نویسنده: تام کوپر
منبع: وب سایت «وار ایز بُرینگ»/ مترجم: زهره شهریاری - دیپلماسی ایرانی
بین روزهای بیست و سوم و بیست و هفتم ژانویه سال 2017، گزارش هایی منتشر شد مبنی بر این که «بشار اسد»، رئیس جمهوری سوریه دچار سکته مغزی شده و در بیمارستان بستری است. روزنامه ایندیپندنت که یکی از روزنامه های بریتانیایی هوادار اسد به شمار می رود، در همان روزها مدعی شد که رئیس جمهور سوریه در حال حاضر از فشارهای روحی و روانی شدیدی رنج می برد.
شایعات و ادعاهای مطرح شده در خصوص وضعیت جسمانی رئیس جمهور سوریه بار دیگر نگاه ها را به سوی روسیه جلب کرد، چراکه در طول جنگ سرد نیز شورروی اغلب در هنگام راه اندازی و انجام مداخلات نظامی در برخی کشورها، شایعاتی را در مورد وضعیت وخیم جسمانی یا مشکلات روحی و روانی برخی رهبران متفقین مطرح می کرد. اما آیا این اتفاق در مورد سوریه نیز رُخ داده است؟ گزارش های منتشر شده در بیست و هشتم ژانویه حاکی از آن بود که ایران به دنبال آن است تا اسد را از حکومت کنار گذاشته و برادرش «ماهر» را به قدرت برساند، اما تلاش های عوامل ایران برای ایجاد کودتا در 11 منطقه از دمشق و همچنین پایگاه هوایی استراتژیک «المزه»، در نزدیکی این شهر از سوی نیروهای روسی خنثی شد.
اما به نظر می رسد بحران و اختلاف به وجود آمده میان روسیه و ایران دو روز بیشتر به طول نیانجامید چرا که در سی اُم ژانویه، دولت سوریه اعلام کرد که بشار اسد در سلامت کامل به سر می برد. البته باید اذعان کرد که شواهد بسیار کمی مبنی بر راه اندازی کودتا از سوی ایران و مقابله با این کودتا از سوی روسیه وجود دارد. گفته می شود که در هنگام ورود نیروهای ارتش روسیه به سوریه در سپتامبر 2015، حکومت بشار اسد و ارتش این کشور آن چنان دچار اختلال و بی نظمی بود که حتی قادر نبود جنگ را به تنهایی به پیش ببرد. در آن زمان، مقامات روسی برای نجات حکومت بشار اسد ترجیح می دادند تا با نهادهای دولتی همکاری و هماهنگی داشته باشند، اما حکومت آن قدر ضعیف و ناتوان شده بود که روس ها چاره ای نداشتند جز این که با متحدان غیردولتی بشار اسد همچون نیروهای حزب الله لبنان یا نیروهای شبه نظامی همچون «لواء القدس» - که از فلسطینیان حامی بشار اسد تشکیل شده است - همکاری نزدیکی را آغاز کنند.
جای تعجبی ندارد که برخی از فرماندهان و مقامات ارشد نظامی روسیه در همان زمان، بیزاری شدید خود از بشار اسد را نشان دادند و خواستار آن شدند تا سازماندهی مجددی در ارتش هفتاد هزار نفری این کشور به وجود آید. در پاییز سال 2015، نیروهای روسیه بخش های بازمانده از ارتش سوریه را در لاذقیه گرد هم آوردند و با ترکیب این نیروها با واحدهای نظامی روسی و برخی گروه های شبه نظامی، یگان ضربتی چهارم سوریه را تشکیل دادند.
این اصلاحات تا سال 2016 ادامه پیدا کرد و در نهایت به تشکیل یگان پنجم ضربتی ارتش سوریه در حلب منجر شد. مشاوران نظامی روس کار آموزش مجدد نیروهای ارتش سوریه را بر عهده گرفتند و آنها را به تجهیزات نظامی و تسلیحات روسی مجهز کردند. بدون شک، تحکیم جایگاه و قدرت روسیه در سوریه موجب نگرانی و هراس عوامل ایران در این کشور شد. اگرچه ایران تا حد بسیار زیادی طرفدار مداخله نظامی روسیه در سوریه است اما شیوه های روسیه و ایران در سوریه کاملاً هماهنگ و سازگار با یکدیگر نیستند. موفقیت روسیه در سوریه می تواند به معنای شکست ایران در این کشور باشد. از سوی دیگر هدف مسکو در سوریه این است تا حکومت بشار اسد را حتی شده با دست کشیدن از بخش هایی از سوریه قدیم حفظ کند، حال آن که هدف تهران این است تا بخش هایی از سوریه که در حال حاضر تحت کنترل نیروهای شورشی و جهادی است را از دست آنها خارج و بدین ترتیب یک حکومت قدرتمند و طرفدار ایران را در این کشور مستقر کند.
درحالی که روسیه به دنبال آن است تا نیروهای نظامی و ارتش متعارف سوریه را تا حد ممکن تقویت کند. ایران به دنبال تشکیل نسخه سوری نیروهای حزب الله در این کشور است و برای این کار نیز نیروهای شبه نظامی شیعه عراق را به خدمت گرفته است. در حال حاضر، ایران کنترل حدود 40 هزار مبارز سوری را در دست دارد. از آن جا که حکومت اسد به لحاظ مالی به شدت ناتوان است و قادر نیست تا کمک های ایران در این کشور را به صورت نقدی جبران کند، تلاش می کند تا دین خود را با دادن کنترل برخی مناطق به دست ایران ادا کند. بنابراین ایران هر چقدر که مناطق بیشتری را در سوریه تحت کنترل داشته باشد، از توانایی بیشتری برای پیشبرد جنگ در مسیر دلخواهش برخوردار خواهد بود.
به نظر می رسد که وضعیت و شرایط کنونی در سوریه تا حدی تثبیت شده است، اما این بدان معنا نیست که حکومت بشار اسد اکنون در امنیت کامل قرار دارد و به همین صورت نیز باقی خواهد ماند. آن چه مسلم است این است که سوریه برای بقای خود به دو متحد خارجی اش وابسته است و این متحدان نیز ظاهراً چندان با یکدیگر کنار نمی آیند.