در پى افزايش ناآرامىهاى بنگلادش رييسجمهور در كشور وضعيت فوقالعاده اعلام كرد. وى همزمان از سمت خود به عنوان رييس دولت موقت كنارهگيرى و انتخابات پارلمانى مقرر در ۲۲ ژانويه را به بعد موكول كرد. ناآرامىهاى بنگلادش از ماه اكتبر يعنى از زمان روى كار آمدن دولت موقت تاكنون ادامه دارد. مخالفان، دولت را به تقلب در ترتيب مقدمات برگزارى انتخابات متهم كرده و انتخابات را تحريم كردهاند. ناآرامىهاى خونين بنگلادش پيش از هر چيز نشاندهندهى پايههاى سست دمكراسى در اين كشور است.
بنگلادش كشور جوانى است كه استقلال خود از پاكستان را در سال ۱۹۷۱ بدست آورده است. ۹۰ درصد جمعيت ۱۴۴ ميليونى بنگلادش مسلمان هستند. نخستين بار در سال ۱۹۹۱ پس از پايان ديكتاتورى نظامى بود كه اين كشور توانست از ساختار دمكراتيك برخوردار شود. با وجود اين به اعتقاد سيد انور حسين تاريخدان دانشگاه داكا، سياستمداران بنگلادشى هنوز هم نتوانستهاند، خود را با اصول مردمسالارى تطبيق دهند.
انور حسين بيمارى حاكم عرصهى سياست كشورش را ”دمواسكلروز“ مىنامد. اين كلمه از دو كلمهى ”دمكراسى“ و ”اسكلروز“ گرفته شده است. در بيمارى اسكلروز يا تصلب شرائين، بيمار از جريان طبيعى خون در رگهايش برخوردار نيست. در اينجا بيمار، انسانى است كه از دستگاه گردش خون برخوردار است، اما اين دستگاه بدليل سخت شدن جدار رگها نمىتواند، وظيفهاش را درست انجام دهد. به باور انور حسين، بنگلادش نيز چنين وضعيتى دارد، داراى سيستم دمكراتيك هست، ولى اين سيستم، سيستمى است كه نمىتواند دمكراسى واقعى را ارائه كند، چرا كه فرهنگ سياسى اين كشور هنوز نارس است و بايد تكامل يابد.
چندى است كه اعتصابهاى عمومى و اعتراضات گسترده بنگلادش را فرا گرفته است. مخالفان دولت انتخابات پارلمانى را كه قرار بود در ۲۲ ژانويه برگزار شود، تحريم كردهاند. آنها دولت را به تقلب در فهرست رأىدهندگان متهم مىكنند و خواستار ارائهى فهرست جديد انتخاباتى هستند. رييسجمهور بنگلادش اياجالدين احمد سرانجام به خواست مخالفان دولت تن در داد و انتخابات را به تعويق انداخت. او همزمان از سمت خود كنارهگيرى كرد. روز پنجشنبه در بنگلادش مقررات منع آمد و شد اعلام شد. به نظر مىرسد، نيروهاى مخالف به پيروزى دست يافتهاند. با وجود اين تاريخ بنگلادش خبر از زخمهاى عميقى مىدهد كه التيامش به مداومت و پايدارى بيشترى نياز دارد.
بنگلادش از دو حزب سياسى عمده برخوردار است. يكى از آنها ليگ عوامى يا ليگ مردم است كه سوسيال دمكراتيك محسوب مىشود. ديگرى حزب ملى بنگلادش يا BNP است كه محافظهكار ملىگرا به حساب مىآيد. هر دو حزب در جريان انتخابات سالهاى گذشته بارها به مصاف هم رفتند. اما هر كدامشان كه به پيروزى مىرسيد، شعار ”برنده صاحب همه چيز مىشود“ را پى مىگرفت، تمامى منابع را به خود اختصاص مىداد و دست حزب رقيب را از همه چيز كوتاه مىكرد. و درگيرىهاى آشتىناپذير از همين جا آغاز مىشد.
سيد انور حسين مىگويد: رهبران سياسى ما همواره قدرت را از خاندانشان به ارث بردهاند. آنها نه بر اساس توانايىهايشان، بلكه بر پايهى امتيازات موروثىشان به مدارج بالا رسيدهاند. به ارث بردن پستهاى سياسى هيچ اشكالى نمىداشت، اگر سياستمداران ما توانمندى و لياقت كافى داشتند و مىتوانستند، باقى كار را با تدبيرهاى صحيح خود به پيش ببرند.
مردم و بخصوص جوانان بنگلادش اين كاستىها را دريافته و بگونهاى ديگر به آن واكنش نشان مىدهند.
به قول دانشجويان معترض دانشگاه داكا: ما دو حزب داريم كه هر دو فاسدند. هر حزبى مىگويد، اين يا آن كار را براى مردم انجام خواهد داد، اما وقتى به قدرت مىرسد، قولهايش را فراموش مىكند.
ـ ما يعنى نسل جديد و جوان، اميد خود را از دست دادهايم، چرا كه احزاب سياسىمان و رهبرانمان اصلا به مردم فكر نمىكنند. من به همين خاطر نمىخواهم در انتخابات شركت كنم. رأى من خيلى ارزشمند است. اگر اين رأى را به يك انسان فاسد بدهم، براى هميشه آن را از دست دادهام. من كسى را پيدا نكردم كه لياقت اين رأى ارزشمند را داشته باشد.
ـ احزاب سياسى ما نه به مردم و نه به حقوقشان فكر مىكنند، تنها رسيدن به قدرت است كه براى آنها ارزش دارد.
سازمان ملل متحد، اتحاديهى اروپا و برخى از دولتها مانند دولت بريتانيا از رهبران بنگلادش خواستند، هر چه زودتر به بحران اين كشور خاتمه دهند، چرا كه انتخاباتى كه با تحريم مواجه شده است، نمايانگر خواست حقيقى مردم نيست و قابل قبول نخواهد بود.