در عرصه سياست براى رسيدن به مقصود گاه تنها حمايت يك همپيمان قدرتمند كافى است، مثلأ همانطور كه آمريكا از اسراييل حمايت مىكند. تمامى روساى جمهور آمريكا حفظ امنيت اسراييل را جزو تفكيك ناپذير سياست خارجى آمريكا مىدانند.
دو سال پيش دو پروفسور آمريكايى، تئورى را مطرح كردند كه چندان با فضاى سياسى حاكم بر محافل عمومى آمريكا سازگار نبود. تئورى كم و بيش جنجال برانگيزى كه با ارائه شواهد و دلايلى چند، بيانگر آن بود كه همبستگى و حمايت بىقيد شرط آمريكا از اسراييل نه بر پايه استدلال منطقى، بلكه صرفا به دليل فعاليت لابى پرنفوذ اسراييل در آمريكاست.
تئورى بحثبرانگيزى كه در فاصله اين دو سال با تفسيرى مفصل به صورت كتابى با عنوان ”لابى اسراييل“ به چاپ رسيده است.
لابى اسراييل روى اين نكته انگشت مىگذارد كه: در دمكراترين ساختار سياسى–اجتماعى ممكن هم، مىتوان دمكراسى را تبديل به ابزارى كرد كه در جهت تامين منافع اقليت خاصى از جامعه حركت كند. اقليتى كه بهتر از اكثريت مىداند چطور مىتواند در چهارچوب قانون به اهدافش برسد.
نظر يهوديان آمريكا
خاخام اندرو بكر(Andrew Baker) مدير موسسه ”روابط بينالمللى يهوديان آمريكا“
معتقد است، كار لابىها در آمريكا مثل كيك پاىسيب؛ شيرينى محبوب آمريكايىها، آمريكايى است.
فعاليت لابىها بخشى از قانون اساسى آمريكاست. همه گروههاى سياسى فعال در اين كشور تلاش مىكنند نظر نمايندگان كنگره را براى حمايت از فعاليتشان جلب كنند.
خاخام اندرو بكر اشاره مىكند:« فعاليت لابىها كارى نيست كه دور از چشم بقيه و نيمه شب، پنهانى برنامهريزى شود. بلكه كاملأ قانونى است، حتى تشويق هم مىشود.»
نفوذ لابىها تنها محدود به سياستهاى داخلى آمريكا نمىشود، بلكه در عرصه سياست خارجى اين كشور هم تعيين كننده است. بسيارى از اين گروههاى سياسى مبالغ كلانى هزينه مىكنند تا فقط در واشنگتن حضور داشته باشند.
اندرو بكر كه بخشى از فعاليتش مربوط به روابط اسراييل و آمريكاست اشاره مىكند كه موسسه ”روابط بينالمللى يهوديان آمريكا“ از سوى اسراييل حمايت مالى نمىشود با وجود اين بكر مىگويد:« وقتى صحبت از اسراييل مىشود كم نيستند آمريكايىهايى كه احساس مىكنند ضرورى است در جهت منافع اسراييل تصميمگيرى كنند. منظور من لابى موافقان اسراييل است، نه ”لابى اسراييل“.»
"لابى اسراييل" نظريهاى كه چندان هم بىربط نيست
دو پروفسور آمريكايى جان ميرشايمر (John Mearsheimer) و استفان والت (Stephen Walt) با مطرح كردن نظريه ”لابى اسراييل“ دست روى نكتهاى گذاشتهاند كه به ندرت در محافل عمومى آمريكا مطرح مىشود. نظريهاى كه اساس آن منطقى به نظر مىرسد.
پروفسور ميرشايمر با اشاره به اينكه كار لابىها در آمريكا قانونى است اين نكته را مطرح مىكند كه اعضا ”لابى اسراييل“ به هيچوجه همگى يهودى نيستند. مسئلهاى كه روى آن كار شده اين است كه نمايندگان حامى اسراييل در كنگره آمريكا و سياستمداران مطرح، عضو اين لابى هستند. نفوذ ”لابى اسراييل“ در بسيارى از زمينهها بيش از آنى است كه تصور مىشود.
ميرشايمر ادامه مىدهد:« اين لابى حتى هدايت كننده بحثهايى است كه در محافل عمومى، در مورد روابط آمريكا و اسراييل مطرح مىشوند. نتيجهاش هم اين است كه در آمريكا سياستهاى اسراييل به ندرت نقد وبررسى مىشوند. و اين كاملأ متفاوت از بحثهايى است كه در اروپا مطرح مىشوند. نقد كردن رابطه آمريكا و اسراييل در رسانههاى ارتباط جمعى آمريكا تقريبأ غير ممكن است.»
