Wednesday, Nov 29, 2017

صفحه نخست » چرا زعیم ذوفنون نیست؟ تقی رحمانی

Taghi_Rahmani_3.jpgاین مقاله نگاه راهبردی-هدفی در نقد و بررسی دیدگاه رهبری نظام دارد. منکر دستاورد‌های تاکتیکی ایران در منطقه نیست. متناسب با شرایط هم به این دستاورد‌ها توجه می‌کند.
به خصوص با توجه به بازیگری ناشی و خود بزرگ بین و خطا کاری مانند دولت عربستان به خصوص سیاستمداران جدید آن است.
این دستاورد‌های تاکتیکی گاه مثبت هم است می‌توان گفت که مانور‌های موفق ایران در منطقه بخش زیادی به اشتباه حریف باز می‌گردد تا داشتن راهبردی اثباتی حکومت ایران.
از همین رو ایران در بحران‌ها بازی گری موفق اما در نتیجه گیری اقتصادی در منطقه ناموفق است. این نکات مقاله جدائی را می‌طلبد.
اما نقد به دیدگاه رهبری نظام در سیاست خارجی نقدی راهبردی- هدفی است که این مقاله آن را دنبال می‌کند.
همایش زعیم ذوفنون خلاف سخن رهبری نظام بود که گفته بود: وی استالین نیست که برایش کتاب به عنوان نظریه پرداز بنویسند.
اما زمانه خلاف عادت اقتدارگرائی امرانه عمل نمی‌کند. خلاصه همایش زعیم ذوفنون نشان داد که قرار برآن است که چیزی در تاریخ معاصر ما ساخته شود که با واقعیت نمی‌خواند.

این قسمت را فرو بگذاریم که خود حدیثی مفصل است.
اما مهم ترین قسمت این همایش سخنان آقای ولایتی بود که در مورد سیاست خارجی رهبری نظام بیان کرد.
بی گمان نظرات و ایده‌ها رهبری نظام در مورد مسائل داخلی بسیار بحث برانگیز و بیشتر هم شکست خورده است که به آن نمی‌پردازیم.
در این مقاله توجه ما به سیاست خارجی وی است که ولایتی چند نکته محوری در این مورد را بیان کرد که قابل تامل است.
- از زمان صفویه تا کنون ایران این میزان مقتدر نبوده است. این سخن درستی نیست اما قابل بررسی است.
- سیاست نگاه به شرق رهبری نظام باعث تقویت سیاست خارجی ایران شده است.
- ایران قدرت منطقه‌ای مهمی شده است.
این سخنان ولایتی را در کنار مواضع رهبر نظام در مورد امریکا و غرب بگذاریم متوجه می‌شویم که سیاست خارجی ترسیم شده در ذهن رهبری نظام بر چه عواملی استوار است؛
- امریکا دشمن ما است و امریکا و غرب غیر قابل اعتماد هستند.
- امریکا به مصدق هم رحم نکرد. با وجود این که مصدق به امریکا به جای انگلیس توجه کرد.
- جهان اسلام باید در برابر غرب بایستد منتها نه با حالت جنگی بلکه با آمادگی دفاعی مناسب و محور مقاومت.
- مناسبات عادی با امریکا درست نیست.
- رابطه با اروپا هم با توجه به مصلحت درست است.
- نگاه به روسیه و چین و توجه به الگوی مدیریتی این کشورها لازم است.
- ایران بازیگری قوی در منطقه است ومتناسب با راهبرد خود متحد خویش را انتخاب می‌کند. نمونه‌اش خوش وقتی اعلام همکاری ایران با روسیه در مورد سوریه.
- اولویت ایران انقلابی، تقویت مقاومت در منطقه در برابر غرب است
- این الویت، شکل فرهنگی، مذهبی (به طور عمده اسلامی و بعد شیعه)، سیاسی راهبردی ودر صورت نیاز بعد نظامی دارد.
- الویت ایران ادامه مقاومت در منطقه است و نیز کسب رهبری این مقاومت
- ایران با توجه به امکانات خود در برابر غرب متحد راهبردی انتخاب می‌کند که عامل اصلی این اتحاد صرفا مذهب مشترک نیست
- اقتصاد مقاومتی نیز برای پیشبرد این راهبرد مبارزه و مقاومت در برابر امریکا و غرب در منطقه است.
