چهارشنبه 16 آذر 1384

سقوط هواپيمای ديروز تمامی اجزاء خطری که ايران را تعقيب می کند در بر داشت! محمدهادی معصومی

هموطنان عزيز و ارجمند
اينجانب پيش از هر چيز به مناسبت کشته شدن هموطنانی ديگر در سانحه هوايی به شما و خصوصا به بازماندگان اين حادثه تسليت می گويم.
و اما بعد؛ بايد عرض کنم از روزی که اين حکومت، جبار و خونريز و از همه بدتر جاهل و جاهل پرور بر ما حکومت می کند ملت ما طعم شيرين صلح و سلامت و رستگاری را نديده و نخواهد ديد. اين جانب به عمد جنبه جاهل و جاهل پرور اين حکومت عدل علی را بدتر از همه صفات خبيثه آن دانستم، بايد يادآوری کنم که جنبه جهالت اين حکومت سفاک از تمامی جنبه های آن بارزتر و برجسته تر است. شما نگاه کنيد آخر يک انسان عاقل يک حکومت حتا نامردمی ولی عاقل اينهمه جنايت و قتل و آدمکشی در کشور خودش و در سرای خودش مرتکب می شود؟!
اينجانب با پاسدارانی چند در ارتباطم اينان پيوسته از تو خالی بودن ادعاهای رهبر خامنه ای و رفسنجانی و خاتمی و ديگر سردمداران حکومت اسلامی گفته و می گويند. اينا بارها گفته اند که رهبری با دعا و استخاره بر هر امری حتا سوار هواپيمای معيوب شدن را توصيه کرده و می کند، پاسداری همين امروز صبح به اينجانب می گفت رهبری می گويد: « برويد خدا با شماست، بنده می خواهم شما هم بخواهيد » همين پاسدار جريان بزرگی را در سپاه يادآوری کرد که بدبختانه همه گی آنهايی که شناخته شده اند يا زير شکنجه جان باخته اند و يا اينک در سياه چالهای رژيم در حال جانبازی هستند. او می گفت يک روز به همراه سردار سرتيپ محمد مهدی دوزدوزانی در بيت رهبری بوديم سردار دوزدوزانی در حضور ديگر فرماندهان با شجاعت تمام به رهبری گفت : به نظر بنده ما در مخلفتمان با آمريكا و غرب بايد تجديد نظر کنيم ... چون آنچه را ما بنام ضديت با غرب می کنيم در نهايت به نفع غرب است، ضديت ما با اسراييل هم به؛ بگونه ای که ما آنرا عمل می کنيم در نهايت به نفع اسراييل است، او آنروز گفت تمام باجهايی که ما به کشورهای عربی مثل سوريه می دهيم هم هيچ نفعی برای ما ندارد و همه اش ضرر است، چون آنها ما را در بزنگاهای سياسی و نظامی تنها خواهند گذاشت و اگر خودشان با ما وارد جنگ نشوند دست کم به هر کس کمر به نابودی ما ببندد همراه و همدست خواهند شد...سردار دوزدوزانی در اوئل سال 1380 مسائلی را در حضور رهبری عنوان کرد که آنروز برای برخی در درون سپاه تازگی داشت ولی امروز برای همه روشن است. او به تجارتهای مافيايی سپاه و بسيج در اروپا و کشورهای خليج فارس اشاره کرد، او به دست داشتن سپاه و بسيج در تجارت ترياک و مواد مخدر ديگر اشاره کرد، او آنروز به دست داشتن سران سپاه در تجارت دختران و زنان ايرانی به عنوان صيغه به کشور های خليج فارس اشاره کرد، و آنچه به امروز و سانحه هوايی ديروز سه شنبه 15 آذر 1384 برمی گردد دوزدوزانی گفت چنانکه رهبری می دانند همه چيز ارتش و سپاه آمريکايی ست و من فکر می کنم که تا اندازه ای به دور از عقل و خرد باشد که ضديتی اينچنين علنی با آمريكا داشته باشم و همه ادواتم و جنگ افزارم و حتا لباسم و حرکات رزميم آمريکايی باشد، آنروز در حالی که رهبری زير چشمی سردار دوزدوزانی را نگاه می کرد، دوزدوزانی ادامه داد مـَثــَل ما مـَثــَل کسی ست، که با کسی سر جنگ دارد، که دسته شمشير و آلت جنگش در دست خود حريف است. من به عنوان سرباز اين آب و خاک که به مدت هشت سال با جان دل و بی شائبه در جبهه ها جنگيده بايد بی پروا به رهبری بگويم که ما تمامی ادوت جنگيمان را و قطعات يدکی آنرا با چندين برابر قيمت از راه ترکيه و پاکستان و فيليپن و جاهای ديگر وارد می کنيم ما در اين خريدهامان اغلب به اجناس مشابه ای بر می خوريم که اصلی نيستند. ما گاهی قطعات هواپيمايی می خريم که ساخت چين و کره و تايوان است و روی آن نوشته شده ساخت آمريكا، رهبری خودشان حتا اگر به کارتن های آن هم نگاه کنند می فهمند که اين قطعات ساخت آمريكا نيست، بنا بر اين با استفاده از اين قطعات يدکی ما دائم در خطريم، الان حدود گاهی سی سال گاهی سی و پنج سال گاهی چهل سال از خريد اين آلات و خصوصا هواپيماها از آمريكا می گذرد ما برای بقای خودمان هم شده لازم داريم با آمريكا رابطه ای معقول داشته باشيم....ما تا کنون چندين بار شاهد بوده ايم که برادران به خاطر اين کمبودها به شهادت رسيده اند، البته تذکر داده شده که اين اخبار نبايد به بيرون درز کند که دشمن از آن بهره برداری می کند، ولی من می خواهم به عرض رهبری برسانم که کدام دشمن، انچه مربوط به آمريكا و اسرييل می شود خب چنان که واضح است آنها خودشان اين ادوات و هواپيماها را به ما فروخته اند و از کم و کيف آن خبر دارند، در مورد دشمنان داخلی هم ما اگر راست می گوييم که مردمی هستيم پس نبايد از اينکه مردم ما ضعفهای ما می فهمند ناراحت باشيم، شايد اگر مردم ضعفها را بفهمند بيشتر در راه پيشرفت جد جهد کنند...بنده به عنوان يک سرباز فکر می کنم مردم نامحرم نيستند...»
