چهارشنبه 28 آذر 1386

بيست و هشت سال مقاومت، دفاع از حقيقت رمز پايداری، عباس اميرانتظام

عباس اميرانتظام
من در اقامت طولانی خود در زندان بارها و بارها با انسان هايی مواجه شدم که سرافرازانه مرگ شرافتمندانه را به بودن به هر جهت ترجيح داده و هنر چگونه زيستن را به من آموختند. من آموختم که درد و رنج ناشی از دوری، و ايستادگی در مقابل رفتارهای توهين آميز و شکنجه زندان بانان بخشی از هزينه هايی است که برای حفظ ارزش های انسانی بايد آن را پرداخت

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

بيست و هشت سال مقاومت عباس اميرانتظام


بيست و هشت سال گذشت. راستی ۲۸ سال يعنی يک عمر. در تقويم زندانی هر لحظه به طول يک عمر است. اين روزگار بسيار طولانی زندان، برای من سفری است به عمق و گستره‌ی مفاهيمی که در شرايط عادی به ارزش واقعی آن ها به درستی پی نمی بريم مفاهيمی چون حقيقت، عدالت، شرافت، آزادی و ايستادگی، در روزمرگی زندگی به درستی درک نمی شوند، آنگاه که انسان در شرايط سخت انتخاب قرار می گيرد عظمت و اعتبار اين مفاهيم خود را آشکار می کند تا آنجا که انسان برای حفظ اين ارزش ها از تمامی وجود مادی خود می گذردتا به عالم معنی راه يابد.
بسياری از هم بندان من برای پاسداری از حريم شرافت انسانی و گذار به عالم معنی جان خود را فدا نمودند. انسان برخوردار از شرافت در مقابله ی وسوسه های حيات مادی تهی از معنی به لرزه نمی افتد و جاذبه های کاذب زندگی او را نمی فريبد.
من در اقامت طولانی خود در زندان بارها و بارها با انسان هايی مواجه شدم که سرافرازانه مرگ شرافتمندانه را به بودن به هر جهت ترجيح داده و هنر چگونه زيستن را به من آموختند. من در مکتب شجاعت ياران خود آموختم که درد و رنج ناشی از دوری از ياران و فرزندان و عزيزان، ايستادگی در مقابل رفتارهای توهين آميز و شکنجه زندان بانان بخشی از هزينه هايی است که برای حفظ ارزش های انسانی بايد آن را پرداخت. تمامی گناه من دفاع از اين حقيقت بوده و هست که ايرانی بالغ است و حق تعيين سرنوشت دارد و مجلس خبرگان و نظام سياسی بر آمده از آن راه را برای اعمال اين حق هموار نمی‌کند. من گفته بودم و می‌گويم که نظام سياسی مردم سالار می‌بايستی بر پايه های مجلس مؤسسان منتخب مردم استوار شود.
از جانب کسانی که اعتقادی به شايستگی و اهليت مردم به انتخاب نظام سياسی و حقوقی خود ندارند، من به عنوان خائن به آرمان های ملی محکوم شدم. اگر تشخيص من در خصوص ماهيت عملکرد مجلس خبرگان درست نمی‌بود بهايی چنين سنگين برای اظهار حقيقت متحمل نمی‌شدم چرا که اظهار يک مطلب بی پايه و اساس نمی‌توانست موجبات نگرانی زمامداران را فراهم کند. بيان حقيقت از جانب گاليله تحمل نشد، چرا که خواب آرام لشگر جهل را بر هم می زد و امنيت و تداوم حيات آن ها در انکار حقيقت تأمين می شد. اما انکار حقيقت نابودی حقيقت نيست و حقيقت دارای جوهر و اکسيری است که مستقل از وجود مادی ما و حتی مستقل از وجود اظهار کننده‌ی آن می‌تواند به حيات خود ادامه دهد. نه تسليم گاليله و نه پرواز شجاعانه سقراط خللی در تابش نور حقيقت بر جهان هستی وارد نکرد با اعدام گسترده ی مبارزان در سياهچال ها در دهه شصت حقيقت اعدام نشد بلکه بر لشگر مبارزان راه آزادی و حقيقت افزوده شد. با فداکاری آن عزيزان امکان درک و فهم حقيقت برهمگان آشکار شد. نگاهی حتی گذرا به چهره سياسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جامعه ايران عمق فاجعه و سنگينی هزينه انکار حقيقت را نشان می‌دهد، گرانی افسار گسيخته امان مردم را بريده است. پول نفت فقط به جيب صاحبان شکم های فربه و سير و خفاشان معتاد به خون مردم گرسنه سرازير می‌گردد. سيمای امروز ميهن مان را درد و رنج کودکان خيابانی و کارتن خوابها، و زنان مستأصلی که زير بار هزينه زندگی به تن فروشی ايستاده اند، بيکارانی که در جستجوی لقمه‌ای نان به هر سو صف کشيده اند. و خردسالانی که با کيسه های سنگين پس مانده مردم زباله دان ها را زير و رو می کنند، جوانانی که در چنگال بيماری اعتياد پرپر می شوند، و... به تصوير می کشد. چهره چرکين شهر چنان افسرده و بی رمق است که هيچ انسان مسئول و شرافتمندی يارای نگاه به آن را ندارد. فقط و فقط مسئولين محترم! هستند که در کمال خونسردی و آرامش در گوش شهر لالايی می خوانند که همه چيز آرام و طبيعی است. با اوج گيری قيمت مسکن و مايحتاج عمومی ديری نخواهد گذشت که شاهد گسترش پديده ی زاغه نشينی، کارتن خوابی، فراگير شدن بيماری اعتياد، افزايش ميزان بيکاری و جرايم سازمان يافته و... خواهيم بود.
