ژنو چهار در سکوت و عدم پوشش خبری رسانە انجام گرفت و هنوز چیزی از تصمیمات آن نمیدانیم. اما میدانیم کە مسائل و موانع بسیاری در بحران سوریە هست کە ممکن است تعداد ژنوها را دورقمی نماید. با این وجود ژنو چهار بهانەای برای بازخوانی و ارزیابی مجدد وضعیت سوریە شد کە سعی میشود در این مقال بدان پرداختە شود.
جنگهای قرن هفدهم اروپا سی سال بطول انجامید و در نهایت در سال ١٦٤٨ با بستن پیمان وستفالی پایان یافت. پیمان وستفالی پیمانی بود کە حقوق ملتها و ادیان درگیر را تضمین و اروپای نوین از آن سربرآورد. بایک تفاوت کە جنگ فعلی خاورمیانە جنگ انرژی است، ماهیت جنگ و بحران فعلی خاورمیانە از جهاتی مشابە جنگهای قرن هفدهم اروپاست. بلحاظ زمانی نیز از زمان حملە عراق بە کویت و اجماع بین المللی علیە ان کشور در سال ١٩٩٠ قریب بە سی سال میگذرد. باید بخاطر آورد کە آقای هوشیار زیباری وزیرخارجە وقت عراق در یکی از سخنانش منشا خیزش بهار عربی را بە جنگ عراق در سال ١٩٩١ نسبت داد. اگر کمی دیگر بجلو آئیم با نگاهی کارشناسانە میتوان ریشە بحران کنونی منطقە را در انقلابهای رنگی در کشورهای پساشوروی و جنگ میان گرجستان و روسیە بیابیم، جنگی کە بە تنش جدی میان روسیە و غرب دامن زد و متعاقبا در سال ٢٠١٠ طبق پیمان " ری سیت " بە ان پایان دادە شد.
جنگ گرجستان و روسیە در سال ٢٠٠٨ اگرچە نتیجە استقلال خواهی اوسیتیهای جنوبی و آبخازیها آن کشور از یک طرف و خشم روسیە از رویکرد غربی دولت ساکاشویلی از طرف دیگر بود اما عواقب آن جنگ مسیرهای انتقال انرژی را دستخوش تحولات جدی نمود کە منبعد تلاشهای بسیاری برای ایجاد کریدورهای امن انتقال انرژی در جریان بودە و هست. پروژە گاز نابوکو یکی از پروژەهایی بود کە بهنگام جنگ گرجستان بە موضوعات مهمی درآمد تا بلکە اروپا را از وابستگی بە روسیە نجات دهد.
تمام نشانەها حاکی از آن است کە امریکا پروژە انتقال انرژی منطقە را در سطح گستردەای در نظر دارد. فاز اول این پروژە کوردستان عراق و عراق، فاز دوم کشورهای حوزە خلیج و فاز نهایی آن ایران است. بنابە برخی تحلیلها ذخایر نفتی کوردستان عراق برای دویست سال برآورد شدەاست. همچون ثروتی برای غربیها قابل چشم پوشی نیست و دسترسی بە منابع مذکور و امنیت مسیر انتقال آن نیازمند تغییر جدی در جغرافیای منطقە دارد. در این مدت امریکا با کمترین هزینە انسانی و مادی جای پای خود را سوریە لە بطور سنتی آن کشور پایگاە روسها بحساب می آمد محکم نمودە است. بدون تردید هرگونە تعلل و کوتاە آمدن در سوریە همچون جنگ ویتنام بە غرور ملی امریکائیان خدشە وارد خواهد نمود بنابراین میتوان نتیجە گرفت کە آنچە امریکا انجام میدهد طبق برنامە و بدون بازگشت است. سوالی کە بە ذهن خطور میکند این است کە نقش روسیە در این میان چیست؟ میتوان آنگونە برداشت کرد کە تقسیم سوریە میتواند تقسیم منافع هر دوکشور را بهمرەا داشتە باشد و انرژی منطقە میان امریکا و روسیە تقسیم شود. گاز برای روسها و نفت برای امریکا.
