طرح صلح ترامپ؛ پایان یک جنگ اوکراین، آغاز فصل تنهایی و شروع یک بحران تازه برای جمهوری اسلامی
حمید آصفی
✍️ طرح صلح پیشنهادی دونالد ترامپ برای پایاندادن به جنگ اوکراین، اگر چه هنوز در واشنگتن و مسکو بهطور
رسمی باز نشده، اما بهاندازهی کافی نشانهگذاری شده تا بتوان فهمید: آمریکا در حال جابهجایی اولویتهای ژئوپلیتیکی خود است؛ و هر جابهجایی اولویت در واشنگتن یعنی لرزش در تهران.
✍️ ایده روشن است: پایاندادن به جنگی که آمریکا حاضر نیست یک روز دیگر برایش هزینه بدهد. تهدید صریح کاخ سفید به اوکراین مبنی بر قطع کمکها ظرف چند روز آینده، عملاً حکم ابلاغی بود که زلنسکی مجبور است آن را بخواند حتی اگر امضا نکند. پیام آمریکا بیپرده است: جنگ باید تمام شود؛ حتی اگر پایانش شبیه یک معاملهی سرد باشد.
✍️ در قلب این بسته صلح، یک جمله کلیدی وجود دارد: به رسمیت شناختن کنترل روسیه بر حداقل دو استان اشغالی. این همان خط قرمزی است که اروپا سه سال برایش هزینه داد، اما واشنگتن امروز با بیاعتنایی از رویش رد میشود. کریمه که از ابتدا موضوع بحث نبود؛ اما دو استان شرقی، یعنی همان مناطقی که هنوز هم صدای انفجار در آنها شنیده میشود، قرار است برای همیشه از نقشهی رؤیایی «اوکراین واحد» حذف شوند.
✍️ در کنار این، فریز سیاسی وضعیت چند منطقه دیگر، عدم عضویت اوکراین در ناتو، آزادسازی مرحلهای تحریمهای روسیه، و استفاده از حدود صد میلیارد دلار اموال بلوکهشده روسیه برای بازسازی اوکراین قرار دارد. این طرح نه طرح صلح، بلکه طرح بازتنظیم نظم قدرت است؛ بازتنظیمی که یک پیام مستقیم به تهران دارد: روسیه معامله میکند، حتی اگر شما را زیر میز جا بگذارد.
✍️ روسیه اگر به این توافق تن دهد، یعنی پذیرفته با آمریکا به یک «توافق مادر» وارد شود؛ توافقی که ارزش ژئوپلیتیکیاش بسیار بزرگتر از جنگ اوکراین است. چنین معاملهای یک الزام بدیهی دارد: روسیه دیگر نمیتواند در هیچ درگیری احتمالی ایران-اسرائیل در کنار تهران بایستد. نه از نظر سیاسی، نه از نظر نظامی، و نه از نظر مقیاس منافع. مسکو اگر امتیاز ارضی بگیرد و تحریمهایش باز شود، ایران را رها میکند بدون حتی یک لحظه تردید.
✍️ کرملین در چنین لحظهای نه شریک است، نه متحد، نه حتی حامی موقت. روسیه بعد از توافق، یک کشور نرمالسازیشده خواهد بود و تهران یک کشور گرفتار. ایران در تمام سالهای گذشته روی «روسیه تحریمشده» حساب باز کرد؛ اما طرح ترامپ در حال خلق «روسیه دوباره متصلشده» است. این یعنی معادلهی تهران از کف میرود.
✍️ اگر توافق عملی شود، دومینو ادامه خواهد داشت: بازگشت کامل نفت روسیه به بازار جهانی؛ باز شدن مسیر ونزوئلا برای فروش تمامعیار نفت به آمریکا و اروپا؛ و رقابت سنگین تولیدکنندگان برای کاهش قیمت. ایران اولین قربانی این معادله خواهد بود. وقتی نفت ۱۲۰ دلاری سقوط کند و به بازهی کمسود برسد، دیگر هیچ تخفیفی برای چین جذاب نیست. چینیها میتوانند با یک «بازی تعرفهای» خرید نفت ایران را کاهش بدهند و تهران هیچ ابزاری برای جلوگیری از آن نخواهد داشت.
✍️ فساد داخلی نیست که نفت ایران را زمین میزند. قراردادهای پنهانی هم نیست. بازگشت روسیه و ونزوئلا به بازار جهانی است که خون اقتصاد ایران را میمکد.
✍️ طرح صلح ترامپ برای اوکراین، برخلاف ظاهر سادهاش، در حال تنظیم مجدد کل نقشه قدرت اوراسیاست: آمریکا از اروپا فاصله میگیرد، روسیه از ایران فاصله میگیرد، چین زیر فشار تعرفهای آمریکا قرار میگیرد، و ایران میماند با انزوایی که خودش ساخته، اما این بار بدون روسیه. جمهوری اسلامی تا امروز تصور میکرد که «ائتلاف شرق» یک ستون مطمئن است. اما این طرح نشان میدهد که شرق نیز معامله میکند، امتیاز میدهد، و متحدان را خرج بقای خود میکند.
✍️ تهران اگر این پیام را نگیرد، اتفاقی خواهد افتاد که همیشه از آن میترسید: تنهایی ژئوپلیتیکی در لحظهای که بیشترین تهدیدها از اسرائیل، آمریکا و بازار جهانی انرژی همزمان فعال میشوند.
✍️ طرح صلح ترامپ فقط پایان یک جنگ نیست؛ آغاز یک عصر جدید است: عصر بازگشت روسیه، بازسازی اروپا، و تنها ماندن ایران. جمهوری اسلامی اگر فکر میکند روسیه برایش هزینه خواهد داد، باید این حقیقت را بپذیرد: کشوری که برای گرفتن دو استان حاضر است میز اروپا را بشکند، هرگز برای حفظ رابطه با ایران حتی یک لیوان آب هم زمین نمیگذارد. طرح صلح ترامپ یک پیام دارد: بازی بزرگ در حال تغییر است؛ و تهران در این بازی نه مهره است، نه شریک، صرفاً یک هزینه اضافی است که هیچ قدرتی حاضر نیست آن را بپردازد.















