منبع: رادیو زمانه
فرماندهان سپاه به رجزخوانیهای تحریک آمیز خود ادامه میدهند. آنان به مراسم راهپیمایی ۲۲ بهمن ۹۵ سراسر کشور اعزام شده بودند تا به عنوان سخنران مراسم رجزخوانی کرده و دولت روحانی را به وادادگی و تسلیم متهم کرده و بگویند که توافق هستهای هم اگر کوچکترین دستاوردی داشته، محصول مذاکره دولت نبوده، بلکه محصول مقاومت و موشکهای سپاه بوده است. حمله به دولت روحانی و به زیر کشیدن آن شاید مسئله چندان مهمی نباشد، اما سخنان دنکیشوتوار فرماندهان سپاه در شرایط کنونی که دولتهای عربی منطقه و اسرائیل با امید فراوان در حال تشویق دونالد ترامپ علیه ایران هستند، به شدت خطرناک و مخالف امنیت و منافع ملی ایران است.
رجزخوانیهای دن کیشوت وار فرماندهان سپاه
به چند نمونه زیر بنگرید:
سرلشکر محسن رضایی در مراسم کرج گفت :
"حالا آقای ترامپ باز تهدید کند. واقعا نمیفهمند که ملت ما با سرمایه عظیم ایثار و فداکاری و خونهایی که تقدیم خدا کرده است، از راه خود بر نمیگردد. امروز آل سعود و اسرائیل به خیال خود خیلی خوشحالند که ترامپ قلدر را سراغ ایران میفرستیم. ما به دشمنان این ملت با این راهپیمایی باشکوه میگوییم که آقای ترامپ بزرگتر از شما کاری نتوانستهاند بکنند، شما بهتر است سرجای خودت بنشینی و ملت ایران را تهدید نکنی."
سردار رمضان شریف در مراسم راهپیمایی ورامین گفت:
"در حوزه نظامی به جایی رسیدهایم که همه کشورهای بزرگ روی آن حساب میکنند و جرأت حمله به ما را ندارند...این یک واقعیت مسلم است که ضرباتی که مسلمانان میخورند سرنخ آن اسرائیل است و ما قدم به قدم تا نابودی اسرائیل و نجات قدس نزدیک میشویم."
سردار محمد باقر قالیباف در مراسم اصفهان گفت:
"با توجه به این که دشمنان ما هر روز در تلاش هستند و لحظهای در برخورد با انقلاب اسلامی کوتاه نمیآیند، وظیفه ما این است که با عنصر مبارزه و استکبارستیزی در مقابل آنها بایستیم و همینطور که در پیروزی انقلاب و دفاع مقدس به خودمان تردید راه ندادیم، هیچ وقت دچار تردید نشویم...در این که دشمنان ما با ما کنار نخواهند آمد و همیشه در کمین ضربه زدن به ما هستند تردیدی نیست؛ در رأس آن آمریکای مستکبر و رژیم صهیونیستی همیشه برای ما توطئه خواهند کرد و ملت ما نیز نشان دادهاند همیشه در این عرصه ایستاده است و هزینههای آن را حتی تا مرز اهدای جان و فرزندان خود دادهاند و این مسیر مبارزه را با افتخار پیش بردهاند...امروز نه تنها در خاورمیانه بلکه در قلب اروپا و آمریکا همه ناامنی است، اما کشور ما به برکت انقلاب و نظام اسلامی با تکیه بر توان کارآمدی فرهنگ و اندیشه انقلابی و تداوم راه امام و شهدا و تدابیر داهیانه مقام معظم رهبری در جایی که حتی نقاط امن دنیا خارج از خاورمیانه ناامن هستند، کشور امنی است."
سخنان دو تن دیگر از فرماندهان سپاه را هم ببینید:
سردار سرتیپ پاسدار حسین سلامی جانشین فرمانده کل سپاه گفت :
"تهدیدات پیش روی ما همچنان مربوط به سیاستهای آمریکا است. نقطه توقف آن هنگامی است که ما دامنه قدرت خودمان را به حدی افزایش دهیم که دیگر آنها احساس کنند اعمال یا اعلام تهدید علیه ما چیزی جزخسارتهای ویرانگر ندارد. در عرصه سیاسی و ژئوپولتیک کاملا فضای تنفس حیات آمریکا به خصوص در نقطه استراتژیک جهان اسلام تنگ تر شده است...آنها هرگز قادر به اعمال ادعاهای خود نیستند و میدانند درگیر شدن با ایران چه پیامدهای خطرناکی برای منافع آنها در منطقه دارد...ما در همه عرصههای احتمالی تهدید آنقدر قدرت ساخته ایم که در آن جهات به بازدارندگی رسیده ایم...امنیت در جهان برای کشور پر تهدیدی مثل ایران به خودی خود به دست نمیآید، قدرت زبان بین الملل است لذا توانسته ایم آن را تولید کنیم و در مواقعی که نیاز باشد آن را به کار میگیریم."
