شنبه 15 تیر 1387

تحليل احمد زيدآبادی پيرامون نحوه حضور اصلاح طلبان در انتخابات آتی رياست جمهوری، اعتماد


شيوه مشارکتی با حضور همه اقشار، گروه ها و احزاب حامی اصلاحات برای انتخاب کانديدای تحول خواهان در انتخابات رياست جمهوری سال آينده مدتی است از سوی برخی نظريه پردازان و فعالان سياسی اصلاح طلب مطرح شده است. احمد زيدآبادی با تشريح اين مدل به پرسش های اعتماد در اين باره پاسخ گفت. دبيرکل سازمان ادوار تحکيم وحدت اما يادآور شد به عنوان يک فعال سياسی به اظهارنظر در اين باره می پردازد و مواضع وی با سمت سازمانی او ارتباطی ندارد.

---

-در يکی از يادداشت های خود از احزاب اصلاح طلب درخواست کرده بوديد تصميم گيری برای انتخابات را از جلسات درونی به مجامع عمومی هواداران اصلاحات- در همه اقشار- بياورند. چه ساز و کاری برای آن پيشنهاد می کنيد؟

بحث من اين است که يک سلسله احزاب اصلاح طلب، ائتلافی را تشکيل دادند که در سه سال اخير با آن در چند انتخابات شرکت کردند و نتايج راضی کننده يی به دست نياوردند. اين امر بيانگر آن است که برخی گروه های ديگر در بيرون جبهه اصلاحات- که خواستار تغيير شرايط هستند- نيز امکان اثرگذاری بر هواداران اصلاح طلبان را دارند. اين اثرگذاری آنگاه خود را نشان می دهد که اين گروه های اجتماعی، فرهنگی و سياسی بيرون ائتلاف اصلاح طلبان حاضر نشدند همصدا با احزاب اصلاح طلب به تشويق مردم برای حضور در انتخابات و رای به کانديداهای اصلاح طلب بپردازند. بنابراين در صورت معرفی کانديدای رياست جمهوری در بين گروه ها و احزاب اصلاح طلب و استفاده نکردن از نظرات گروه ها و قشرهای بيرون ائتلاف نمی توان با تمامی توان در صحنه انتخابات حاضر شد.

-برای به وجود آمدن چنين فضايی چه راهکاری پيشنهاد می کنيد؟

در ايران گروه های مرجع اجتماعی زيادی وجود دارند که از ائتلاف اصلاح طلبان بيرون هستند. آنها هم علاقه مند به ايفای نقش سياسی بوده و در برخی مواضع با اصلاح طلبان همراه هستند. بنابراين ابتدا بايد يک مجمع مشورتی از همه اين گروه ها شکل بگيرد و سپس در يک روند دموکراتيک و از برآيند آرای اين گروه ها و افراد، کانديدای واحد انتخاب شود. در واقع در صورت وجود احساس مشارکت در بين همه گروه ها و احزاب تحول خواه، آنها در همه مراحل انتخابات نيز با همه پتانسيل خود حاضر شده و برای کمک به کانديدای مورد اجماع تلاش خواهند کرد. برعکس اين مساله نيز صادق است. اگر اين گونه تصور شود که گروه ها و احزاب براساس تحليل خاص خود به انتخاب کانديدا مبادرت ورزيده و انتظار داشته باشند که همه- بدون قيد و شرط- کانديدای آنها را بپذيرند، اثرات ناخوشايندی در پی خواهد داشت.

-اين کانديدای اجماعی بايد خود اعلام آمادگی کرده باشد يا ائتلاف بزرگ مورد اشاره شما براساس شاخص های تعريف شده خود به وی رسيده و سپس به سراغش بروند؟ به هرحال اين کانديدا بايد امکان عبور از موانع احتمالی در همه مراحل انتخابات را داشته باشد.

