www.hadizamani.com
4. بورس نفت ايران
بورس نفت يك بازار مالي آتي[1] است که هدف آن كاهش ريسك هاي معاملات نفتي، تثبت قيمت خريد و فروش نفت، افزايش انعطاف پذيري و نقدينگي در بازار نفت، ايجاد بازارهاي ثانويه براي معاملات قراردادهاي نفت و در کل ايجاد ابعاد وسيع تر تجاري براي صنايع نفت ميباشد.[2]
طرح بورس نفت ايران براي اولين بار در برنامه توسعه پنج ساله 2000-2005 مطرح گرديد. مطالعات بورس نفت از سال 1383 با مشارکت يک کنسرسيوم بين المللي شروع و تفاهم نامه راه اندازي اين بورس در ارديبهشت 1383 امضا شد. در ژوئن سال 2004، محمد عاصمي پور مجري طرح بورس نفت ايران براي بازديد از بورس بين المللي نفت لندن به انگلستان سفر کرد و با برخي از معامله گران بورس لندن به مذاکره پرداخت. متعاقبا، گزارش توجيهي طرح راه اندازي بورس نفت ايران در 500 صفحه تقديم وزير اقتصاد شد تا براي راه اندازي بورس نفت ايران از طريق شوراي بورس اقدام به کسب مجوز قانوني نمايد.
طرح بورس نفت، گاز و پتروشيمي ايران در 20 تيرماه 1384 توسط شوراي بورس، بر اساس ماده 95 قانون برنامه چهارم توسعه و ماده 95 برنامه سوم به تصويب رسيد. شوراي بورس مجوز قانوني بورس نفت، گاز و پتروشيمي را صادر و مقرر کرد وزارت نفت اقدامات لازم را براي راه اندازي و اجراي اين بورس به انجام برساند. با موافقت شوراي بورس با گشايش بورس نفت پروژه تاسيس بورس نفت، گاز و پتروشيمي ايران وارد مرحله عملياتي شده است. بورس نفت، گاز و پتروشيمي ايران پس ازدو بورس کالاهاي کشاورزي و بورس فلزات سومين بورس کالايي کشور است.
پيش بيني ميشود که بورس نفت، گاز و پتروشيمي ايران در فروردين 1385 شروع به کار نمايد. تالار اصلي بورس نفت در جزيره کيش خواهد بود و براي راه اندازي تالار بورس در تهران و تشکيل بازار اطلاع رساني بورس نفت ايران برنامه هايي در دست بررسي است. اکثر مبادلات اين بورس از طريق اينترنت انجام خواهد گرفت و در آن علاوه بر نفت خام، محصولات پتروشيمي و محصولات نفت و گاز نيز فروخته خواهند شد. بخشي از معاملات اين بورس کاغذي و بخشي ديگر فيزيکي خواهد بود. پيش بيني ميشود که در نخستين مرحله، محصولات پتروشيمي و فرآورده هاي نفتي در اين بورس معامله شوند. اما انتظار ميرود که بورس نفت ايران ظرف دوره زماني سه ساله کليه معاملات بخش نفت ازجمله سواپ کشورهاي آسياي ميانه در درياي خزر را در برگيرد. بنا بر مواضع اعلام شده دولت، هدف بورس نفت ايران آن است که ايران را به مرکز عمده مبادلات نفتي منطقه خاورميانه تبديل سازد.
در بورس نفت، گاز و پتروشيمي ايران قيمت گذاري و فروش نفت به يورو انجام خواهد گرفت. لذا، در صورت موفقيت بورس نفت ايران بازار جهاني نفت را از انحصار دلار خارج خواهد ساخت. اکنون روزانه 5.5 ميليون دلار نفت در بازار جهاني خريداري ميشود که تمام آنها توسط واحد پولي دلار انجام ميگيرند. اين مبادلات که ارزش آنها ماهانه نزديک به 110 ميليارد دلار است عمدتا در بورسهاي لندن و نيويورک انجام مي پذيرند.[3] از اين 110 ميليارد دلار تقريبا يک سوم آن به کشورهاي عضو اوپک بازميگردد. همانطور که در بخش هاي پيش گفته شد، از آنجا که حجم عمده مبادلات تجاري کشورهاي اوپک با اتحاديه اروپا است، هرآنگاه که ارزش دلار در برابر يورو تنزل کند، سيستم قيمت گذاري و فروش نفت به دلار به زيان اکثر کشورهاي اوپک عمل خواهد کرد زيرا موجب افت قدرت خريد درآمد صادرات نفتي آنها خواهد شد. کشورهايي مانند روسيه نيز در موقعيت مشابهي قرار دارند. در چنين شرايطي، باتوجه به قدرت گرفتن يورو در برابر دلار، انتظار ميرود که بورس نفت ايران مورد توجه کشورهاي صادر کننده نفت به ويژه کشورهاي عضو اوپک قرار گيرد.
