سه شنبه 14 مهر 1383

خط مشي کانديداهاي رياست جمهوري افغانستان: عبدالستار سيرت، ايلنا

دكتر عبدالستار سيرت:
امروز وقت آن است, ملت افغان احساس كند زمينه اعمال اراده آزاد در سرنوشت سياسي كشورش ميسر است
دولت انتقالي وقت خود را صرف كارهاي تبليغي كرد

تهران- خبرگزاري كار ايران

انتخابات رياست جمهوري افغانستان شنبه 9 اكتبر(18 مهر ماه) در سراسر افغانستان برگزار مي‌‏شود, سرويس بين الملل خبرگزاري كار ايران ايلنا, در مدت باقي مانده به اين انتخابات سعي خواهد نمود خط مشي كانديداهاي اين رقابت را بدون هرگونه جهت گيري, با رعايت بي طرفي كامل و در راستاي اهداف اطلاع رساني مستقل خود به طور مفصل معرفي نمايد.

دكتر عبدالستار سيرت
- سوابق مختصر عبدالستار سيرت:
تاريخ ومحل تولد: ميزان سال 1316 هجري شمسي,سمنگان- افغانستان.
تحصيلات: دكتراي علوم اسلامي.
-وزير عدليه افغانستان 1348 هجري شمسي 1350. هجري شمسي
- وزير مشاور و منشي مجلس عالي وزرا.
- نماينده خاص و مشاور ظاهر خان پادشاه سابق 1354 هجري شمسي - 1381. هجري شمسي
-رئيس شوراي مصالحه و وحدت ملي سابق و رئيس حركت وحدت ملي افغانستان 1369 هجري شمسي تاحال.
-رئيس هيات موظف ظاهر شاه پادشاه سابق در كنفرانس بن 1380 هش.
آنچه در ادامه مي‌‏خوانيد خط مشي اين كانداي انتخابات رياست جمهوري افغانستان است كه در يك سخنراني مطرح شده است:
هموطنان عزيز,
به توفيق خداوند بزرگ:
با ايمان كامل به معتقدات و اساس دين مقدس اسلام، با توكل به ذات اقدس الهي جل جلاله, با اعتماد و باور به اراده محكم و تشخيص سالم و تائيد قاطع شما مردم مسلمان و مجاهد افغانستان, آرمان و اهداف اين جانب عبدالستار سيرت فرزند اين ملت غيور و قهرمان افغان به عنوان كانديداي مقام رياست جمهوري ذيلآ خلاصه مي‌‏گردد:
-حفظ استقلال، آزادي، تمايمت ارضي، اعاده و تحكيم وحدت ملي.
-تامين عدالت اجتماعي، امنيت ملي و خودباوري.
- تشكيل و تكامل قواي امنيتي ملي- پليس و ارتش ملي.
- توسعه و تنظيم متوازن آموزش, زراعت و اقتصاد ملي.
- تلاش جدي دربخش مسكن, بازسازي آن و تنظيم بازگشت آبرومندانه مهاجرين افغاني و اسكان آنها.
- رعايت حقوق بشر، تامين حقوق زن، حمايت از دموكراسي و جامعه مدني در پرتو هدايت دين مقدس اسلام.
- مبارزه عليه مواد مخدر, تروريسم و فساد اداري.
- احترام متقابل و حسن همجواري و همكاري با كشورهاي جهان.
- قضاوت آزاد در مسايل بين الملي و دوستي و همكاري با تمام كشورهاي جهان.
- همكاري در رشد سالم مطبوعات و حمايت از آزادي بيان.
" سيرت "كانديداي رياست جمهوري همچنين در يك كنفرانس مطبوعاتي در مركز بين المللي مطبوعات در جمعي از خبرنگاران داخلي و خارجي مواضع خود در قبال همسايگان افغانستان, دولت موقت, دولت انتقالي, آمركا وكشورهاي غربي را تشريح كرد.
