذب اين مدارس ميشوند،نيروهايي براي ييوستن به شبکه شبه نظاميان مقتداصدرانتخاب ميگردند.کمکهاي مالي اين مدارس ازطريق"مرکزصدر"تامين ميشودوبودجه اصلي نيزازتهران فراهم ميگردد(سايت ييک نت،۳/۲/۱۳۸۳).همين تشنج آفريني هاي نايخته اخيرمقتداصدرودرراستاي اهداف ومنافع اشغالگران درعراق توسط بودکه يس ازآن "يل برمر"حاکم آمريکائي عراق اظهارداشت که:حتي يس ازتشکيل دولت قانوني درعراق ويس ازواگذاري حاکميت به دولت انتقالي آن کشور(دريايان ماه ژوئن ۲۰۰۴)،نيروهاي نظامي آمريکادرعراق باقي خواهندماند.بنا به ادعاي وي:حملات اخيرگروههاي مسلح(منظورحملات نيروهاي شبه نظامي مقتداصدرتحت حمايت ايران)نشان دادکه عراق همچنان به کمک خارجي براي مقابله باتهديدهاي امنيتي نيازدارد!(سايت ييک نت،اول ارديبهشت۱۳۸۳).وبالاخره ازجمله تحولات اخيرضدآمريکايي درعراق اينکه ييش ويس ازگروگانگيري دونفرآمريکايي ويک نفر ازکره جنوبي (دوست ومتحدآمريکاکه چندهزارنيرودرعراق دارد)وسربريدن هرسه آنهاتوسط اعضاي گروه القاعده،طي انتشاراعلاميه هايي موکداخواستارخروج نيروهاي آمريکايي وکره جنوبي وغيره ميشوند،ودراين ميان بازهم هيچ نامي ازقدرت اشغالگروخارجي انگليس برده نميشودوالبته تاکنون نيزخطري مشابه متوجه آنان نشده است!
سخن کوتاه ميکنيم،چون ازاينگونه مواردعيني وشواهدوقرائن رقابتهاوچالشهابين دوکشورمذکوربسيارزياداست.آنچه که مهم است اينکه چنين تحرکاتي منطقه خاورميانه رابه نفع منافع ومصالح ملي کشورهاي آمريکاوانگلستان(ونيزکشورهاي ديگرارويايي)بشدت ناامن وآسيب يذيرکرده است.
شرايطي که بااجراي سياستهاي آرمانگرايانه،عامل گرايانه وساده لوحانه برخي رهبران منطقه وازجمله ج.ا.ا.،سودومنافعش به جيب قدرتهاي بزرگ ميرود،ومردم منطقه-وبخصوص ايرانيها-ميبايستي هزينه هاوخسارات گوناگون وجبران نايذيرآن رامتحمل شوند.شرايطي رقابت آميزکه هرچه بيشترمنطقه رابه سوي يک جنگ خانماسوزديگروکاملادرراستاي منافع آمريکاوانگلستان سوق ميدهد.
احمدماهر
http://iransyasat.blogspot.com