آری آنچه آمد بخشی از گفته های يک شاهد عينی که خود پاسدار است و همين امروز صبح برای من نقل کرد، و البته اين چندمين بار است که او از سردار سرتيپ محمد مهدی دوزدوزانی می گويد. سردار دوزدوزانی آنروز چنان مورد غضب رهبری قرار می گيرد که رهبر از جا بلند می شود و با جمله « خب ما بريم» جلسه را ترک می کند، و پاسداران حلقه بگوش ديگر دوزدوزانی و همراهانش را از بيت رهبری بيرون می کنند. سردار دوزدوزانی از پا نمی نشيند و چندی بعد در روز يادبود جانباخته قاسم دهقان پرده از روی جنايات سپاه و شخص رهبری و هاشمی رفسنجانی و دودوزه های خاتمی بر می دارد و دوباره از جهالت های رهبران نظام می گويد و از اينکه ضد آمريکايی بودن ايران نه مفيد است زيرا غير از ضرر ندارد و نه ممکن چون دست کم نود درصد ايران و ايرانی آمريکايی خواه است... او به همراه عده ای از ميهن پرستان سپاه در ستاد مشترک سپاه تحصن می کند و باز هم از احمقانه بودن ضديت ايران با آمريكا و غرب می گويد ، او باز هم به دست داشتن سپاه و بسيج در بيشتر از 150 شرکت مافيايی در اروپا و کشور های خليج فارس، از وسائل برقی و مواد مخدر گرفته تا صادرات دختران صيقه ای برای شيخان خليج فارس اشاره می کند. سردار دوزدوزانی با تعداد ديگری از فرماندهان و نيروهای ملی سپاه در سال 1382 نيروی « جنبش ايثارگران ايران » را پايه گذاری می کند او و يارانس توسط نيروهای تحت امر رهبری و با همکاری چند طلبه که از ناحيه آيت الله يزدی و احمد جنتی پشتيبانی می شدند دستگير می شوند همه دادگاه آنها که حدود دويست نفر بودند بيشتر از يک هفته طول نمی کشد، قاضی دادگاه کسی نبوده جز آيت الله موحدی کرمانی که حدود صد نفر از آنان را به جرم محارب با خدا مفسد فی الارض معرفی می کند و پيش از همه محمد مهدی دوزدوزانی را در ديماه 1382 پس از هفته ها شکنجه ها ی اسلامی اعدام می کنند و سپس بقيه محکومين به مرگ را که حدود صد نفر بودند نيز به جوخه اعدام می سپارند. بقيه ی آن گروه به زندانهای سنگين محکوم می شوند. طبق گفته اين پاسدار از آن روز تا به حال فقط سه نفر از آن گروه آزاد شده اند، يازده نفر از آنها با مرگهای مشکوک در زندان درگذشته اند...
مردم ايران ! آنچه را جانباخته راه ميهن سردار سرتيپ دوزدوزانی بارها در خلوت و جلوت به رهبر خامنه ای و رهبران سپاه و نظام اخطار کرده بود ديروز برای چندمين بار اتفاق افتاد. مردم ايران شما بايد بدانيد که تا زمانی که اين رژيم سفاک بر ايران حکومت کند غير مصيبت و خاری و خانمان سوزی نصيبی نخواهيد داشت. شما بايد به خود آيد، حکومت اسلام ناب محمدی از روز نخست تا کنون به آمريكا به غرب و خصوصا اسراييل از اول انقلاب اعلان جنگ داده است، شما خيابانهای تهران و هر شهر ديگر ايران را از اول انقلاب تا کنون در نظر آوريد همه مملو از اعلاناتت جنگ با آمريکاست که سر سپردگان حکومت اسلام بسيجيان و پاسداران آنها را نوشته اند، حالا بعد اين همه سال که از اعلان جنگ ايران به آمريكا و اسراييل گذشته، و تا حال آمريكا و غرب به ايران به عنوان يک کشور ديوانه نگاه می کردند، امروز در حال اين نتيجه گيری هستند که به اعلانات جنگ حکومت اسلامی پاسخ دهند. مردم ايران بايد بداند که اين حکومت ما را يک راست به جنگ نه تنها با آمريكا بلکه جهان می برد. بايد هر چه زودتر بساط اين حکومت اسلامی و ضد ايرانی بر چيده شود. در اينجا به عنوان يک روحانی ايرانی از سپاه و بسيج و نيروهای مسلح ايران، نيرو های انتظامی و نظامی می پرسم رهبر و نظامی که از پس اداره يک مانور نظامی، يک حمل نقل نظامی ، يک جابجايی خبرنگار و عکاس بر نمی آيد چگونه می خواهد به قول خودش جنگ با استکبار جهانی، جنگ با آمريكا، جنگ با اسراييل را اداره کند. مردم ايران جمهوری اسلامی در حال تهيه جنگی ست با اسراييل ، با آمريكا، او اين جنگ را نيز همچون جنگ با عراق به شما تحميل خواهد کرد.

