تهران- خبرگزاري كار ايران
ايلنا، گروه بينالملل: مشكلات داخلي آمريكا جورج دبليو بوش و جهان را در آستانه بحران قرار داده است.
دور دوم رياستجمهوري جورج دبليو بوش كارنامه چندان درخشاني براي وي به همراه نداشته است. مهمترين بعد فاجعهآميز دور دوم رياستجمهوري جورج بوش، مسأله جنگ عراق است. شادي برگزاري موفقيتآميز انتخابات پارلماني عراق در ماه ژانويه ديگر رنگ باخته است و از هر ده آمريكايي، شش تن خواستار خروج سربازان كشورشان از عراق و بازگشت آنها به خانه هستند.
جورج بوش حتي نتوانسته است از متحدان اروپايي خود كمك چنداني درباره جنگ عراق دريافت كند. كاندوليزا رايس، وزيرامورخارجه وي از گسترش دموكراسي در خاورميانه دمميزند، اما اين در حالي است كه تصويري كه از عدالت آمريكا در جهان منتشرميشود. همان تصوير زندان گوانتاموست كه بهنظرميرسد جورج بوش تمايل چنداني به تعطيلكردن آن ندارد. بر اساس نظرسنجي جديدي كه اخيراً از نگرش مردم جهان نسبت به آمريكا بهعملآمدهاست، بيشتر مردم جهان نظر چندان مساعدي در مورد آمريكا ندارند.
در آمريكا نيز شرايط چندان به سود جورج بوش پيش نميرود, بر اساس آخرين نظرسنجي كه در مورد محبوبيت جورج بوش در ميان مردم آمريكا و رضايت آنان از عملكرد وي انجام شده است. تنها 45 درصد از مردم آمريكا نسبت به عملكرد جورج بوش ابراز رضايت كردهاند.
جورج بوش وقت زيادي را صرف اصلاح نظام تأمين اجتماعي آمريكا كرده است، اما بهنظرميرسد طرحهاي جديد وي نظر ديگران را جلب نكرده است. هفته گذشته بار ديگر كنگره آمريكا با انتصاب جان بولتون بهسمت نماينده دائمي آمريكا در سازمان ملل متحد مخالفت كرد. بوش همچنين مجبور شده است طرحهاي خود براي اصلاح نظام مالياتي آمريكا را نيز به تعويق بيندازد. وي همچنين بر خلاف ريخت و پاشهاي دور اول رياستجمهوري خود در دور دوم تلاش ميكند هزينههاي دولت را مهاركند و با كشورهاي آمريكاي مركزي نيز وارد قراردادهاي تجاري شود.
در همين حال وي نتوانسته است به وعدههاي خود در مورد برقراري اتحاديه ميان مردم آمريكا پس از انتصاب مجدد به سمت رياستجمهوري آمريكا نيز عمل كند. محبوبيت كنگره آمريكا كه اكثريت آن را جمهوريخواهان در دست دارند. در ميان مردم اين كشور بسيار پايينتر از ميزان محبوبيت بوش است.
اما با وجود تمام اين ناكاميها هنوز براي خطزدن نامجورج بوش خيلي زود است، چرا كه وي بهرغم تمام ناكاميهايش به موفقيتهايي نيز دست پيدا كرده است. از جمله موفقيتهاي وي ميتوان به اصلاح نظام قضايي آمريكا و برقراري آرامش و ثبات در روابط فلسطين و اسرائيل اشارهكرد. او هنوز هم از حمايت جمهوريخواهان برخوردار است، چرا كه بهرغم ناكاميهاي وي هنوز 85 درصد از جمهوريخواهان از بوش حمايت ميكنند.
علاوه بر اين، از ديد هفتهنامه «اكونوميست» جورج بوش در همه موارد مقصر نبوده است. اگر چه وي سزاوار تمام نكوهشهايي است كه به خاطر رسوايي زندان گوانتانامو ميبيند اما تلاش وي براي استقرار دموكراسي در خاورميانه و موضعگيري سرسختانه وي در روند مبارزه با تروريسم و جنگ عراق قابل تقدير است. از سوي ديگر وي در سياستهاي داخلي دولت خود نيز از بسياري جهات عملكردي قابل قبول داشته است؛ مثلاً تلاش وي براي اصلاح نظامآموزشي و نظام تأمين اجتماعي آمريكا.
