علی معلم تهیهکننده،مدیرمسوول و صاحب امتیاز مجله «دنیای تصویر» از دنیا رفت.
به گزارش ایسنا، علی معلم ۲۳ اسفند ماه به دلیل ایست قلبی از دنیا رفت.
سایت دنیای تصویر در اطلاعیهای نوشت:
«خانواده «دنیای تصویر» پدرش را از دست داد
سینما به ما یاد داده که زندگی یعنی لحظات توامان شادی و غم، ولی هرگز فکر نمیکردیم روزی برسد که قرار باشد بدترین خبر ممکن را در «دنیای تصویر» منتشر کنیم. دقایقی قبل علی معلم، مدیر مسئول و سردبیر نشریه دنیای تصویر، بنیانگذار جشن سینمایی تلویزیونی حافظ، مدرس، مجری و برنامهساز و تهیهکنندهی سینما در سن ۵۴ سالگی و در پی حملۀ قلبی، دار فانی را وداع گفت.
علی معلم سال ۱۳۴۱ در دامغان متولد شد. در رشتهی سینما تحصیل کرد، در دههی شصت فعالیت مطبوعاتی خود را آغاز کرد و در سال ۷۱ با تاسیس ماهنامه «دنیای تصویر» فصل تازهای را در مطبوعات و رسانههای سینمایی رقم زد.
معلم که به واسطهی تولید و اجرای برنامههایی چون «جنگ هنر»، «از واژه تا تصویر»، «سینمای اندیشه» و ...به چهرهای شناخته شده برای مخاطبان تبدیل شده بود، اولین جشن سینمایی و تلویزیونی خصوصی ایران را تاسیس کرد و تندیس حافظ را به منظومهی سینمای کشور افزود.
فعالیت معلم فقط به عرصهی مطبوعات و رسانهها محدود نمیشد «شوکران»، «گاوخونی»، «ازدواج به سبک ایرانی» و «آل» از جمله تجربیات موفق او در مقام تهیهکنندگی بود. دریافت مدرک دکتری افتخاری به پاس فعالیتهایش در عرصهی فرهنگ و هنر نیز یکی دیگر از عناوین متعدد او به شمار میرفت.
گرچه هنوز نتوانستهایم این خبر تلخ را باور کنیم، درگذشت علی معلم را به خانوادهی فرهنگ و هنر ایران تسلیت میگوییم.»
***
علی معلم در آخرین حضورش در «هفت» چه گفت؟
علی معلم معتقد بود: وجود فستیوال فجر ضروری، لازم و دوست داشتنی است. اما سینمای ایران اگر میخواهد مطرح شود، فستیوال فجر باید تعریف حرفهای و جهانی داشته باشد تا سیمرغهای آن اعتبار داشته باشند.
به گزارش ایسنا، این منتقد و تهیهکننده سینما که ساعاتی قبل از دنیا رفت، در میزگرد بررسی جشنواره فجر بر سینمای ایران که ۸ بهمن ماه گذشته در برنامهی «هفت» برگزار شد، گفته بود:«مسئله اصلی از تعریف برمیگردد. اساسا اگر تعریف وجود نداشته باشد، شیوههای اجرایی نیز بدست نمیآید و مدام در حال تغییر است و اینگونه میشود که در یک حرکت بیمعنی جشنواره ملی از جهانی تفکیک میشود.»
علی معلم معتقد بود: «جشنواره، محلی است برای ارائه آثاری که جنبههای مختلف صنعتی، سینمایی و کشف استعدادهای جوان دارند. الگوی جشنواره ما در دورههایی که به نمونههای بین المللی خود نزدیک شد، بد نبود. اما الان میبینیم در دورههای بخش فیلم اول، دوم و... داریم و بعد حذف میشود. حتی امسال که بخش هنر و تجربه حذف شد، در حرکتی خودمختار خود این گروه برای خودش برنامه مستقل اعلام میکند! من نمی فهمم آقای حیدری اساسا پاسخگوی این مسئله هستند یا خیر؟ مگر جشنواره حسین قلیخانی است که هرکسی هر کاری دلش میخواهد بکند؟ اگر ما اینها را تعریف نکنیم هر فشاری میتواند از بالا یا پایین آنها را تغییر دهد.
هیچ جشنوارهای هیات انتخاب اعلام نمیکند! آن هم یکی دو ماه مانده به جشنواره که شب و روز بنشینند ۵-۶ فیلم پشت هم در روز ببینند. نتیجه این انتخاب فردی میشود. در نمونههای جهانی دبیرخانه دائمی وجود دارد، مشاوران زیادی دارند، در طول سال جهان را رصد میکنند. اگر شما از ابتدای سال شروع به برنامهریزی جشنواره کنید، می توان از قبل پیش بینی ورود برخی فیلمها را کرد تا فیلمسازی به ۶ ماه اول سال متوقف نشود.»
علی معلم در بخش دیگری از سخنانش مطرح کرده بود: «این جشنواره با افق مشخص باید با مدیریتی مستقل از دولت، پیش برود. ارتباطش با دولت حفظ شود اما مستقل مدیریت شود. باید تعریف شود؛ هنری باشد، صنعتی باشد، نسبت آن با انقلاب اسلامی چیست، نسبت آن با امنیت ملی چیست و هر آنچه که گاهی در رسانهها مطرح میشود. واگذاری با تعریف، ارتباط با دولت با تعریف در افق کلی. یعنی باید به مدیر جشنواره اجازه و اختیار داد تا کار خودش را کند و پاسخ آنها بعد از برگزاری است. یعنی مدیر جشنواره در ابتدا باید مخیر باشد و در نهایت پاسخگو. نه اینکه مثل امروز به او دیکته شود.