با یقین بە اینکە سوریە بە قبل از ٢٠١١ بر نخواهد گشت و نیازی بە بحث در مورد آن نیست اما فدرالیزە شدن و یا تجزیە آن کشور گزینە نهایی حل مسئلە سوریە است کمااینکە فدرالیزە کردن آن نیز زمینەساز تجزیە آن کشور است همچنانکە عراق هم این مسیر را می پیماید. طرح تفکیک سوریە بر اساس یک نظام فدرال در سە حوزە علوی، سنی و کوردی بە اضافە منطقە دوروزیها در درون منطقە سنیها از پروژە های فرانسە در سال ١٩٢٢ بودەاست. در طرح فرانسە منطقەای کە امروزە بنام شمال سوریە شکل گرفتە ایالت حلب عنوان شدە است. طرح فدرالیزە کردن سوریە با اختلافهایی در مورد گسترە جغرافیایی آن مورد توافق روسها و فرانسویان هست.
با این وجود بنابە بە دلایل متعددی فدرالیزە کردن آن کشور نیز ممکن بنظر نمیرسد چرا کە فدرالیزم نیازمند تقسیم قدرت مرکزی ـ مثل مدل عراق ـ هست و با وجود عمق زخمهای پیکرە جامعە سوریە و همچنین تجربە کودتا در کشورهای عربی تقسیم قدرت میان آنان غیر محتمل است. نمیتوان تصور کرد در سوریە آیندە وزیر دفاع علوی باشد معاون ایشان سنی باشد. بنابراین باتوجە بە پشتوانە فکری نظریات متفکرینی چون ساموئل هانتیگنتون و برنارد لوئیس تجزیە سوریە بهترین گزینە در دست کشورهای غربیست.
همچنانکە اشارە شد باید بە نظریە متفکرین و نظریەپردازان غربی نظیر برنارد لوئیس و ساموئل هانتیگنتون نظری بیندازیم تا بتوان بهتر بە عمق موضوع پی برد. هانتیگنتون نظریە پرداز برخورد تمدنها، معتقد بە تغییر در جهان بر اساس اشتراکات فرهنگی و دینی ملتهاست. خیزشها بر اساس مذهب و فرهنگ صحت نظرات ایشان را اثبات و مواردی چون تشکیل دولت اسلامی در دو کشور عراق و سوریە توسط داعش نمونە آن است. بنا بە نظریە ایشان میتوان نتیجە گرفت کوردهای عراق و سوریە باداشتن فرهنگ و زبان مشترک و عربهای سنی سوریە و عراق با وجود اشتراکات دینی و ملیشان میتوانند در یک حوزە جغرافیایی قرار گیرند. در کنار نظرات هانتیگنتون، برنارد لوئیس نام دیگر و طراح اصلی پروژە خاورمیانە جدید است کە بر اساس آن بسیاری از کشورها تجزیە و کشورهای جدیدی با زبان و فرهنگ مشترک تاسیس خواهند شد. باید بخاطر آورد لوئیس طراح تجزیە سودان وهمچنین تجزیە احتمالی نیجریە نیز بر اساس طرح ایشان است. چارەیابی بحران کنونی خاورمیانە نیز نیازمند پیمانی شبیە پیمان وستفالیست کە اروپای نوین بر آن بنیان نهادە شد.
بزرگترین مانع در تغییرات منطقەای وجود کشورهای ایران و ترکیە هستند کە خود را مالک کل منطقە می دانند. ترکیە مانع بزرگی برای تامین منافع امریکا، ایران و کوردهاست. برای درک درست از چرایی دخالت ترکیە در سوریە باید چهار عامل تاریخی، امنیتی، اقتصادی و سیاسی در نظر گرفتە شود.