بنابراين اشتباه جورج بوش در كجاست. به مشكل اصل جورج بوش در اجراي برنامههايي است كه وي در دست دارد. اگر چه اشتباهاتي كه وي در هر مورد مرتكب شده متفاوت است اما اين اشتباهات عموماً حول سه محور متمركز است. دستكم گرفتن مشكلات, امتناع سرسختانه وي براي تغيير مسير يا نيروهاي خود هنگامي كه به بنبست ميرسد و عدم تمايل وي بهكنارآمدن با مخالفانش در مورد عراق حتي حاميان جورج بوش نيز اعتراف كردهاند كه دولت آمريكا در مورد ارتباط رژيم صدام با شبكه القاعده اغراق كرده است. حال اين پرسش مطرح ميشود كه چگونه جورج بوش ميتواند اعلام كند كه از پيشرفت اوضاع در عراق راضي است يا اينكه «ديك چني»، معاون وي چگونه ادعا كند كه شورشيان عراق آخرين نفسهايشان را ميكشند. عراق مثل ويتنام نيست. بنابراين هر چه سريعتر جورج بوش واقعيت را در مورد اين كشور بگويد، زودتر ميتواند وجهه خود را نزد مردم آمريكا و كنگره اين كشور بهبود بخشد.
اقدامات جورج بوش از دو نظر قابل ستايش است؛ نخست تلاش وي براي اصلاح نظام مستمري آمريكا و دوم تلاش وي براي ايجاد جامعه مالكيتي در آمريكا بر اساس حسابهاي شخصي. اما او خطوط اين دو را نتوانسته است از يكديگر تميز دهد و كوشيده است در واكنش به بحران مستمريها حسابهاي شخصي را بفروشد. در حقيقت نظام اجتماعي آمريكا تنها از طريق تغيير نظام مستمريها يا حقوق بازنشستگي اصلاح ميشود.
اخيراً جورج بوش بهكلي نظر خود را در مورد مستمريها تغيير داده است. در مورد بسياري مسائل پافشاري تحسين برانگيز وي تبديل به سرسختي لجوجانه شده است. تنها توجيه ممكن براي آنكه جورج بوش بهرغم رسواييهايي كه دونالد رامفسلد، وزير دفاع وي در زمينه زندانهاي ابوغريب و گوانتانامو بهبار آورده است. باز هم از اخراج وي امتناع كرديم، اين بود كه چنين تصور ميكرد كه بر كناري رامسفلد ميتواند نقطه ضعف وي تلقي شود.
جورج بوش به سختي ميتواند پا را از جمع طرفداران معمول خود فراتر بگذارد و دست دوستي بهسمت مخالفان خود دراز كند. علت اين امر تا حدودي آن است كه وي اغلب در مخالفان خود بدترين احساسات منفي را ايجاد ميكند. خواه اين مخالف «هووارد دين» باشد يا «ژاك شيراك». شايد بههمين خاطر است كه بسياري از مردم جهان جنگ آمريكا عليه عراق را در ادامه قلدرمابيهاي آمريكا ميدانند.
تابستان طولاني و گرمي كه جورج بوش پيشرو دارد، بيش از هر چيز ديگري نشان دهنده ناكامي جورج بوش در استفاده از فرصتي است كه وي از دست داده است. نوامبر گذشته وي نه تنها داراي اختيارات گستردهاي بود، بلكه فرصتي داشت كه ميتوانست رياستجمهوري خود را جان تازهاي ببخشد.
او از اين فرصت استفاده خوبي نكرد. چند ماه آينده از اهميت زيادي نه تنها براي آمريكا بلكه براي تمام جهان برخوردار است. اين امر به سود جهان نيست كه رئيسجمهوري در آمريكا حاكم باشد كه تمام وقت و انرژي خود را صرف مشكلات داخلي كند. اما در صورتي كه جورج بوش مشكلاتي را كه فرارويش قرار دارد، برطرف نكند. قطعاً اين وضعيتي است كه بهزودي با آن مواجه خواهيم شد.