به گزارش خبرنگار ایلنا؛ نشست خبری فیلم سینمایی ماه گرفتگی به کارگردانی مسعود اطیابی و تهیهکنندگی هادی انباردار با حضور این دو و کامبیز دیرباز و شهرام عبدلی بازیگران در کاخ جشنواره برگزار شد. این فیلم به حوادث و رویدادهای سال ۸۸ میپردازد.
انباردار (تهیهکننده) با اشاره به استفاده از تصویر میرحسین موسوی در فیلم و در پاسخ به این سوال که آیا به دلیل مضمون فیلم مشکلی برایشان به وجود نیامد؛ گفت: برای آن بنری که در فیلم با تصویر آقای موسوی زده شده بود؛ مورد مواخذه هم قرار گرفتیم. آنقدر از امنیت ملی و کجا و کجا زنگ زدند به ما که چه خبر است اینجا؟
انباردار ادامه داد: آقای اطیابی مسئولیت این کار را پذیرفت و گفت من میخواهم اینجا عکس باشد و ما هم پای آن ایستادیم و کسی هم به ما خرده نگرفت که نکنید این کار را. کسی به ما سفارش نکرده که این حرف و نکته را بزنید یا نزنید. مجموعهای به ما فشار نیاورد و سفارشی کار نکردیم. حمایت داشتیم اما کسی به ما فشار نیاورد که چیزی را کم و اضافه کنیم. تمام موارد را خود آقای اطیابی خواسته بود.
اگر حقیقت گم نمیشد، موسوی رئیس جمهور بعدی بود
انباردار با بیان اینکه همه باهم همدل شدیم تا توانستیم کار را جمع کنیم، گفت: بارها اشاره شده که زمان فیلمبرداری دوستان مورد لطف مطبوعات قرار میگرفتند و باعث شدند صفحههای مجازیشان را ببندند تا بتوانند به راحتی کار را ادامه دهند. من نگاه میکردم و میدیدم. میگفتند ایسنتاگرام قطع شده؛ من نمیدانم چه ربطی به فیلم ما دارد قطع شدن اینستاگرام؟
او یادآور شد: ما در شرایطی سخت توانستیم کار را جمع کنیم و همه اینها در همدلی و همراهی دوستان تاثیر داشت.
سیدمسعود اطیابی(کارگردان) نیز در این نشست خبری گفت: وقتی فیلمنامه را خواندم فهمیدم دقیق است و نیاز کمی به بازنویسی دارد. در این مقطع راجع به این موضوع فیلمهایی ساخته شده. در این فضای سخت کار کردن؛ من سراغ این موضوع رفتم. پرداخت روی فیلمنامه را من انجام دادم و اگر نقصی دارد به حساب پرداختهای من بگذارید.
اطیابی ادامه داد: معتقدم پنهان شدن حقیقت باعث پیش رفتن مسیر سال ۸۸ به آن سمت و سو شد. مثلا کسی کشته شده یک نفر میگوید طرفدار جنبش سبز است و دیگری میگوید بسیجی بوده. این اتفاق در جریان ۸۸ افتاده.
این کارگردان یادآور شد: اتفاقی که در سال ۸۸ افتاده این است که ملت دو دسته میشوند و شکاف و گسل اتفاق افتاده و تشخیص نمیدهی کدام طرف حق است. آنجاست که حقیقیت گم میشود و من درباره این موضوع حرف زدم. آنهم راجع به گفتمان غلطی که بین رجال بود و میتوانستند به حرف رهبری گوش دهند و کشور را به سمت آرامش پیش ببرند.
اطیابی ادامه داد: من فکر میکنم حرف بدی نزدم. گفتم آن کسی که گفته خس و خاشاک؛ هم اشتباه کرده. آقای موسوی هم اگر چهار سال میتوانست صبر کند میتوانست رئیسجمهور بعدی ما باشد.
این کارگردان با اشاره به بازسازی زندان نیز گفت: واقعیت این است که فضای زندان اوین را سردتر و بدتر از آنچه که هست در فیلم نشان میدهم. رئیس زندان اوین وقتی بهش گفتم میخواهم بروم اینجا فیلم بگیرم. گفت همهتان میآیید اینجا و اتاق بازجویی را میبینید و جور دیگری در فیلم نشان میدهید. گفتم این فیلم خاص است. من نمیخواهم شعار بدهم.