سردار سرلشکر یحیی صفوی گفت:
"دشمنان خارجی و فرا منطقهای ایران خصوصا مثلث شرارت آمریکائی، صهیونیستی، انگلیسی و نوکران منطقهای آنها نمیتوانند تهدیدات نظامی جدی برای ما ایجاد کنند و نظام مقدس جمهوری اسلامی و ملت بزرگ ایران به یاری خداوند و توجهات ۱۴ معصوم و خصوصا حضرت مهدی و رهبری خردمندانه و شجاعانه حضرت امام خامنهای آن قدر قوی شدهاند که بتوانند از انقلاب اسلامی و منافع ملی و امنیت ملی ایران دفاع کنند و در مقابل هرگونه تجاوز احتمالی ضربات غیر قابل تصور بر دشمنان اسلام و ایران وارد سازند."
آیا آمریکا واقعاً هیچ کاری نمیتواند انجام دهد؟
آیا واقعاً قدرت بازدارندگی ایران به حدی رسیده که امکان حمله نظامی آمریکا یا اسرائیل به ایران مطلقا وجود ندارد؟
آیا حمله نظامی احتمالی آمریکا یا اسرائیل هزینه سنگینی برای ایران و ایرانیان به دنبال ندارد؟ وقتی سرلشکر رضایی به رئیس جمهور آمریکا میگوید از تو بزرگترها هم نتوانستند کاری انجام دهند، آیا مگر کشوری قدرتمندتر از آمریکا هم وجود دارد که علیه ایران اقدام کرده و به جایی نرسیده است؟
نتایج جنگ ایران و عراق
برای روشن شدن ابعاد مدعیات و پیامدهای آن بهتر است نگاهی کوتاه به حمله نظامی کشور بسیار کوچک عراق به ایران و برخی پیامدهای آن بیندازیم.
- یکم- طول جنگ: آن جنگ ۸ سال طول کشید و خدا را شکر که در نهایت آیت الله خمینی جام زهر را با پذیرش قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل سر کشید.
- دوم- خسارات مالی جنگ: به ادعای رسمی جمهوری اسلامی، آن جنگ یک هزار میلیارد دلار خسارت مالی بر ایران وارد آورد.
- سوم- تلفات انسانی: چند صد هزار جوان ایرانی در آن جنگ به شهادت رسیدند و چندین برابر آن مجروح شدند که در طی سالهای بعد بسیاری از آنان در اثر آثار جنگ درگذشتند.
- چهارم- رشد اقتصادی: میانگین رشد اقتصادی ایران در دهه اول انقلاب، در اثر تجاوز صدام حسین، منفی یک درصد بود. بدین ترتیب، دیگر امکانی برای تداوم جنگ وجود نداشت.
- پنجم- نیاز به بمب اتمی برای ادامه جنگ: سرلشکر محسن رضایی که همه روزه در حال رجزخوانی به زیان منافع ملی ایران است، حتماً به یاد دارد که در ماههای آخر نامهای به آیت الله خمینی نوشت و ضمن آن نوشت: "تا پنج سال دیگر ما هیچ پیروزی نداریم، ممکن است در صورت داشتن وسائلی که در طول پنج سال به دست میآوریم قدرت عملیات انهدامی یا مقابله به مثل را داشته باشیم و بعد از پایان سال ۱۳۷۱ اگر ما دارای ۳۵۰ تیپ پیاده و ۲۵۰۰ تانک و سه هزار توپ و سیصد هواپیمای جنگی و سیصد هلیکوپتر و قدرت ساخت مقدار قابل توجهی از سلاحهای لیزر و اتم که از ضرورتهای جنگ در آن موقع است باشیم میتوان گفت به امید خدا بتوانیم عملیات آفندی [تهاجمی] داشته باشیم". آیت الله خمینی هم در نامه محرمانه پذیرش قطعنامه، با ذکر همه درخواستهای محسن رضایی، او را به سخره گرفت که "می گوید باید باز هم جنگید که این دیگر شعاری بیش نیست".
اینها برخی از نتایج تجاوز کشوری کوچک به ایران بود.
جنگ آمریکا با ایران
اینک فرض کنیم که ترامپ فرمان حمله نظامی به ایران را صادر کند. احتمالات زیر را در نظر بگیرید:
- یکم- بمباران اتمی: یک احتمال استفاده از سلاح اتمی علیه ایران است. در این صورت ایران نابود خواهد شد. این احتمالی بسیار ضعیف است، اما نمیتوان این واقعیت را نادیده گرفت که آمریکا دارای حدود ۷ هزار سلاح اتمی است و تنها کشوری است که در جنگ از آن علیه ژاپن استفاده کرده است.