از سوي ديگر، بورس نفت ايران با انجام مبادلات پاياپاي ميتواند مورد توجه کشورهاي درحال رشد و توسعه نيافته نيز واقع شود. بسياري از اين کشورها ذخيره ارزي به ويژه دلار کافي ندارند. بورس نفت ايران به آنها اجازه خواهد داد تا با استفاده از تسهيلات کامپيوتري، نظير «swap» و ساير قرادادهاي مشابه، به انجام مبادلات پاياپاي بپردازند. با استفاده از اين امکانات کشورهاي در حال رشد ميتوانند کالاهاي خود را مستقيما با نفت معاوضه کنند و به اين ترتيب هزينه تبديل ارز و ريسکهاي ناشي از نوسانات ارزي را به حداقل برسانند و درآمد ارزي محدود خود را صرف امور ديگر نمايند. ونزوئلا از جمله کشورهايي است که در اين زمينه فعال بوده و تا کنون متجاوز از 13 قرارداد معامله پاياپاي نفت با کشورهاي درحال رشد مانند کوبا منعقد نموده است.
از سال 2003 ايران بخشي از صادرات نفت خود را در بازار آسيا و اروپا به يورو بفروش رسانده، اما قيمت گذاري آن همچنان بر مبناي دلار بوده است. همانطور که در بخش هاي پيش گفته شد، يکي از موانعي که بر سر راه فروش نفت به يورو قرار دارد، نبود يک شاخص قيمت يا به اصلاح بازار نفت «marker» يورو ميباشد. در حال حاضر سه شاخص نفت در سطح جهان وجود دارد که هر سه به دلار ميباشند (شاخص تگزاس غربي، برنت نروژ و شاخص نفت خام دبي).[4] با آغاز کار بورس نفت ايران اولين شاخص قيمت نفت به يورو آغاز به کار خواهد کرد. در صورت موفقيت، بورس نفت ايران با بورس هاي نفت نايمکس نيويورک[5] و بورس لندن[6] به رقابت خواهد پرداخت که هر دو متعلق به يک کنسرسيوم آمريکايي ميباشند و فعاليت هاي خود را به دلار انجام ميدهند.[7]
همچنين، با توجه به موفقيت يورو و برنامه گسترش اتحاديه اروپا، انتظار ميرود که بورس نفت ايران مورد توجه اتحاديه اروپا نيز واقع شود. زيرا در صورت موفقيت آميز بودن چنين بورسي ميتواند يورو را در بازار جهاني نفت به جريان اندازد، موقعيت آن را به عنوان ارز جايگزين براي خريد و فروش نفت تحكيم كند و آنرا در شرايطي قرار دهد که بتواند در ايفاي نقش ارز ذخيره جهان با دلار سهيم شود.
علاوه بر موارد فوق، بورس نفت ايران ميتواند نقش مثبتي درشفاف سازي و اصلاح ساختار اقتصادي و تجاري ايران ايفا نمايد. زيرا بخش هاي متعددي از اقتصاد نظير بخش هاي مالي، بانکي، بيمه، گمرکي، بازرگاني، حمل و نقل، فناوري اطلاعات، اجرايي، قانونگذاري و صنعتي کشور از آن تأثير خواهند پذيرفت. بورس نفت ايران ضعف اين بخش ها را آشکار ساخته، پروسه اصلاح آنها را تسريع خواهد نمود.