اطیابی با بیان اینکه پیشنهاد میدهم که اجازه بگیرید و بروید همه قسمتها را ببینید بعد درباره اینکه چقدر فضای زندان در فیلم ما متفاوت با فضای اصلی بوده تصمیم بگیرید، گفت: واقعا اتاق بازجویی در زندان گرمتر بود و به درد ما نمیخورد. خود رئیس زندان اولین بار این اعتراض را به ما کرد که اینجا آمدی مجوز گرفتی ولی برمیداری جای دیگر تصویر مییری درحالی که آن زندان زمان شاه است. دلیلش فقط این بود که آنقدر فیلمها را با زندان قصر نشان داده بودند که من نمیتوانستم از آن فضا فارغ شوم. مسجد فیلم هم عین عکس بود و ذرهای کم و یا زیاد نکردم. سعی کردم عین واقعیت باشد.
او خاطرنشان کرد: قطعا این فیلم کامل نیست به خاطر اینکه کاملترین هنر نزد خداوند است. ممکن است در گفتمان آن را بعضیها قبول نداشته باشند و این طبیعی است و من دوست دارم نظرات دوستان را هم بشنوم. اما موقعیتی که داستان خلق شده را از نزدیک دیدهام. تلاش کردم آنچه نمایش میدهم نزدیکترین روایت به واقعیت باشد.
دیرباز: در این نقش بازی میکردم حتی اگر از تماشاگر چوب بخورم
کامبیز دیرباز در پاسخ به این سوال که خیلی از بازیگران بازی در چنین فیلمی را نپذیرفتهاند، گفت: صادقانه میگویم که نگرانیهایی وجود داشت. حق طبیعی کارگردان و تهیهکنندگان است که لیستی برای بازیگران داشته باشند مانند حق من بازیگر که میتوانم بازی کنم یا نه. اصلا ناراحت نمیشوم که انتخاب اول آقای انباردار و اطیابی نباشم.
این بازیگر با بیان اینکه در سینما قبلا تجربههایی با فیلمی مانند قلادههای طلا در رابطه با وقایع سال ۸۸ اتفاق افتاده بود؛ گفت: نگرانی بازیگران وجود دارد. ولی من اعتقاد دارم که بشین، بفرما و بتمرگ هرسه یک معنی میدهند. من با آقای اطیابی آشنایی داشتم و شخصیت او را میشناختم و اگر پیشنهاد این فیلم از طرف هرکس دیگری شده بود حتما بیشتر تحقیق میکردم.
دیرباز ادامه داد: ولی مطمئنم با شناختی که نسبت به آقای اطیابی در فیلم قبلی که با او کار میکردم داشتم اطلاعاتی از شخصیت ایشان به من داده بود. حتی شوخیهایی که در فیلم شرط اول بود رویش تاکید داشت که خانواده قرار است این فیلم را ببیند و شوخیهای کنترل شده داشته باشید و فهمیدم آقای اطیابی انسان متعادل و محترمی است و اینها در فیلم تزریق میشود. چون مطمئن بودم از لفظ بفرما استفاده میکند با اطمینان خاطر فیلم را پذیرفتم و اصلا پشیمان نیستم.
او خاطرنشان کرد: این را هم بگویم در کشوری زندگی میکنیم که بازیگر نقش شمر را با چوب میزنند. منظورم این نیست که فرهنگش را نداریم. اما آنقدر تماشاگر با دل و جان میرود در بحر کاراکتر که با چوب بازیگر را میزند. اما کسی که شمر را بازی میکند نیت بزرگی دارد. میخواهد آن تعزیه را اجرا کند حتی اگر چوب بخورد. من هم نیت این چنین داشتم.
انباردار، تهیهکننده نیز گفت: هیچ بازیگری نبود که ما بهش گفته باشیم در این فیلم بازی کن و او رد نکرده باشد به جز دو نفر. الباقی قرارداد را فسخ کردند چون از آیندهشان ترسیدند.
این تهیهکننده ادامه داد: خیلی تشکر میکنم از کسانی که نشستند و فیلم را تا آخر دیدند، این یک خسته نباشید به ما بود.
انباردار خاطرنشان کرد: این کار خیلی سخت بود، ما یک سال طول کشید تا به نقطه شروع فیلمبرداری برسیم، ما فکر میکردیم فیلم را سال گذشته برای جشنواره آماده کنیم اما موفق نشدیم، بارها رفتیم برای فیلمبرداری و چندین بار بازیگران را عوض کردیم چون شرایط مختلفی برایمان پیش آمد. دوستانی بودند که زود کار ما را قضاوت میکردند و بستری را آماده میکردند که امکان همکاری دوستانمان در فیلم با ما نبود و این شرایطی بود که کار ما را سختتر میکرد. با شرایط سختی توانستیم دوستان را دور هم جمع کنیم اما من از عوامل کنونی کار راضی هستم و تیم بازیگری خیلی خوب بود.