برخی از دوستان میگویند این فیلمهای انتخاب شده سلیقهای است! مگر خاله بازی است که سلیقهای است؟ باید استانداری برای انتخاب فیلمها وجود داشته باشد و فیلمها براساس شاخصهای تعیین شده انتخاب شوند! در تمام جهان باید به افکار عمومی پاسخ داده شود. ما تا نتوانیم این مسئله را فهم کنیم، یک سال یک مدیر با سیاست خاصی میآید و میگوید از نظر من سینما این است، سال بعد شخص دیگری میآید.»
این منتقد سینما با انتقاد از شیوه تعامل دولتها با سینماگران، تاکید کرده بود: «این شیوه که دولتها در سال آخر بخواهند همه را راضی نگه دارند، ایجادکننده وضعیت فعلی است. ما تعاریف سینما را در ایران حتی صنفی نکردهایم، بلکه گروهکی کردهایم. دبیری جشنواره میتوان از مدیریت بالادستی دولتی بیاید، این مسئله مهمی نیست. برای هر ۴ ساله میتواند سیاست مدونی را داشته باشد.»
دیگر مهمان این نشست علیرضا رییسیان بود که بهروز افخمی به عنوان مجری برنامه این دو را همراهی میکرد.
***
واکنش فریدون جیرانی به درگذشت علی معلم: «ما تنها شدیم»
فریدون جیرانی در پی درگذشت علی معلم گفت:« با رفتن او ما تنها شدیم.»
این فعال قدیمی عرصه مطبوعات و کارگردان سینما در پی تماس خبرنگار ایسنا در واکنشاش به این خبر نوشت:«تلخترین سال بود. سالی که با عمل جراحی عباس کیارستمی شروع شد و با مرگ علی معلم تمام شد که هنوز تمام نشده است.
هفت روز دیگر هست.
خبر تلخ مرگ معلم را در خیابان شنیدم، درمیشیان(کارگردان) آنقدر ناراحت بود که قادر نبود، خبر را به من درست بدهد. کلماتی را پیدا نمیکرد که یک دفعه مرا شوکه نکند و بالاخره گفت.
دقایقی بیهدف راه رفتم ، اصلا بهت زده بودم. همین چند روز پیش بود که تلفنی مفصل با هم حرف زدیم. دیروز بود که مجلهاش روی کیوسک آمد با عکس فیلم «گشت دو» و هنوز تُن صدایش و حرف زدن مسلطش در استفادهی درست از کلمات در ذهنم هست.
سخنور بینظیری بود. کاریزما داشت و در مصاحبهها میتوانست همه را ساکت و مجذوب کند. سواد داشت،سواد سینمایی، سواد اجتماعی، سواد سیاسی و اصلا میشد گفت؛ در دو حرفهای که کار میکرد تک بود. تک بود و این تک بودن فقط به سواد و سخنوریش برنمیگشت، رفیق باز هم بود. باندباز هم نبود. مجلهاش با همه بود و اصلا مجلهاش که آمد در کنار «گزارش فیلم» قرار بود، تک صدایی را به چندصدایی تبدیل کنند، البته «دنیای تصویر» مجله جریانی خاص نبود، خودش یک جریان بود و میخواست جریان سومی بسازد وسط روشنفکری و سینمای مردمی و توانسته بود مجلهاش را با این خط تفکر نگه دارد.
وقتی با او در «فیلم نت» مصاحبه کردم، میزان بازدید کننده از این مصاحبه حکایت از میزان محبوبیتاش داشت. من از آغاز کارش در مطبوعات و در اولین شمارهی مجلهاش آمدم کنارش تا فضای سینما را از تک صدایی خارج کند.
قرار بود باهم یک کار سینمایی بکنیم که نشد و آن کار را فتحی انجام داد. من در آغاز راه افتادن «هفت» پیشنهادم برای اجرا معلم بود که اصلا او شروع کنندهی برنامههای سینمایی بود.
مهمان آخرین قسمت «جُنگ هنر» من بودم که به خاطر فیلمنامهی «در آرزوی ازدواج» شرکت کرده بودم.
برنامه ضبطی بود. وقتی برنامه پخش شد به دلیل پخش قسمتی از فیلم، برنامه تعطیل شد. تهیهکنندهی برنامه چند سال پیش مُرد
و حالا.........
معلم بهترین دوست من بود و دوست تمامی سینماییهایی که گلههایشان را از مسایل و مشکلات، پیش او میبردند که او به همهی آنها دلگرمی میداد و کمکشان میکرد. او یاور سینمای مردمی و خوب روشنفکری بود و یاور مدیرانی که گوش میدادند به انتقادات و همراهی میکردند با همهی سینما نه بخشی از سینما.
سال تلخی بود از مرگ کیارستمی تا مرگ علی معلم. به همسر خوبش و پسران باشعورش تسلیت میگویم. با رفتن او ما تنها شدیم.»