در حال حاضر، در بازار نفت ايران براي انجام هرگونه معامله اي ميبايد دهها مرحله بوروکراتيک طي شود، صدها نفر مدير و کارمند درگير اين فرآيند اداري طولاني هستند وکليه مذاکرات در پشت درهاي بسته و در محيطي غير شفاف صورت مي گيرد. اين پروسه نه تنها هزينه زا و وقت بر است بلکه موجب انحصاري شدن اطلاعات، عدم شفافيت بازار و رشد فساد اقتصادي و رانت خواري ميشود. بورس نفت مي تواند باعث شفافيت بازار نفت شده و برتمام فعل و انفعالات صنعت نفت نظارت گسترده و عمومي را حاکم سازد. وقتي شرکتهاي مختلف نفتي و پتروشيمي، فرآورده هاي توليدي خود را از طريق بورس عرضه کنند و خريداران نيز تنها از طريق بورس اقدام به خريد محصولات ارائه شده نمايند، آنگاه کليه معاملات نفت در پيش چشم ناظران بازار، رسانه هاي عمومي و مردم صورت خواهد گرفت.
علاوه بر اين، تاسيس بورس نفت ميتواند گامي بزرگ در جهت خصوصي سازي بخش مهمي از بدنه دولت باشد. با راه اندازي بورس نفت ايران، دايره خريداران محصولات مختلف نفتي گسترده شده، شرکتهاي مختلف مي توانند وارد چرخه تجارت نفت شوند. به اين ترتيب، بورس نفت ميتواند انحصار دولت برانجام معاملات و خريد و فروش محصولات نفت را تا حد زيادي از بين ببرد و انحصار عرضه و تقاضا را از دست نهادها و شرکت هاي وابسته خارج سازد. در اينصورت، سرمايه گذاران ايراني براي اولين بار خواهند توانست وارد بازار نفت شوند.
همچنين، با وارد شدن بورس نفت به فرآيند تجارت بين المللي، با توجه به رقابت شديدي که در توليد و عرضه فرآورده هاي نفتي، گاز و پتروشيمي وجود دارد، شرکت هاي ايراني مجبور به اصلاح فرآيندهاي توليد، بهبود سيستم مديريت و کاهش هزينه هاي اضافي خود خواهند شد تا بتوانند در رقابت آزادانه با ساير شرکتها، امکان حضور فعالانه در بازار بورس را داشته باشند. اين تحول به ساير بخشها گسترش خواهد يافت و به آماده سازي کشور براي ورود به فرآيند تجارت جهاني کمک شايان توجهي خواهد کرد.
تشکيل بورس نفت، نقاط ضعف سيستم هاي بانکي، بيمه، گمرکي، مالي و اداري کشور را در بخش هاي گوناگون آشکار و مشخص کرده، آنها را وادار به اصلاح سيستم هاي خود خواهد کرد. همچنين، اين امر موجب خواهد شد تا صنعت نفت و دولت به سيستم هاي حمل ونقل و ذخيره سازي و افزايش توان ملي در بخش انرژي و تقويت بازار معاملات تجهيزات صنعت نفت بيشتر توجه نمايند.
يکي از اهداف اصلي بورس نفت كاهش ريسك هاي معاملات نفتي است. قيمت نفت تحت تأثير عوامل بسياري داراي بي ثباتي است. اين امر، با توجه به سهم عمده صادرات نفت در درآمد دولت، مديريت اقتصادي كشور را دشوارمي سازد. براي مقابله با اين مشکل، بازارهاي بورس معاملات آتي نفت، با استفاده از ابزارهاي مشتقه (derivatives)، ريسك قيمت را پوشش مي دهند. تاسيس بورس نفت به کشور اجازه خواهد داد تا ريسك ناشي از نوسان هاي قيمت نفت وريسك هاي تجاري را به حداقل برساند، قيمت محصولات صنعت نفت را براساس سازوكار بازار منطقي تر سازد، از ظرفيت کشور براي تجارت نفت آسياي مركزي وخزراستفاده نمايد وبا تشكيل يك بازار منطقه اي انرژي، ايجاد قيمت پايه منطقه خليج فارس و حتي اوپك به رقابت با قيمت هاي پايه برنت درياي شمال و تگزاس غربي بپردازد و بر قيمتهاي جهاني نفت تأثيربگذارد.