وي گفت: آمدن من و همكارانم به صحنه سياسي افغانستان فقط با هدف رسيدن به كرسي رياست نيست, بلكه هدف اصلي رسيدن به فضاي سياسي است كه ملت افغان احساس آزادي, اراده و تصميم كند و براي ملت افغانستان فضاي فراهم شود كه به اراده آزاد خود زعامت سياسي و ملي خود را انتخاب كند.
مواضع سيرت در قبال همسايگان افغانستان, غرب و آمريكا
وي افزود: بدبختانه در طول بيش ازنيم قرن گذشته و مخصوصا" در طول سه دهه گذشته تمام تصميمات مهم سياسي در حق ملت افغانستان و در رابطه با سرنوشت مردم افغانستان در غياب اراده آزاد مردم افغانستان و بيشتر توسط مراجع و مراكز غير افغاني گرفته شده, امروز وقت آن است ملت افغان احساس كند كه زمينه اعمال اراده آزاد خودش در سرنوشت سياسي كشورش ميسر است. روابط سياسي افغانستان باجهان غرب مخصوصا با كشور بزرگ آمريكا در طول تاريخ روابط سياسي -البته شمابه خاطر داريد كه استقلال افغانستان به مجرد حصول استقلال ازطرف ايالات متحده پذيرفته نشده بود و بيش از ده سال زمان گذشت كه اين استقلال سياسي از طرف امريكا به رسميت شناخته شد- ولي در طول روابط سياسي كه هم دوستانه بود, مگر قضاوت در مورد مسايل افغانستان در نظر غرب و در كشور ايالات متحده توسط ديگران صورت نمي‌‏گرفت, متاسفانه ما هميشه در غرب و در آمريكا براي معرفي مسائل خود وكيل و نمايندگان غير افغاني داشتيم, چراكه به دليل موقعيت جغرافيائي افغانستان و همچنين شرايط همسايه‌‏هايمان كه با جهان غرب و مخصوصا" با امريكا روابط كاملا اختصاصي داشتند و اين روابط, رابطه ما با آمريكا را تحت الشعاع كشورهاي همسايه قرار مي‌‏داد, بوده است. مثلا در دوره شاهنشاهي ايران رابطه ايران با آمريكا فوق العاده فرق داشت و رابطه با اين كشور نسبت به رابطه افغانستان براي آمريكا مهم‌‏تر بود؛ بعدازانقلاب اسلامي ايران جاي شاهنشاهي ايران را در روابط سياسي ممتاز با آمريكا كشور برادر پاكستان گرفت, بر اين اساس هرگاه مساله‌‏اي مربوط به افغانستان در غرب و مخصوصا" در امريكا مطرح مي‌‏شد قضاوت ومذاكرات اوليه توسط يكي از اين همسايه‌‏هاي ما صورت مي‌‏گرفت, نه توسط خود افغانها. البته نظر افغان‌‏ها نظر درجه دوم و نظر مهم‌‏تر نظر همسايه‌‏ها بود. در طول تاريخ روابط سياسي افغانستان تنها دوبار در نظر جهان غرب و كشور ايالات متحده آمريكا در اولويت قرار گرفت؛ باراول هنگامي كه اردوي سرخ اتحاد شوروي به خاك افغانستان تجاوز كرد و كمونيسم جهاني استقلال افغانستان را پايمال كرد. در اين رويداد آنها دركنار ملت افغان در جهاد تاريخي و با شهامت‌‏شان ايستادند و به ما كمك كردند, البته نه براي خدا بلكه همدستي و همكاري آنها براي دفع خطري بود‌‏كه متوجه تمام منافع و مصالح غرب در منطقه و كشورهاي اسلامي در منطقه نفت, در شرق آفريقا, منطقه جنوب شرق آسيا و تمام مناطقي در آن منافع غرب بود, شده بود. تمام اين مناطق زير خطر طوفان امتداد كمو نيسم و اشغال شوروي واقع شده بودند.
