ف. م. سخن - خبرنامه گویا
حكم قاضى «جيمز روبارت» مبنى بر توقف موقت دستور اجرايى دونالد ترامپ براى منع ورود شهروندان هفت كشورِ عمدتا مسلمان از جمله ايران حكم و تصميمى تاريخى ست. به دنبال اين حكم، اداره گمرك و حفاظت مرزى امريكا به خطوط هواپيمايى اعلام كرده است كه مسافران اين هفت كشور همچنان بر اساس قوانين قبلى مى توانند به امريكا پرواز كنند.
واكنش دونالد ترامپ به اين حكم واكنشى غير معمول بود. مسخره و خنده دار خواندن اين حكم توسط رييس جمهور امريكا و مخالفت صريح با آن از چهارچوب برخوردهاى ميان دو قوه ى اجرايى و قضايى فراتر است.
بديهى ست كه ترامپ به سادگى از تصميم خود بر نخواهد گشت و توسط وكلاى رياست جمهورى موضوع را تا زمان عملى شدن فرمان اش پى خواهد گرفت.
امروز كسانى كه پشت مرزهاى امريكا متوقف مانده بودند مى توانند به سفر خود ادامه دهند و كسانى كه ساكن امريكا بودند مى توانند به سر كار و زندگى خود باز گردند. اين كه در ميان اين مسافران، واقعا دشمنان امريكا حضور دارند يا خير، موضوعى ست كه تحت الشعاع تصميم عجولانه ى ترامپ قرار خواهد گرفت.
هيچكس، حتى كسانى كه در امريكا و اروپا براى لغو فرمان ترامپ دست به اعتراض و تظاهرات زدند، خواهان ورود تروريست هاى آدمكش به سرزمين هاى خود نيستند. بايد جلوى تروريست هاى اسلامى با قاطعيت گرفته شود و در اين ترديدى نيست. مبارزه با اين جماعت خطرناك، كه نشان داده اند، از قوه ى ابتكار و هوش تبهكارانه برخوردارند آسان نيست ولى اين كه جلوى ورود شهروندان كشورهايى مثل ايران به طور كامل به امريكا گرفته شود علاج مبارزه با تروريسم نبوده و نيست.
اصولا ورود به امريكا و كشورهاى اروپايى آسان نيست و كسانى كه وارد اين كشورها مى شوند بايد از هفت خوان و موانعى كه در مقابل آنان توسط ادارات مختلف نهاده مى شود بگذرند. اما با وجود اين همه مانع، چگونه تروريست هاى اسلامى مى توانند بدون مشكل خاص وارد اين كشورها شوند و دست به خرابكارى و كشتار بزنند، سوالى ست كه مقامات امنيتى امريكا و اروپا بايد به آن پاسخ دهند.
افراط اروپا و بخصوص آلمان در پذيرش هزاران «پناهجو» بدون حتى ثبت نام آن ها و بررسى سوابق و زندگى نامه شان، همان قدر خطرناك بود كه تفريط ترامپ براى عدم ورود شهروندان هفت كشور به طور كامل. افكار عمومى چه با آن افراط و چه با اين تفريط مخالف يا موافق باشند فقط به حس درونى خود متكى هستند و نه به واقعيت هاى امنيتى. براى مخالف، حتى ورود يك بانوى سالخورده خطر محسوب مى شود و براى موافق، ورود همگان حق انسانى به شمار مى آيد. عارضه ى پديد آمده در اثر اين نوع احساسات معلوم است:
خطر براى انسان ها و در نهايت براى انسانيّت.
اما موضوع فرمان ترامپ و لغو آن توسط قاضى روبارت نه تنها از جهت سفر ايرانيان به امريكا كه از جهات ديگرى نيز براى ما اهميت دارد.
١- درك كامل موضوع تفكيك قوا و قدرت داشتن قواى ديگر به اندازه ى قوه ى اجرايى يك كشور. چيزى كه در كشور ما هرگز وجود نداشته و تا امروز هم وجود ندارد.
٢- اهميت اعتراض مدنى و سراسرى، و واكنش مثبت و منفى حكومت ها نسبت به آن و پيگيرى عملى براى رفع موضوع مورد اعتراض.
٣- اهميت حق انسان بدون در نظر گرفتن مليت، مذهب، و ساير تفاوت هاى ظاهرى و باطنى.
٤- تاثير يك تصميم و عمل غير انسانى توسط يك دولت بر مردم كشورهايى كه اصولا مشكلى با اين تصميم و عمل نخواهند داشت. عملكرد جامعه ى انسانى به مانند يك پيكر واحد.
٥- پيگيرى مستمر و سازمان يافته و قاعده مندِ اعتراض، بدون ورود به دعواها و اختلاف هاى نامربوط به موضوعِ اعتراض تا زمان به ثمر نشستن قطعى و يا شكست آن.
.....
موارد ديگرى از اين قبيل بسيار ند كه براى ما ايرانيان مى توانند درس آموز باشند. ما ايرانيان تقريبا در هيچ يك از موارد پنج گانه ى بالا، كارنامه ى موفقى نداشته ايم و صريح تر بگوييم، متوسط نمره مان در اين پنج مورد صفر است.
در مطالب بعدى تلاش خواهيم كرد به موضوع حفظ امنيت شهروندان كشورهاى پناهجوپذير و كوتاه كردن دست تروريست هاى اسلامى بدون افتادن در دام افراط و تفريط بپردازيم.