بورس نفت ايران، در صورت موفقيت، ورود کشور به بازارهاي بين المللي، از جمله پيوستن ايران به سازمان تجارت جهاني را تسهيل خواهد کرد، جذب سرمايه گذاري خارجي ودستيابي به تكنولوژي پيشرفته صنعت نفت را آسانتر خواهد ساخت، در زمينه فرآورده هاي نفتي و گاز كشور را از ارزش افزورده بيشتري برخوردارخواهد کرد، موجب افزايش درآمدهاي نفتي وغيرنفتي کشور خواهد شد، اشتغال زايي صنعت نفت و کل اقتصاد کشور را افزايش خواهد داد و در نهايت موجب افزايش توليد ناخالص ملي خواهد شد.
براساس نظريه «جنگ هاي پترودلار»، بورس نفت ايران با قيمت گذاري و انجام مبادلات نفت به يورو، بازار بين المللي نفت را از انحصار دلار خارج ساخته، موقعيت دلار به عنوان ارز ذخيره جهان را به خطر خواهد انداخت. بر اساس اين نظريه، در صورت موفقيت بورس نفت ايران، آمريکا اقدام به حمله نظامي به ايران خواهد نمود تا از فروپاشي موقعيت دلار به عنوان ارز انحصاري بازار نفت و ارز ذخيره جهان جلوگيري نمايد. زيرا در صورت افول موقعيت انحصاري دلار، حفظ هژموني اقتصادي و نظامي آمريکا براي اين کشور ميسر نخواهد بود (براي توضيحات بيشتر به بخش هاي اول و دوم مراجعه نمائيد). اما همانطور که در بخش سوم نشان داده شد، اين نظريه در عين آنکه پايه در برخي از واقعيت هاي اقتصادي دارد، در مجموع مبالغه آميز است. اين بدين معني نيست که موقعيت انحصاري دلار فاقد اهميت استراتژيک براي آمريکا است. اما همانطور که در بخش پيش نشان داده شد، اين معادله بسيار بغرنجتر از آن است که نظريه «جنگ هاي پترودلار» متصور ميباشد.
همچنين بايد توجه داشت که وجود رقابت بين ارزها و مناطق اقتصادي بدين معني نيست که اردوگاه هاي مربوطه ميتوانند نسبت به سرنوشت يکديگر بي تفاوت باشند. براي مثال، اتحاديه اروپا، علي رغم رقابت سنگين با آمريکا، از جمله رقابت بين دلار و يورو، نسبت به پيآمدهاي منفي تضعيف دلار کاملا واقف و هشيار است. کشورهاي صادرکننده نفت نيز نميتوانند نسبت به سرنوشت دلار بي تفاوت باشند. زيرا بحران دلار در فرصت کوتاهي به اقتصاد جهاني سرايت کرده، اقتصاد کشورهاي صادرکننده نفت را نيز در کام خود فروخواهد برد.
تا آنجا که به بورس نفت ايران مربوط ميشود، همکاري اتحاديه اروپا با آمريکا برسرمسئله بحران هسته اي ايران و يکپارچه شدن مواضع آن با آمريکا حاکي آز آن است که از ديد اتحاديه اروپا دربرخورد با ايران ملاحظاتي به مراتب مهمتر از رقابت يورو و دلار مطرح است، مانند امنيت عرضه نفت و امکان دستيابي ايران به سلاح هسته اي.[8]
در مجموع، در شرايط کنوني سرنوشت بورس نفت ايران و امنيت ملي کشور بيش از آنکه درخطر رويارويي دلار و يورو باشد، توسط ناهنجاري ساختار اقتصادي کشور و سياست هاي نسنجيده در زمينه مديريت داخلي و سياست خارجي کشور تهديد ميشود.