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


او اين جنگ را نيز همچون جنگ خودش با عراق جنگ تحميلی ديگران نامگذاری خواهد کرد. شما اين جمله من پيرمرد روحانی بيماررا به خاطر بسپاريد، من روحانی و روحانی زاده ام من با اين لباس و ملبوس آن به خوبی اطلاع دارم. شما اگر اين جرثومه های فساد را ، اين روحانيون مکنده خونتان را از سر سفره ايران بيرون نکنيد، اگر نظامی هستيد سرنوشتتان بهتر از نظاميان مسافر هواپيمای س 130 ديروز نخواهد بود، اگر دستتان در سياست و فرهنگ و خبر نگاری ست سرنوشتتان همين خواهد بود، اگر سکان هدايتی را در دست داريد، سرنوشت شما در نهايت همان سرنوشت خلبان هواپيماست، و شما مردم ايران نيز اگر اينان را از سر سفره خود بيرون نکنيد سرنوشتتان همان سرنوشت مردم سه راه آذری و دور فرودگاه خواهد بود . سقوط اين هواپيما در نزديکی تهران تمامی اجزاء خطر قريب الوقعی را در بر داشت که ايران را و تماميتش را و همه اقشارش را تهديد می کند. اين پيشامد چه ظاهرا عمدی باشد چه نباشد؛ در نهايت عمدی و امری ست از سوی رژيم و هشداری ست به مردم ايران. آن هشدار را در يک جمله خلاصه کنم و والاسلام گويم: مردم ايران اگر اين حکومت بر جا بماند و او را از قدرت بيرون نکنيد جنگ از آن طرف دنيا و از آسمان شما را همچون هواپيمای ديروز غافلگير خواهد کرد. شما هر بهايی برای آزاديتان از دست اين جاهلان خونريز پرداخت کنيد در برابر جنگ و نکبتی که حکومت اسلام ناب به رهبری روحانيت شيعه برايتان تدارک ديده در حد هيچ است! اعتراض کنيد بيدار شويد بيدار! و جمله ای به خانواده های بازمانده از اين قتلهای عمد: از پذيرش واژه شهيد و شهادت بر کشته شدگانتان امتناع کنيد، اين جاهلان اٍر حجر به شما دروغ می گويند شهادت و شهيد شدن اگر خوب است پس خودشان چرا شهيد نمی شوند. اين توهين بزرگ را به عنوان پاداش نپذيريد! تظاهرات کنيد ، چرا هواپيمای احمدی نژاد سرنگون نشد؟ ديديد که اين امام زمان و حکومتش دروغگوست، که می گويد مردمی ست و طرفدار محرومين، و مگر او نگفت که در هاله ای از نو.ر بوده مگر امام زمان بودن شاخ و دم ديگری هم دارد، اگر اينهمه راست است چرا با معجزه هايی که به امام زمان نسبت می دهند نتوانستند جلو اين سقوئط را بگيرند؟؟! و سقوط خودشان را چه!


محمد هادی معصومی، روحانی هفتاد و هشت ساله از کرج

Copyright: gooya.com 2016