شنبه 26 اسفند 1385

حيف از نوری علای معرفت شناس! الف. ع. خ

آقای نوری علا در يادداشتی تحت عنوان «احترام دموکراتيک به باورهای مردم» تلاش کرده اند، تا به منتقدين خود پاسخ دهند، ايشان در ابتدای يادداشت عبارتی ساخته اند تحت عنوان«هر عقيده ای محترم است و نبايد به باورهای مردم بی احترامی کرد» و جالب است که آن را به گونه ای کلی و مبهم به منتقدين خود نسبت داده اند، و مشخص نکرده اند که اين عبارت از کيست و يا از طرف گوينده اش، دليل چه ادعايی قرار گرفته است. ايشان با مستمسک قراردادن آن عبارت، توانسته اند يادداشت خود را پی بگيرند و ظاهرا از نظر خود موفق شده اند، بر ادعاها و انتقادهای منتقدين خود شوريده و کماکان خود را حق به جانب نشان دهند! البته ايشان اينبار نيز طبق معمول!همه منتقدين را با يک چوب رانده و همه پرسش های آنها را به دلخواه خود با يک "خط"، نشان کرده اند!

خوشبختانه بايد بگويم، من در نوشته های خود، به هيچ وجه چنين مستمسکی را برای حضرت ايشان فراهم نياورده ام و بدين ترتيب خود را مخاطب آن يادداشت نمی دانم و کماکان کليه پرسش ها و مسائل مطرح شده ام را در محضر ايشان بی پاسخ می بينم. اما نمی دانم کدام "مادرمرده ای" در نوشته و يا گفته خود سخن از «احترام به باورهای مردم» به ميان آورده است! که اينگونه مستمسک! بدست آقای نوری علا داده است.

در همين جا بايد بگويم من نه تنها از"احترام و بی احترامی به باورهای مردم" سخنی به ميان نياورده ام، بلکه بارها و بارها بر نقد باورهای غلط و کذب تاکيد ورزيده ام و نوشته ام:

«سخنم اين نيست که نبايد پژوهش های تاريخی پايه های اديان خرافی را متزلزل کند، بلکه سخن بر سر اين است که نبايد با مراجعه به اعماق تاريخ، و گمانه زنی های پليسی! به نامها، مفاهيم و عبارت های مطرح شده در آن، ماهيتی مطلق بدهيم.»

و در جايی ديگر نوشته ام:

«من می گويم آقای نوری علا می تواند در دين و مذهب چون و چرا کند، اما به صرفه نيست که از طريق چون چرا دردين، بخواهد، مثلا حاکمان ايران را بی اعتبار کند.»

اما در تعجبم که چگونه آقای نوری علا با يک عبارت "خود ساخته" در صدد است، نه منتقدين! بلکه خوانندگان خود را قانع کند!

البته آقای نوری علا تا آخر يادداشت خود، نسبت به عبارتی که در ابتدای آن می آورند، پايبند نيستند، چرا که عبارت «هر عقيده ای محترم است و نبايد به باورهای مردم بی احترامی کرد» که در ابتدای يادداشت ايشان آمده، در ادامه يادداشت و انتهای آن به «احترام به باورهای مردم» تغيير پيدا می کند. بدين ترتيب آقای نوری علا بين "احترام" و "بی احترامی" خلط مبحث ايجاد کرده اند، چرا که عدم "بی احترامی" به باورهای مردم، لزوما "احترام" به آن باورها نيست! احتمالا منظور اصلی آن منتقد "مادرمرده ای" که مستمسک آقای نوری علا قرار گرفته "عدم توهين به باورهای مردم" بوده، نه «احترام به باورهای مردم»! البته شايد ايشان نيز مانند بسياری از هموطنانم، بين "احترام" و "بی احترامی" و يا بين "سياه" و "سفيد" هيچ رنگ و يا رفتار ديگری را سراغ نداشته باشند!

ايشان از«احترام دموکراتيک به باورهای مردم» سخن به ميان آورده اند، هر چند من نمی دانم «احترام دموکراتيک» چه صيغه ای است، اما اگر بتوانيم احترام غير دموکراتيکی را هم متصور شويم، اينجانب رعايت هيچ "احترام دموکراتيک يا غير دموکراتيکی" را نسبت به باورهای مردم به ايشان متذکر نشده ام، سخن من همه بر سرعدم توهين، عدم مطلقيت و دوری از هرگونه حب و بغض بوده است.

وقتی يک شخص، مدعياتی پيرامون مسائل عمومی مطرح می نمايد، معمولا پرسش هايی را در ميان مخاطبين بوجود می آورد. اگر آن شخص مدعی! بخواهد از کنار پرسشهای منتقدين بی تفاوت بگذرد، و يا آنکه، گستره فراوانی از پرسش های متنوع منتقدين را با هزار طعنه و کنايه به يک عبارت دلبخواه تفسير نمايد و در قالب آن عبارت دلخواه، مطالب قابل نقد ديگری را مطرح نمايد، و حتی بدينوسيله بخواهد به خواننده و شنونده خود وانمود کند که در حال پاسخگويی به منتقدين است، کاری نمی کند جز آنکه يک بحث منبری را پی می ريزد و سامان می دهد. بحث منبری همان است که نه هيچ چالش منطقی را بر می تابد و نه توان درانداختن هيچ منطق چالش انگيزی را دارد.