ورود به بورس كالاي نفت، گاز و پتروشيمي براي ايران با چالش ها و مشكلات قابل توجهي همراه خواهد بود که بيشتر آنها ناشي از آماده نبودن ساختارهاي اقتصادي، حقوقي و اداري كشور براي ورود به عرصه تجارت جهاني ميباشند.[9] در شرايط حاضر، فقدان و ناهنجاري ساختارهاي مالي، بانكي، بيمه، گمركي و تجاري كشور، فقدان قوانين و مقررات مناسب، از جمله نبود قوانين مالياتي مناسب، سلطه بخش دولتي بر اقتصاد کشور و دولتي بودن مديريت اقتصادي، فقدان فضاي رقابتي در اقتصاد کشور، ازجمله در زمينه توليد نفت، گاز و پتروشيمي، نبود جو مناسب براي فعاليت بخش خصوصي، بخصوص جذب سرمايه گذاري خارجي، کمبود نيروي انساني متخصص، عدم دستيابي به تكنولوژي پيشرفته، ضعف ساختار تجارت الکترونيک، عدم وجود زيرساختهاي اقتصادي، فني و حقوقي لازم، نبود پوشش هاي بيمه اي، مشکلات مربوط به استفاده از کارتهاي اعتباري جهاني در سيستم تجاري و بانکي کشور، رونق روش هاي سنتي تجارت، عدم عضويت ايران در سازمان تجارت جهاني، تحريم هاي اقتصادي آمريكا، موانع گسترش همکاري هاي بين المللي و در کل موقعيت نامناسب ايران در اقتصاد جهاني از جمله مواردي هستند که موفقيت بورس نفت ايران را تهديد ميکنند. براي موفقيت بورس نفت ايران، اين تنها وزارت نفت نيست که ميبايست آمادگي تجارت بين المللي را داشته باشد، بلکه ساير نهادها و دستگاه هاي اقتصادي، حقوقي و اداري کشور نيز مي بايد با تجارت جهاني هماهنگ باشند. درغير اين صورت طرح بورس نفت ايران با شکست مواجه خواهد گرديد.
تشکيل بورس نفت ايران با چالش هاي فني ديگري نيز مواجه است که ميبايست به آنها توجه نمود. در بورس نفت انواع نفت خام ميبايست بدون محدوديت مقصد عرضه شود. عرضه صرف نفت ايران در اين بورس با مشكلاتي همراه است، ازجمله اينكه نفت خام ايران با محدوديت مقصد مواجه است. همچنين توليد نفت در بورس نفت نبايد تحت كنترل باشد، درحاليكه توليد نفت ايران تابع تصميمات اوپك و نظام كنترلي آن است. بعلاوه، تمام بورس هاي نفتي دنيا مثل بورس نفت نيويورك، لندن، سنگاپور و توكيو دركشورهاي مصرف كننده نفت واقع شده اند. تاسيس بورس نفت در ايران به ويژه دشوار خواهد بود زيرا مصرف کنندگان ممکن است نپذيرند كه معاملات نفتي را در منطقه كشورهاي توليد كننده نفت، به ويژه در ايران انجام دهند. به اين موارد ميبايست مشکلات ناشي از قيمت گذاري و فروش نفت به يورو را نيز اضافه نمود که در بخش سوم به آنها اشاره شد. بعلاوه، عده اي از کارشناسان نگرانند که تشکيل بورس نفت ايران با تضعيف بازارهاي فيزيکي نفت و تقويت بازارهاي کاغذي موجب تضعيف موقعيت اوپک گردد. در بورس نفت قيمت گذاري نفت خام به بازار واگذار شده و كشورهاي توليد كننده نفت كنترلي بر قيمت ها نخواهند داشت. اين کارشناسان نگرانند در شرايط فعلي كه اوپك قدرت تعيين قيمت و كنترل بازار را در اختيار دارد شايد طرح تشکيل بورس نفت ايران به نفع توليد كنندگان نفت نباشد، زيرا معلوم نيست كه شرايط بازار در سال هاي آينده چگونه باشد.