آنجا که حقيقت انکار شود، نابودی تدريجی مردم در جهنم فقر و بی عدالتی، مهرپروری معرفی می‌گردد!
کدام کارمند، کارگر، پزشک، مهندس و استاد دانشگاه می‌تواند با کار و تلاش شرافتمندانه خود در طی سی سال زحمت صاحب يک آپارتمان کوچک در تهران شود؟ مسکن لابد کالای لوکس است و نشانه فرهنگ غربی؟ وضيعت اقتصادی و به تبع آن وضعيت اجتماعی و فرهنگی آنچنان به هم ريخته و نگران کننده است که مردم آن را با پوست و گوشت و استخوان خود درک می‌کنند و آمار و ارقام واقعی گرانی و تورم را در کاهش لحظه به لحظه قدرت خريد و سفره های خالی خود پيدا می کنند.
اين در شرايطی است که عاملين و مسببين وضعيت موجود و نمايندگان چپاولگران اقتصادی در قدرت سياسی با انکار حقيقت اعلام می‌کنند که همه چيز طبيعی و عادی است.
بيان اين درد و دل مختصر را از آن جهت ضروری ‌دانستم که معلمان و دانشجويان، زنان، کارگران، روزنامه نگاران و جوانانی که در صف‌های فشرده مبارزات مدنی می‌کوشند به ارزش واقعی کار خود بيشتر بينديشند. تجربه ۲۸ ساله زندگی نوين به من آموخت که آگاهی انسان از اهميت و ارزش کار خود توان او را در مبارزه با ناملايمات و فشارهای زندان افزايش می‌دهد تا آنجا که هيچ نيروی اهريمنی نمی‌تواند مقاومت او را در هم شکند. چنانچه من در مقابل فشارهای روانی و جسمانی قرون وسطايی از پا نيفتادم. اگر نشکستم به اين دليل نبود که من اميرانتظام از قدرت استثنايی برخوردار بوده و يا برای اين مقاومت، دوره های خاصی را طی کرده و آمادگی لازم را کسب کرده بودم.
"نه به هيچ وجه"، اگر من نشکستم فقط و فقط به خاطر آن بود که حقيقتی که من از آن دفاع کرده و از چشمه زلالش سيراب می‌شدم غير قابل شکستن بود. و آن حقيقت شايستگی ملت ايران برای حق تعيين سرنوشت بوده و هست. عشق ورزی به حقيقت، انسان را چون خود حقيقت شکست ناپذير می‌نمايد. من بسيار سعادتمندم که امروز شاهد عظمت و شکوه صف مبارزان و مدافعان حق تعيين سرنوشت به شيوه مسالمت آميز و مدنی می‌باشم. اين صف نه تنها هرگز نخواهد شکست بلکه آنچنان پرتوان و استوار خواهد ايستاد که آرايش نيروهای سياسی را به نفع حق تعيين سرنوشت دموکراتيک بر هم زده و صلح و توسعه پايداری را برای ايران و کشورهای منطقه بنيان خواهد گذاشت.
اظهار خوش بينی نسبت به آينده تلاش های کوشندگان راه آزادی و عدالت از باب تسکين دردهای کهنه خود و يا دامن زدن به توهم و تخيلات نمی باشد. دليل خوش بينی و اميدواری من کارنامه درخشان مردم در فهم و درک حقيقت زندگی در جريان يک مبارزه طولانی اجتماعی است.
در جريان اين مبارزه نوعی از اجماع ملی در خصوص ارزش‌های دموکراتيک و حقوق بشری، استمرار و فراگير شدن فعاليت های مدنی صنفی و اجتماعی شکل گرفته و آمادگی جامعه در کليت آن به پذيرش هزينه تغيير شرايط، افزايش يافته است.
در هيچ دوره ای از تاريخ مبارزات ملت ايران، جنبش مدنی و مسالمت آميز ملت ايران، اين اندازه پر توان، هوشمند، منسجم، فراگير و هدف دار نبود. کارزار يک ميليون امضاء، تجمعات اعتراض آميز معلمان، پيگيری مصرانه مطالبات کارگری توسط سنديکاها و نهادهای کارگری، افشاگری ها و روشنگری های روزنامه نگاران و اصحاب قلم، مبارزات دليرانه دانشجويان، تحرک مدافعين حقوق بشر، که ويژگی مشترکشان پرهيز از افراط گری و حرکت با منطق اعتدال می باشد، نشانه های اميد بخش بلوغ و استواری جنبش مدنی می‌باشد. از سال ۱۳۳۲ تا به امروز دانشجويان کشور برای برگزاری مراسم ۱۶ آذر (روز دانشجو) تا به اين حد تحت فشار نبودند. با اين وجود دانشجويان کشور با اتکا به توان جنبش مدنی و عزم و اراده خود از سد تهديدها و فشارها عبور کرده و يک رويداد تاريخی ديگری را در کارنامه درخشان جنبش مدنی به ثبت رساندند.
دستگيری گسترده دانشجويان از دختر و پسر نشان از توانمندی و فراگير شدن فعاليت های مدنی دانشجويان دارد. همين داوری در مورد جنبش زنان، معلمان و کارگران نيز صادق می‌باشد. بنابراين دليل عمده‌ی خوش بينی من نسبت به آينده کشورم بر توانمندی جنبش مدنی استوار می‌باشد. نگاهی عميق به تحولات و شرايط جهانی خوش بينی مرا دو چندان می‌کند.