بار دوم افغانستان زماني از اهميت خاص برخوردارشد كه با حادثه 11 سپتامبر 2001 در نيويورك, واشنگتن افغانستان را بازهم در مركز توجه جهاني و مخصوصا" غرب و امريكا قرارداد. بين واقعه سپتامبر و شكست كمونيسم اتحاد شوروي و اخراج اردوي سرخ از افغانستان ده سال فاصله بود؛ در اين ده سال تمام كشورهايي كه در دهه جهاد در كنار ملت افغانستان ايستاده بودند, به ملت افغان پشت كرده وافغانستان را فراموش كرده بودند. ما بارها به آمريكائي‌‏ها گفته بوديم كه شما بايد سياستي مشخص در مورد افغانستان براي ايجاد نظام سياسي ملي و اعاده صلح در افغانستان اتخاذ كنيد, به آنها گوشزد كرديم كه اگر شما در افغانستان مصالح نداريد دشمنان شما در آنجا به دنبال مصالح مي‌‏گردند و افغانستان بهترين و وسيعترين مركز براي فعاليت‌‏هاي ضد امريكائي خواهد بود. اين پيش‌‏بيني را شايد مثل من, بسيار مردم ديگر كرده باشند, در سال 1990 يازده سال پيش از 11 سپتامبر گفته بودم در طول اين ده سال در هرسال ودر هركنفرانس و اجتماع كه حاضر شدم گفته‌‏ام و كساني‌‏كه در آمريكا زنده گي كرده‌‏اند، شنيده‌‏اند كه حين گفتار اينها را تكرار كرده‌‏ام. اما در نهايت در حوادث 11 سپتامبر بود كه بازهم نام افغانستان در مركز اخبار قرار گرفت و قضيه افغانستان در نظر غرب و مخصوصا آمريكا اولويت پيدا كرد. بسيار واضح است كه در چنين حالتي با و قوع چنين فاجعه بزرگ تصميم‌‏هاي سياسي و نظامي باهم خلط مي‌‏شود. هركس با عجله تصميم مي‌‏گيرد و خطر اين است كه تصميم سياسي و نظامي باهم متفاوت و در تناقص واقع شود. من فكر مي‌‏كنم بدبختانه واقعه‌‏اي كه رخ داد, ايجاب مي‌‏كرد, امريكائي‌‏ها فورا تصميم بگيرند و فورا دشمنان خود را تعقيب كنند و فورا وارد عمل شوند, عمل نظامي و در عين حال عمل سياسي. متاسفانه در اين شرايط زمينه‌‏اي فراهم نبود كه ارگان‌‏هاي مربوط و مراكز مربوط سياسي افغانستان عميقا بتوانند با مراكز نظامي هماهنگي داشته باشند. نه اين موقعيت موجود بود ونه عناصر و مراكز مقتدر در ارزيابي حالت نظامي و سياسي متعلق به قضيه افغانستان. در داخل افغانستان در اين خصوص من به خاطر دارم درروم با بعضي از شخصيت‌‏هاي نظامي و سياسي آمريكا ملاقات كرده بودم من اين احساس و نگراني خود را به آنها گفتم كه مي‌‏ترسم در بين تصميم‌‏هاي سياسي و نظامي شما در مورد يك كشور بيچاره مثل افغانستان تفاوت باشد. شما يك كشور بزرگ هستيد براي شما فرق نمي‌‏كند پنتاگون انواع سياست‌‏هاي متمايز را داشته باشند, اما اگر سياست‌‏هاي مختلف شما در مورد كشوري بيچاره مثل افغانستان تطبيق نداشته باشد, براي ما قابل تحمل نخواهد بود ومارا بيچاره‌‏تر و ويران‌‏تر خواهد كرد. متاسفانه در غرب براي صداهاي انفرادي وصداهاي ناشي از كشورهاي عقب مانده و بيچاره - مخصوصا مسلمان- گوش شنوا بسيار نيست و ماديديم كه دوستان غربي ما مخالفين خود را تائيد كردند, آنهاحق داشتند وشوراي امنيت ملل متحد براي آنها حق داد كه مرتكبين و مجرومين 11 سپتامبر را تعقيب و مجازات كنند و در كنار آن آنها خواستند وضيت سياسي افغانستان را هم سامان دهند. براي ارزيابي و مطالعه دقيق و عميق اين وضعيت آنها زمان زيادي نداشتند, مخصوصا اطلاعات و گزارش‌‏هاي نيم قرن گذشته در مورد افغانستان همه از منابع غير مستقيم و غير افغاني و از منابع همسايه‌‏هايي كه قبلا عرض كردم و كشورهاي برادر و دوست تهيه شده بود. اما منافع ما در نظر آنها نسبت به منافع خودشان مقدم نبود, اين امر طبيعي است آنها نسبت به ما, كشورهاي بزرگتر و قوي‌‏تر بودند. بدبختانه هميشه به دليل موقعيت جغرافيائي كه نصيب افغانستان شده, ما در سايه ديگر كشورها بوده‌‏ايم.