بالاخره، تاسيس بورس نفت در ايران با موانع و محدوديت هاي شرعي نيز مواجه است. همانطور که در بالا گفته شد، بورس نفت در حقيقت يك بازار مالي آتي است. يکي از اهداف اصلي بورس نفت كاهش ريسك هاي معاملات نفتي است. بازارهاي بورس معاملات آتي نفت، با استفاده از ابزارهاي مشتقه (derivatives)، ريسك قيمت را پوشش مي دهند. اما بر اساس مطالعات انجام شده توسط کارشناسان ايران، مكانيسم بورس معاملات آتي نفت اساسا با موازين فقهي جمهوري اسلامي مغاير است.[10] به عبارت دقيقتر، بورس نفت ايران اساسا نميتواند يک بورس معاملات آتي باشد و بر پايه متداول شبيه بورسهاي انگليس و آمريكا طراحي و ايجاد شود. لذا، تاسيس بورس نفت در ايران در چارچوب کنوني مستلزم تغيير ساختار و کارکرد متداول اين بورس خواهد بود تا آنرا با موازين فقهي جمهوري اسلامي ايران سازگار سازد. اما انجام اين تغييرات و پيدايش تفاوت هاي پايه اي بين بورس نفت ايران و بورس هاي بين المللي نفت نظير بورس هاي نفت نيويورک و لندن ممکن است شانس موفقيت بورس نفت ايران را تضعيف نمايد.
در مجموع، تشكيل بورس نفت ايران پيچيده است و موفقيت آن مستلزم دسترسي به فنآوري و سرمايه خارجي وبيش از هر چيز وجود جو بين المللي مناسب است. همانطور که آدام سيمنسکي، کارشناس بانک هلند در لندن تاکيد ميکند، بورس هاي لندن و نايمکس موفق هستند زيرا خريداران و فروشندگان متعددي در آن فعال ميباشند.[11] بورس نفت ايران در صورتيکه نتواند فروشندگان و خريداران متعددي جذب نمايد احتمالا شکست خواهد خورد.
ايران در منطقه نفت خيز خليج فارس، آسياي مرکزي و خزر از جايگاه استراتژيک بالايي برخوردار است. بورس نفت يک پروژه ملي است که ميتواند موقعيت ژئواستراتژيک ايران در منطقه و جهان را تحکيم و تقويت نمايد. اما انجام اين امر بر پايه يک سياست خارجي بحران زا تقريبا غير ممکن خواهد بود. موفقيت بورس نفت ايران بيش از هر چيز مستلزم اصلاح و شفاف سازي ساختار اقتصادي و حکومتي کشور و عقلائي کردن سياست خارجي آن است.
-------------------------------
منابع
David Spiro, The Hidden Hand of American Hegemony: Petrodollar Recycling and International Markets, Cornell University Press, 1999
Emmanuel Todd, After the Empire: The Breakdown of the American Order, Columbia University Press, 2004
Engdahl, F. William, A New American Century: Iraq and the Hidden Euro-Dollar War, www.currentconcerns.ch/archive/2003/04/20030409.php
Engdahl, F. William, The Century of War: Anglo-American Oil Politics and the New World Order, Pluto Press, 2004
Eric Chaney, A Weaker Euro is Critical for the Recovery, Morgan Stanley Global Economic Forum, 1st September 2003
Hazel Henderson, Iraq, the Dollar and the Euro, Inter Press Services, April 2003
Klare, Michael, Resource Wars: The Landscape of Global Conflict, Owl Books, 2002
Klare, Michael, Blood and Oil: The Dangers and Consequences of America’s Growing Petroleum Dependency, Metropolitan Books, 2004
Massood Sami, M. Rajamanickam, A. Thirunavukkarasu, Euro Pricing of Crude Oil: An OPEC’s Perspective, Preliminary Draft
Paul Krugman, The International Role of the Dollar: Theory and Practice, in J. Bilson and R. Marston, Exchange Rate Theory and Practice, Chicago Press, 1984
Peter Dale Scott, Bush Deep Reason for War on Iraq: oil, Petrodollar and the OPEC Euro” University of California, Berkley March 2003
Robert Looney, From Petrodollar to Petroeuro: Are the Dollar’s Days as an International Reserve Currency Drawing to an End?, Strategic Insight, Centre of Contemporary Conflict, Nov. 2003
William Clark, The Real Reason for the Upcoming war with Iraq: A Macroeconomic and Geostrategic Analysis of the Unspoken Truth, Independent Media Centre, April 2003
William Clark, Petrodollar Warfare: Oil, Iraq and the Future of the Dollar, New Society Publisher, June 2005.