آیا همه این مواضع با توجه به بضاعت ایران مطرح می‌شود؟

امکانات ایران و تاثیر انقلاب ایران
- ایران کشوری مهم در منطقه است هر کس در تهران حاکم باشد بازیگر منطقه‌ای است که این هم دلایل مهمی دارد. جایگاه جغرافیای مناسب و راهبردی در جهان، وسعت سرزمینی، منابع انسانی، نیروی نظامی و جمعیت کافی، منابع طبیعی فراوان، بازار مصرف جذاب. جدا از هر حکومتی، این ویژگی را ایران با خود دارد.
- انقلاب ایران موجی در منطقه برانگیخت که پیام رهائی داشت. این پیام با دو سوی و راستا به جهان ارسال شد اما یک سوی آن قوی تر گردید و آن پیام مقاومت در برابر غرب در منطقه آنهم با مضمون شیعه بود که شکل بنیاد گرایانه‌ای نیز به خود گرفته است. نکته مهم آنکه این ویژگی بنیاد گرائی در برابر اسلام سنی تحریک شده بسیار کمتر است و اسلام شیعه در برابر اسلام بنیاد گرا بسیار نو گرا نشان می‌دهد.
منطقه ما برای غرب و به خصوص امریکا حوزه نفوذ تعریف شده است این منطقه حیات را باید از منظر امریکا کاوید.
منطقه حیاتی برای امریکا
- مدیریت بر انرژی جهان تعیین می‌کند که چه کشوری کدخدای جهان است. این مدیریت در طی قرون جدید از پرتقال به اسپانیا بعد به انگلیس و مدت‌ها است که به امریکا رسیده است.
- امریکا کدخدای جهان است. این کدخدا منطقه ما را منطقه حیاتی خود تعریف کرده است. مختصر می‌توان گقت که امریکا غولی است که هنگام حرکت در بهترین حال و رفتار هم خطا می‌کند که ایران به مانند گربه‌ای می‌تواند از آن خطا‌ها استفاده تاکتیکی یا راهبردی کند اما مطلب از این قرار است که آیا حکومت ایران تا کنون استفاده‌ای هدف دار کرده است؟ در افغانستان و عراق با توجه مداخله امریکا باید ببینیم که در مقابل سرمایه‌ای که گذاشته‌ایم، سود هدف دار برده‌ایم یا به سود راهبردی و تاکتیکی رسیده‌ایم؟
حال سود پایدار یا هدف دار را توضیح می‌دهیم.
نگاه راهبردی می‌گوید که درگیری در هر سطح با امریکا به فرسایش آن کشور انجامیده است اما تعامل مناسب به سبک هند و حتی چین به سود هدف دار انجامیده است. مگر آنکه ایران امید به خلق تجربه جدید داشته باشد. تجربه جدید هم بدان معناست که ایران بتواند امریکا را از این منطقه حیاتی بیرون کند. البته بیرون کردن با ایجاد دردسر کردن برای امریکا متفاوت است. ایجاد دردسر می‌تواند در ادامه به سود جریانی تمام شود که توان بیشتری در مبارزه دارد.
واقعیت منطقه‌ای، غرور راهبردی حکومت ایران، واقعیت یا رویا
بازیگری ایران جدی است. به دلایل گفته شده شاه نیز این نقش را در دهه ۱۳۵۰ یافته بود منتها با رویکردی متفاوت از حکومت امروز ایران.
نکته باریک تر از مو این است که بازیگری نقش آفرین و قدرتی منطقه‌ای مانند ایران را (و یا هر قدرت دیگردر منطقه) غربی‌ها و روسیه باور ندارند و آن را به شکل راهبردی به رسمیت نمی‌شناسند.
به عبارتی غرب با قدرت منطقه‌ای بازی می‌کند، اگر هم لازم دید آن را سرنگون می‌سازد یا مهار می‌کند. این مهار، خواسته و ناخواسته رخ می‌دهد. جاه طلبی منطقه‌ای در میان قدرت‌های منطقه‌ای مانند عربستان و ایران محل بازی غرب است و بر سر جای خود نشاندن قدرت منطقه‌ای نیز مورد توجه غرب است.