كنفرانس بن, دولت موقت و دولت انتقالي
در پرتو چنين وضعيت سياسي كنفرانس بن نيزمنعقد شد و شما خبر داريد كه كنفرانس بن روزنه اميدي براي ملت ما باز كرد, ملت افغان منتظر بود تا اين كنفرانس نظام سياسي مستقلي را به اين ملت خود هديه دهد و مشكلات امنيتي, سياسي و اداري افغانستان تاحدي حل شود؛ به خاطر داريد كه در اين اجلاس دولت موقت براي شش ماه برنامه ريزي شد و يك دوره انتقال براي دوسال پيش‌‏بيني شد. وظايف مشخصي براي هردو دوره تفويض گرديد, عموما دوره‌‏هاي موقت اداري و دوره‌‏هاي انتقال براي كشورها در حالات غير طبيعي ايجاد مي‌‏‏شود و در موقعيت ثبات و استقرار سياسي دوره انتقالي وضع نمي‌‏شود, در يك حالت صلح و استقرار سياسي يك دولت شش ماهه تشكيل نمي‌‏شود, اين نوع دولت‌‏ها و دوره‌‏هاي سياسي براي وظايف مشخص به منظور بيرون كشيدن جامعه و يك كشور از حالت غير عادي و از حالت بحران به طرف ثبات و استقرار سياسي وضع مي‌‏شود؛ از همين لحاظ است كه مسئولين و زعماي دوره‌‏هاي موقت به جز اجراي وظايفي كه تجويز شده هيچ يك صلاحيت اداري و سياسي ديگر را ندارند و قاعده حقوقي اين است كه به اين نوع اشخاص اصلا اجازه مطرح شدن پس از اين دوره‌‏ها داده نمي‌‏شود. مثلا براي دوره موقت گفته شده بود كه به هيچ صورت از اين شش ماه نميتوانند دوره خود را تمديد كنند و در "بن" اين هم در ضمن مناقشات گفته شده بود كه اين عناصر نمي‌‏تواند خود را در دوره انتقالي كانديد نمايد,چراكه اگر اين شانس برايشان داده شود اين شش ماه براي آماده گي و براي مطرح شدن به دوره پس از آن صرف مي‌‏شود و وظايف اصلي اجرا نمي‌‏شود. در هنگام استدلال و تصميم در مورد دوره انتقالي اين تصميم گرفته شده بود و در آنجا هم گفته شده بود كه زعماي دوره انتقالي يا مسئولين دوره انتقال دردوره پس از انتقال حق مطرح شدن و كانديد شدن را ندارند اما اين نظرات در كنفرانس بن در نظر گرفته نشد. امروز ماهم دولت موقت و هم دوره انتقالي را از لحاظ زماني به پايان رسانيديم؛ درحالي‌‏كه وضع امنيتي كه مقدمه زندگي سياسي هر كشور است و در مقدمه حقوق طبيعي هر انسان است, هنوز وضعيت وخيمي دارد و سوال اول فرد، جامعه، ملت و دولت است. در راس تمام مسائل اجرايي دولت, بايد وضعيت امنيت در نظر گرفته شود و امنيت وقتي تامين شد,عدالت مي‌‏تواند روشني خود را بالاي تمام اعمال, اركان دولت و مسئوليت انداخته باشد. عدالت اساس امنيت است و امنيت اساس دولت.