نوری علا، خود معتقد است که "جامعه شناسی" می کند، اما از گذشتگان جامعه ای به جای نمانده که او شناسايی کند! درست است که بيشتر در گذشته غوطه می خورد اما "باستان شناس" نيز نيست! چون باستان شناسی لوازم و امکانات مخصوص به خود را می خواهد، به نظر من نوری علا يک "معرفت شناس" است. اما او ملزم است، لوازم معرفت شناسی را در کار خود بسی بيشتر و بيشتر به کار گيرد.

پس نوری علا، نه جامعه شناسی، بلکه "معرفت شناسی" می کند. يعنی او می خواهد "معرفتی" را بدست دهد که ما از طريق آن، بتوانيم صدق و کذب "باورها" را تشخيص دهيم. بدين ترتيب نوری علای "معرفت شناس"، موجودی مهم و مغتنم است. اما معرفت شناسی نمی تواند مطلق گری توام با حب و بغض باشد! معرفت شناسی با مطلقيت، عصبيت و دشنام هيچ نسبتی ندارد.

معرفتی که بتواند به فرد "باورمند" کمک کند تا صدق و کذب باور خود را دريابد، حاوی هر چه که باشد، قطعا حاوی مطلقيت، عصبيت و دشنام نيست. تمام سخن من اين است که حيف از آن است که آقای نوری علا "معرفت شناسی" خود را به مطلقيت،عصبيت و دشنام آغشته می کند.

در واقع نوری علا شمشير را بر عليه باورهای غلط ما از رو بسته است. در صورتی که کار معرفت شناس شمشيرکشی و دشنام گری نيست. او اگر شمشير مطلقيت، عصبيت و دشنام را از رو ببندد نه تنها در تشخيص صدق و کذب باورهای ما کمکی نخواهد کرد، بلکه آب را برای ماهی گرفتن امثال رفسنجانی گل آلود خواهد کرد تا او خود و اسلام خويش را از جنس ديگران و اسلام آنان نشان دهد، تا به بهانه "دفاع از اسلام مشترک" از اعتقاد ديگران برای خود حصارامنيتی فراهم آورد.

همه "باورمندان" جامعه جملگی مخاطب "معرفت شناس"هستند، چه بخواهد اين باورمند رفسنجانی باشد، يا فردی از ته حلبی آباد! يعنی مخاطبين"معرفت شناس" فقط حکام نيستند، بلکه همه توده های باورمند مخاطب معرفت شناس هستند. لپ کلام من به آقای نوری علا اين است که وقتی شما در صدد هستيد تا رفسنجانی را کپی برابر اصل "محمد" يا "اسلام" قرار دهيد! قبل از هر چيز او را به "باور" مردم تبديل می کنيد، همچنين درتلاش هستيد تا رفسنجانی را نسبت به آنچه که می کند و می گويد، صادق نشان دهيد، يعنی می گوييد "اسلامی" وجود دارد که رفسنجانی برای برپايی و پاسداری آن تلاش می کند! در واقع بهره برداری از "باور اسلامی" را نزد رفسنجانی و آن حلبی آبادی يکی می دانيد! آيا واقعا بهره برداری از "باور اسلامی" نزد آن دو يکی است؟

آيا در همين جا نيست که اسلام دو تا می شود، يکی جيب رفسنجانی و ديگری "آرزوی بهروزی" آن حلبی آبادی؟ اما شما اسرار داريد که همه آنها را يکی بدانيد و رفسنجانی را به حفاظ ذهنی آن حلبی آبادی ببريد، اين کار"معرفت شناسی" شما را سخت تر می کند، چرا که شما همواره به "حجم" باورهای مردم موارد متنابهی را می افزاييد!

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

متاسفانه اينبار نيز آقای نوری علا منتقدين خود را مانند پياز و سيب زمينی، اشيايی ريز و درشت ديده اند، احتمالا برخی را تند و دهن سوز و برخی ديگر را بی خاصيت يا ملايم می پندارند، اما برای يک "معرفت شناس" آنچه که بيش از هر چيز اهميت دارد! «منتقد»است، حال بخواهد اين منتقد خردسال باشد يا کهنسال! تلخ باشد يا که شيرين!

برای آقای نوری علا مناسب است، يادداشت های اينجانب را که مستقيما خطاب به ايشان نوشته ام، دوباره و با دقت بازخوانی کنند و به پرسش ها و مدعيات آن پاسخ مستدل و روشنی بدهند، بحث منبری! نه تنها هيچ فضای روشنی را موجب نمی شود، بلکه بسياری از دست آوردهای معرفت شناختی ايشان را با اما و اگرهای فراوانی روبرو می کند.

عيد نوروز بر همه ايرانيان مبارک باد

الف. ع. خ


در همين زمينه:
[احترام دموکراتيک به باورهای مردم، جمعه گردی های اسماعيل نوری علا]

دنبالک:

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'حيف از نوری علای معرفت شناس! الف. ع. خ' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016