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

در ايران اگرچه همه فعالان سياسی علاقه مند به ورود به عرصه قدرت هستند اما سعی در بی علاقه نشان دادن خود به ورود به ميدان انتخابات دارند. بنابراين ابتدا بايد افراد واجد شرايط شناسايی شوند و بعد به سراغ آنها رفت. اما به طور قطع خود اين فرد هم بايد اراده کانديداتوری در انتخابات را داشته باشد و به هيچ عنوان نبايد انتخاب کانديدا به صورت تحميلی باشد. اين شخص بايد علاوه بر ميل به پذيرفتن مخاطرات کانديداتوری، فردی باشد که می توان روی وی اجماع کرد. او بايد قدرت رهبری و مديريت در شرايط بحرانی کشور را هم داشته باشد، چرا که رئيس جمهور بعدی که پس از رئيس دولت نهم بر سر کار خواهد آمد با شرايط بسيار خاص و سختی - در همه حوزه ها- دست به گريبان خواهد بود. با توجه به اينکه هر روز بر مشکلات ايجاد شده برای مردم و کشور از سوی مسوولان اجرايی افزوده می شود، مشخص است که تا يک سال ديگر وضعيت نگران کننده تر نيز خواهد بود. چهره يی که به عنوان نامزد اجماعی اصلاح طلبان وارد صحنه می شود، بايد دل شير داشته باشد. اگر همه گروه های اصلاح طلب اعلام کنند که اين فرد، تنها کانديدای آنها خواهد بود آنگاه می توان ردصلاحيت اين کانديدا را دارای پيام هايی دانست.

اگر معتقد هستيم که همه گروه ها، احزاب و تشکل های فرهنگی و اجتماعی تحول خواه دارای وزن سياسی قابل قبول و پايگاه اجتماعی هستند، اين مساله بايد قبل از انتخاب رئيس جمهور هم نشان داده شود. اگر برخی نهادها برخلاف ميل خود ناگزير به پذيرش کانديدای اصلاح طلبان باشند، آنگاه مشخص خواهد شد که «نيروی واقعی» اصلاح طلبان شکل گرفته است. در صورت وجود يک نيروی اجتماعی منسجم و قوی در پشت سر اين کانديدا می توان به نتايج قابل قبولی دست يافت.

- اين نيروی اجتماعی اکنون به شکل منسجم وجود ندارد؟

مشکل جامعه امروز ما اين است که جامعه چندان به قدرت سياسی خود خوشبين نيست.

-ايجاد ائتلاف بزرگ از همه احزاب و گروه های تحول خواه به تنهايی باعث به صحنه آمدن نيروی اجتماعی هوادار اصلاحات خواهد شد؟

ايجاد اين ائتلاف بزرگ و دموکراتيک حتماً موثر خواهد بود چرا که نيروی اجتماعی مورد اشاره، در جامعه وجود دارد. نيروهای بسياری چه از نظر کمی و چه کيفی در طبقات مختلف اجتماعی وجود دارند که به دليل نداشتن انسجام نمی توانند آن گونه که بايد اثرگذار شوند و نيروی آنها به هدر می رود. در واقع انتخابات رياست جمهوری می تواند به محملی برای تجمع همه نيروهای تحول خواه در حوزه های مختلف اعم از فعالان سياسی، فرهنگيان، کارگران، تشکل های دانشجويی و فعالان اجتماعی حول کانديدای واحد و مورد قبول اصلاح طلبان تبديل شود. در صورتی که کانديدای اصلاح طلبان از طرف چنين نيروی عظيمی مورد حمايت قرار بگيرد چه در درون و چه در بيرون قدرت اثرگذار خواهد بود. در صورتی که برخی نهادها احساس کنند اصلاح طلبان چنين نيرويی در اختيار دارند نوع تعامل خود با کانديداهای آنها را نيز تغيير خواهند داد. اين گونه نيست که آنها بگويند اگر کانديدای اجماعی اصلاح طلبان باب ميل شان نباشد آن را رد می کنند.