راه تامين عدالت در پرتو تامين امنيت است و آن زماني است كه ما بدون باديگارد سر به خواب بگزاريم, يازندگي خود را بكنيم. ما در دوره موقت و در دوره انتقالي كه"لويه جرگه" درآن فقط تامين امنيت و صلح را وظيفه دولت موقت و حكومت دوره انتقالي‌‏كرده بود, وظايف اساسي خود را انجام نداديم, در حالي كه بعضي وظايف غير اساسي راكه وظيفه ما نبود, به انجام رسانديم و وقت خود را با اينها سپري نموديم.
در طول دوره موقت مسئولين اين دوره خود را براي دوره انتقالي آماده كردند و اين دوستان و برادران ماكه مسئوليت اداره دوره انتقالي را بر عهده داشتند, بازهم خود را براي دوره پس از انتقال آماده مي‌‏ساختند, اما چقدر خوب بود كه اگر وظايف دوره انتقالي و وظايف دوره موقت كاملا انجام شده بود و مردم افغانستان به اراده آزاد خود به اين مسئولين كه و ظايف شان‌‏را انجام داده بودند جايزه مي‌‏دادند و اين افراد را دوباره خود مردم مطرح مي‌‏كردند. مگر شما مي‌‏دانيد كه اراده مردم چيست؟ تشويش و نگراني مردم چيست؟ و تقاضاهاي اين دوستان و برادران مسئول ما در دوره‌‏هاي موقت و انتقال چيست؟
تماميت ارضي افغانستان ومواضع سيرت در برابر اقوام افغان

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

سيرت در ادامه سخنان خود با انتقاد شديد از دوره اشغال افغانستان به دست شوروي و تشديد اختلافات قومي در اين دوره تاكيد كرد: ما امروز در صدد خدمت به ملت واحد از طريق اعاده وحدت ملي و تماميت ملي افغانستان برآمده‌‏ايم, من فكر مي‌‏كنم كه امروز تماميت ارضي افغانستان مستقيمآ به تماميت ملي افغانستان ارتباط دارد وتماميت ملي افغانستان از طريق وحدت و يكپارچگي ملت افغانستان به‌‏دست مي‌‏آيد. اولين كاري كه مسئول هر حكومت و زعامت ملي بايد انجام دهد اين است كه ملت افغان را از جداشدن به معيار قوم، به معيار زبان به معيار سمت به معيار فرهنگ نجات دهد و هر افغان در هر موقعيت سياسي بايد از طريق شايستگي و لياقت خود برسر كار بيايد, نه از طريق زبان و سمت و قوم خود. وقتي‌‏كه از طريق لياقت و شايستگي هر مقام دولتي را احراز مي‌‏كند در آن‌‏وفت او نماينده قوم خود نيست, بلكه نماينده ملت خود است و او مسئول است كه مصلحت و منفعت ملي افغانستان را در نظر بگيرد نه مصلحت قوم خود را و قوم او يك ركن و عنصر مردم افغانستان است نه كل ملت افغانستان.
