ف. م. سخن - خبرنامه گويا
يك سال ديگر گذشت و از فردا سال جديد آغاز خواهد شد. سال گذشته سالى پر تلاطم در عرصه ى سياست ايران بود. مى توان با قاطعيت گفت كه تنها دو گروه بر سياست جمهورى اسلامى تاثير گذاشتند:
١- مردم و جوانان با استفاده از شبكه هاى اجتماعى
٢- رسانه هاى نوشتارى و صوتى و تصويرى آن هم با استفاده از شبكه هاى اجتماعى
به طور خلاصه، اگر شبكه هاى اجتماعى وجود نداشت، بر ايران سكوت قبرستانى حاكم مى شد. صداى اعتراض مردم به كمك اين شبكه ها به گوش همه، از جمله سران حكومت اسلامى رسيد. واكنش برخى مسوولان نشان داد كه انعكاس اعتراضات در فضاى مجازى بسيار موثر است.
استفاده ى سران و مسوولان عالى رتبه ى حكومت اسلامى از شبكه هاى اجتماعى و اينترنت به خوبى تاثير و اهميت اين ابزار را نشان مى دهد. اين اهميت به قدرى ست كه مقامات بدون پرده پوشى و خجالت، از اينترنتِ ممنوع استفاده مى كنند.
محسن رضايى در پاسخ به مصاحبه كننده اى كه او را در آچمزِ عمل قانونى و غير قانونى قرار داده بود، جز سفسطه نتوانست كار ديگرى بكند. اگر رضايى و رضايى ها از شبكه هاى فيلتر شده ى غير قانونى استفاده مى كنند، پس تكليف قانون چه مى شود؟
حكومت در محذور بدى مانده است: از خير استفاده از اينترنت و شبكه هاى اجتماعى نمى تواند بگذرد، اما از طرف ديگر فيلتر را هم جرات نمى كند به طور كامل بردارد. استعداد مردم ايران در دور زدن «ممنوعه ها» هزينه هاى ميلياردى حكومت را به باد فنا داده است.
مى توان به جرات گفت كه كشور ما از نظر «خبر رسانى» و انتشار اخبار ممنوع و محدود كم و كسرى ندارد. ولى انتشار اين همه خبر و نظر، تاثيرى بر حركت جمعى مردم نداشته است. آيا صِرفِ خبر رسانى و بازگويى و تحليل اوضاع براى به حركت در آوردن مردم و ايجاد تغيير اجتماعى و سياسى كافى ست؟
قطعا خير. اما با فعاليت رسانه هاى عمدتا مستقر در خارج از كشور، اذهان مردم «به روز» و همواره فعال مى ماند تا زمانى كه زمينه هاى تغيير در بافت سياسى و اجتماعى ايران فراهم شود.
در سال گذشته، از سبزها خبر چندانى نبود. گير كردن آن ها در كشمكش ميان عوامل درجه سه و چهار حكومت و درگير كردن خود به امور بى فايده اى مثل انتخاب مسوولان دون پايه و اختلاف هاى درونى، انرژى آن ها را كاملا به هرز برده است.
فعاليت اين گروه در خارج از كشور نيز روز به روز رنگ مى بازد و بخصوص پرداختن آن ها به امور ماورايى، مثل وحى و توجيه وحشيگرى هاى مذهبى، آن ها را به طور كامل از گردونه ى تاثير گذارى بر عامه ى مردم خارج كرده است. البته در مشاهير اين صنف، شاهد تغييرات اساسى و مثبتى هستيم ولى كماكان رشته ى افكار عقب مانده به دست و پاى آقايان و خانم ها پيچيده شده و رهايى از آن نياز به وقت بيشتر دارد. رسانه هاى اين گروه نيز تاثير گذشته ى خود را از دست داده، كه البته با شروع مبارزات انتخاباتى رياست جمهورى، قطعا اين حالت از ميان خواهد رفت و سبزها براى انتخاب نامزد مورد نظر خود، دست به تبليغ و تهييج جوانان خواهند زد. هدف اصلى آن ها مشاركت مجدد در قدرت و رسيدن به آزادى همفكران خودشان است و نه بيشتر.