-دکتر نجفی در مکانيسم پيشنهادی خود برای رسيدن به کانديدای واحد، يادآور شد با اعلام اين موضع که اصلاح طلبان تنها همين تک کانديدای مورد اجماع را در صحنه خواهند داشت، نوعی حاشيه امنيت برای وی به وجود خواهد آمد. ويژگی های خود آن کانديدا برای مقابله با محدوديت ها تا چه حد موثر است؟

سياست، علم موازنه قدرت و توازن نيروهاست. اگر اصلاح طلبان دارای نيروهای هوادار کافی در جامعه باشند کانديدای آنها تاييد شده در غير اين صورت، طرف مقابل نشان داده که برای مقابله با چهره های شاخص که در اردوگاه اصلاح طلبان حاضر هستند هم حاضر به پرداخت هر هزينه يی هستند. به طور طبيعی هر نيرويی به دنبال بسط و توسعه خودش است و تنها جايی متوقف خواهد شد که در مقابل خود نيرويی منسجم را ببيند.

-کمی مصداقی تر وارد بحث شويم. کانديداهای فعلی که بالقوه امکان کانديداتوری دارند، تا چه حد می توانند باعث انسجام در ميان همه گروه ها و جريانات تحول خواه شوند؟

صحبت در خصوص مصداق ها در اين فاصله باقی مانده تا انتخابات کار ساده يی نيست اما برخی از اين افراد مطرح شده که در دولت آقای خاتمی دارای سمت های بالايی هم بودند فاقد ويژگی هايی هستند که در شرايط سخت و پرتلاطم بتوانند به آرام شدن فضا و بهبود وضعيت کنونی کمک جدی کنند. برخی ديگر از کانديداهای نسل اول اصلاحات هم به دليل وجود برخی ديدگاه ها در جامعه- که تغيير آن زمانبر است- امکان بسيج نيروهای تحول خواه را ندارند. آقای خاتمی هم به عنوان چهره يی امتحان پس داده اعلام کرده ترجيح می دهد وارد صحنه انتخابات نشود اما متاسفانه فشارهای زيادی از سوی برخی احزاب به ايشان وارد می شود. اگر آقای خاتمی تحت تاثير اين فشارها وارد عرصه انتخابات شود، امکان بروز برخی مشکلات وجود دارد.

-چه مشکلاتی؟

نخستين مساله اين است که فضا اکنون با دوم خرداد تفاوت های زيادی کرده و بايد در خصوص موانع سد راه پيروزی ايشان به طور واقع بينانه به ارائه تحليل پرداخت. دوم اينکه اگر در همان چارچوب دوران رياست جمهوری به فعاليت بپردازد، بن بست های کنونی از امکان بسيار کمی برای گشوده شدن برخوردار خواهند بود. به بيان ديگر فردی که به عنوان کانديدای اصلاح طلبان برگزيده می شود بايد توانايی طرح ايده ها و شعارهای تازه را داشته باشد و در صورت تکرار حرف های گذشته، توفيق چندانی حاصل نخواهد شد.

- اينکه گفته می شود مردم به چهره های جديد علاقه بيشتری نشان می دهند از نظر شما قابل پذيرش است؟

چرا در قانون اساسی تاکيد شده که هر فردی بيش از دو دوره امکان کانديداتوری ندارد؟ اگر بنابراين بود که فردی بتواند بيش از ۸ سال در يک سمت اجرايی موثرباشد نيازی به ايجاد يک فاصله چهار ساله و بازگشت دوباره به عرصه قدرت نبود. به طور معمول بازگشت چهره هايی که در دوره يی دارای سمت های ارشد در دولت يا مجلس بوده اند چندان قابل دفاع نيست. اين امر به عنوان يک اصل کلی پذيرفته شده و اگر حساسيت شرايط، به عنوان دليل بازگشت ناگزير آنها اعلام می شود نشان می دهد که جامعه دارای بالندگی و زايش نبوده و اصلاح طلبان هم فاقد يک مدير اجرايی کامل با چهره يی «نو» برای کانديداتوری هستند، در حالی که در جبهه اصلاحات چنين فقر نيرويی وجود نداشته و چهره های تازه مطرحی وجود دارند. بايد به دنبال چهره يی بود که اعلام حضور وی در انتخابات، يک هيجان عمومی هم ايجاد کند. در حال حاضر اصلاح طلبان نيازمند کانديدايی هستند که نوعی شوک به فضای سياسی و جامعه وارد کند.