مشي"سيرت" درسياست خارجي
در حوزه روابط خارجي ما به دوستان مخصوصآ به دوستان آمريكائي خود خاطر نشان مي‌‏سازيم و دوستانه خاطرنشان مي‌‏سازيم -ما از يك موقعيت مساوي با دوستان امريكائي نمي‌‏توانيم سخن بگوييم, براي اين كه ما خود را مي‌‏شناسيم - ما از موضع يك صاحب حق از و به عنوان يك ملت مظلوم و ستم ديده و درعين حال با كرامت و عزت با آنها حرف مي‌‏زنيم، تصميم‌‏هايي كه بعد از 11 سپتامبر گرفته شد -يقينا در آمريكا شخصيت‌‏هاي واقعبين, علما, دانشمندان , سياستمداران و استراتيژيست‌‏هاي واقعبين بسيار زياد است- اما ممكن است اشتباهاتي در نظرشان مطرح باشد و اصلاحاتي در مطالعه و استراتيژي امريكا در رابطه با كشور ما صورت گيرد, ما اين آرزو را در ساحه اورپا و ساير كشورهاي جهان داريم, ما محتاج دوستي و همكاري با تمام همسايه‌‏هاي خود و مخصوصا با تمام كشورهاي منطقه و تمام كشورهاي جهان هستيم، ما نه توان دشمني با هيچ كشوري را داريم ونه حوصله دشمني با كشوري ديگررا ، بلكه آرزوي دوستي, همكاري بي شايبه و همكاري كشورها, مخصوصا آمريكا كه در زمان اشغال شوروي بعد از خداوند بزرگ تكيه‌‏گاه ما بود را داريم. امروز هم مي‌‏خواهيم آمريكا مخصوصا غرب فكري به حال كشورهاي فقير و بيچاره و مظلوم فكر بكنند كه اتكاي روحي و سندي براي اين كشورها باشد.
متاسفانه من چنين سندي را در رابطه با افغانستان ديده‌‏ام اما تنظيم آن را به عجله نسبت مي‌‏دهم, من چند سندي رادر بسياري موسسات معروف و بزرگ امريكائي مطالعه كردم و به من مشخص شد كه اشخاصي‌‏كه استراتژي خاص براي حكومت خود براي افغانستان پيشنهاد كرده‌‏اند معلومات كافي و راسخي در مورد مانداشته اند.اين درست نيست كه سرنوشت يك كشور مظلوم و بيچاره اين گونه مطالعه شود. يك موسسه بزرگ و معتبري بنام "رند گار پور ريشن" است كه امكان داردنام آ‌‏ن‌‏را شنيده باشيد, موسسه مطالعات استراتژيك بسيار بزرگ و معروف است, آنها هم مطالعات زياد كرده‌‏اند.
به دوستان امريكائي خود دوستانه خاطر نشان مي‌‏سازم كه سرنوشت ملت‌‏هاي مظوم, مخصوصا ملت‌‏هايي را كه در قبال آمريكا حق دارند برخوردي صحيح و دور انديشانه داشته باشدما وقتي‌‏كه با اين دوستان غربي خود در موردسرنوشت افغانستان حرف مي‌‏زنيم از منطقه حقوق و كرامت حرف مي‌‏زنيم, نه از بيچارگي و نه از موضع يك گدا, بلكه از موضع يك ملتي كه داراي حقوق و كرامت است است سخن مي‌‏گوييم. ما نمي‌‏توانيم و موقعيت اين را نيز نداريم كه در قبال اين قدرت‌‏ها موضع منفي بگيريم , ما دست دوستي به سوي آنها دراز مي‌‏كنيم كه در آينده راجع به سرنوشت ما سرسري و با حلقه‌‏هاي كوچك مطالعه نكنند و عرصه مطالعه و ارزيابي خود را وسيع سازند, برنامه‌‏ها وا ستراتژ هايي را كه در قبال ما اتخاذ مي‌‏كنند بر اساس قوميت و معيارهاي قومي ما نباشد, بلكه ما را به عنوان يك ملت واحد ببيند و به معيار لياقت و شايستگي به ما كمك كنند و در بازساري و آباداني كشور در كنارما باشند.
چيزي راكه گفتني بودم عرض شد, من آرزو دارم كه ملت افغانستان در پايان اين دوره انتخابات به كسي راي دهند كه نشانه دست نشاندگي در پيشانيش نباشد وملت افغان احساس كند كه فرزندانش به اتكاي خداوند و بعد از آن به اتكاي ملت، خود را در خدمت ملت خود آماده مي‌‏سازد، اين اهداف اساسي من بود كه خدمت شما تقديم كردم.

دنبالک: http://mag.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/12717

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'خط مشي کانديداهاي رياست جمهوري افغانستان: عبدالستار سيرت، ايلنا' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016