[1] Future market
قراردادهاي آتي بين خريدار و فروشنده و طرف ناظر منعقد مي گردد و با توافق دو طرف خريدار و فروشنده اعمال يا منقضي مي گردد. در اين قراردادها خريدار و فروشنده متعهد مي شوند تا كالاي مشخصي را با قيمت و خصوصيات کمي و کيفي تعيين شده، در تاريخ و مکان تحويل معيني مورد معامله قرار دهند. پس از انعقاد قرارداد طرفين با بورس طرف هستند، مي توانند در موقعيت خود بمانند يا به ديگري واگذار كنند.
[2] در بورسهاي نفتي عمدتا سه نوع معامله انجام مي پذيرد که عبارتند از:
· معاملات پوشش ريسک يا هجينگ ((Hedging
· معاملات تفاوت قيمت يا آربيتراژ (Arbitrage)
· معاملات سوداگرانه (Speculation)
هدف معاملات پوشش ريسك محافظت فروشندگان وخريداران از خطرات كاهش يا افزايش قيمت نفت درآينده مي باشد. براي مثال، توليد كنندگان نفت خام يا فرآورده نفتي كه نگران كاهش قيمت ها هستند، با پرداخت مبلغي به عنوان حق بيمه يا حق شرط خود را در مقابل كاهش قيمتها بيمه مي كنند. معاملات پوشش ريسک به تثبيت قيمت خريد و فروش نفت و نهايتا تثبيت درآمد توليد کنندگان و تثبيت هزينه خريد مصرف كنندگان کمک ميکنند. معاملات آربيتراژ در تفاوت قيمت بين دو بازار براي محصولات مشابه يا متفاوت به منظور كسب سود بدون ريسك در يك لحظة زماني صورت ميگيرد. براي مثال زماني كه قيمت نقدي يك محصول كمتر از قيمت آتي آن باشد، آربيتراژگرها در بازار نقد خريد مي كنند و در بازار آتي در موقعيت فروش قرارمي گيرند. عمليات آربيتراژ داراي ريسك كمي مي باشد ولي نياز به كسب اطلاعات و محاسبات دقيق در مدت زمان بسيار كوتاه و خريد و فروش در يك لحظه مي باشد. معاملات سوداگرانه ضد عمليات پوشش ريسك است. سوداگران غالبا مالك نفت خام به صورت فيزيكي نيستند و به منظور کسب سود بالا خود را در معرض ريسك قرار مي دهند و در بورس نفت به خريد و فروش قراردادها مي پردازند. در بازار بورس عمليات سوداگرانه الزاما منفي نيست، زيرا باعث افزايش حجم مبادلات و نقدينگي در بازار بورس مي شود.
[3] اين ارقام مربوط به سال گذشته است که قيمت هر بشکه نفت خام بين 30 تا 35 دلار بود.
[4] West Texas Intermediate Crude (WTI), Norway Brent Crude, UAE Dubai Crude
[5] New York Mercantile Exchange (NYMEX)
[6] International Petroleum Exchange (IPE)
[7] بورس نفت لندن در سال 2001 توسط يک کنسرسيوم، متشکل از سه شرکت Goldman Sachs, Morgan Stanley وBP خريداري شد.
[8] براي بررسي اين موارد به مقاله هاي نويسنده با عناوين «بحران هسته اي ايران: گزينه ها، فرصت ها وهزينه ها» و «در کانون تند باد: دور تسلسل باطل نفت، خاورميانه و ايران» در سايت «www.hadizamani.com » مراجعه فرمائيد.
[9] براي بررسي اين موارد به کتاب «دموکراسي و توسعه اقتصادي پايدار» از اين نويسنده، چاپ انتشارات ارزان، سوئد، 2004 و همچنين مقالات مربوطه نو.يسنده در سايت «www.hadizamani.com» مراجعه فرمائيد.
[10] براي بررسي اين مطلب به مقاله «امکان سنجي فقهي تاسيس بورس نفت در جمهوري اسلامي ايران» نوشته حجت الله غنيمي فرد و محمد آرام بنيار، در سايت دانشگاه امام صادق مراجعه فرمائيد.
[11] Terry Macalister, Iran Takes on West’s Control of Oil Trading, The Guardian 16 June 2004