تز شکست خوردە " عمق استراتژیک " احمد داوداغلو کە سیاست خارج ترکیە تا زمان کنارەگیری ایشان در سال گذشتە بر آن پایەگذاری شدە بود بە عوامل فوق پرداختە بود. ترکیە مدیریت بحران کشورهای منطقەای و جهان را وظیفە کشور خود میداند و دخالت در سوریە بیشتر بر اساس نظریات ایشان انجام گرفت. تا ورود داوداغلو بە دستگاە دیپلماسی حزب حاکم ترکیە، طیب اردوغان رویکردی شرقی بە سیاست خارجی داشت و تا اندازەای هم موفق بود. اردوغان بازار اکثر کشورهای پساشوروی، روسیە و کشورهای عربی را بدست آوردە بود. شخص اردوغان سال ٢٠٠٩ کە هنوز نخست وزیر بود در جریان سفر دو روزە بە سوریە ٤٩ قرارداد اقتصادی با رژیم بشاراسد کە از پرحجم ترین قراردادهای اقتصادی میان دو کشور محسوب میشد امضا کند. از نظر داوداغلو بی طرفی آنان در حملە نظامی امریکا بە عراق در سال ٢٠٠٣ کە پارلمان آن کشور اجازە استفادە از خاک آن کشور را برای حملە بە عراق نداد اشتباە و بە این نتیجە رسیدە کە در اثر غفلت آنان عراق ٦٠% شیعی بە آسانی بە انحصار ایران درآمد، بنابراین آنان نباید همان اشتباە را در سوریەتکرار کنند. از نظر او باید سوریە ٧٥% سنی در انحصار آنان قرار گیرد. با ورود دادواغلو از سال ٢٠٠٩ ببعد ترکیە برای جبران شکست خود در عراق، با اقلیم کردستان عراق روابط گستردەای برقرار نمود، کنسولگری خود در اربیل افتتاح و بطور تدریجی ستاتوی اقلیم کردستان را پذیرفتند. هدف داوداغلو از این امر عقیم گذاشتن نفوذ و تسلط کامل ایران بر کل عراق بود و بدین منظور تلاش نمودتا با نزدیکی بە سنیها و کوردها حوزە نفوذ ایران را محدود نماید. برگ برندە دادواغلو در این میان حجم بازرگانی با کوردها و سنیها کە ٧٥% معاملات ترکیە با عراق در اقلیم کردستان و قسمت سنی عراق تا دربرمیگرفت.
سوریە نیز کە تا صد سال قبل بخشی از امپراطوری عثمانی بودە از حافظە تاریخی تورکها بیرون نرفتە است و احساس مالکیت بر آن کشور همیشە وجودداشتە و دارند. اینکە تورکها نگاە شدیدا امنیتی بە کوردها دارند قابل مناقشە نیست. دیگر اینکە تسلط ترکیە بر سوریە دسترسی آنان بە کل خاورمیانە و شمال افریقا آسانتر مینمود و آنچە کە روئیای نئوعثمانی تورکها نام گرفتە است. نکتە آخر اینکە نسیم بهار عربی از تونس و مصر تا سوریە و ادعای مردمان آن کشورها کە ترکیە را الگوی آیندە حکومتی خود قرار دادە بودند تورکها را بە لحاظ سیاسی مغرور ودر واقع اعتباری برای آنان بحساب می آمد. از این منظر آنگونە دریافتند کە دخالت آنان در سوریە بسیار آسان خواهد بود و بشار اسد را حذف و یک دولت سنی مذهب را بە کرسی خواهند نشاند.
در این میان ایران منافع نیم بند و کوتاە مدتی با روسیە در بحران سوریە دارد اما منافع ایران در درازمدت با غرب است. منافعی کە اینک زیر سایە برجام و بی اعتمادی جامعە جهانی بە ایران پنهان ماندە است. اگرچە ایران کماکان الویت خود را در بازگشت سوریە بە قبل از ٢٠١١ و ثبات منطقە میداند و از این جهت نگاهش همچون گذشتە معطوف بە کنترل کوردهاست و این تنها نقطە مشترک ایران با ترکیە است اما تحولات منطقەای سنخیتی با عملکرد فعلی ایران ندارد و ایران ناگزیز بە تطبیق خود با خاورمیانە جدید است. اخیرا آقای ظریف اعلام کرد کە ارتباط مستقیم با امریکا غیرممکن نیست. سوال اینجاست چرا ایرانتنها بهنگام فشار بفکر ارتباط با غرب می افتد و چرا راهبردی بە موضوعات جهانی نمینگرد؟ آیا دولتمردان ایرانی میدانند کە در صورت تعلل از پذیرش واقعیات منطقە شکستی بمراتب بیشتر از شکست دولت صفوی از عثمانی در انتظارشان هست. آیندە منطقە نشان میدهد کە منافع استراتژیک ایران در درازمدت در گرو تجزیە عراق و سوریە است و ایران باید آنرا بپذیرد.
بطور خلاصە، جنگ در سرزمین کوردستان در جریان است، جنگ برای کوردها کسب هویت است و برای غرب جنگ انرژی است. امنیت مسیر انتقال انرژی میتواند نقطە مشترک ایران با کشورهای عربی باشد چراکە کشورهای دارندە نفت علیرغم اختلاف بر سر قیمت نفت و میزان صدور بە ایجاد امنیت مسیر انتقال نفتشان نیاز دارند. روابط امارات متحدە عربی با کوردستان سوریە را کە اخیرا اخبار آن منتشر شد میتوان از اینجا تفسیر نمود.