حكومت اسلامى و در راس آن سيد على خامنه اى همچنان خواهان بسته ماندن تمام منافذ تغيير ند و كوچك ترين اثر گذارى مردم بر راى حكومت را تاب نمى آورند. اين گونه صد در صدى بودن و كنترل تمام اهرم ها، به دليل گستردگى و فشار سنگينى كه به آن ها وارد مى آورد، مدت طولانى نمى تواند دوام آورد و خامنه اى و برنامه ريزان امنيتى نيك مى دانند كه اگر حتى يك اهرم مثل اهرم رياست جمهورى يا مجلس، از اختيارشان خارج شود، جلوى رود خروشان تغيير را نمى توان گرفت. به همين خاطر، رسانه هاى حكومتى، از كيهان و فارس گرفته تا تسنيم و رجانيوز، همواره در حال تخريب طرف مقابل خود در حكومت اند به اين اميد كه شايد روزى موفق به حذف كامل آن ها شوند و يا اصولا برنامه شان بودن و ماندن همين طرف مقابل و درگير شدن با آن ها ست كه مردم را اميدوار به تغيير از داخل حكومت نگه مى دارد ولى در واقع نه تنها دعواهاى درون حكومت باعث تغيير نمى شود بلكه موجب طول عمر آن مى گردد. بنابراين و با در نظر گرفتن نحوه ى «بازى» طرفين، مى توان مدعى شد كه اين يك بازى از پيش طراحى شده و يا حداقل يك بازى اتفاقى ولى مفيد براى كليت حكومت است. مخالفت با اين بازى و افشاى آن باعث درگيرى در ميان مخالفان حكومت مى گردد و اين هم امتيازى ست كه حكومت از اين بازى به دست مى آورد.
*****
سال نو با كوله بارى از تجربه و رنج كه از ساليان گذشته به ارث رسيده از راه مى رسد و ما و حكومت اسلامى، سال ديگرى را بايد در كنار هم پشت سر بگذاريم.
در مقايسه با وضعيت كشورهاى پيشرفته، ما بسيار عقب مانده ايم و اگر درست بنگريم در ميان آتشى كه حكومت افروخته و سى و هشت سال آن را داغ و روشن نگه داشته در حال سوختنيم.
هدف اصلى و بلند مدت ما بيرون آمدن از اين آتش و فرو نشاندن آن است. اگرچه هدف مشخص است ولى «امروز» نه ابزار لازم براى خروج از اين وضعيت را داريم و نه توانايى به هم پيوستن و خاموش كردن آتش را.
اما در جهنم هم مى توان و مى بايست جاى بهتر را براى زيست پيدا كرد. اين منافاتى با هدف اصلى ندارد. در حالى كه خواهان خروج از آتش يم، بايد به زندگى خود در اين جهنم ادامه دهيم و كارى كنيم كه دستكم كمتر بسوزيم. اين كاري ست كه جوانان ما در ايران مى كنند و هيچ عيبى بر اين فلسفه و نگاه نمى توان گرفت. نمى توانيم و نبايد جوانان را به خاطر داشتن زندگى بهتر در جهنم سرزنش كنيم. ولى از آن سو نيز هدف اصلى را نبايد فراموش كرد: از پاى انداختن حكومت اسلامى و ايجاد يك حكومت پيشرفته و با فرهنگ. حكومتى كه عقب ماندگى هاى چند دهه را رفع كند و به مشاركت مردم، ايران را به اوج برساند. در ميان مخالفان حكومت اسلامى، متاسفانه چنين نيروى بالنده اى وجود ندارد.
تحويل سال و فرا رسيدن نوروز، فرصت مناسبى ست براى تازه كردن فكرها و نظرها و يافتن راه هاى تازه براى سبز شدن جامعه. به اميد سالى خوب و پر از موفقيت و پيشرفت براى ما مردم ايران.