به دیگر سخن، غربی‌ها خود را بازیگری اصلی می‌دانند و قدرت منطقه‌ای را به عنوان یار کمکی و اجاره‌ای قبول می‌کنند.
در ضمن، کلیت مناسبات جهانی نیز به شکلی است که روسیه و چین در این نقش آفرینی در برابر غرب، مقابل قدرت منطقه‌ای چنین موضعی دارند.
تا کنون از این دو قدرت راهبرد مشخصی که آنان را از غرب جدا کنند دیده نشده است.
کشور‌های گروه ۸ و نیز گروه بیست، پیوند اقتصادی با هم دارند که این پیوند مهم است.
مسئله و رقابت قدرت‌های جهانی با الویت اقصادی- سیاسی است اما حکومت ایران به عنوان قدرت منطقه‌ای، مزیت سیاسی - نظامی خود را عمده کرده است.
دو رقیب منطقه‌ای ایران یعنی عربستان و ترکیه وارد گروه ۲۰ شده‌اند و این مزیت برای این دو کشور مهم است.
حال با این ویژگی هایی که در مورد حکومت ایران و منطقه بیان شد، به نقد موضع رهبر نظام می‌پردازیم.
زعیم ذوفنون و سیاست نگاه به شرق
رهبری نظام سیاست نگاه به شرق را عملی کرده است. این سیاست از گذشته تاکنون دو رویکرد داشته است؛
رویکرد توسعه محور جواهرلعل نهرو در هندوستان و رویکردی سیاسی -نظامی صدام حسین در عراق.
در رویکرد اولی در دوره جنگ سرد، هند برای توسعه شتابان خود از شوروی کمک گرفت که این کمک مهم بود و به اهدافی هم دست یافت.
رویکرد صدامی، رویکردی تقابلی با جهان بود. این رویکرد صدامی بازی با غرب با کمک شرق بود منتها بازیگر جایگاه واقعی خود را تشخیص نداده بود.
حال رویکرد نگاه به شرق دیگری که ایده رهبری نظام است چه راهبردی دارد؟
در حاکمیت ایران نگاه یکسانی به ایده مذبور وجود ندارد.
روحانی-هاشمی رویکرد نگاه به غرب را دارند. این نگاه ریشه دار است، وابسته نیست اما وا داده است و وا داد گی آن هم علت دارد.
رهبری نظام برای این رویکرد چه تاکتیک و چه راهبردی دارد؟
این راهبرد تاکتیک چه دستاورد اقتصادی و سیاسی پایدار برای ایران به ارمغان آورده است؟
بازیگری ایران در منطقه مهم و در جهان تاثیر گذار است اما دستاورد اقتصادی و سیاسی آن چیست؟ بعد از جنگ سوریه، آیا موضع حکومت و تحریم‌ها اجازه نقش آفرینی به حکومت ایران در دوره ثبات آن کشور را می‌دهد؟
حضور پایدار قابل قبول در هر کشوری در دوره جنگ به تنهائی تعیین کننده نیست، آیا مجموع موقعیت و وضعیت ایران اجازه می‌دهد که ما سهم خود را از بازسازی کشور جنگ زده ببریم؟
تجربه افغانستان و حتی عراق سهم ایران را در سازندگی در این کشورها ناچیز نشان می‌دهد.
امروز ایران به تعبیر غربی‌ها در چهار پایتخت منطقه نفوذ کامل دارد یعنی در بغداد، بیروت، دمشق و صنعا. اما سوال این است که این حضور چقدر واقعی، به چه میزان راهبردی و به چه مقدار بر مدار هدف پایدار است.
نگاه یاد شده، نگاه غرب به ایران است. رهبری نظام نیز در این چهار کشور در برابر غربی‌ها مانور می‌دهد و گاه متحد موقت آنان می‌شود.
این بازی پیچیده‌ای است که ایران سالهاست در منطقه انجام می‌دهد. اما هدف این بازی پیچیده چیست و چقدر عملی است؟ به عبارتی هدف فقط مقاومت است بدون توجه به نتیجه یا این که هدف با توان محاسبه شده است؟ اهدافمورد اشاره می‌توانند این موارد باشند:
- بیرون انداختن غرب از منطقه
- شریک غرب شدن
- وارد کردن بازیگرهای جدید در منطقه برای کاستن نقش امریکا و غرب مانند وارد کردن روسیه
- منتفی کردن سرنگونی نظام ایران (اما سوال این است که ایا راه‌های دیگری برای این امر با هزینه کمتر همراه با عزت وجود ندارد؟)
زعیم در این مورد بی فنون است. دیگر فنی ندارد چرا که بازی تاکتیکی خوب دلیل برگرفتن نتیجه مناسب نیست.