- شما به طور خاص به فرد خاصی نظر داريد؟

بله، آقای عبدالله نوری.

- مخالفان حضور آقای نوری، دور بودن وی از فضای سياسی روز کشور را از نقاط ضعف ايشان می دانند.

ايشان پس از دوران نسبتاً طولانی زندان که پس از توقيف روزنامه خرداد رخ داد به دلايل خاصی سکوت کرده اند. اين سکوت به دليل قهر کردن از سياست يا محافظه کاری نيست. وی از برخی نيروهای اصلاح طلب انتظارات بيشتری داشت که محقق نشد. حضور وی در عرصه انتخابات می تواند جديت اصلاح طلبان برای انجام يک تحول واقعی در مديريت اجرايی کشور را نشان دهد. در واقع بايد تاکيد کنم هر يک از چهره هايی که اکنون بالقوه می توانند در انتخابات حاضر شوند بايد پس از سنجيدن همه ويژگی های مثبت يا منفی مورد اجماع واقع شوند. چهره های مطرحی مانند دکتر نجفی، رضا خاتمی و حتی آقايان خاتمی و کروبی هم مورد بحث قرار گرفته اند که کار انتخاب کانديدای نهايی را بسيار حساس می کند. يک مساله اما روشن است؛ در صورت حضور اصلاح طلبان با چند کانديدا در مرحله ثبت نام، ابتدا چهره های شاخص ردصلاحيت خواهند شد. در آن صورت اگر اين آفت گريبانگير اصلاح طلبان شود که کانديدای باقيمانده - که احتمالاً در مرتبه پايين تری از چهره هايی که رد شده اند قرار دارد - تفاوتی با کانديداهای جناح مقابل نداشته باشد در آن صورت ظاهر انتخابات حفظ شده، طرف مقابل در غياب هواداران اصلاحات به پيروزی رسيده و همه ناگزير از تمکين در قبال کانديدای پيروز - که با آرای سنتی و محدود از ديگران پيشی گرفته - خواهند بود.

- مکانيسم پيشنهادی دکتر نجفی که بر سهميه دادن به همه گروه ها، تشکل ها و احزاب اصلاح طلب و سپس برگزاری يک کنگره سراسری چند روزه استوار است تا چه حد می تواند به انتخاب کانديدای اجماعی کمک کند؟

شرايط کنونی بسيار پيچيده است و چنين طرح هايی نيز در صورت فراهم شدن زمينه های آن می تواند منشاء اثر باشد. در مرحله اول نياز به يک گفت وگوی جدی ميان خود احزاب اصلاح طلب و سپس گروه های اجتماعی است. در واقع بايد همه تحليل ها مطرح شده و با نقض شدن طرح های دارای اشکال، به يک گفتمان واحد تبديل شود. تاکيد می کنم در مرحله نهايی انتخاب يک کانديدا از ميان ساير کانديداها، اين کنگره حتماً لازم است. اما قبل از آن بايد همه اصلاح طلبان بپذيرند که اين مکانيسم به نفع همه بوده و راهی جز اين برای پيروزی وجود ندارد، اما اگر قرار بر اين باشد که سخنانی از قبيل شيخوخيت و غيره مطرح شود مکانيسم پيشنهادی دکتر نجفی هم بلااثر خواهد شد.

منبع:اعتماد - گفتگو از حامد طبيبی

Copyright: gooya.com 2016