اگر حاکمان ايران از حداقل دلسوزی و اعتقاد به منافع ملی برخوردار بودند و دغدغه تأمين امنيت، رفاه، آزادی و سربلندی برای ملت ايران را می‌داشتند. با استفاده از درآمد سرشار نفت، شرايط بين المللی مساعد، نيروی کار بالنده و پر توان به راحتی می‌توانستند در اين ۲۸ سال ايران را به قدرت اول اقتصادی منطقه تبديل کنند و لکه ننگ صدور زنان ايران برای خود فروشی در کشورهای کوچک و تازه به دوران رسيده خليج فارس را از دامن شرف ايرانی بزدايند. اما دريغ و افسوس که حاکمان ايران سرمايه های مادی و انسانی، سرزمين کهن و پر افتخار ايران را وسيله ايی برای عقده گشايی و ترک تازی در ميدان توهم و تخيلات ارتجايی و واپس مانده خود قرار داده و با چمدان خالی از هنر و انديشه و با سرمايه ملت به سفرهای بی خاصيت خود ادامه داده و به جشن و پايکوبی در همايشهای تشريفاتی داخلی مشغول هستند و با ماجراجويی هسته ايی کشور را به سوی فاجعه و جنگ سوق می دهند.
دستيابی به فناوری هسته ايی در عالی‌ترين سطح آن برای تأمين انرژی و بهره برداری صلح آميز حق ملت ايران بوده و در توان و قابليت های علمی و فنی ملت هوشمند ايران می‌گنجد، اما عدم آشنايی مسئولين کشور با ادبيات و زبان قابل فهم جامعه جهانی، پيروی از سياست ها و شعارهای تندروانه و غير عقلايی، دور کردن مردم از مشارکت در تصميم سازی ها، رفتارهای دون کيشوت‌وار و ناتوانی در اعتمادسازی، فعاليت‌های هسته ای را به تهديدی عليه ملت ايران تبديل کرده است. و فرصت های زيادی را قربانی اتخاذ روش ها و راه کارهای غير عقلايی مسئولين نموده است. در چنين شرايطی وظيفه ما افزودن بر تلاش های مسالمت آميز و صلح طلبانه خود و گسترش ارتباط انسانی خود با مردم صلح دوست و علاقمند به ارتقاء حقوق بشر و دموکراسی در سراسر جهان می‌باشد. تنها شانس ما برای جلوگيری از جنگ و خشونت در منطقه، متقاعد کردن افکار عمومی در جهان می‌باشد. بدين منظور می بايستی به عزم راسخ، پشتکار، قابليت و توانمندی های مان در پيگيری مطالبات ملی و دستيابی به دموکراسی از طريق مبارزات مدنی مسالمت آميز در قالب يک جنبش مدنی– ملی منسجم بيافزاييم. در اين راستا می بايستی از تمامی ابتکارات و فعاليت ها و پيشنهاد‌های سازنده استقبال و حمايت کرد و هيچ فرصتی را از دست نداد از جمله
• فراخوان شورای ملی صلح می بايستی مورد حمايت قرار گيرد.
• حمايت از جنبش زنان و کارزار جمع آوری امضا برای تغيير قوانين می بايستی به يک حرکت ملی تبديل شود.
• همراهی با مطالبات صنفی و مدنی دانشجويان، کارگران و معلمان بايستی به طور جدی پيگيری شود.
شرايط اقتصادی و اجتماعی متأسفانه از حد بحران گذشته و به مرحله فاجعه گام گذاشته است.
اوضاع به حدی نا به سامان است که حتی مقامات دولتی به رغم بهره مندی از دستگاه های عظيم تبليغاتی و عوام فريبی قادر به سرپوش گذاشتن به اين نابسامانی ها نيستند و ناچاراً به سياست فرافکنی و توطئه انگاری روی آورده و ريشه مشکلات را در رفتار و عملکرد دولت های پيشين می‎بينند، گويی که اين دولت فرزند خلف دولت های قبلی نمی‌باشد و اين در شرايطی است که اين دولت خود را حافظ ارزش های انقلاب اسلامی معرفی می‌کند. دستيابی اين دولت به اريکه قدرت در چهارچوب همان ساختار و نوع انتخاباتی است که دولت های قبلی را سرکار آورده است. در شناسنامه اين دولت مشخصات دولت های قبلی به عنوان والدين ذکر شده است پس اين نمايش مضحک که دولت های قبلی از جنس "شر" بوده اند و فقط دولت فعلی از جنس "خير" می‌باشد فقط و فقط برای فريب و گمراهی مردم می باشد.
دولتی که با والدين سياسی خود که او را در دامان خود پرورانده است چنين رفتار می‌کند معلوم است که نسبت به مردم و مطالبات آنان چگونه می انديشد و عمل می کند.