- دوم- بمباران غیر اتمی ایران: آمریکا از این قدرت برخوردار است که با سلاحهای غیر هستهای ایران را بمباران کند. عکس العمل ایران، به تشدید بمبارانها و نابودی بیشتر زیرساختها و مردم ایران خواهید انجامید.
- سوم- حمله نظامی زمینی: فرض کنیم بمباران ایران نتیجه ندهد و آمریکا مجبور شود برای نابودی ایران نیروهای زمینی خود را وارد جنگ سازد. این امر در شرایط کنونی ضعیف به نظر میرسد، اما واقعیتی است که نمیتوان آن را نادیده گرفت.
به محل نزاع به دقت توجه کنید.
ادعا این نیست که آمریکا در جنگ با ایران پیروز میشود. حمله نظامی به افغانستان، عراق و لیبی نشان داد که حتی سرنگونی رژیمها لزوماً به معنای پیروزی در جنگ نخواهد بود و پیامدهای بلندمدت این گونه جنگها گریبان همگان را خواهد گرفت.
ادعا این نیست که آمریکا در اثر حمله نظامی به ایران متحمل هیچ گونه هزینهای نخواهد شد. جنگهای افغانستان و عراق ۳ تا ۶ تریلیون دلار برای آمریکا هزینه مالی داشتهاند.
ادعا این نیست که آمریکا در اثر حمله نظامی به ایران تلفات انسانی نخواهد داشت. در جنگهای افغانستان و عراق هزاران نظامی آمریکایی کشته و زخمی شدند. حتی بمباران لیبی هم بدون تلفات انسانی برای آمریکا نبود.
ادعا این است که آمریکا قادر است با حمله نظامی، ایران را به عراق، لیبی و سوریه دیگری تبدیل کند. میزان هزینهای که آمریکا و دیگران پرداخت خواهند کرد، در برابر سوریهای شدن ایران هیچ است.
این احتمال که عراق و سوریه تجزیه نشوند، هر روز کمتر میشود. اما ایران- فارغ از نظام سیاسی اش- دشمنانی دارد که آن را از نظر مساحت بسیار "بزرگ" میدانند که باید "کوچک" شود.
واقعیت این است که رویدادهایی چون انقلاب ۵۷، جنگ ۸ ساله با عراق، سرکوبهای شدید دهه ۶۰، قتلهای زنجیره ای، سرکوب جنبش سبز، تبعیضهای قومی و مذهبی و جنسی، و غیره؛ کینه، خشم، نفرت، بی اعتمادی و شکافهای عمیقی در جامعه ایران ایجاد کردهاند که همگی منتظر فرصتاند تا خود را آشکار سازند.
جمهوری اسلامی از طریق سرکوب هنوز اجازه نداده است که این پدیدهها حتی ۱۰ درصد خود را آشکار سازند. از سوی دیگر، "دشمن مشترک"- یعنی جمهوری اسلامی- موجب شده است تا همین وضعیت میان مخالفان جمهوری اسلامی هم پنهان بماند. وقتی جمهوری اسلامی به عنوان دشمن مشترک نباشد، تازه امکان نمایش "خود ویرانگری ملی" آغاز میشود. شخصیتهای ملی مقبول همگان یا وجود ندارند، یا به تعداد انگشتان یک دست هم نمیرسند.
این رژیم سرکوبگر کسانی را به این فکر انداخته که سرنگونی آن از طریق حمله نظامی آمریکا مقبول است. سپاهیان هم با رجزخوانیهای مداوم خود وضعیت را آماده میسازند. در این میان، اگر خدای ناکرده جنگی درگیرد، مسئله منحصر به سرنگونی احتمالی جمهوری اسلامی نخواهد شد (بقای بشار اسد نشان داد که سرنگونی قعی نیست). جنگ داخلی، ویرانی، نابودی، تجزیه، و غیره پیامد جنگاند و بدین ترتیب آرزوها و امیدهای نسلهای بی شماری را برای گذار به نظام دموکراتیک ملتزم به آزادی و حقوق بشر بر باد خواهد رفت.
تحلیل گر فقط و فقط رابطه پدیدهها را تببیین میکند. تعلیل وضعیت بیانگر این امر است که آرزوهایی چون حقوق بشر، آزادی و دموکراسی- در منطقه ما - با جنگ و حمله نظامی نه تنها دست نیافتنیاند، بلکه نابود شدنی هستند. اگر این مدعا صحت داشته باشد، مدافعان دموکراسی و حقوق بشر را اخلاقاً موظف میسازد که با جنگ داخلی، حمله نظامی خارجی و خشونت مخالفت ورزند. هرچه پیش آید، مسئولیت آن با زمامداران جمهوری اسلامی است که همه راههای اصلاح مسالمت آمیز دموکراسی خواهانه را مسدود کردهاند. مردم- از جمله روشنفکران- نیز مسئول خواهند بود، اگر ایران به سوریه دیگری تبدیل شود، هرچند میزان مسئولیت یکسان نخواهد بود.