زعیم در داخل هم مخالف زیاد دارد
ذوفنون باید این توان را داشته باشد که صدای هماهنگی با داخل برای خارج داشته باشد. زعیم در راهبرد نگاه به شرق برای چالش با غرب از طریق تعریف حوزه نفوذ از اقیاوس هند تا مدیترانه با دو مشکل بزرگ داخلی نیز روبرو است. ۱- درون حکومت ایران ۲- جامعه مدنی که حاضر به دادن هزینه برای دیگر کشور‌ها نیست.
حکومت ایران نظامی مستقل در سیاست است اما به دلیل وابستگی به در آمد نفت ضربه پذیر نیز هست.
مردم ایران هم به دلایل مختلف به قصد زیستن در دنیای امروز استقلال را تحسین می‌کنند اما مخاطره جویی و هزینه برای دیگران را قبول ندارند.
این تمایل در انتخابات خود را نشان می‌دهد. نظام نیز به رای مردم احتیاج دارد که این رای مردم با سیاست رهبری نظام همراه نیست.
در درون نظام، جناحی که بورکرات و اصلاح طلب است دید نزدیکی به غرب دارد. این نزدیکی به دلیل افراط رهبری نظام در برابر غرب به وادادگی در نزد این جریان ختم می‌شود. نمونه آن هم نگاه روحانی و تیمش به غرب و لزوم مذاکره با غرب و نیزعربستان است.
این پاشنه آشیل نظام ایران می‌تواند به اختلال در روش رهبر نظام ختم شود و نیز در بزنگاه‌های مختلف با اعلام دو صدا در نظام ایران، سود جویی طرف مقابل در تقابل با ایران زیادتر شود چرا که دو صدا از یک نظام باعث ایجاد میدان مانور نیروی مقابل می‌شود تا امتیاز بیشتری بخواهد.
اینجاست که راهبرد عملی حکومت ایران پرمخاطره می‌شود. به نظر می‌رسد که سردرگمی در سیاست منطقه‌ای حکومت به دلیل منطقه پر التهاب و نیز بازیگری تاکتیکی جذاب و گاه درست حکومت باعث شده که هدف راهبردی در سیاست خارجی گم شود.
صفویه در سیاست خارجی خود اهدافی داشت که طی مدت‌ها به آن اهداف رسید و ثبات سلسله‌ای پیداکرد.
مقایسه حکومت ایران با صفویه برای حفظ اقتدار و قدرتش چندان درست نمی‌نماید.
سیاست خارجی در ایران سیاست داخلی را هم اسیر خود کرده است.
ایران به توسعه و آرامش و رشد متوازن نیاز دارد. رهبری نظام واجد مجوعه‌ای از نظرات پراکنده و بدون راهبرد عملی است که برخی با هم تناقض نیز دارند. ایده تمدن اسلامی با ایده رهبری در موضوع مقاومت فعال در برابر امریکا و غرب، با توجه به بضاعت کشور ایران همخوان نیست.
چرا که هیچ کشوری در مرحله مقاومت و حضور فعال منطقه‌ای و تنش با غرب به توسعه دست نیافته است. توسعه در گرو سیاست‌های منطقی و تنش زدا است.
در این مورد سخن بسیار است که چرا این زعیم، ذوفنون نیست و حتی یک فن مهم مانند سیاست خارجی را هم به درستی هدایت نمی‌کند. اگر چه تاکتیک‌های قابل توجه و خبر ساز در محیط جنجالی منطقه پرماجرا و پر بلای ما دارد. منطقه‌ای که بازیگران ماهر تر و با امکانات تری از حکومت ایران در آن فعال هستند.
این توضیح هم لازم است که نگارنده واژه زعیم را نه باور و نه قبول دارد.

مطلب قبلی...
مطلب بعدی...


Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: info@gooya.com تبلیغات: advertisement@gooya.com Cookie Policy