نگاهی به وضيعت اقتصادی و زندگی اسف بار مردم زحمتکش و شريف ايران ، ماهيت و سمت و سوی انديشه و عمل دولتمردان را نشان می‌دهد.در چرخه معيوب فرافکنی و مسئوليت گريزی‌، دولت ها دست به دست می‌شوند و مردم همچنان فقير و فقيرتر می مانند.


هموطن دردمند، در چنين شرايطی با دو گزينه مواجه می باشيم:
۱- سکوت و بی اعتنايی که نتيجه ای جز نابودی کشور به دنبال نخواهد داشت.
۲- پيوستن به صف فعالين جنبش مدنی و مسالمت آميز ايران و مشارکت فعال در تحقق حق تعيين سرنوشت و رسيدن به زندگی شايسته و در خور يک ايرانی با پرداخت هزينه مناسب آن.
مطمئن باشيد که هزينه گزينه دوم به مراتب کمتر از نابودی تدريجی و فرسايشی و ذره ذره و لحظه لحظه در جهنم فقر و فساد، اعتياد و نا اميدی است. پرداخت هزينه در گزينه اول هيچ دستاوردی ندارد در حالی که در گزينه دوم همه هزينه های سرمايه ايی برای ساختن ايرانی آباد و آزاد می‌باشد.

هموطن:
تاريخ در اين انتخاب تو به داوری خواهد نشست. برای نجات کشور و ايجاد شرايط مساعد برای زندگی نسل فعلی و نسل های آينده شما را به انتخاب درست دعوت می کنم.

دوباره می‌سازمت وطن
پاينده ايران

عباس امير انتظام
۲۷ آذر ۱۳۸۶

دنبالک:

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'بيست و هشت سال مقاومت، دفاع از حقيقت رمز پايداری، عباس اميرانتظام' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016