• ضرورت تغییر روش اصلاحطلبان در برخورد با انتخابات شوراها
طی ساعات گذشته اصلاحطلبان اعلام کردند که کاندیدای نهایی آنان در انتخابات ریاستجمهوری ۹۶ حسن روحانی است. برای کسانی که سیاست ایران را روزانه و مداوم دنبال میکنند پس از انتخابات ۹۲ و از همان زمان تصور اینکه اصلاحطلبان گزینه دیگری غیر از حمایت مجدد از روحانی داشته باشند، سخت بود و دریافت این نکته که این بازی رسانهای بیشتر برای از تکوتا نیفتادن است، عجیب نیست. اصلاحطلبان در انتخابات ۹۲ به یک ائتلاف با اعتدالیون وارد شدند که خود نیک میدانستند بعد از پیروزی، تصمیمگیری نهایی در بعضی از بازیها با اعتدالیون خواهند بود. برجام یا انتخابات ریاستجمهوری از این دست بازیها هستند. اما بازی اصلی اصلاحطلبان جای دیگری است. اصلاحطلبان باید در زمینهایی که خود مدیریت بازی آن را به دست داشتند جوابگوی عملکرد خود باشند.
اصلاحطلبان، امروز در حالی که آماده ورود به انتخابات شورای ششم هستند که در انتخابات شورای ۹۲۲ و مجلس ۹۴ رهبری بازی را در دست داشتند و حداقل انتظار این است که پاسخگوی نتایج بازی و عملکرد خود باشند. اگرچه هنوز برای قضاوت مجموع عملکرد اصلاحطلبان در مجلس دهم زود است، اما کارنامه اصلاحطلبان در شورای پنجم چندان موفق نبوده است.
در توضیح این عدم موفقیت میتوان از عدم توفیق در تغییر شهردار، عدم بازیگری فعال در برجستهسازی فساد در شهرداری تهران، ناتوانی در الزام شهردار تهران به پاسخگویی در برابر لیست طولانی فسادها، رانتخواریها، ناکارآمدی و عدم توانایی در تحقیق و تفحص درباره ضعفهای عدیده شهرداری و حتی ناتوانی در ترتیب دادن جلسه استیضاح برای شهردار اشاره کرد. به جرئت میتوان گفت تنها موفقیت چشمگیر اصلاحطلبان توقف ریاست مهدی چمران بر کرسی ریاست شورا بود که آنهم تنها یکسال دوام آورد.
در بررسی این ضعفهای عدیده نکته برجسته اقلیت عددی اصلاحطلبان در شورا است که این نکته به عملکرد مستقیم ایشان در بستن لیستهای انتخاباتی باز میگردد. در واقع اصلاحطلبان در پایان انتخابات ۹۲ اکثریت نسبی لیست خود را در شورا میدیدند اما بعد از تشکیل شورا خود را در اقلیت عددی نسبت به دیگر نیروهای حاضر در شورا دیدند. این اتفاق محصول چرخش سیاسی سه نفر از اعضای لیست اصلاحطلبان در شورا و عدم مدیریت درست در رایزنیها بود.
چرخش الهه راستگو به سمت اصولگرایان و احمد دنیامالی و هادی ساعی به بازی مستقل، باعث اقلیت عددی اصلاحطلبان شد و در کنار آن عدم انعطاف در بازیهای سیاسی (برای مثال طرح محسن هاشمی به عنوان شهردار و قطبی کردن انتخاب شهردار) باعث شد عملا کارآمدی اصلاحطلبان در شورا به صفر نزدیک شود.
اما امروز که اصلاحطلبان در حال بستن دوباره لیست خود هستند و نقش محوری در بازی انتخابات شوراها را دارند، باید به جای بازی رسانهای درباره انتخابات ریاستجمهوری به پاسخگویی و حتی نقد عملکرد خود در شورا بپردازند و به رأیدهندگان توضیح بدهند چه راهکاری در نظر خواهند گرفت که نتیجه ضعیف اصلاحطلبان در شورای پنجم تکرار نشود. آنها بایستی به افکار عمومی درباره مکانیسم انتخاب و علت حضور تک تک اسامی در لیست خود و نقشی که آنها در صورت انتخاب در برنامه راهبردی ایشان برای شهر تهران ایفا میکنند، توضیح بدهند و اعتماد رأیدهندگان را دوباره جلب کنند.
تجربه تاریخی اصلاحطلبان در سال ۸۱۱ و شکست در انتخابات شورای دوم با تصور اینکه آرای عمومی زنگوله پشت قباله سند اصلاحطلبان است و مردم برای همیشه همراه با اصلاحات خواهند ماند، رقم خورد. اصلاحطلبان امروز نیز باید با متوجه باشند که رفتار منتخبانی نظیر فاطمه حسینی در مجلس و الهه راستگو در شورا، تاثیر «تکرار میکنم» آقای خاتمی را کم کرده است و آنها تا بینهایت نمیتوانند از منبع محبوبیت آقای خاتمی خرج کنند، بلکه باید با کارآمدی لیستهای خود، به آن اضافه کنند.
*این یادداشت در کانال راهبرد منتشر شده است