نكته ديگرى كه در كتاب ”لابى اسراييل“ مطرح شده روى اين مسئله تاكيد مىكند كه سياستمداران آمريكايى كه در جهت مخالف منافع اسراييل حركت مىكند شانسى براى پيروزى در انتخابات ندارند. اما از سوى ديگر، سياستمداران مورد حمايت ”لابى اسراييل“ هم صددرصد در جهت منافع آمريكا حركت نمىكنند.
حمايت از اسراييل دليل حملات تروريستى؟
دو پروفسور آمريكايى با اشاره به اينكه تنها حمايت از اسراييل دليل اين نيست كه آمريكا هدف حملات تروريستى است معتقدند نبايد اين مسئله را هم ناديده گرفت كه پافشارى نومحافظهكاران كنگره آمريكا كه هسته مركزى ”لابى اسراييل“ به شمار مىآيند، يكى از دلايل اصلى بروز جنگ عراق بود.
پروفسور ميرشايمر مىگويد:« احمقانه است اگر ادعا كنيم كه فشار”لابى اسراييل“ تنها دليل لشگر كشى به عراق بود. اما ”لابى اسراييل“ اگر نگوييم مهمترين، دست كم يكى از مهمترين موتورهاى تحريك كننده آغاز جنگ بود.»
تلاش بيهوده آمريكا در پروسه صلح خاورميانه
با وجود اين سياست ”لابى اسراييل“ سياستى نيست كه دولت اسراييل خواستار آنست. از سال ۱۹۷۶ ميلادى (۱۳۵۵ خورشيدى) پس از اينكه ارتش اسراييل نواره غزه و كرانه باخترى رود اردن را به اشغال خود درآورد براى دولت آمريكا روشن است كه سياست شهركسازى اسراييل در مناطق اشغالى، پروسه صلح در خاورميانه را به چالش مىكشد.
با اين حال اينطور كه ميرشايمر توضيح مىدهد:« هيچ رئيس جمهورى حتى جورج بوش دوم هم نمىتواند اسراييل را تحت فشار بگذارد كه شهركسازى در مناطق اشغالى را متوقف كند. علتش هم نفوذ ”لابى اسراييل“ روى دولت آمريكاست. تا زمانيكه پرزيدنت بوش و روساى جمهورى كه بعد از او سر كار خواهند آمد نتوانند اسراييل را تحت فشار بگذارند كه شهركسازى را متوقف كند و از كرانه باخترى رود اردن عقب نشينى كند، مذاكرات صلح خاورميانه به جايى نخواهد رسيد.»
فعاليت لابىهاى حامى اسراييل در بنيادهاى مثل ”دفتر روابط عمومى آمريكا و اسراييل“ (American Israel Public Affairs Committee) AIPAC سازماندهى شده. ”دفتر روابط عمومى آمريكا و اسراييل“ پرنفوذترين لابى سازماندهى شده حامى اسراييل در پايتخت آمريكاست كه در سراسر اين كشور بيش از صدهزار عضو دارد.
اسراييل آمريكايى
يكى از محورهاى اصلى فعاليت بنيادهاى از قبيل ”دفتر روابط عمومى آمريكا و اسراييل“، حفاظت از امنيت اسراييل و جلوگيرى از هرگونه تغيير در سياست حمايت دولت آمريكا از اسراييل است. مطلبى كه در وبسايت رسمى اين بنياد هم به آن اشاره شده. بر اساس اطلاعات منتشر شده در همين وب سايت، اين بنياد سالانه در تصويب بيش از صد قانون و تبصره يا فعاليت سياسى كه به نوعى به روابط آمريكا و اسراييل مربوط مىشوند تاثيرگذار است.
”دفتر روابط عمومى آمريكا و اسراييل“ تا كنون از هر گونه اظهار نظر رسمى در مورد نظريه جنجال برانگيز ”لابىاسراييل“ خوددارى كرده است.
اما خاخام رابى بكر تئورى ميرشايمر و والت را غير قابل پذيرش مىداند. قبل از هر چيز او معتقد است كه نمىشود لابىهاى طرفدار اسراييل را يكى كرد. به دليل اينكه در اين مجموعه، طيف وسيعى از جريانهاى مختلف سياسى حضور دارند.
بكر در انتها مىگويد:« تلاش ما اين نيست كه كسى را مجبور به كارى كنيم يا رشوه دهيم. تنها هدف ما اين است كه واقعيت را نشان دهيم. فكر مىكنم مىتوانيم بگوييم اسراييل براى خودش تلاش مىكند.»
كريستنا برگمن گزارشگر دويچهوله از واشنتگتن.